eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ فاطمه مادر یازده قرآن 🔻 سلام الله علیها از نور ، و علیهم السلام از نور حضرت زهرا سلام الله علیها هستند. (ص) برای به‌دست‌آوردن دو چیز، چهل روز اعتکاف و خلوت کرد. یکی برای به‌دست‌آ‌وردن و دیگری برای به‌دست‌آوردن یعنی حضرت فاطمه(س) که یازده قرآن دیگر در این ظرف مقدس به‌وجود آمد. 🔸 اسامی حضرت زهرا(س) تنها یک لفظ نیست بلکه یک و است که جایگاه ایشان را نشان می‌دهد. جبرئیل در پاسخ به سؤال پیامبر که چرا زهرا در زمین و در‌ آسمان است می‌گوید: او در زمین فاطمه است چون را از قطع می‌کند؛ یعنی شأن زهرا این است که قاطع و مانع شیعیان از عذاب جهنم باشد. و از این جهت در آسمان به ایشان منصوره یعنی یاری‌شونده می‌گویند که خداوند فاطمه را در گناهکار امت تو نصرت می‌دهد و او شفاعت گسترده‌ای از امت رسول خواهد داشت. @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️ و علت برتری در حجاب (بخش هشتم) 🔶باید توجه داشت كه همانطور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند، نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و محسوب مى‏گردد. در این جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها باید دید اساسا چیست؟ 💠حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندی) 🔷از نظر روان‏شناسی، قطعی‏ترین عامل رشد انسان «میزان ارزشی» است كه هر فرد برای خود قائل است‏ [freeman sunfrancisco.196 .Esteem - The Antecedents of self]؛ به عبارت بهتر، و شخصیتی انسان، (esteem - Self) او است. ، حرمت خود، خوانده می‏شود، و در واقع بازخوردی از مورد قبول بودن، و مورد قبول نبودن، به شمار می‏آید. این قضاوت در قالب رفتارهای كلامی و غیر كلامی بروز می‏كند و گستره‏ای است كه فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و یا ناموفق و بی‏ارزش می‏داند [بررسی حرمت خود در نوجوانان، سید حسن سلیمی، مجله روان‏شناسی، ش ۲]. 🔷چنانكه گذشت، در سازش یافتگی هیجانی، اجتماعی و عاطفی تأثیر بسیار دارد و از اساسی در شكل‏دهی و عاطفی است؛ به گونه‏ای كه تردید افراد در ارزشمندی‏شان، به ناتوانی در رسیدن به زندگی عاطفی موزون می‏انجامد. این افراد همواره از آشكار شدن ناتوانی‏هاشان هراسناكند و صحنه را ترك می‏كنند. از طرفی خلاقیت، با «سطح حرمت خود» رابطه كاملاً مستقیم دارد [مسئله حجاب، مرتضی مطهری، صدرا]. به راستی آیا برهنه شدن و كشاندن رفتارهای جنسی به كوچه و خیابان به آدمی ارزش می‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندی بهره‏مند می‏سازد؟ البتّه شاید احساس رضایت آنی و زود گذر پدید آورد، ولی كمتر كسی است كه برخورداری از این حالت و رفتار را ارزش تلقی كند، و شخص برخوردار از این روحیه را ارزشمند بداند. 🔷افزون بر این، تأمین هر خواسته‏ای همیشه با احساس رضایت همراه نیست. در جامعه‏ای كه تمام شریان‏های آن را پر كرده و زن و مرد همواره در حال مقایسه داشته‏ها و نداشته‏های خویشند، ‏ها در و فرو می‏روند؛ زیرا رقابت و مقایسه در میدانی رخ می‏نماید، كه ظرفیت رقابت ندارد و بدین سبب، آدمی به كشیده می‏شود. بی‏تردید تا وقتی این اندیشه فضای ذهن آدمی را آكنده است، فرصتی برای بروز خلاقیت و ابتكار باقی نمی‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل دیگران و جلب نظر مردان و پسندیده شدن، هرگز اندیشه علمی را بر نمی‏تابد و نمی‏تواند یافته‏ای تازه عرضه كند. او در پی آن است كه در وضعیت موجود پسندیده شود، نه آنكه وضعیت را تغییر دهد و با ابتكار و خلاقیت، طرحی نو در اندازد. 🔷از سوی دیگر، از آن‏جا كه تمام وجود این افراد را پر كرده است، در پی جبران این كمبود بر می‏آیند، و چون آسان‏ترین راه رسیدن به این احساس، مقبول دیگران واقع شدن است، از طریق سكس و عرضه پیكر خود در این مسیر گام بر می‏دارند تا به شكلی، احساس ارزشمندی از كف رفته خود را جبران كنند. در حالی كه شخص برخوردار از ، هرگز چنین نیازی را احساس نمی‏كند. در نگاه او بهترین راه جبرانِ احساسِ ارزشمندی آن است كه خود را از دور نگهدارد و و موقعیت خود را پایین نیاورد [نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا]. گویا از همین رو است كه ویل دورانت می‏گوید: زنان دریافتند كه دست و دل بازی، مایه طعن و تحقیر است. بنابراین، چنین افرادی هم ارزشمندی را از كف داده‏اند و هم در جبران آن به بیراهه رفته‏اند. راه رسیدن به احساس ارزشمندی پایدار، رفتن در پی كسب و پایدار است. ... منبع: پرسمان / حقوق زن @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقش «صبر» در زندگی 🔹 برای اینکه در استفاده از ، دچار افراط و زیاده روی نشود و از طرف دیگر، از آثار بد در امان بماند، باید به صفت و شکیبایی آراسته شود. «صبر» و «بردباری»، انسان را از و تجاوز از حدود، در هنگام برخورداری از ، و... باز می دارد؛ و از طرف دیگر، در هنگام بروز و پدید آمدن فقر و تنگدستی و وقوع بلاها و و کمبودها، آراستگی به ، مانع خارج شدن آدمی از مسیر حقّ و آلوده شدن به گناه یأس و و... می گردد. 