eitaa logo
عطر قرآن و عترت
35 دنبال‌کننده
959 عکس
392 ویدیو
16 فایل
@Mh111366 :مدیر کانال 💥لي خمسةٌ أُطفِی بِهِم حَرّ الجحیم الحاطمة& المصطفی و المرتضی وابناهُما و الفاطمة💥 🌺پنج نفر دارم که با آنها گرمای جهنم ویرانگر را خاموش میکنم: پیامبر و امیرالمومنین و فرزندانشان و حضرت زهرا🌺 🌹تقدیم به اهل بیت🌹 صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آمده ام ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ‌ ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده ‌ ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده ‌ لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده https://www.aparat.com/v/wcoeD#
🍃🌺🌿🌸🍃 🔹 مرحوم قیصر امین پور: 💥چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند 📌 موج‌های پريشان تو را می‌شناسند 💥پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی 📌ريگ‌های بيابان تو را می‌شناسند 💥نام تو رخصت رويش است و طراوت 📌زين سبب برگ و باران تو را می‌شناسند 💥هم تو گل‌های اين باغ را می‌شناسی 📌هم تمام شهيدان تو را می‌شناسند 💥از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی 📌ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند 💥بوی توحيد مشروط بر بودن توست 📌ای که آيات قرآن تو را می‌شناسند 💥گرچه روی از همه خلق پوشيده داری 📌آی پيدای پنهان تو را می‌شناسند 💥اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد 📌چون تمام غريبان تو را می‌شناسند 💥کاش من هم عبور تو را ديده بودم 📌کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند @tabyeen98
✍ امام رضا علیه السلام 🔹 علامه مجلسی: ♈️ اسم شریف آن حضرت، بود و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین القاب آن حضرت، رضا است و صابر و فاضل و رضیّ و وفیّ و قرّة أعیُن المؤمنین و غیظ الملحدین نیز می‌گفتند‌. ♈️ ابن بابویه به سند حسن از بَزَنطی روایت کرده است که به خدمت حضرت امام محمّد تقی علیه السّلام عرض کردم که: گروهی از مخالفان شما گمان می‌کنند که والد بزرگوار شما را مأمون ملقّب به رضا گردانید در وقتی که آن حضرت را برای ولایت عهد خود اختیار کرد. حضرت فرمود: 👈 به خدا سوگند که دروغ می‌گویند، بلکه حق تعالی او را لقب داد، پسندیده خدا بود در آسمان، و رسول خدا و ائمّه هدی در زمین از او خشنود بودند و او را برای امامت پسندیده اند. گفتم: آیا همه پدران شما پسندیده خدا و رسول و ائمّه نبودند؟ گفت: بلی، گفتم: به چه سبب او را در میان ایشان به این لقب گرامی مخصوص گردانیدند؟ گفت: 👈 برای آنکه مخالفان و دشمنان، او را پسندیدند و از او راضی بودند، چنانچه موافقان و دوستان از او خشنود بودند، اتّفاق دوست و دشمن بر خشنودی از او مخصوص آن حضرت بود، پس به این سبب او را به این اسم مخصوص ملقب گردانیدند‌. 📚جلاءُ العُیون، صفحه ۹۲۱ @tabyeen98
🍃🌸🌿🌺🌿 🔹علی انسانی: من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم آخر به این در آمدم، باشم کنار خوان تو من از هر در رانده ام، من رانده ی وامانده ام یا خوانده یا نا خوانده ام، اکنون منم مهمان تو پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم، گفتی به تو سر می زنم من هم مکرر می زنم، کو عهد و کو پیمان تو؟ سوی تو رو آورده ام، ای خُم سبو آورده ام من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟ حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو @tabyeen98
