💠 #خاطره
پدر شهید:
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام.
گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند.
گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت...
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
#رفیق_شهیدم
@tafahos5
🕊🌷#خاطره...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم
توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید،
تعادل را رعایت میکرد به خاطر دل همسرش ، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمیکرد.
#همسر_شهید_مهدی_نوروزی
#هدیه_به_روح_شهداء_و_شهدای_مدافع_حرم_آل_الله_صلوات💐🕊
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
@tafahos5
🎂 #خاطره
محمدامیـنِ داداش آرمـان
تولدت مبارڪ!
#آرمان_عزیز ✨
#شهید_آرمان_علی_وردی
#روایَت_عاشقے
#شهدا_شر_منده_ایم
@tafahos5
🌙 #خاطره
هروقت عید یا ولادت یکی از ائمه میشد، حتما شیرینی یا شکلاتی چیزی میگرفت و میاومد خونه. اعتقاد داشت همونطور که توی روزهای شهادت نباید کم بذاریم، تو اعیاد و ولادتها هم باید خوشحالیمون رو نشون بدیم.
به روایت مـادر شهیـد
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهدا_شر_منده_ایم
@tafahos5
✨ #خاطره
| آرمــٰانم هســت؟! |
هرکس میخواست بیاد خونه خواهرم یا
جایی میرفتن، میپرسیدن: «آرمانم هست؟»
از بس خوشاخلاق و شوخ بود. وقتی که آرمان توی جمع بود، به همه بیشتر خوش میگذشت...
(به روایت از خاله شهید)
#آرمان_عزیز 💛
#شهید_آرمان_علی_وردی
@tafahos5
#خاطره
میگفت: "تا وقتی که کربلا نرفتی خوبه
ولی وقتی که یه بار بری کربلا، دیگه نمیتونی بمونی و دلت همش کربلاست
و دوست داری که باز زیارت بری."
📎به روایت مادر شهید
#شهید_آرمان_علیوردی
#یاد شهدا به دلخواه صلوات
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#خاطره🎞
👤دوستشهیدنوری:
تویدورههایبسیجکهبرایماگذاشتهبودنباهم بودیموکلاسهایطولانیداشتحدودششتا
هشتساعتتئوریوچندساعتعملی🕥
یبارکههواخیلیگرمبودگفتنتایماستراحته
واعلامکردن:اقایونهندوانهگرفتیمبیاییدببرید پخشکنید🍉
بابکویکیازدوستانرفتنآوردنوگذاشتنوسط
بابکبابغلدستیشگرمصحبتشد🗣
ماهرکدومبرایخودمونبرداشتیمومشغولخوردن شدیم
دیدمبابکنمیخورهگفتم:
توچرابرنمیداری؟🧐
گفت:مگهنبایدپیشدستیوچنگالبیاد؟!🤔
گفتم:نهبابافضافضایخودمونیهبادستبزنبالا
خندیدوشروعکردبهخوردن...
واقعااونروزهابهترینروزهایعمرمبود....
#شهیدبابکنوࢪے💛
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#خاطره🎞
|ماوقتےدرجلساتدورهمیرفتیمبهماشاممیدادند
بابڪیکمازپیازبدشمیومدوبیشتراوقاتهمغذا
آبگوشتبود.
دورهمکهمینشستیمغذامیخوردیمبابڪ میگفت:
بهمنپیازندین،منپیازنمیخورم،دهنمبومیگیره.
یکمروپیازحساسبود...
جالباینجاست،مدامبچههاپیازمیخوردندمیرفتنجلوشمیگفتن:پیاز-پیاز.
بابڪهممیگفت:نکنیندیگه.
ماهماذیتشمیکردیم...خداماروببخش:)|
#شہیدبابڪنورے
#شهیدانه
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●