🔹 خود تصریح دارد که چه بسا به هنگام تکیه زدن بر مسند و برخورداری از و...، گرفتار ، تفاخر و دلبستگی بیش از حد به مال و مقام می شود، که برای نجات از این خطرها، پیوسته به و شکیبایی نیازمند است. از این رو، (عليه السلام) در اشاره به راهِ درست برخورد با همه می فرماید: « را پیشه سازید و باشید؛ زیرا کسی که صبر نکند، او را به هلاکت می رساند». منبع: حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️به چه عشق هایی، عشق‌ های نامقدّس و مجازی می گویند؟ 🔹در «عشق‌هاى و »، انسان ديوانه وار به چيزى علاقه پيدا مى كند و هر چه دارد در پاى آن مى ريزد. در واقع، منظور از در اينجا، است كه دو انسان را به و آلودگى و در لجنزارِ عصيان مى كشاند و هر چه در نكوهش آن گفته شود، كم است. اين جاذبه سركش، را ويران مى كند و از كار مى اندازد و انسان بر اثر آن دست به كارهاى جنون آميزى مى زند. نخستين خطر آن، پرده افكنى بر ، و است. 🔹اين گونه عاشقانِ بى قرار، حتّى بدترين عيوب را با تفسيرهاى شگفت آور حُسن معرّفى مى كنند! نه مى پذيرند و نه گوش به ناصحان مى دهند و حتّى گاه به ستيز در برابر اندرزگويان بر مى خيزند. اشخاصى كه گرفتار چنين هاى داغ و مى شوند، پيش خود فكر مى كنند در پرتو اين عشق، دركى پيدا كرده اند كه ساير مردم از آن محرومند و معتقدند: "اگر بر ديده مجنون نشينى * به غير از خوبى ليلى نبينی". اين عاشقانِ خسته دل، در عالمى از و غوطه ورند و همه ارزش ها در نظر آنها جابجا مى شود. 🔹آنها تنها با زبان عشق سر و كار دارند و از كسانى كه با زبان علم و منطق با آنها سخن مى گويند، بيگانه اند. اين عشق هاى آتشينِ مجازى، غالباً با يك آميزشِ جنسى خاموش مى شود! يكباره پرده ها كنار مى رود و ، باز مى شود، گويى عاشقِ بى‌قرار از يك بيدار شده و گاه آن عشق پرشور جاى خود را به و بيزارى مى دهد؛ چرا كه مى بيند همه چيز خود را در پاى نثار كرده و از دست داده است. اين گونه ، غالباً به رسوايى مى كشد. همان رسوايى كه بعد از بيدارى و هوشيارى قابل جبران نيست. 🔹بسيارى از ، و ، ناشى از عدم انطباق تخيّلات عاشقانه، با انسان ها است. نه تنها عشق هاى آتشينِ جنسى، بلكه عشق به و و جاه و جلال و و برق نيز، همين پيامدها را دارد. حديثى كه از (عليه السلام) درباره نقل شده است، ناظر به همين معنى است: «يكى از يارانِ آن حضرت مى گويد: درباره عشق [و عاشقان] از او سؤال كردم، فرمود: «قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ، فَأَذَاقَهَا اللهُ حُبَّ غَيْرِهِ» (دل هايى است كه از خالى شده و خداوند محبّت غير خود را به آنها چشانيده است). 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ «نهج البلاغه» می فرماید: «مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ، وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ» [۱] (هر كس به چيزى ورزد، نابينايش مى كند و را بيمار مى سازد، سپس با مى نگرد و با مى شنود». در حديث ديگرى كه از (علیه السلام) درباره از ديدن نقل شده، مى خوانيم: «عَيْنُ المُحِبِّ عَمِيَّةٌ عَنْ مَعَايِبِ الْمَحْبُوبِ، وَ أُذُنُهُ صَمَّاءُ عَنْ قُبْحِ مَسَاوِيهِ» [۲] (چشم مُحب و ، از ديدن ، نابينا، و گوشش از شنيدن كاستى هاى او ناشنواست)؛ 🔹و اينكه در بعضى از احاديث از (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَنْ عَشِقَ فَعَفَّ ثُمَّ مَاتَ، ماتَ شَهِيداً» [۳] (كسى كه شود و پيشه كند، سپس [با همين حالِ پارسايى] از دنيا برود، از دنيا رفته است»؛ اشاره به همين گونه عشق هاى آلوده مجازى است. همچنين حديث ديگرى كه از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «مَنْ عَشِقَ وَ كَتَمَ وَ عَفَّ وَ صَبَرَ، غَفَرَ اللهُ لَهُ، وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ» [۴] (كسى كه شود و كتمان كند و و شكيبايى پيشه كند، خداوند گناهان او را مى بخشد و او را وارد بهشت مى كند). پی نوشت‌ها؛ [۱] علل الشرائع‏، ابن بابويه، ج ۱، ص ۱۴۰. [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۴۶۵، (حکمت ۲۹). [۳] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقى هندی، صفوة السقا، ج ۳، ص ۶۶۴، ح ۶۹۹۹. [۴] همان، ص ۶۶۶، ح ۷۰۰۲ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۴، ص ۵۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شيرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«راستگویی» و «دروغگویی» چه تاثيراتی بر جامعه انسانی دارد؟ 