فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مبارک باشد آمدن ماه رجب 🎊🌸
💫 ماهی که
🌸اولین روزش باقری،
💫سومینش نقوی،
🌸دهمینش تقوی،
💫سیزدهمینش علوی،
🌸نیمه اش زینبی
و بیست و هفتمش محمدی است.🌸
💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#از_دست_ندهید
فردا اول رجب
💢 یک روز با ارزش از یک ماه
در روایات به اندازه ای به #روزه_ماه_رجب سفارش شده است که اگر در این روزهای ماه رجب کسی این #فیض_عظیم را از دست دهد ضرر خواهد کرد.
✅پیامبر اکرم(ص):
رجب نام نهرى است در #بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر هركس #يك روز از #ماه_رجب را #روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مى نوشاند.
📚من لا يحضره الفقيه، ج 2 ، ص 92
-------------------------
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
•{🌙}
شما نمازشب بخونے
چپ نمیکنے بیفتے توی درّه📛▒
ولی سحرها یه چیزایی میدن
○● که هیچوقتِ دیگھ نمیدن●○
#استادپناهیان
#امتحانکن
#دلتآروممیگیره
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جماعت با ایمان تا دهن آمریکا رو سرویس نکن آروم نمیشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر_صبح_یک_سلام✋
🔆روزت را زیبا کن!
⚜ عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ...
فقط_به_عشق_امام_حسین
🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🦋
@tafahos5
#تلاوت_روز_قرآن
تلاوت قرآن صفحه 330
قرآن کریم به نیابت از شهید حمید رضایی امین
هدیه به امام زمان (عج) به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور
صفحه 330
سوره انبیاء
آیه 91 تا 101
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
🌴💢🌸💢🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 شاگردان مكتب اباالفضل
📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند #روایت_فتح (شلمچه) با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🎙#شهید_آوینی : اینجاست آن مدرسهای كه تلمیذهای مكتب ولایت را به خود می خواند ، شاگردان مكتب اباالفضل ، مكتب وفاداری ؛ و جز وفاداران را بدینجا راه نمی دهند. چند قدم جلوتر جایی است كه قاسم با خدا وعدهی دیدار دارد و چه غم ، كه از بركت سحر شهیدان است كه ما در انتظار رؤیت خورشیدیم. اینجا میعادگاه وفاداران است ، شاگردان مكتب حضرت اباالفضل ، آنان كه به زبان حال « وا ان قطعتم یمینی » می سرایند و در راه حمایت از دین و امامشان دست می دهند و سر می بازند و لیاقت دیدار می یابند...
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
👌 صحنه هایی زیبا از حضور علمدار جبهه ها سردار شهید حاج حسین خرازی در خطوط اول نبرد در عملیات عاشورایی #کربلای_۵
#دفاع_مقدس
#روایت_فتح
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
🇮🇷
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🔰پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند.
✍️ خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم.
درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم.
شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم»
خاطرات خود نوشت شهید سلیمانی
🌸🌼🌷🌹🌸
سلام
صبح روز شنبه شما بخیر
دلم پر میزند امروزبرای حضرت باقر
که گویم شرحی از وصف و ثنای حضرت باقر
ندیده دیدهی گیتی به علم و دانش و تقوا
کسی را برتر و اعلم به جای حضرت باقر
فرا رسیدن ماه رجب و
میلاد شکافنده ی دانش نبوی و وارث علم علوی، امام محمد باقر (ع) خجسته باد
⏬⏬⏬⏬⏬
خداوند متعال، در آسمان هفتم، فرشته ای گماشته است كه به آن، «داعی» میگويند و چون ماه رجب فرا رسد، آن فرشته، هر شبِ آن ماه را تا صبح، ندا میدهد: «خوشا بر ذاكران، خوشا بر طاعتكنندگان.
خداوند متعال نيز میفرمايد: «من، همنشين كسی هستم كه با من، همنشين باشد و مطيع كسی هستم كه اطاعتم كند و آمرزنده كسی هستم كه از من، آمرزش بخواهد. ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من. هر كه مرا در اين ماه بخوانَد، پاسخش میگويم و هر كه از من [چيزی ]بخواهد، عطايش میكنم و هر كه از من هدايت جويد، راه نمايش باشم. اين ماه را رشته ای بين خودم و بندگانم قرار دادهام. هر كس به اين رشته (ريسمان) چنگ زند، به من میرسد».
