روز تولد رسمه برا اونی که تولدشه کادو ببرن . ولی تو روز تولدت به بقیه کادو میدی ؛ امشب جای گله نیست فقط حواست به ما جوونا باشه ، نزار حیف بشیم ، [ آقای امام حسین ]

‏حسین(ع) جان ؛ گر خون دلی بیهوده خوردم، خُردم ، چندان که شب و روز شمردم، مُردم ؛ آری همه باخت بود، سرتاسر عمر ، دستی که به گیسوی تو بردم، بُردم . - هوشنگ ابتهاج

بسم‌‌الله .

از فُطرُس ِملک به همه پرشکسته‌ها حَیِّ عَلیٰ کرامتِ گهواره‌ی حسین !

ولی آقا جان ، امیرالمومنین ؛ تبسم ِشما هنگامی که حسینت رو واسه اولین بار در آغوش گرفتی دیدنی بوده . #یوم‌التبسم .

؛ الحمدالله الذی خلق الحسین : )))))))))💚

‌ در ماه تولدش ، هیچ شهادتی نیست . در ماه شهادتش هم هیچ ولادتی نیست . [ انگار که حسین ، معیار غم و شادی ماست ]

با قدومت مسرور کردی اهل ِزمین را :) ♥️؛ #دلبرعراقی #ابوفاضل

بسم‌‌الله .

امام سجاد «ع» میفرمایند : | اللّهم انّی اسئلك أن تَملَاءَ قَلبی حُبّاً لكَ | خداوندا قلب مرا از محبت به خودت سرشار نما .

مادرت اهل همین خطه‌ی ایران بوده ؛ نسبت ما و شما نسبت خویشاوندیست . . #سیدالساجدین

‌ ﮼‏ادب کنید ك میلاد حضرت قمر است .

‌ من فقط زمانی کریسمس و ولنتاین رو جشن‌ میگیرم که خارجیا هم سفره‌ ابوالفضل پهن‌ کنن ! 😐😂

دورِ دستات بگردم ابوفاضل .

در ستایش ِاین هفت دقیقه سکوت میکنم . #پیشنهاد_دانلود

امشب، شب ِمولام سجاد ع ؛ بساط ِعشق و عاشقی و گرفتن ِحاجات پهنه، فیض ببرید اهل ِتشیع، فیض ببرید .

‌ من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم ، عالم شده سجاده و افتاده به پایت . ـ یا سید‌الساجدین .

تو دنبال ِتبریک ولنتایتی ؛ من دنبال تبریک تولد امام حسین، حضرت عباس و امام سجاد "علیهم اسلام" 🤍. ما مثل هم نیستیم 🤝 .

بسم‌‌الله .

حاج آقا کاشانی می‌فرمان که ما عبادت ندیدیم خدا روزی‌مون کنه وقتی امام سجاد «ع» رجعت کردن بشینیم عبادت‌شون رو تماشا کنیم . #زین‌العابدین

اگر رأی دادن مهم نبود، انقدر رأی ندادن رو تبلیغ نمیکردن !

باید مواظب ِهمان قدم ِاول باشی . . - شهیدصیادشیرازی

با دیدن فرزند عزیزش سجاد لبخند حسین بن علی دیدن داشت . .

کم مَبین خود را که از بسیار هم بیشی . - اخوان‌ثالث

بسم‌الله .

یا ادا در نیار، یا برای رضای خدا انجامش بده .

این ویدیو رو دیدم و خاک بر سر این دنیا . .

‌ لوکیشن روح و جسمم باهم فرق دارن . جسمم اینجاست ولی ؛ روحم چند ساعت تو حرم امام رضا صحن گوهرشاد روبروی گنبد نشسته و زانوهاشو جمع کرده و تکیه‌ داده به دیوار، چند ساعت توی شلمچه پرسه می‌زنه و روایت ها رو گوش می‌کنه و گریه می‌کنه، چند ساعت میره طلائیه و بین سه‌راهیِ شهادت گم میشه و بعد از چند روز خودشو بین خاک هایِ گرمش پیدا می‌کنه . بعد هم فرار می‌کنه کربلا ؛ آخرش به خودش میادُ میبینه گوشه‌ی اتاقش ، با مداحی ، روحش‌ رو راهی کرده اما خودش هنوز کنجِ اتاق نشستهُ قلبش رو توی مشتاش فشار میده . [ کاش خدا تویِ وجودِ همه‌ی انسان‌ها طی الارض رو قرار می‌داد . ]

بسم‌الله .