🔹تأثير و در زندگى بشر، بر كسى پوشيده نيست، و بحث پيرامون آن، توضيح مطالب واضح است، لکن در تفاصيل آن، به آثار معجزه آسای و در تمام بخشهاى زندگى بشر برخورد ميكنيم، که توجه به آن میتواند، انگيزه نيرومندى براى گرايش به اين باشد. نخستين تأثيرى كه صدق و راستى از خود به يادگار ميگذارد، مسأله جلب و در همكاریهاى دسته جمعى است. زندگى انسان براساس كار گروهى شکل گرفته و بدون آن، كارهای مهم به سرانجام نمیرسد. 🔹و كار گروهى زمانی امكانپذير است كه افراد گروه، نسبت به يكديگر كامل داشته باشند. و اطمينان نیز در صورتى حاصل میشود كه و در ميان آنها حاكم باشد. در حقیقت و مؤثرترين ابزار جلب اعتماد است، و خطرناكترين دشمن آن میباشد، و در این میان تفاوتى بين فعاليتهاى علمى، فرهنگى، اقتصادى و سياسى نيست. يك سياستمدار پر نفوذ اگر يك يا چند بار به مردم دروغ بگويد به سرعت نفوذ خود را از دست میدهد. اگر تحقيقات يك دانشمند آلوده به دروغ شود، اعتماد تمام محافل علمى از ابتكارات و تحقيقات او سلب میشود، و ديگر به گفته هاى او اعتمادى نيست. 🔹يك مؤسسه اقتصادى اگر فقط در معرفى يك نوع از كالاهايش دروغ بگويد مردم نسبت به تمام فرآورده هاى او بدبين میشوند، و به سرعت مشتريان خود را از دست مى دهد. اگر مديری در مديريتها، در گفتار و رفتار خود صادق نباشد، نظام و انضباط مديريت او از هم متلاشى میشود. از آنچه گفته شد آشکار میشود كه پايه و اساس هرگونه پيشرفت معنوى و مادى در اجتماع، متقابلی است که برخاسته از و است. (عليه السلام) در روايتى میفرماید: « سبب اصلاح هر چيز و سبب فساد همه چيز می شود». 🔹آن حضرت در حديث ديگرى میفرماید: « و يكسان اند، زيرا برترى انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است، هنگامى كه به گفتار او اعتمادى نباشد زنده بودن او بى اثر است». [۲] ديگر اينكه و به انسان و میدهد، در حالى كه مايه و بى آبرويى است. هميشه سربلند و آبرومندند، در حالی که همواره سرافکنده و بى آبرو هستند. از این رو (عليه السلام) در حديثى میفرماید: «هميشه را پيشه كن، چرا كه آن كس كه در سخنان خود باشد، قدر و او در جامعه بالا مى رود». [۳] 🔹از سوى دیگر، ، و به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد، در حالى كه و ، هميشه انسان را در هاله اى از خوف و ترس فرو مى برد، مبادا خلاف گويى و خيانت او آشکار شود، و تمام نقشه هاى او نقش بر آب شود. از سویی، انسان را از بسيارى از نجات میدهد، چرا كه میداند اگر خلافى كند و از او سؤال كنند، نمیتواند به گناه خويش اعتراف نمايد، پس بهتر است كه گرد گناه نگردد. 🔹در حديث معروفى، مردی خدمت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) آمده و عرض كرد: «من گرفتار چهار گناه پنهانى هستم: زنا، شرب خمر، سرقت و ؛ هر يك از اينها را بفرماييد به خاطر شما ترك مى كنم». پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: « را رها كن». آن مرد از خدمت پيامبر بازگشت. هنگامى كه تصميم به عمل منافى عفت گرفت با خود گفت فردا از من سؤال میكند، اگر بگويم پيمان خود را شكستم، و اگر راست بگويم حد شرعى بر من جارى میشود. هنگامى كه تصميم به سرقت و نوشيدن شراب گرفت، باز هم این فكر در ذهن او پيدا شد. به خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله) آمد عرض كرد: «يا رسول الله! تمام راه هاى گناه را بر من بستى، و من همه آنها را ترك نمودم». [۴] 🔹از سوى دیگر، و بسيارى از را حل ميكند، راه وصول به مقصد را آسان ساخته و از هزينه هاى كمرشكن بازرسى میکاهد، حجم پرونده هاى حقوقى را به حداقل میرساند و با بخشش، آرامش خاطر به مردم، و نگرانى هايى را كه به سبب احتمال دروغگويى براى افراد مختلف پيدا میشود از ميان برمیدارد، و رشته هاى محبت و دوستى را در ميان افراد محكم میكند و به انسان و ابهّت مى بخشد. (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «بهتر از گوينده آن است، و بهتر از نيكى ها انجام دهنده آن است». [۵] (اشاره به اين كه و والاى انسان سبب صدق و راستگويى و انگيزه كارهاى خير می شود). 