✍ معرفی کتاب ولایتعهدی امام رضا علیه السلام ♈️ کتاب ولایتعهدی امام رضا(ع)، بخشى از کتاب سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام اثر استاد شهید آیت‌اللّه‌ مرتضی مطهرى است که شامل دو سخنرانى همراه با پرسش و پاسخ بوده و در بهار سال 1350 هجرى شمسى در انجمن اسلامى پزشکان ایراد شده است. ⚡️در بخشی از کتاب ولایتعهدی امام رضا(ع) می‌خوانیم: 💥 بحث امروز ما یک بحث تاریخى و از فروع مسائل مربوط به امامت و خلافت است و آن، مسئله به اصطلاح حضرت رضا علیه‌السلام است که مأمون ایشان را از مدینه به خراسانِ آن‌ وقت (مرو) آورد و به عنوان ولىّ‌ عهد خودش منصوب کرد؛ حتى همین کلمه «ولیعهد» یا «ولىّ‌عهد» هم در همان مورد استعمال شده، یعنى این تعبیر تنها مربوط به امروز نیست، مربوط به همان وقت است و من از چند سال پیش در فکر بودم که ببینم این کلمه از چه تاریخى پیدا شده؛ در صدر اسلام که نبوده، یعنى اصلاً موضوعش نبوده، لغتش هم استعمال نمى‌شده؛ این کار که خلیفه وقت در زمان حیات خودش فردى را به عنوان جانشین معرفى کند و از مردم بیعت بگیرد، اول بار در زمان معاویه و براى یزید انجام شد، ولى این اسم را نداشت که براى یزید بیعت کنید به عنوان «ولىّ‌عهد». 💥 در دوره‌هاى بعد هم یادم نیست [این تعبیر را] دیده باشم با اینکه به این نکته توجه داشته‌ام. ولى در اینجا مى‌بینیم که این کلمه استعمال شده است و همواره هم تکرار مى‌شود؛ و لهذا ما نیز به همین تعبیر بیان مى‌کنیم چون این تعبیر مربوط به تاریخ است؛ تاریخ به همین تعبیر گفته، ما هم قهرا به همین تعبیر باید بگوییم. 💥نظیر شبهه‌اى که در مسئله صلح امام حسن هست در اینجا هم هست با اینکه ظاهر امر این است که این‌ها دو عمل متناقض و متضاد است، زیرا امام حسن خلافت را رها کرد و به تعبیر تاریخ یا به تعبیر خود امام تسلیم امر کرد یعنى کار را واگذاشت و رفت، و در اینجا قضیه برعکس است؛ قضیه، واگذارى نیست، تحویل گرفتن است به حسب ظاهر. ممکن است به نظر اشکال برسد که پس ائمه چکار بکنند؟ وقتى که کار را واگذار مى‌کنند مورد ایراد قرار مى‌گیرند، وقتى هم که دیگران مى‌خواهند واگذار کنند و آن‌ها مى‌پذیرند باز مورد ایراد قرار مى‌گیرند. پس ایراد در چیست؟ ... ⚡️فهرست مطالب: مقدمه ولایتعهدى امام رضا علیه‌السلام رفتار عباسیان با علویین مسئله ولایتعهد امام رضا و نقل‌هاى تاریخى مأمون و تشیع نظر شیخ مفید و شیخ صدوق احتمال دوم نظر جرجى زیدان احتمال سوم: الف. جلب نظر ایرانیان ب. فرونشاندن قیام‌هاى علویان ج. خلع سلاح کردن حضرت رضا مسلّمات تاریخ مسائل مشکوک بررسى فرضیه‌ها همکارى با خلفا از نظر ائمه اطهار استدلال حضرت رضا ولایت جائر پرسش و پاسخ ________________________ @tabyeen98
✍ اهداف مأمون از تحمیل ولایت‌عهدی به امام رضا و شروط پذیرش امام 💥 اهداف مأمون از تحمیل ولایت‌عهدی به امام رضا:👇 ♈️ برای فریب مردم و در حقیقت نظارت بیش‌تر بر امام علیه السلام، ایشان را به پایتخت خویش(مرو) آورد و واداشت تا منصب را بپذیرد. مأمون از این کار چند هدف را دنبال می کرد: الف. راضی ساختن شیعیان، ب. خاموش کردن قیام‌های علویان، ج. استوار کردن پایه‌های حکومت خویش از گذر ربط آن به امام رضا علیه السلام، د. ترساندن و تنبیه عبّاسیان متمرّد، ه. لکه‌دار ساختن شخصیت معنوی امام علیه السلام به آلودگی‌های حکومت. 💥 شروط امام رضا برای پذیرش ولایت عهدی:👇 ♈️ هر چند امام رضا علیه السلام چاره‌ای جز پذیرفتن ولایت‌عهدی در پیش نداشت، امّا شرط‌هایی برای آن نهاد که مأمون را در رسیدن به اهداف خویش ناکام ساخت. شرطهای امام علیه السلام این بود که: 1. در امر و نهی حکومت دخالت نکند؛ 2. فتوا ندهد؛ 3. قضاوت نکند؛ 4. در عزل و نصب شرکت نکند؛ 5. امور و سنن دینی را جابه جا نکند. 📚 منبع: ویکی فقه @tabyeen98
✍ تحمیل ولایتعهدی به امام رضا و پذیرفتن مشروط آن توسط ایشان 🔹 شهید مطهری: ♈️ یکی دیگر از مسلّمات تاریخ این است که علیه السلام شرط کرد و این شرط را هم قبولاند که من به این شکل [ولایتعهدی را] قبول می کنم که در هیچ کاری مداخله نکنم و مسئولیت هیچ کاری را نپذیرم. 👈 در واقع، [حضرت] می خواست مسئولیت کارهای مأمون را نپذیرد و به قول امروزی ها ژست مخالفت را گرفت و این که ما و اینها به هم نمی چسبیم و نمی توانیم همکاری کنیم. البته مأمون این شرط را قبول کرد. لذا حضرت حتی در نماز عید شرکت نمی کرد تا آن واقعه معروف رخ داد و مأمون از حضرت دعوت کرد نماز عید را بخواند. فرمود: این بر خلاف عهد و پیمان من است. او گفت: این که شما هیچ کاری را قبول نمی کنید مردم پشت سر ما حرف هایی می زنند. 📚 برگرفته از سیری در سیره نبوی شهید مطهری @tabyeen98
✍ ولایت عهدی امام رضا علیه السلام در یک نگاه(1) 📚 مجله معارف اسلامی دی، بهمن و اسفند 1386، شماره 70  💥 اهداف مأمون از تحمیل ولایت عهدی: ♈️ پس از آن که برادرش امین را نابود کرد و بر مسند حکومت تکیه زد، در شرایط حساسی قرار گرفت، زیرا موقعیت او به ویژه در که مرکز حکومت عباسی بود، سخت متزلزل بود. از سوی دیگر، شورش علویان تهدیدی جدی برای حکومت مأمون محسوب می شد، چرا که در سال 199 هجری «محمد بن ابراهیم طباطبا» از تبار علویان به دست یاری «ابو السرایا» قیام کرد و گروهی دیگر از علویان هم در عراق و حجاز دست به قیام هایی زده بودند و به دلیل ضعف بنی عباس که با درگیری مأمون و امین ایجاد شده بود، بر بعضی از شهرها مسلط شده بودند، و تقریباً کشور اسلامی از کوفه تا یمن، در آشوب و اغتشاش بود. البته مأمون با کوشش بسیار توانست بر این آشوب ها چیره شود. نیز ممکن بود ایرانیان هم به یاری علویان برخیزند، چون ایرانیان به حق شرعی. حاکمیت خاندان امیر مؤمنان علی (ع) ، معتقد بودند و در ابتدای کار هم بنی عباس برای سرنگونی بنی امیّه از همین علاقه ایرانیان به خاندان پیامبر و دودمان امیر مؤمنان استفاده کرده بودند. لذا که مردی زیرک و مکّار بود، به فکر افتاد تا با طرح واگذاری خلافت یا ولایت عهدی به شخصیتی مانند امام رضا(ع) پایه های لرزان حکومت خود را تثبیت کند، زیرا امیدوار بود که با این کار بتواند جلوی شورش علویان را بگیرد و موجبات رضایت خاطر آنان را فراهم سازد و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافت خود نماید. پیداست که یا به امام(ع) فقط یک حساب شده سیاسی بود، وگرنه کسی که برای حکومت، برادر خود را به قتل رسانده بود و در زندگی خصوصی خود از هیچ فسق و فجوری ابا نداشت، ناگهان چنان تغییر نمی یافت که از خلافت بگذرد. بدین سان مأمون با اهداف زیر ولایت عهدی را بر امام رضا (ع) تحمیل کرد: 1 - فرو نشاندن شورش های علویان، 2 - گرفتن اعتراف از علویان مبنی بر این که حکومت عباسیان حکومتی مشروع است، 3 - از بین بردن محبوبیت و احترام علویان در میان مردم، 4 - کسب اعتماد و دوستی اعراب به خویش، 5 - مشروع شدن حکومت خود از طرف اهالی خراسان و تمام ایرانیان، 6 - راضی نگه داشتن عباسیان و هواخواهان آنها، 7 - تقویت حس اطمینان مردم به شخص مأمون، زیرا مردم به دلیل کشتن برادرش به او اعتماد و اطمینان نداشتند، 8 - ایجاد مصونیت برای خود در برابر نفوذ و محبوبیت امام رضا(ع) در بین مردم. 💢 با ولی عهدی امام رضا(ع) و شرکت او در حکومت، این هدف ها تأمین می شد، زیرا در این صورت علویان خلع سلاح می شدند و شعارهایشان از دستشان گرفته می شد و محبوبیتی که در اثر قیام در بین مردم داشتند، از بین می رفت. از سوی دیگر، مأمون از طرف خراسانیان و عموم ایرانیان که طرف دار اهل بیت بودند، تأیید می شد و نیز چنین وانمود می کرد که اگر برادر خویش را کشته، هدفش تفویض حکومت به اهل آن بوده است. علاوه بر اینها، با آوردن امام رضا (ع) به مرو و کنترل فعالیت های او، از خطر احتمالی او ایمن می شد. تنها اعراب و عباسیان می ماندند که مأمون می توانست در برابر ایرانیان و علویان مقاومت کند... @tabyeen98
✍ ولایت عهدی امام رضا علیه السلام در یک نگاه(2) 📚 مجله معارف اسلامی دی، بهمن و اسفند 1386، شماره 70  💥 علل پذیرش ولایت عهدی از سوی امام: ♈️ با توجه به این اهداف(اهداف مامون از تحميل ولايتعهدي)، بدیهی است که امام رضا(ع) ولایت عهدی را نمی پذیرفت، اما شرایط به گونه ای رقم خورد که مجبور به قبول آن شد. رفتار و گفتار امام، این امر را تأیید می کند. تاریخ پژوهان نوشته اند: 👈 پس از ورود امام به مرو، مأمون پیام فرستاد که می خواهم از خلافت کناره گیری کنم و آن را به شما واگذارم، نظرتان چیست؟ امام نپذیرفت. مأمون بار دیگر پیغام داد که چون پیشنهاد اول مرا نپذیرفتید ناچار باید ولایت عهدی ام را قبول کنید. امام به شدت از پذیرفتن این پیشنهاد نیز خودداری کرد. پس از آن، مأمون، امام را نزد خود طلبید و با او خلوت کرد. فضل بن سهل (ذو الرّئاستین) نیز در آن مجلس بود. مأمون گفت: نظر من این است که خلافت را به شما واگذارم، امام قبول نکرد. مأمون پیشنهاد ولایت عهدی را تکرار کرد، باز امام از پذیرش آن امتناع نمود. مأمون گفت: «عمر بن خطاب» برای خلافت بعد از خود شورایی با عضویت شش نفر تعیین کرد و یکی از آنان جدّ شما علی بن ابی طالب بود. و عمر دستور داد هر یک از آنان به مخالفت برخاست گردنش را بزنند، اینک چاره ای جز قبول آن چه اراده کرده ام نداری، چون راه و چاره دیگری نمی یابم. مأمون با بیان این مطلب تلویحاً امام را تهدید به مرگ کرد و امام به ناچار با اکراه و اجبار، ولی عهدی را پذیرفت و فرمود: «ولایت عهدی را می پذیرم، به شرط آن که در رتق و فتق امور مداخله ننمایم و مفتی و قاضی نباشم و کسی را عزل و نصب نکنم و چیزی را تبدیل و تغییر ندهم». مأمون همه این شرایط را پذیرفت(6) و بدین ترتیب، ولایت عهدی خود را بر امام تحمیل کرد. ♈️ رَیّان بن صَلت می گوید: «خدمت امام رضا (ع) رفتم و عرض کردم: ای فرزند پیامبر! برخی می گویند: شما ولی عهدی مأمون را قبول نموده اید، با آن که اظهار زهد و بی رغبتی به دنیا می فرمایید! فرمود: 👈 «خدا گواه است که این کار خوش آیند من نبود، اما میان پذیرش ولی عهدی و کشته شدن قرار گرفتم و به ناچار پذیرفتم... آیا نمی دانید یوسف که پیامبر خدا بود چون ضرورت پیدا کرد خزانه دار عزیز مصر شود، پذیرفت؛ اینک نیز ضرورت اقتضا کرده که من مقام ولی عهدی را به اکراه و اجبار بپذیرم. اضافه بر این، من داخل این کار نشدم، مگر مانند کسی که از آن خارج است(یعنی با شرایطی که قرار دادم مانند آن است که مداخله نکرده ام). به خدای متعال شکایت می کنم و از او یاری می جویم.»(7) ♈️ محمد بن عرفه می گوید: به امام (ع) عرض کردم: ای فرزند پیامبر خدا! چرا ولی عهدی را پذیرفتی؟ فرمود: 👈 «به همان دلیل که جدم علی عليه السلام را وادار کردند در آن شورا شرکت کند.»(8). ♈️ یاسر خادم می گوید: پس از آن که امام ولایت عهدی را قبول کرده بود، او را دیدم که دست هایش را به سوی آسمان بلند کرده، می گفت: 👈 «خدایا! تو می دانی که من به ناچار و با اکراه پذیرفتم، پس مرا مؤاخذه مکن؛ هم چنان که بنده و پیامبرت یوسف را مؤاخذه نکردی، هنگامی که ولایت مصر را پذیرفت».(9) و نیز به یکی از خواص خود که از ولایت عهدی امام خوش حال بود، فرمود: 👈 «خوش حال نباش، این کار به انجام نخواهد رسید و به این حال نخواهد ماند.»(10) 💢 امام آن قدر ناراحت بود که بارها از خداوند مرگ خود را خواستار شده بود. آن حضرت در یک روز جمعه، هنگامی که از مسجد برگشته و عرق و غبار بر او نشسته بود، دست های خود را بلند کرد و گفت: 👈 پروردگارا! اگر فرج من از این گرفتاری که بدان دچار شده ام مرگ من است، همین ساعت آن را برسان. آن حضرت پیوسته دل گیر و اندوهگین بود تا آن گاه که وفات نمود.(11) _______________________ 6) شیخ مفید، الارشاد، ص 290. 7) علل الشرایع، ص 228 - 227 و شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 138. 8) شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 141؛ مقاتل الطالبین، ص 375. 9) شیخ صدوق، الامالی، ص 72. 10) شیخ مفید، الارشاد، ص 292. 11) شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 141. ________________________ @tabyeen98
✍ ولایتعهدی امام رضا 💥 نظر شیخ مفید و شیخ صدوق درباره ولایتعهدی امام رضا علیه السلام ⚡️ حُسن نیت و سپس تحمیل ♈️ در مورد قضیه ولایتعهدی امام رضا (ع) قضایای مشکوک زیاد است. اینجاست که علما و اهل تاریخ، اجتهادشان اختلاف پیدا کرده است. اصلا این مسئله ولایتعهدی چه بود؟ چطور شد که مأمون حاضر شد حضرت رضا را از مدینه بخواهد برای ولایتعهدی و خلافت را به او تفویض کند. از بنی عباس بیرون ببرد و تحویل خاندان علوی بدهد؟! ♈️ ... فرض دیگر - که این فرض خیلی بعید نیست چون امثال شیخ مفید و شیخ صدوق آن را قبول کرده اند - این است که مأمون در ابتدای امر صمیمیت داشت ولی بعد پشیمان شد. در تاریخ هست - ابوالفرج هم نقل می کند، و شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا مفصلترش را نقل می کند، شیخ مفید هم نقل می کند -  که مأمون وقتی که خودش این پیشنهاد را کرد، گفت: زمانی برادرم امین مرا احضار کرد. [امین خلیفه بود و مأمون با اینکه قسمتی از مُلک به او واگذار شده بود ولیعهد هم بود]. من نرفتم و بعد لشکری فرستاد که مرا دست بسته ببرند... برای من دیگر تقریبا جریان قطعی بود که قدرت مقاومت با برادرم را ندارم و مرا خواهند گرفت. بین خود و خدای خود عهد کردم که اگر خداوند مرا حفظ کند و بر برادرم پیروز گرداند، خلافت را به کسانی بدهم که حق آنهاست؛ و این کار را با کمال خلوص قلب کردم... ♈️ شیخ صدوق و دیگران قبول کرده اند. می گویند قضیه همین است، انگیزه مأمون فقط همین عهد و نذری بود که در ابتدا با خدا کرده بود. و این که حضرت رضا امتناع کرد از این جهت بود که می دانست که او تحت تأثیر احساسات آنی قرار گرفته و بعد پشیمان می شود؛ چنانکه بعدا هم چنین شد. ♈️ پس، انگیزه مأمون فقط همین عهد و نذری بود که در ابتدا با خدا کرده بود و این که حضرت رضا امتناع کرد از این جهت بود که می دانست که او تحت تأثیر احساسات آنی قرار گرفته و بعد پشیمان می شود؛ چنانکه بعدا هم چنین شد. 📚 مرتضی مطهری- سیری در سیره ائمه اطهار- صفحه 194 و 198 و 178-177 https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=http://tahoor.com/fa/Article/View/22383&ved=2ahUKEwjoq_e--LDjAhWETBUIHbbRATgQFjAFegQIBhAB&usg=AOvVaw2At96-buyGRS4bHXN7VAYC
✍ تهدید و تحمیل ولایت عهدی 🔹 شهید مطهری: ♈️ یکی از مسلمات تاریخ، این مسئله است که حضرت رضا از قبول ولایتعهدی مأمون امتناع کرده است ولی بعد با تهدید به قتل پذیرفته است. 📚 سیری در سیره ائمه اطهار- صفحه 185 و 192-190 @tabyeen98