(ا) بحار الأنوار: ج ۹۸ ص ۳۷۷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
✨﷽✨
🌼آثار شگفت انگیز روزه و عبادت در ماه رجب
✍از ثوبان غلام پیامبر(ص) نقل شده که گفت: ما جمعی در خدمت پیامبر بجایی می رفتیم. عبورمان به گورستانی افتاد. حضرت اندکی در میان قبرها بایستاد و سپس به راه افتاد.من عرض کردم توقف شما در قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت سخت گریه کرد و ما نیز محزون و گریه کردیم،
سپس فرمود: ای ثوبان اینان در قبرهایشان معذّبند آنچنان که من ناله آنها را شنیدم و دلم به حالشان به رحم آمد و از خدا خواستم عذابشان را تخفیف دهد و خداوند اجابت فرمود. اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند.
💠عرض کردم: یا رسول اللّه روزه و عبادت در ماه رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟ فرمود: آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد و جز رضای خدا نظری نداشته باشد عبادت هزار سال در نامه عملش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد و...
📚منبع:بحارالانوار، ج 49، ص 39
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
💚نمازهرشب ماه رجب💚
در هر شب.. دو رکعت
بعد از حمد سه مرتبه سوره کافرون ویک مرتبه سوره توحید
خوانده شود و چون سلام دهد دستها بلند کند و بگوید
💥لا الهِ الاَّ الله وَ حدَهُ لا شَریکَ لهُ..
لَهُ المُکُ و لَهُ الحمد و یُحیی و یُمیتُ
و هو َ حَیُّ لا یَمُوتُ بیده ِالخیر
و هو علی کل شی ء قَدیر و
الیه المصیر و لاحول َ ولا قُوةَ الاّ
بالله العَلیَّ العظیم، اللهم صل علی محمد النبیَّ الاُ مَّیَّ و الهِ//💥
❇️از حضرت رسول اکرم (صل الله علیه وآله) نقل است .. کسی که ااین عمل را بجا آورد حق تعالی
دعا اورا مستجاب گرداند و ثواب شصت حج و شصت عمره به او عطا فر ماید.
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
سلام و درود خدا به تو_۲۰۲۴_۰۱_۱۲_۱۹_۰۱_۵۷_۷۲۴.mp3
4.59M
سلام و درود خدا به تو
حاجمیثم مطیعی
💐 ویژه ولادت #امام_باقر
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
عشق جانم❤️
ای تمنا ز همه، لطف و کرامت ازتو
خواهش از ما و نشان دادنِ قامت از تو
دلِ بیمار و تمنای عیادت از ما
لبِ خندان و طبابت بسلامت از تو
اِلتجا در طلبِ آن رخِ محشر از ما
پرده برداشتن از وجهِ قیامت از تو
اللّهم عجل لولیک الفرج💚
#امام_زمانم❤️🩹
#صبحتونمهدویـ✋
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم!
شدم گدای حریمت، به خویش می بالم
چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم
چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#حسینجآنـم❤️🩹
#صبحتونحسینیـ✋
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
صبـح که می شود
دلم پَر میزند برای تماشایتان...
برای نگاه به آن صورت هایی
که رنگ و بوی خدا می داد..
#شهدا📿
#صبحتونشهداییـ♥️
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#محمدبروجردی در سال ۱۳۳۳ در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد، در خانهای محقر اما مصفا به عشق و نور الهی و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به دنیا آمد.
وی در 6 سالگی پدرش را از دست داد و مادرش با همه مشکلات و سختیهایی که وجود داشت، تمامی هم و غم خود را برای تربیت وی به کار بست.
محمد در 7 سالگی وارد مدرسه شد اما به دلیل شرایط مادی خانواده، تحصیل در کلاسهای شبانه توام با کار و تلاش روزانه را انتخاب کرد و خانواده را در تامین زندگی شرافتمندانه، مدد رساند.
در 17 سالگی ازدواج کرد و چندی بعد به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستمشاهی بود، از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار حضرت امام (ره) راهی عراق شد، ولی در مرز دستگیر و به مدت شش ماه، روانه زندان شد.
وی ضمن ارتباط با شخصیتهای اسلامی و انقلابی، علاوه بر خودسازی و کسب فیض، به بعضی از امور مربوط به انقلاب، همچون تکثیر و توزیع اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) اشتغال داشت.
چندی بعد به همراه چند تن دیگر از مبارزان به سوریه و لبنان رفت و با شهید چمران و شهید محمد منتظری آشنا شد و به فراگیری مسائل نظامی پرداخت.
پس از قیام 19 دی ماه سال 1356 در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام خمینی (ره)، عملیات نظامی علیه رژیم را شروع کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیوقفه به مبارزات خود ادامه داد.
💠برخی از اقدامات وی عبارتند از:💠
🍃مبارزه جدی و عملی علیه حضور آمریکا در کشور.
🍃خلع سلاح قرارگاه پلیس (تهران).
عملیات نظامی 15 خرداد 1357.
🍃انفجار در نیروگاه برق و کاخ جوانان منطقه شوش.
🍃خلع سلاح کلانتری 14 در میدان خراسان.
🍃شرکت در آزادسازی پادگان جمشیدیه و رادیو تلویزیون.
هنگامی که بازگشت حضرت امام خمینی (ره) به ایران حتمی شد، محمد بروجردی به عنوان مسئول حفاظت حضرت امام (ره) از طرف شهید بهشتی و شهید عراقی انتخاب شد و در طول مسیر با عشق و علاقهای قلبی به این کار مبادرت ورزید و در مدرسه رفاه نیز در آن دوران حساس، به عنوان مسئول حفاظت، ایفای نقش نمود.
وی پس از مدتی سرپرستی زندان اوین را به عهده گرفت و چندی بعد او یکی از دوازده نفری بود که در خدت حضرت آیتالله خامنهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بنیانگذاری کردند.
بروجردی در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که عوامل داخلی ابرقدرتها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشین به راه انداختند، با فرمان تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد.
پس از تصویب طرح تشکیل سازمان پیشمرگان کرد مسلمان، مسئولیت این کار از طرف شهید مظلوم آیتالله بهشتی و حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی به وی سپرده شد.
وی در کردستان تمام حرکات ضدانقلاب را به عنوان فرمانده عملیات زیر نظر داشت. در جریانات پاوه، درگیری سنندج و حوادث دردناک شهرهای کردستان همواره یکهتاز مقابله با ضدانقلاب بود و شهرها یکی پس از دیگری با دلاوریهای محمد بروجردی و یارانش آزاد شد.
او که در این مدت با تشکیل یک ستاد عملیاتی در شمالغرب، فرماندهی پاسداران و بسیجیانی را که به کردستان میرفتند برعهده گرفته بود، موفق شد تا اکثر مناطق آلوده را پاکسازی کند.
محمد بروجردی پس از شهادت شهید کاظمی و شهید گنجیزاده مستقیماً فرماندهی عملیات بسیار سخت و صعبالعبور مسیر پیرانشهر و سردشت را به عهده گرفت و شجاعانه در کنار رزمندگان اسلام لرزه بر اندام ضدانقلابیون انداخت.
محمد با فعالیت های مخلصانهای همه را مجذوب خود کرده بود. خبر شهادتش، تمامی رزمندگان مستقر در منطقه را آنچنان منقلب کرد که گویی پدر خویش را از دست دادهاند.
شهید بروجردی که در حیات پربرکتش منشا بسیاری از خیرات بود با تقدیر الهی پس از عمری کوتاه ولی سراسر مبارزه و تلاش و محرومیت، با قلبی آکنده از عشق به اسلام و محرومان به شهادت رسید و خصلت های بیشماری همچون سادهزیستی، تحمل مشکلات، آگاهی و بصیرت، عشق به امام و ولایت، صلابت وقاطعیت در مقابل ضدانقلاب و ستمگران را برای رهروانش به یادگار گذاشت.
سرانجام محمد بروجردی اول خرداد 1362 در حالی که با عدهای دیگر از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد، نقده حرکت میکردند بر اثر انفجار مین به آرزوی دیرینهاش رسید و به فوز عظیم شهادت نایل آمد.
#روحشان_شاد🕊
#نام_یادش_گرامی
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
27.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به روح بلند سردار پاسدار شهید بروجردی
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●