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع) قم‏ چ۱ ج۳ ص۲۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) وضعیت مؤمنان راستین را در «آخرالزّمان» چگونه بیان می کند؟ 🔹 (ع) در آخرین بخش از خطبه ۱۰۳ به وضع و به تعبير ديگر: زمان پر شور و شرّى كه قبل از (عج) فرا مى رسد اشاره كرده، گاه را در آن زمان شرح مى دهد، و گاه وضع و و قوانين اسلامى را، مى فرمايد: «وَ ذلِكَ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ، إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ؛ آن [زمان]، زمانى است كه هيچ كس از نجات نمى يابد، مگر كه بى نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمى شود و اگر غايب شود، كسى سراغ او را نمى گيرد!». 🔹بديهى است در زمان هايى كه ، را فرا مى گيرد و مديران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند، و با شخصيّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند ، آنها را رها نمى كنند؛ يا بايد تسليم شان شوند و در رديف كارگزاران آنها قرار گيرند و يا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از ميان برمیدارند. بنابراين، صلاح كار و با شخصيّت در اين است كه و دور از شهرت زندگى كنند، تا كسى به سراغ آنها نيايد. 🔹در عين حال اين گمنامى ظاهرى، چيزى از مقام آنها نمى كاهد و خود را در جامعه خواهند داشت؛ از اين رو (ع) در ادامه سخن مى افزايد: «أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلَامُ السُّرَى؛ [۱] آنها و نشانه هايى براى حركت در شب هاى تاريك رهروان راه حقّ اند». گرچه خاموشند، ولى راه و براى افراد آگاه و بيدار، است و به چراغ ها و نشانه هايى مى مانند كه در مسير مسافران نصب مى شود، تا در شب تاريك راه را گم نكنند و بى راهه نروند. 🔹سپس در توصيف اين گروه از مى افزايد: «لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَ لَا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ؛ آنها در ميان مردم اظهار وجود نمى كنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشاى اسرار نمى پردازند». در پايان اين توصيف چنين مى فرمايد: «أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ، وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ؛ آنها كسانى هستند كه خداوند درهاى رحمتش را به روی‌شان مى گشايد، و سختى ها و مشكلات را از آنان برطرف مى سازد!». اين تعبير نشان مى دهد كه در آن و طوفانى، خداوند عنايتش را از - كه هدايتگر ديگرانند - بر نمیگیرد و آنان را از شرّ ، دوران و زمان حفظ مى كند. 🔹سپس در ادامه اين بحث، (ع) به پيشگويى صريح‌تر و توضيح بيشترى درباره آن زمان پرداخته، مى افزايد: «أَيُّهَا النَّاسُ! سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ [۲] فِيهِ الْإِسْلَامُ، كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ؛ اى مردم! به زودى زمانى بر شما فرا مى رسد كه واژگون مى شود، همچون ظرفى كه واژگون شود و آنچه در آن است بريزد». تعبير به «يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ» كنايه لطيفى است از دگرگون شدن همه و از دست رفتن حقيقت آن؛ 🔹زيرا تشبيه به ظرفى شده كه معارف و قوانين و احكام و اخلاق اسلامى در آن جاى گرفته است و همانگونه كه اگر ظرف آب را وارونه كنند، هر چه در آن است مى ريزد، هم در آن زمان مى شود و محتواى خود را از دست مى دهد و تنها نامى از آن باقى مى ماند. نشانه هاى چنين زمانى در عصر ما ظاهر شده؛ بسيارى از تنها به نام آن قناعت كرده اند؛ نه اثرى از در آنها ديده مى شود، نه ، نه بر پروردگار! نه آشنا به معارف قرآنند و نه آگاه از حقايق سنّت؛ در ميان غوطه ورند و جز و و و شهواتِ حيوانى چيزى را به رسميّت نمى شناسند. پی نوشت: [۱] «سُرى» (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است. [۲] «يُكفأ» از مادّه «كَفأ» (بر وزن نفع) به معناى واژگون كردن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۴۲۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف زندگی انسان 🔹مبدأ و نقطه آغاز تمام و و های معنوی انسان، عدم درک صحیح در این دنیا است. و اگر نداند یا فراموش کند که او را برای چه و در این سرای به او بخشیده و این همه در اختیارش نهاده