خطبه و سخنان مولاعلي علیهالسلام
در نهجالبلاغه؛ زیبا، عمیق و پر از نورِ
درست مثل یك کهکشان؛ کاش میشد
حل بشم تو حلاوتِ این کتاب . .
مهم ترازاینکه چی هستی وکی هستی وچه اعتباری داری
اینه که نوکرواقعی سیدالشهداء باشی . .
اونجا که امام حسین«ع» به حضرت قاسم میگن: قاسمم ؛ اکبرم دانهی تسبیح شدو تو خاک تیمم ...
یکی از فضیلتهای حضرت علی اصغر [ع]
این است که همه از خودشان دفاع کردند ،
اما ایشان نمیتوانست از خودش دفاع کند ..
«آیتالله جاودان»
حاجت های بزرگ خودتان را
از آقازادههای کوچک امام حسین«ع»،
حضرت علی اصغر «ع» و
حضرت رقیه «س» بگیرید.
-حاج آقا مجتبی تهرانی-
هر وقت خواستید روضه علی اکبر «ع» بخوانید ، نگویید میخواهم روضه علی اکبر بخوانم ! بگویید: میخواهم روضه جان کندنِ حسین «ع» را بخوانم...
| شیخ شوشتری |
امشب حسین «ع» قرار است ما را صدا بزند
قرار است کمک بخواهد ..
با کمر شکسته که نمی تواند عبا را برگرداند ..
قرار است هروقت نِدا داد : «جوانان بنی هاشم؟!»
ما بدویم به میدان تا هر کداممان کمی از علی اکبر «ع» را در میانه دشت پیدا کنیم ..
یا حسین، یا حسین، یا حسین آن قدر فریاد [هل من ناصرینصرنی] ات نافذ بود و آن چنان تنهایی ات سر آن تفتیده دشت برهوت دامان را به آتش کشید که اکنون در لبیک به تو ای وارث رسولان همه سختی ها را با لذت ایثار بر دوش خواهیم کشید .
- شهیدمجتبیطبرانی
دین ما میفرماید : که در مقابل بدیهای دیگران شبیه درخت باش؛ وقتی مانند کودکان به تو سنگ میزنند، بر سر آنان توت ببار، قند بریز ..
| استاد معاونیان |
وَیحَکمْ أَ تَطْلُبُونِّی بِقَتِیلٍ مِنْکمْ قَتَلْتُهُ
وای بر شما، آیا کسی را از شما کشتهام که در مقابل خون او میخواهید مرا بکشید؟ :)
- بخشی از خطبه امام حسین ع در روز عاشورا
- وقتی علامه قاضی با اون همه
کرامات می فرمان:
ما لنگه کفش انسان های کامل
هم نمی شویم
به پوچی و بدبختی خودم بیشتر
پی میبرم . .
علل ِقیام ِعاشورا برای حسین؏ ؛
نه مقام بود و نه درهم و دینار !
به گفتار ِشخص ِحضرت در انتهای ِخطبه ،
ایستادگی به منظور ِبقای دین بود
علیالخصوص رساندن راه ِنجات به
دستان ِمردم جهان
به قصد ِعمل به کلام الله ..
آری ؛ حقیقت قیام ، همین بود و ولاغیر .
[ تائب ]
_
هنگامی که قاصد امام سجاد [ع] به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین [س] مواجه شد. حضرت ام البنین فرمود: از حسین [ع] خبری بده! (او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت(عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند! حضرت ام البنین [س] فرمود: رگهای دلم را بریدی! من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟ فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین [ع]؛ از حسین به من خبر بده! و چون خبر شهادت امام حسین [ع] را شنید، صیحهای کشید.
و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین [ع] ، علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود...
| علامه مامقانی، کتاب تنقیح المقال، ج3، ص70 |
مجنون اگر باشی درد را به جان میخری
همانکاری که عباس برای حسینش انجام داد ؛
این تاریخ به ما آداب ِعشق میاموزد ..
- بهره باید برد .