✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️«الگو» و «اسوه» چه جایگاهی در تعلیم و تربیت انساها دارد و عالی ترین الگوهای تربیتی چه کسانی هستند؟
🔹درباره عناصر و راهکارهای #تربیت_صحیح که با در نظر گرفتن آنها #مربّی می تواند موفّق گردد، آنچه مورد اتفاق همه #علمای_تربیت و تعلیم است ارائه #الگوی_صحیح است؛ آری در صورتی که خود #مربّی ویژگی ها و شایستگی های الگوی صحیح و نمونه را دارا باشد، عملاً می تواند برای #تربیت_پذیر، #الگو باشد. بنابر این کاملا واضح و مبرهن است که کسی که می خواهد #اسوه و الگوی دیگران گردد، اگر در رفتارش #نقطه_ضعف هایی باشد و مرتکب #خطا و اشتباه گردد، نمی تواند #نقش_تربیتی خود را به درستی ایفا کند.
🔹از این جهت است که خداوند بر بندگان خود منّت نهاد و بندگان برگزیده #معصوم خود را که از هر گونه خطا و اشتباهی مبرّا هستند را #الگوهای_ایدهآل و کاملی معرفی کرد. لذا بهترین راهکار و شیوه برای استفاده از این نعمت های الهی، یعنی بهره گیری از مقام تربیتی #پیامبر و #ائمه_معصومین (علیهم السلام)، عملی کردن و ارائه رفتار آنان است. اینجاست که باید ابتدا سعی کنیم #رفتار آن حضرات را در ساحت های گوناگون به تفصیل شناسایی کنیم، و پس از آن بکوشیم تا در ابعاد گوناگون زندگی خود به آن رفتار که تفصیلاً برای ما شناسایی شده اند #اقتدا نماییم.
📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چاپ سوم، ص ۴۲۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#الگو #اسوه #تربیت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️داستان «اصحاب الجنه» که در قرآن آمده چيست و به چه سرنوشتی دچار شدند؟
🔹واژه #اصحاب_الجنّه در «قرآن مجيد» زياد تكرار شده، و غالب آنها به معناى #بهشتيان است؛ امّا در «سوره قلم» آيه ۱۷ «إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ» (ما آنها را آزموديم، همانگونه كه #صاحبان_باغ را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند خوردند كه ميوه هاى باغ را صبحگاهان بچينند) به معناى #صاحبان_باغ است و همين آيه مورد بحث ماست.
🔹اين داستان - كه بسيار عبرت آميز است - در ضمن ۱۷ آيه از آيات ۱۷ تا ۳۳ «سوره قلم» مورد بحث قرار گرفته است. اين گروه، كه مورد آزمايش و #امتحان_الهى قرار گرفتند، از عهده امتحان سرافراز بيرون نيامده و #سرنوشت_شوم و تلخى پيدا كردند. #قرآن_مجيد ضمن هشدار به دشمنان و مخالفان، سرگذشت «اصحاب الجنّه» را بيان میكند. قرآن مجيد در مورد #تاريخ_گذشتگان زياد بحث كرده و درسهاى #عبرت_آمیز فراوانى از اقوام مختلف بيان نموده است كه میتوان آنها را به سه قسم تقسيم كرد:
🔹تاريخ انبياء؛ #قرآن به شرح حال تعدادى از پيامبران، و چگونگى مبارزات و مجاهدات آنان، و مفاسدى كه با آن درگير بودند پرداخته است. #حضرت_ابراهيم (ع)، قهرمانِ بت شكن با بت پرستى، #حضرت_موسى (ع) با ظلم و بردگى، #حضرت_لوط (ع) با مفاسد اخلاقى و شهوترانى، #حضرت_شعيب (ع) با مفاسد اقتصادى و خلاصه هر پيامبرى با #مفاسد موجود در عصر و زمان خود مبارزه كرده، و «قرآن مجيد» تاريخِ تعدادى از آنها را شرح داده است.