است، زمینه چالش های بعدی را فراهم می سازد. از دیدگاه و مقصد عالی زندگی و ، « و و آمادگی برای و لقای الهی و و وصول به مبدأ نور هستی» است؛ 🔹همان‌گونه که جنین در رحم مادر، خود را برای زندگی کردن در دنیا کامل و آماده می‌کند، نیز باید خود را برای زندگی در و ، کامل و آماده سازد. در چندین آیه اولاً را می‌داند: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً»؛ (آیا می‌پندارید که شما را آفریده‌ایم؟). و ثانیاً هدف‌ نهایی‌ را به سوی خدا دانسته و فرموده است: «وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‌»؛ «إِنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الرُّجْعى‌»؛ یعنی انتهای سیر ، به سوی است. 🔹البته به دلیل اینکه پروردگار عالم را به واسطه پرورش می‌دهد، و او توسط صفات انجام می‌پذیرد؛ لذا می‌توان گفت: هدف نهایی ، «نزدیک شدن یا آراسته شدن به و دور شدن از » است، و در این راستا نیز تعبیراتی همچون به رسیدن، به خدا، به خدا رسیدن، مظهر خدا شدن و به رنگ خدا درآمدن که در جای‌جای ادبیات دینی و آموزه‌ های اخلاقی مطرح می‌شود، همه در نهایت به همین حقیقت - آراسته شدن به صفات و و دور شدن از - بازمی‌گردد و خلاصه می‌شود. 🔹همچنین از استفاده می‌شود که این ، محقق و میسر نمی‌شود، مگر با عبودیت و خدای متعال: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»؛ (و جن و انسان را نیافریدم، جز آنکه مرا ). «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ»؛ (در حالی که نیافته بودند، جز آنکه را ، و و را برای او از هرگونه شرکی کنند، و باشند». 🔹پس اگر کسی به و حیات پس از مرگ معتقد شد، و فهمید که ، آراسته شدن به صفات و و آمادگی برای سفر و زندگی در عالم و سپس در قیامت و رسیدن به و ، و خود را در مسیر بندگی و حق‌تعالی قرار داد، چنین فردی به راستی از بیدار شده است، آنگاه تمام زندگی‌اش به‌ و در همین راستا می‌یابد، و از حیرت و و سرگشتگی نجات خواهد یافت، و به می‌رسد، ولی اگر چنین نشد، پایانی برای سرگشتگی و بی‌قراری انسان متصور نیست. 🔹بنابراین تنها کسانی که در مسیر عمل به و حفظ و تخلق به صفات الهی و حرکت و تلاش می‌کنند، از منظر و ، فرد بیدار و تلقی می‌شوند، و سایر مردمان که تلاش و کوشش آنان، تنها در محدوده پرورش تن و بهره‌مندی از و وصول به منافع و مطامع و و و و شهرت خلاصه می‌شود و نسبت به و کمال انسانی و انجام فردی و اجتماعی و عبادی و آماده شدن برای سفر آخرت بی‌توجه‌اند، در خواب و بی‌خبری زندگی خود را سپری می‌نمایند. منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه «ریا» را از وجودمان ریشه کن کنیم؟ 🔹راه مبارزه با ، مانند همه اخلاق و و ناپسند، دو چيز است: نخست توجّه به و هاى آن براى و نابود كردن آنها، و سپس مطالعه در پيامدهاى آن براى آگاه شدن از كه در انتظار آلودگان به اين اخلاق مذموم است. ريشه همان و عدم توجّه به است. 🔹اگر پايه هاى «توحيد افعالى» در درون جان ما محكم شود و بدانيم و و و به دست ، و نيز در و اختيار اوست، هرگز به خاطر جلب رضاى اين و آن اعمال خود را آلوده به نمى كنيم! اگر به يقين بدانيم كسى كه با همه چيز دارد، و كسى كه از او جداست فاقد همه چيز است؛ 🔹و به مصداق آيه شريفه  «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ ۗ وَ عَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ [۱] (اگر شما را یاری کند، هیچ کس بر شما و غالب نخواهد شد، و اگر شما را ، بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و باید فقط بر خدا کنند)؛ 🔹و اگر به اين توجّه كنيم كه تمام نزد و به دست خداست: «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ للهِ جَمِيعًا»؛ [۲] (آيا كسانى كه با طرح دوستى مى ريزند مى خواهند و آبرو نزد آنها كسب كنند، با اين كه همه از آن ». آرى! اگر به اين امور در اعماق جان مستقر شود دليلى ندارد كه براى و كسب وجاهت و آبرو يا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به كند! 🔹بعضى از گفته اند ريشه اصلى حبّ جاه و است، كه اگر آن را تشريح كنيم به سه اصل باز مى گردد: علاقه به ، فرار از مذّمت و ، و ورزيدن به آنچه در دست است. سپس مثالى براى آن در مورد فى سبيل الله مى زنند كه گاه به جهاد مى رود براى اينكه از و قهرمانى او سخن بگويند، و گاه به جهاد مى رود تا او را به و جُبن متّهم نسازند، و گاه به خاطر به چنگ آوردن قدم در ميدان مى گذارد! 🔹تنها كسى مى تواند از بهره بگيرد كه براى عظمت آئين حق و از خدا پيكار كند. اين از يكسو، و از سوى ديگر، هنگامى كه انسان به «آثار مرگبار » بينديشد كه: همچون آتش سوزانى است كه در خرمن مى افتد و همه را خاكستر مى كند؛ نه تنها و طاعات انسان را بر باد مى دهد، بلكه است كه مايه صاحب آن در و است. 🔹 همچون موريانه اى است كه ستون هاى كاخ را از درون تهى مى كند و بر سر صاحبش ويران مى سازد. نوعى و و است. شخصيّت انسان را در هم مى كوبد و آزادگى و حريّت و را از او مى گيرد و «بدبخت‌ترين مردم در »! توجّه به اين حقايق، اثر باز دارنده مهمّى بر دارد. 🔹اين نكته نيز قابل توجّه است كه پنهان كردن نيّت هاى آلوده به ، براى مدّت طولانى ممكن نيست، و غالباً در همين دنيا شناخته و مى شوند، و از لابه‌لاى و آنها آنها فاش مى شود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست مى دهند؛ توجّه به اين معنى نيز اثر باز دارنده مهمّى دارد. لذّتى كه از و نيّت پاك به انسان دست مى دهد، با هيچ چيز قابل مقايسه نيست، و همين امر براى كافى است. 🔹بعضى از علماى اخلاق گفته اند: يكى از طرق عمل اين است كه انسان تلاش براى پنهان نگاه داشتن و خود كند، و به هنگام در را بر روى خود ببندد، و هنگام و كارهاى خير ديگر سعى بر آن نمايد تا تدريجاً به اين كار عادت كند. ولى اين به آن معنا نيست كه از شركت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعى ديگر خوددارى نمايد كه آن نيز ضايعه اى است بزرگ! پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۶۰ [۲] همان، سوره نساء، آیه ۱۳۹ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم، چ اول، ۱۳۷۷ه.ش، ج ۱، ص ۲۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - (بخش دوم و پایانی) 💠نشانه‌های ظهور 🔹نشانه‌های (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دو گونه است؛ [۱۹] و (مشروط).[۲۰] 💠نشانه های حتمی 🔹در روایات نشانه‌هایی برای برشمرده شده است که عبارتند از: 1⃣ : فردی که در روایات، سفیانی خوانده شده از به سوی لشکرکشی می‌کند. 2⃣ : سپاه سفیانی در منطقه‌ای به نام در زمین فروخواهد رفت. 3⃣ : (علیه السلام) در آسمان سرمی‌دهد و همگان آن را خواهند شنید. 4⃣ : فردی از اهالی قیام می‌کند و مردم را به سوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعوت می‌کند. 5⃣ : فردی از نسل امام حسین (علیه السلام) در در حال دعوت به سوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کشته می‌شود. [۲۱] 💠نشانه‌های غیر حتمی (مشروط) 🔹به جز نشانه‌هایی که صراحتاً در به بودن آنها اشاره شده است، بقیه نشانه‌ها از امور موقوفه یا مشروط و به شمار می‌روند. نشانه‌هایی که بنا بر مشیت و ممکن است تغییر، تبدیل، تقدم یا تأخر داشته باشند؛ مثلاً اگر در حدیث به نزول بلایی (مشروط) اشاره شده باشد، ممکن است با توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان نزول آن به تأخیر بیافتد یا اصلاً چنین بلایی نازل نشود. 💠برخی از نشانه‌های غیر حتمی 🔹خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان، برخلاف عادت، فرو رفتن بخش غربی مسجد دمشق، فرو رفتن یکی از روستاهای شام به نام خرشنا در زمین، ویرانی بصره، کشتن فردی که علیه سفیانی قیام کرده در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش، به‌اهتزاز درآمدن پرچم‌های سیاه از جانب خراسان، ویرانی گسترده در شام و عراق، ندای غیرعادی از آسمان بر همه جهان به طوری که هرکسی در هر زبانی باشد آن ندا را به زبان خودش می‌شنود. [۲۲] 💠زمان و مکان ظهور 🔹زمان دقیق ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معلوم نیست. روایات کسانی را که برای ظهور آن حضرت تعیین می‌کنند، مذمت و لعن شده‌ و نامیده‌اند. [۲۳] 🔹اگر را به معنای بدانیم در پاره‌ای روایات به زمان آن به صورت مختصر اشاره شده است. [۲۴] این روایات قیام آن حضرت را پس از [۲۵] و در [۲۶] می‌دانند. و در آنها از قیام آن حضرت در سال‌های فرد [۲۷] روز عاشورا [۲۸] [۲۹] از ایام سال، روز [۳۰] و شنبه [۳۱] از ایام هفته و پس از نماز عشا [۳۲] از اوقات روز یاد شده است. 💠محل ظهور 🔹برخی روایات (به معنای آشکار شدن) را کمی پیش‌تر از قیام حضرت مهدی (عج)، در منطقه ذی طوی، می‌دانند. [۳۳] 💠حوادث پس از ظهور 🔹 زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پس از ظهور، خود را از و کنار خانه کعبه آغاز می‌کند. آن حضرت در کنار خود را می‌افرازد و در بین و از یاران خود بیعت می‌گیرد. [۳۴] سپس با جملاتی مانند «انا بقیة الله فی ارضه، و خلیفته و حجته علیکم»، خود را معرفی می‌کند. [۳۵] آنگاه می‌گیرد و هنگامی که شمار یارانش به ۱۰،۰۰۰ تن رسید، حرکت خود را به سمت آغاز می‌کند. [۳۶] نویسنده: محمدحسين فاضلی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام رضا» (علیه السلام) در توصیف مقام و منزلت «امامت» چه بیانى دارند؟ 🔹در حدیثى (علیه السلام) به عبدالعزیز بن مسلم مى فرماید: «مگر مردم و را در میان امت مى دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ همانا ، قدرش والاتر، و ، و منزلتش عالى‌تر، و ، و عمقش ژرف‌تر از آن است که با عقل خود به آن برسند، یا با آراى خود آن را دریابند، و یا به انتخاب خویش را منصوب کنند. 🔹همانا ، مقامى است که ـ عزّ و جلّ ـ بعد از رتبه نبوّت و خلّت، در مرتبه سوم به (علیه السلام) اختصاص داد، و به آن مشرّفش ساخت، و نامش را بلند و استوار نمود و فرمود: «همانا من تو را مردم قرار دادم»؛ ابراهیم خلیل (علیه السلام) از نهایت شادى به خداوند عرض کرد: «از فرزندان من هم؟» فرمود: «پیمان و فرمان من به ستمگران نمى رسد». [۱] 🔹پس کیست که بتواند را بشناسد و یا انتخاب امام براى او ممکن باشد؟ هیهات! هیهات! در اینجا گم گشته، خویشتندارى ها بیراهه رفته، سرگردان، بى نور، بزرگان کوچک، متحیّر، خردمندان کوتاه فکر، خطیبان درمانده، شاعران وامانده، ادیبان ناتوان، و درمانده اند که بتوانند یکى از شؤون و را توصیف کنند، 🔹و آنان همگى به عجز و ناتوانى خود معترفند. چگونه مى توان تمام اوصاف و حقیقت را بیان کرد، یا مطلبى از امر او را فهمید، و که کار او را انجام دهد پیدا کرد؟! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟ در صورتى که او از دست یاران و وصف کنندگان اوج گرفته، و در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر کجا؟ او کجا و کجا؟ او کجا و مانندى براى او کجا؟....» [۲] پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۲۴ [۲] اصول کافى، ج ۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۳ 📕امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چ دوم، ج ۱، ص ۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️انتخابات و مردم؛ باید با تمام قوا جدیت کنید 🔹ممكن است كه اگر شماها يا كنيد براى يك همچو و طورى باشد كه به نظر بيايد كه بى‌تفاوتيد - اگر شد، برويد رأى بدهيد، اگر نشد نرويد - و يا گروه‌هاى شما با هم پيدا بكنند، ممكن است اشخاصى كه اين مقام نباشند به اين برسند. 🔹اين امرى است كه بسته به نظر خودتان و بايد با جديت كنيد كه سرنوشت و را به دست كسى كه براى اين مقام نباشد، ندهيد، و من اميدوارم كه با اتكال به خدا اين مطلوب هم حاصل بشود و از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق و رفاه ملت را خواستارم. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۱۰/۰۹ منبع: سایت جامع امام خمینی(ره) @tabyinchannel
⭕️شهید علم و دانش 💠حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): 🔹در حقیقت (علیه‌ السلام) در راه کشته شد؛ زیرا اگر می‌گفت من عالم نیستم کارش نداشتند. از روی تقیه هم حاضر نبود اظهار کند، ولی مجبورش کردند تا اظهار کرد و جواب داد، و همان اظهار علم و فضل باعث و و با او، و سرانجام منجر به قتل او گردید. در حقیقت و را از بین بردند و به رساندند. اگر هیچ امتیازی برای و نبود، جز اینکه آنها، با مخالف هستند، برای امتیاز و کافی بود. 🔹قتل و رجم انبیا (علیهم‌ السلام) بر این اساس بوده که مردم با نور و و مخالفند، و کمال را منحصر در و و تناکح و تسلط و بر دیگران و ریاست و و پست و می‌دانند. به زندگی جنگل می‌ماند، و حکومت انسانیت حکومت حیوانیت شده است؛ لذا در اعتراض به رسالت (علیه‌ السلام) می‌گوید: «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنين» [۱] (پس چرا بر او دست‌بندهای زرین آویخته نشده؟ یا فرشتگان همراه او نیامده‌اند؟). 🔹بله، مخالفین انبیا و ائمه با نور و مخالفت دارند و اهل زر و زور هستند. می‌بینید به (علیه‌ السلام) اعتراض می‌کند که اگر او رسول خداست، پس چرا این امتیازات را ندارد، دست‌بند زرین ندارد، یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیستند؟! شما را چه با ملائکه؟! اگر ملائکه آشکار بودند، کار آنها را هم می‌ساختید؛ چون هرچه ملائکه دارند، پیامبران (علیهم‌ السلام) هم دارند، بلکه افضل از آنها هستند، ولی شما به اَسْوِرَه و زر و زیور دل بسته‌اید! 🔹الحمدلله واضح و آشکار است که (علیهم‌ السلام) مخالف و هستند! هرجای دنیا اگر شخصی بود که مانند حضرت (علیه‌ السلام) هزاران را در یک مجلس حل می‌کرد و جواب صحیح می‌داد، به او جایزه می‌دادند، نه اینکه به او حسد بورزند و با او کنند و سرانجام او را بکشند! هم به همین کیفیت است. مخترع را یا از کار منصرف می‌کنند، یا به قتل می‌رسانند، چون صاحب امتیاز می‌شود. می‌گویند: فقط باید ما دارای امتیاز باشیم، نه دیگران. 🔹آقایی قبل از جنگ جهانی دوم در کربلا مدعی شده بود که می‌شود هواپیمای بدون خلبان ساخت و در این‌باره تلاش می‌کرد، تا اینکه به بغداد رفت، ولی از آلمان مکرر تلگراف و نوشته پشت نوشته به‌سوی او آمد که زحمت نکش، کار شما بی‌فایده و نشدنی است؛ زیرا ما هرچه تلاش کردیم نشد! سرانجام آلمان خود هواپیمای بدون خلبان ساخت، در حالی‌که پیش از آن می‌گفت: ساختن هواپیمای بدون خلبان امکان‌پذیر نیست! 🔹صحبت بر سر نیست و مسابقه‌ آنها ذاتاً برای پیشرفت دانش و فرهنگ نیست، بلکه برای آنها جنبه مقدمیت دارد و منظور اصلی آنان و است. به کره‌ ماه برای این نمی‌روند که به علم خدمت کنند، بلکه برای موضع‌گیری در برابر رقیب و قطب مخالف است، برای اینکه بتوانند در آنجا کاری کنند که در کره‌ زمین از لحاظ و بر همه مقدم باشند و دولت‌های مخالف و رقیب را در روی زمین خوب مورد هدف قرار دهند و نابود کنند، با این‌ وجود، ما فریب آنها را می‌خوریم و می‌گوییم: اینها راست می‌گویند که بشردوستند. بله! شردوستند، نه بشردوست! پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم سوره زخرف، آيه ۵۳ 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۳۲ـ۳۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار و بركات فردی «امام حسین» (علیه السلام) 💠محبت مكنون 🔹از جمله احاديث نبوی كه در واقع بيانگر تأثير پذيری معنوی مردم از وجود مبارك حضرت (عليه السلام) می‌باشد، حديثى است كه فرمود: «ان للحسين محبة مكنونة فى قلوب المؤمنين» [۱] (در كانون دل های مؤمنين، نهفته و ويژه، نسبت به (عليه السلام) وجود دارد). كيست كه نام (عليه السلام) را بشنود و فردی از افراد بشر يا تنی از اولاد انسان باشد و حالت و انكسار و دلباختگی برای او فراهم نشود؟ 🔹محبت (عليه السلام) دل ها را به التهاب در آورده و را گداخته و مذاب می‌سازد، و شورش دل و را به ريزش قطرات از ديدگان، آشكارا و عيان می‌كند. در كجای دنيا ديده می شود كه و دوستدار (عليه السلام) در آنجا باشد و اقامه نكند. كيست كه پس از دادن عزيزترين محبوب و مطلوب خود به اندك فاصله و مختصر وقت و گذشتن كمتر زمانی، آن مصيبت را فراموش نكند؛ جز مصيبت (عليه السلام) كه با اين همه طول زمان و گذشتن قرنها، روز به روز اين تازه تر و شور و شراره اش بيشتر و بلندتر می گردد. 🔹آيا نه اين، جذبه و علاقه و تأثير و فرط و دلباختگی علاقه مندان نسبت به آن  است؟ و ای بسا، نامحرمان در برابر عظمت و جلالت حسينی تسليم شده و به تواضع و تكريم در مقابل نام مبارك (عليه السلام) و جلال و او قد خويش به تعظيم و تسليم خم نموده و به دين و آيين حسينی گراييده، و از اكسير محبت او مس خود را طلای ناب و زر خالص می‌گردانند. به راستی، چنين بوده كه محبت امامی كه مسير تاريخ را عوض كرده و دين الهی را نجات می‌بخشد، به گونه ای خاص در دل و جان مسلمين و مؤمنين قرار گيرد، 🔹حتی كسانى كه مقابل (عليه السلام) قرار گرفتند و به قول فرزدق: «دل هايشان با او بود، اگر چه بر اثر شمشيرهای شان بر روی او كشيده شد»، چه رسد به كه عشق و او با گِل آنان سرشته شده است. روایتی از (صلی الله علیه و آله) است که فرمود: «هر گاه به فرزندم (عليه السلام) می‌نگرم، گرسنگی و اندوه از وجودم رخت بر می‌بندد». [۲]  🔹و نيز می فرمود: «بار خدايا، من (عليه السلام) را دوست دارم و آنان كه او هستند نيز دوست دارم». [۳] راه (عليه السلام) راه دل است، و هرگاه به دل توجه كند او را پيدا می‌كند؛ لذا در برخی روايات وارد است كه: «قبر او در اوست». آری، جايگاه تابش نور پر فروغ و احياگر (عليه السلام) است، و هرگاه عشق و محبت فراتر از آفاق ظاهری و مادی باشد، رنگ ابديت به خود می گيرد، زيرا پيوند اين در حريم بوده است و بقای آن به بقای فيض ذات سرمدی، جاودانه است. پی نوشت‌ها؛ [۱] حماسه حسينی، شهيد مطهری، ج ۳، ص ۲۴۷ [۲] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۹ [۳] همان، ج ۴۳، ص ۲۸۱ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel