دریا قلی! رکاب بزن یا علی بگو چشم انتظار همت تو دین و میهن است (4 جمله)
معنی: ای دریا قلی! تندتر رکاب بزن و از امام (ع) مدد بخواه زیرا که حتی دین و میهن چشم انتظار همت و تلاش تو هستند.
آرایه: جان بخشی و کنایه (چشم انتظار بودن است)
فردا اگر درنگ کنی، کوچه های شهر میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است (2 جمله)
معنی: اگر صبر کنی،فردا تمام کوچه های شهر تبدیل به میدان جنگ تن به تن و تانک با تن می شود.
آرایه: تناسب (میدان، جنگ، تانک و تن به تن)
ترکیب وصفی: جنگ تن به تن ترکیب اضافی: کوچه های شهر/ میدان جنگ
از راه اگر بمانی و روشن شود هوا تکلیف شهر خاطره های تو روشن است (3 جمله)
معنی: اگر در راه بمانی و به مقصد نرسی و هوا روشن شود تکلیف شهر خاطره های تو روشن است.
آرایه: کنایه (تکلیف روشن شدن کنایه از مشخص شدن است)
ترکیب اضافی: تکلیف شهر/ شهر خاطره ها/ خاطره های تو
دریا قلی به وسعت دریاست نام تو تاریخ در تلفظ نام تو الکن است (3 جمله)
معنی: ای دریا قلی نام تو به بزرگی دریاست و حتی تاریخ هم در تلفظ نام تو لکنت دارد.
آرایه: تشبیه (نام دریا قلی به دریا) و تشخیص (شاعر تاریخ را جانداری فرض کرده است که در بیان و تلفظ نام دریاقلی گنگ است.)
ترکیب اضافی: وسعت دریا/ نام تو/ تلفظ نام نهاد: نام تو/ تاریخ
هدف: مقصود، منظور
به هنگام: به موقع
محدود: ناچیز و کم، مختصر، اندک
جوامع: جمع جامعه، کشور، مملکت
ارج: ارزش
دلاور مرد: مرد شجاع و دلیر
کماندار ایرانی: آرش کمانگیر
دلیرانه: شجاعانه
چلهی کمان: نخ کمان که تیر در آن قرار می گیرد
پاسداری: محافظت کردن
نام آوران بی شمار: پهلوانان مشهور بسیار زیاد
مانع سقوط: جلوی دشمن را گرفتن تا شهرها را تصرف نکند
اوراق فروشی: مکانی که پاره های اتومبیل فروخته می شود
حاشیه: کناره
بعثی: نیروهای ارتش عراق در زمان صدام
مقابله: مبارزه کردن
ناکام: کسی که به آرزوی خود نرسیده باشد.
تلفات: نابود شده ها، از دست دادن افراد
غافلگیر کننده: غیر منتظره بودن و ناگهانی بودن کاری
بهمن شیر: نام رودخانه ای است
محاصره: اطراف کسی یا جایی را احاطه کردن
انگار: گویا، به نظر
جوانمردی: سخاوت، بخشندگی
رکاب زدن: سریع تر دوچرخه را به حرکت در بیاور
دیار: خانه، سرزمین
همت: قصد، اراده و عزم قوی
اَلکَن: کسی که زبانش به هنگام صحبت گیر می کند، لال
تکلیف: موقعیت، وضعیت
خمپاره: نوعی گلوله که با توپ قابل حمل پرتاب می شود.
مزار: قبر، گور، آرامگاه
بی شک: یقیناً، حتماً
ناگوار: تلخ، ناخوشایند
اوراق: جمع ورق، اجزای چیزی، پاره ها
درنگ: صبر، توقف
جانفشانی: فدا کردن جان
ریشخند کردن: مسخره کردن
تلفظ: بیان کردن
کوی: محلّه، کوچه
جنگ تحمیلی: جنگ هشت ساله ای که با تجاوز نیروی های صدام به ایران آغاز شد و به ایران تحمیل شد
پرورانده: پرورش داده
بیشمار: زیاد
مرز: ناحیه
برآمد: بالا رفت
جوامع بشری: جامعه انسانی
مقدس: پاک و پاکیزه
تحمیلی: اجباری
سقوط: افتادن
خردسال: کم سن و سال
فرسوده: کهنه
گورستان: قبرستان
اشغال: جایی را تصرف کردن
وحشیانه: وحشی وار، به صورت وحشی
میهن: وطن
خروشان: پر خروش
مدافعان: دفاع کنندگان
نابرابر: نا مساوی
تردید: شک، دودلی
معنی لغات درس هشتم دریاقلی👆👆
مدافع ≠ مهاجم
وابسته ≠ مستقل
ناگوار ≠ خوشایند
صعود ≠ سقوط
مدافعان ≠ مهاجمان
شرمگین ≠ سربلند
بسیاری ≠ اندکی
نجات ≠ گمراهی
هوشیاری ≠ غفلت
فداکاری ≠ خودخواهی
بیگانگان ≠ دوستان
زنده ≠ مرده
جنگ ≠ صلح
خردسال ≠ پیر
وابسته ≠ مستقل
واژهای متضاد درس هشتم دریاقلی👆👆
هم معنی کلمات درس نهم فارسی
نیزه: سلاح جنگی ، نی یا چوبی دراز که بر سر آن آهنی نوک تیز قرار داده باشند.
خنجر : شمشیر کوچک ، چاقویی که نوک آن کج و برنده است.
به جای مانده : باقی مانده
علوم : جمع علم ، علم ها
دار و ندار : کل دارایی و ثروت کسی
فرا گرفتم : یاد گرفتم
تعلیم : آموزش ، یاد دادن
بزرگ مرد : مرد بزرگ
تکمیل : کامل کردن
معلومات : دانسته ها
تألیف : نوشتن کتاب
عظیم : بزرگ
بستر : رختخواب
وانداشت : مجبور نکرد
پایبند آن نبودم : در قید و بند آن نبودم ، مقیّد به آن نبودم
سرشار : پر ، آکنده
از پای درآورد : از بین برد
مپرس : نپرس
غریب : دور افتاده ، در اینجا یعنی غریبانه
آیات : جمع آیه ، نشانه ها
اشخاص : جمع شخص ، افراد
متون : متن ها
معتبر : ارزشمند ، با اعتبار
گرد نیاورده : جمع آوری نکرده
به تدریج : کم کم
تأخیر : درنگ ، مکث
به چاپ نرسانیده : چاپ نکرده
ستمکار : ظالم ، ستمگر
دایره المعارف : کتابی که در آن همه ی کلمات و اصطلاحات علمی و ادبی یک زبان ، در مورد موضوعی خاص و یا به صورت جامع به ترتیب حروف الفبا بیان می شوند.
رحلت : وفات ، مرگ ، مردن
آثار : جمع اثر ، نشانه ها
معاصر : هم عصر ، هم دوره
لحظات : جمع لحظه ، زمان ها
هجر : دوری ، هجران
برگزیده ام : انتخاب کرده ام
ره عشق : راه عشق
آرامگاه : مزار ، مرقد
حُجره : غرفه ، اتاق
مفصّل : کامل ، گسترده
نقل : بیان کردن رحمه ا…
علیها : رحمت خدا بر او باد
علّامه : دانشمند
دلبر : معشوق ، محبوب
شمسی : خورشیدی
این گونه : به این صورت
لغتنامه : کتاب لغت ، واژه نامه
خویش : خود
کوشش : سعی و تلاش
شهرت : معروفیت
باور : اعتقاد
مقام : جایگاه
لغات : جمع لغت ، واژه ها ، کلمه ها
یافت : پیدا کرد
عظیم : بزرگ
ارزش : اعتبار
طِب : پزشکی
اشعار : جمع شعر ، شعرها
موارد : جمع مورد ، مورد ها
درگذشت : وفات
جاودانی : همیشگی ، ابدی
ضعف : سستی و بی حالی
وی : او
دیوان حافظ : کتاب شعر حافظ
زهر : سم
گشته ام : چرخیده ام
همچو : همچون، مثل ، مانند
ره : مخفف راه
🦋💥💦💥🌼💥🌼💥💦💥🦋
#هممعنی
#فارسی
#کلمات
#درس_نهم
🌺🌺👉👇👇👇👇👇👈🌺🌺
🦋💥🌼💥@solimani6💥🌹💥
💥🌸🦋👉☝️☝️☝️☝️☝️👈💥
https://eitaa.com/solimani6