تبیین
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳
🏴
⭕️روایتی از #نحوه_شهادت_امام_حسین(ع)
🔶برای اطلاع از وقایع کربلا باید به مقاتل رجوع کرد. یکی از مقاتل معروف، مقتل #مقتل_الحسین نوشته «محمد بن علی بن بابویه» مشهور به #شیخ_صدوق است که «محمد صحتی سردرودی» آن را ترجمه کرده و با نام «امام حسین علیه السلام و عاشورا از زبان معصومان علیهم السلام» منتشر کرده است.
💠نحوه شهادت #امام_حسین (ع) در این مقتل بدین صورت آمده است که ترجمه آن تقدیم میگردد:
🔷امام سجاد علیه السلام میفرمایند: آن گاه که کار، بر #امام_حسین علیه السلام سخت و دشوار شد، آنان که با او بودند به او نگریستند و او را بر خلاف حال خویش یافتند، چرا که هرگاه کار بر آنان دشوار میشد رنگ رخشان دگرگون میگشت، و بدنشان میلرزید و دلشان را وحشت فرا میگرفت. اما #امام_حسین علیه السلام و برخی از یاران مخلصش، چنان بودند که #رنگ_رخشان_میدرخشید، اعضای بدنشان قرار می یافت و جانشان میآرامید. به یکدیگر میگفتند: نگاه کنید #از_مرگ_باکی_ندارد!
🔷 #امام_حسین علیه السلام به آنان گفت: ای نجیب زادگان، شکیبا باشید که #مرگ، تنها پلی است که شما را از رنج ها و سختی ها میرهاند و به بهشت های پهناور و نعمت های همیشگی میرساند، کدام یک از شما نمیخواهد که از زندان به کاخ درآید، در حالی که مرگ به دشمنان شما چنان است که کسی از کاخ، به زندان و عذاب درآید. همانا پدرم، از رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که گفت: این جهان، زندان مؤمن و بهشت کافر است و مرگ در این پلی است که آنان را به بهشت هایشان و اینان را به دوزخشان می رساند. نه دروغ گویم و نه دروغ گفته اند!
🔷امام سجاد (ع) میفرمایند: پس از آنکه تمامی یاران و #اهل_بیت_امام_حسین (ع) شهید شدند؛ #امام_حسین علیه السلام نگاهی به چپ و راست کرد، اما کسی را ندید. سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو می بینی که با فرزند پیامبرت چه میکنند. بنوکلاب میان او و آب، حایل شدند. تیری زدند که در گلویش نشست و از اسبش افتاد. تا تیر را کشید و دور انداخت کف دستش را زیر خون گرفت، هنگامیکه دستش پر از خون شد سر و محاسنش را با آن آغشت و گفت: من در حالی که ستم دیده و در خونم تپیده ام، به لقاءالله می شتابم، سپس بر گونه ی چپش به خاک افتاد.
🔷دشمن خدا، سنان بن انس ایادی و شمربن ذی الجوشن عامری در میان مردانی از اهل شام، پیش آمدند تا در بالای سرش ایستادند و به یکدیگر گفتند: منتظر چه هستید؟ این مرد را راحتش کنید. سنان بن انس ایادی از اسب، فرود آمد و محاسن #امام_حسین علیه السلام را گرفت و با شمشیر به گلویش زد و گفت: به خدا سر از تنت جدا میکنم و خود میدانم که تو پسر رسول خدایی و از جهت پدر و مادر، برترین مردمانی.
🔷اسب امام حسین علیه السلام به پیش آمد و یال و کاکل خود را با خون آغشته ساخت و شروع کرد به دویدن و صیحه کشیدن. دختران پیامبر تا صیحه ی اسب را شنیدند، از خیمه ها بیرون آمدند که ناگهان، اسب بی سوار دیدند و دانستند که #امام_حسین علیه السلام کشته شده است. ام کلثوم دختر -خواهر- امام حسین علیه السلام هم در حالی که دست را بر سر نهاد بود بیرون آمد، او فریاد ناله میکرد و میگفت: وامحمداه! این حسین است که چنین در بیابان افتاده و عبا و عمامه اش به غارت رفته است.
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم...
منبع: راسخون به نقل سایت ستاره
#امام_حسين
#حسینیه_مجازی
@tabyinchannel
#انتشار_بدون_لینک_جایز_نمیباشد