🔹تاريخ اولياء الله؛ #قرآن_مجيد گاه تاريخ كسانى از #بندگان_صالح خدا را كه زندگى آنها داراى درس هاى #عبرت آميزى بوده نيز مورد توجّه قرار داده است. مثل #اصحاب_كهف كه پيامبر نبودند، ولى سرگذشت آنها عبرت آميز است؛ يا سرگذشت #لقمان_حكيم كه پيامبر نبود، امّا #حكيم و دانشمند بود و لذا خداوند سخنان #عبرت_آميز آن مرد بزرگ و مطالبى كه بين او و فرزندش ردّ و بدل شده را برای ما نقل كرده است.
🔹در مورد اشخاص بد و ناشايست كه نمونه هاى متعددى دارد و #اصحاب_الجنّة يك نمونه از آنهاست، شرح حال آنها خواندنى و #عبرت_آموز است. در مورد محلّ «اصحاب الجنّة» در ميان مفسّران اختلاف نظر وجود دارد. عدّه اى معتقدند در نزديك صنعا «پايتخت يمن» بوده است، و عده اى ديگر محلّ آن را «شامات» گفته و صاحبانِ آن را از بنى اسرائيل دانسته اند. گروه سوم «طائف» در سرزمين عربستان را ترجيح داده اند و «حبشه» نظريه چهارمى است كه طرفدارانى دارد. امّا اين مطلب تأثيرى در بحث ندارد، زيرا مهم اصل جريانى است كه #قرآن_مجيد آن را نقل فرموده، نه محلّ آن.
🔹اجمال داستان «اصحاب الجنّة» مطابق آنچه از كتب تفاسير، روايات و تاريخ استفاده میشود به شرح زير است: «در زمان هاى بسيار دور مرد نيكوكارى وجود داشت كه #باايمان و بسيار با #سخاوت بود. او #باغ_بزرگ و پربارى داشت. در فصل ميوه، همه #مستمندان و نيازمندان آن منطقه به باغ او مى آمدند تا از سخاوتش بهره اى ببرند. #صاحب_باغ به اندازه نياز خود و خانواده اش برمى داشت و بقيّه را در ميان #نيازمندان تقسيم میكرد. سال ها به همين شكل عمل میكرد و سال به سال ميوه هاى #باغ پربارتر و #بابركتتر مى شد، تا اينكه اين مرد نيكوكار از دنيا رفت،
🔹و باغش به ارث به #فرزندانش رسيد. فرزندانى كه چيزى از #سخاوت_پدر به ارث نبرده بودند، جلسه اى گرفته و با يكديگر گفتند: چه معنايى دارد كه محصول باغ ما را عدّه اى #فقير و مستمند بدون آن كه متحمّل زحمتى شوند، ببرند و #بخورند. پدر اشتباه كرد كه آنها را چنين عادت داد! امسال #ميوهها را صبحگاهان مى چينيم و در جعبه هاى از پيش آماده شده میريزيم و قبل از آنكه #مستمندان بيايند همه ميوه ها را براى #فروش به #بازار منتقل ميكنيم. مقدّمات كار را فراهم كردند، صبح زود با تمام امكانات به همراه كارگران براى چيدن ميوه ها، آهسته و بدون سر و صدا به سمت باغ حركت كردند تا مبادا كسى متوجّه حركت آنها به سمت باغ شود؛
🔹هنگامى كه به #باغ رسيدند در كمال تعجّب و ناباورى، نه از #درختان خبرى بود و نه از ميوهها؛ بلكه جز #تلّى_خاكستر چيزى باقى نمانده بود. گويا شب گذشته #صاعقه اى آمده و تمام باغ را تبديل به #خاكستر كرده بود، و اكنون به جاى درختان و ميوه ها چشم آنها به خاكستر و آتش و دود افتاده است. متوجّه #خطا و اشتباه خود شدند، و بدين وسيله نتيجه بُخل را با چشمان خود مشاهده كردند. همان گونه كه در زمان حيات پدر ساليان درازى نتيجه سخاوت و كمك به نيازمندان و فقراء را ديده بودند.
📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابيطالب (ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چ اول، ص ۹۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#انفاق #امتحان #عبرت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چند گروه تقسيم می شوند و كداميك برای جامعه خطرناکتر است؟
🔹مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چهار گروه تقسيم می شوند: «عالم»، «جاهلِ قاصر»، «جاهلِ مقصّرِ بسيط»، و «جاهلِ مُركّب». #عالم كسى است كه مطلبى را به طور اجمال يا به طور تفصيل مى داند، يعنى نسبت به چيزى گاه #علم_اجمالى دارد و گاه #علم_تفصيلى. مثلا اجمالا مى داند شراب، حرام است و زيان هايى براى جسم و روح انسان دارد؛ يا به طور تفصيل دلايل حرمت شراب و مدارك آن را ديده و آثار زيانبار آن را در هر يك از اعضاء بدن مورد بررسى دقيق قرار داده است.
🔹#جاهل_قاصر كسى است كه نمى داند، ولى دسترسى به علم هم ندارد، يا به خاطر دور بودن از مراكز علم و يا فرو رفتن در #غفلت و سهو و خطا. #جاهل_مُقصّر كسى است كه دسترسى به اسباب علم دارد، اما بر اثر #سستى و #تنبلى و سهل انگارى به سراغ علم نرفته و در #جهل و بى خبرى مانده است؛ ولى با اين حال از جهل خود باخبر است! يعنى مى داند كه نمى داند. اما #جاهل_مُركّب كسى است كه واقعاً در جهل فرو رفته و از حقّ و واقعيت به دور افتاده، امّا از #جهل خود خبرى ندارد، بلكه به عكس خيال مى كند آگاه و با خبر است و آنچه را فهميده، عين واقعيّت مى باشد، و به تعبير ديگر نمى داند كه نمى داند.
🔹در ميان اين گروهها خطر و مسئوليّت #جاهل_قاصر از همه كمتر است و بعد از آن، #جاهل_مُقصّر قرار دارد و سپس #جاهل_مُركّب، كه ممكن است به خاطر جهل مُركّبش خطراتى براى خود و ديگران ايجاد كند. امّا از همه خطرناكتر، #عالِم_بىعمل است. آن كس كه آگاهانه راه خلاف مى رود و همچون دزدى است كه با چراغ آمده، به كاهدان نمى زند، بلكه كالاى گزيده تر را مى برد. تمام #بدبختى هايى كه بشر در طول تاريخ داشته، به خاطر همين #عالِمان_بىعمل بوده است. سرچشمه تمام جنگ ها و نابسامانی ها در جامعه بشرى چه در گذشته و چه امروز از همين گروه است. آنها هستند كه خطرناكترين سلاح هاى كشتار جمعى را براى محو و نابودى انسان هاى بى گناه مى سازند.
🔹آنها هستند كه #نقشههای_شيطانى را براى استثمار و استعمار ملّت ها مى كشند. آنها هستند كه براى حفظ #منافع_شوم و نامشروعشان آتش جنگ را به پا مى كنند و بالأخره آنها هستند كه براى دست يافتن به منافع بيشتر، مراكز حسّاس تبليغاتى را به دست مى گيرند؛ #چهره_حقايق را مى پوشانند و با #دروغ و #تزوير، انسانها را در بى خبرى فرو مى برند. #قرآن_مجيد آنها را به سگ هارى تشبيه كرده كه عطش نامحدود و پايان ناپذيرى بر او غلبه نموده، در هيچ حال سيراب نمى شود. اگر به او حمله كنى دهانش باز و زبانش بيرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنين است: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتَرُكْهُ يَلْهَثْ». [۱]
🔹راستى اگر سؤال شود كه چه می شود كه #انسان با علم و #آگاهى در راه #خطا گام مى گذارد و اين تضادّ علم و عمل از كجا سرچشمه مى گيرد؟ جواب اين سؤال روشن است. گاه اين #عالِم واقعاً پايه هاى ايمانش سست و ضعيف است، گرچه در ظاهر مسلمان است، و گاه در عين ايمان به خدا، آنچنان غلبه #هواى_نفس بر او شديد است كه سدّ ايمانش را كه معمولا چندان محكم نيست، مى شكند و سيلاب هوا و #هوس تمام وجودش را فرا مى گيرد و به قعر درّه هولناك #ضلالت و گمراهى پرتاب مى كند.
🔹اين سخن را با حديث زيبايى از #امام_علی (علیه السلام) پايان مى دهيم. حضرت مى فرمايد: «تورات با پنج جمله پايان يافته كه من دوست دارم در آغازِ هر روز آنها را از نظر بگذرانم. [سپس آنها را به اين صورت بيان مى فرمايد:] «اوّل: #عالِمى كه به علمش عمل نكند، با #شيطان مساوى است»؛ «دوم: زمامدارى كه عدالت را درباره مردم رعايت نكند، با فرعون مساوى است»؛ «سوم: فقيرى كه در برابر غنى به خاطر طمع در اموالِ او ذليلانه خضوع مى كند، با سگ مساوى است»؛ «چهارم: ثروتمندى كه از مالش [براى خود و كمك به ديگران] بهره نمى گيرد، با فقير اجير مساوى است»؛ «پنجم: زنى كه براى هواى نفس و بدون نياز از منزل خارج مى شود، او با كنيزِ برده يكسان است، [چرا كه او هم برده هوس هاست])». [۲]
پی نوشت:
[۱] سوره اعراف، آيه ۱۷۶
[۲] الاثنی عشريه فی الرّدّ علی الصوفيه، حرّ عاملی، محمد بن محمد، علميه، قم، ۱۴۰۰ق، بی تا، ص ۲۰۶
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ ش، چ اول، ج ۴، ۶۳۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#علم #عالم #جاهل #جهل #گمراهی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چرا «سکوت» به عنوان داروی بیماری زبان معرفی شده است؟
🔹در روايات به ما دستور داده اند در جايى كه لازم نيست، #سخن مگوئيد؛ زيرا #حرف_زياد زدن احتمال #خطا و #گناه در آن را بيشتر می کند، همچنان كه نوشتن زياد باعث خطا و اشتباه بيشتر نيز مى شود. اگر انسان دست به قلم نشود و چيزى ننگارد اشتباهی هم ندارد و اگر حرفى هم نزند دچار لغزش و خطا و معصيت هم نمى گردد. #پيامبر_اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «لَا يَسْلَمُ أَحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَه» (احدى از #گناهان سالم و مصون نمى گردد، مگر اين كه #زبانش را پنهان كند).
🔹از اين روايت استفاده مى شود كه #زبان منشاء و كليد #تمام_ذنوب است، زيرا حضرت فرمودند: «الذُّنُوبِ» و می دانيم جمع مُحَلّى و مزيّن به الف و لام، افاده عموم مى كند؛ يعنى #تمام_گناهان را چه از زبان صادر شود و چه از غير زبان، همه را كنترل می كند. اشتباه نشود كسى نمی خواهد بگويد در جايى كه وظيفه، #سخن_گفتن است، خاموش بودن نيكوست، بلكه مى گوئيم ترك «مَا لَا يَعنِيهِ»؛ يعنى #حرف_بیفايده و «كلام زيادى» را كه لازم به ذكر نيست بايد ترك كرد؛
🔹زيرا «اَلمَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ» [۱] (#مرد زير #زبانش پنهان است)، و اگر سخن بگويد فضائل و رذائل او مشخص مى شود و به قول شاعر: «گر ندارى معرفت خاموش بنشين دم مزن - پسته بى مغز اگر لب وا كند رسوا شود». يكی از موارد #كلام_بیفايده اين است كه گاهى ديده مى شود در ميان افراد مخصوصاً زنان، وقتى دور هم می نشينند و حرفى براى زدن ندارند شروع به تحليل دعواى خانوادگى فلان خانواده می كنند و #هزارگونهگناه مرتكب مى شوند. بايد در مقابل اين طور سخنان گفت: مگر شما چه كاره مردم هستيد كه دعواى خانوادگى ديگران را مطرح مى كنيد؟
🔹آيا هيچ حرف منطقى و مورد ابتلاى ديگرى جز دعواى آن زن و شوهر نيست؟ آيا تمام مسائل و مشكلات علمى، اخلاقى و اجتماعى جامعه ما عموماً، و مشكلات همين افرادى كه دور هم نشسته و چنين می گويند خصوصاً، برطرف شده است؟ خداوند درك و فهم ما را بيشتر نمايد تا مسائل و مشكلات مورد ابتلاء خود را بهتر درك كنيم و در رفع آنها بيشتر بكوشيم. علمای اخلاق می گويند: «ميوه سكوت»، #نورانيّت_قلب است و سرازير شدن اسرارى به قلب كه قبلاً نبود؛ ولى متأسفانه بايد گفت: هرچه جلوتر مى رويم، نورانيت ما كمتر می شود.
🔹#سكوت نشانه عقل است، البته سكوتى كه بر طبق موازين و در جاى خود باشد، براى همين جهت است كه #امام_على (عليه السلام) مى فرمايد كه: «اِذَا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلَامُ» [۱] (زمانى كه #عقل كامل شد، كلام كم مى شود)؛ يعنى بين «كمال عقل» و بين «قلت كلام» رابطه مستقيم برقرار است. #عقل و #كلام مثل دو كفه ترازويند كه هر چه عقل بالاتر رود كلام پائين تر مى آيد، پس روى #معيارى كه #اميرالمؤمنين (عليه السلام) ارائه مى دهند، كامل ترين افراد از حيث عقل، كم حرف ترين آنها است.
🔹#سكوت، «نشانه پختگى» و «آبديده شدن» فرد است، و چه خوش سروده: «اين ديگ ز خامى است كه در جوش و خروش است - گر پخته شد و لذت دم ديد خموش است». وقتى نخود يا مواد ديگر را براى تهيه غذا در ديگ مى ريزند تا مادامى كه خام و نپخته است دائماً در حال جنب و جوش و حركت و بالا و پائين رفتن است، ولى وقتى پخته شد و لذت دم كشيدن را چشيد خموش و آرام در ته ديگ ته نشين مى شود. آرى #انسانى كه وجودش با #سكوت انس گرفته و لذت دم بستن را چشيده و شيوه خموشى و سكوت را برگزيده، اين #نشان_پختگى او است.
پی نوشت؛
[۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت، قم، چ ۱، ص ۴۸۰، حکمت [۶۹] ۷۱. وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ۱۲، ص ۱۹۲، باب ۱۱۹؛ بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ۱، ص ۱۵۹، باب ۴
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۰۱
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#سکوت #سخن
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️از ديدگاه قرآن مجيد و روايات اسلامی، «عُجب» و «خودپسندى» چه آفاتی برای انسان به دنبال دارد؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه به فرزند دلبندش #امامحسنمجتبى (عليه السلام) میفرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ» ([پسرم] بدان كه #خودپسندى و #غرور، ضد راستى و درست انديشى، و آفت عقل هاست)؛ اشاره به اينكه #انسانِ_خودپسند، حقايق را درباره خويش و ديگران درك نمى كند و اين صفت زشت، حجابى بر عقل او مى افكند تا آنجا كه #عيوب_خويش را صفات برجسته، و #نقصها را كمال مى بيند،
🔹و گاه يك عمر در اين #خطا و اشتباه بزرگ باقى مى ماند و با همان حال از دنيا مى رود. به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود، عُجب و #خودپسندى همانند شراب است؛ هر دو انسان را #مست مى كند، و انسان مست همچون ديوانگان است كه بايد از او فرار كرد. در «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى»، در نكوهش #عُجب و خودپسندى نكته هاى فراوانى آمده است؛
🔹ازجمله در «آيه ۸ سوره فاطر» می خوانيم: «أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُونَ» (آيا كسى كه #زشتی_عملش [بر اثر عُجب و #خودپسندى و هواى نفس] براى او #آراسته شده و آن را زيبا مى بيند [همانند كسى است كه واقع را مى يابد]؟! خداوند هر كس را بخواهد [و سزاوار باشد] گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد [و شايسته ببيند] هدايت مى كند پس جانت به سبب تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست).
🔹در سخنان #امام_علی (عليه السلام) تعبيرات عجيبى درباره #عُجب و #خودپسندى ديده مى شود؛ در يكجا مى فرمايد: «العُجْبُ آفَةُ الشَرَفِ» [۱] (#خودپسندى، آفت شرف انسان است). و در جاى ديگر مى فرمايد: «آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ» [۲] (آفت عقل، #عُجب است). و باز مى فرمايد: «اَلعُجْبُ يُفْسِدُ العَقْلَ» [۳] (#عُجب، عقل انسان را فاسد مى كند). و در جاى ديگر: «ثَمَرَةُ العُجْبِ البَغْضَاءُ» [۴] (نتيجه #خودپسندى آن است كه مردم دشمن انسان مى شوند) و بالأخره مى فرمايد: «العُجْبُ رَأْسُ الحِمَاقَةِ» [۵] (#خودپسندى، سرآغاز حماقت است).
پی نوشتها؛
[۱] غررالحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، محقق، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامية، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۵۲، حکمت ۹۸۳؛ [۲] همان، ص ۲۸۰، حکمت ۴۲؛ [۳] همان، ص ۴۴، حکمت ۷۷۶؛ [۴] همان، ص ۳۲۷، حکمت ۲۰؛ [۵] همان، ص ۳۰، حکمت ۴۰۳
📕پيام امام امير المؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۹، ص ۵۶۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#عجب #خودپسندی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
⭕️قرآن کریم
🔹یک وظیفه #قرآن «یاد دادن» و «تعلیم کردن» است. در این جهت مخاطب قرآن #عقل_انسان خواهد بود، و #قرآن با زبان #منطق و #استدلال با او سخن میگوید. اما به جز این زبان، «قرآن» زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست، بلکه #دل است، و این زبان دوم «احساس» نام دارد.
🔹آن که میخواهد با #قرآن آشنا گردد و بدان انس بگیرد میباید، با این دو زبان هر دو آشنایی داشته باشد، و هر دو را در کنار هم مورد استفاده قرار دهد. تفکیک این دو از هم مایه بروز #خطا و اشتباه و سبب #خسران و زیان خواهد بود. آنچه را که ما #دل مینامیم عبارت است از «احساسی بسیار عظیم و عمیق که در درون انسان وجود دارد و گاهی اسم آن را احساس هستی میگذارند»،
🔹یعنی احساسی از ارتباط «انسان» با «هستی مطلق». کسی که زبان دل را بداند و با آن #انسان را مخاطب قرار دهد، او را از اعماق هستی و کنه وجودش به حرکت درمیآورد. آن وقت دیگر تنها #فکر و #مغز انسان تحت تأثیر نیست، بلکه سراسر وجودش تحت تأثیر قرار میگیرد.
📕آشنایی با قرآن (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ج ۱ ص ۳۶
منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
#شهید_مطهری
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
⭕️به «گناهان صغیره» نزدیک نشویم
🔹عملا پیمان ببندیم که در #راه_خدا باشیم و عزم بر #خلاف نداشته باشیم، و به #گناهان_صغیره نزدیک نشویم که اصرارش ما را به #کبایر (گناهان کبیره) و همینطور تا به مراتب عالیهی #خطا و #گناه میکشاند.
📕در محضر بهجت، ج ٢، ص ۲۶۴
منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله العظمی بهجت
#آیت_الله_بهجت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد