آمدی تا پدر صدات کنیم و همه کودکی شویم برات ناز این مولِد عزیزِ جهان بر محمد و آلِ او صلوات 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

❤️ بابای قهرمانِ من وقتی رهبر معظّم انقلاب تو دنیا پدرِ واقعیت میشه... 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

🎞 #مولودی_زیبا مستم همه چیز را دو تا میبینم جز روی تو را که با خدا میبینم مشرک نشدم دمی به والله قسم ای نورِ خدا فقط تو را میبینم 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

⁉️ صدایِ اَنَا رَبُّکُمُ الاَعلایِ ما در کجای این عالَم طنین انداز شده⁉️ 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

تلاوتی دوست داشتنی سُور مبارکه ی نور و تین استاد #حمیدرضا_مقدّسی جان را با تلاوت صفا دهیم کیفیت صوتی بسیار خوب 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

💌 باید در طولِ سال خودمان را آماده کنیم که وقتی ماه مبارک رمضان فرا میرسد، عقب نیفتیم و عقب نباشیم! بلکه واردِ ماه مبارک رمضان شویم و رشد کنیم. از ماهِ رجب، اُنس با #قرآن و درک درست از ماه مبارک رمضان را باید شروع کنیم. در طول سال، بارِ اضافه سنگین به دوش نکشیم، حرکت کنیم و مُستحق درکِ ماه مبارک رمضان باشیم. این آمادگی و حرکت، نیازمند تهذیب، دوری از رذایل، مراقبه، توسّل، قرائت و تدبّر در #قرآن است... حجّت الاسلام و المسلمین #حاج_شیخ_جعفر_ناصری 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

☑️ اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً 🖼 سیّدحسن نصرالله: ما رژیم صهیونیستی را موقّت میدانیم. 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

🏴 شب وفات حضرت #زینب_سلام_الله_علیها خشتی هم از حرم کم نشد یادی کنیم از سردار دلهایمان #حاج_قاسم عزیز در سوریه مدیون شهدا نشویم صلوات 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

☑️ اعمال اُمّ داوود، امروز ایّام البیض ماه مبارک رجب #اعمال_امّ_داوود 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

از مُلک لا یَبلی تا مُلک #سلیمانی فَوَسوَسَ اِلَیهِ الشَّیطان قالَ یا آدم هَل اَدُلُّکَ عَلی شَجَرةِ الخُلد و مُلکِِ لا یَبلی 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir

▫️ داستان مرد صابونی! 💌 مرحوم آیت الله مولوى قدّس‌ سره مى‌فرمودند: مرد صالحی در نجف اشرف بود که هر خبرى درباره حضرت بقیّت الله علیه السّلام را پیگیرى می‌ کرد. این بزرگوار در بازار نجف مغازه عطّارى داشت. یک روز چند نفر جوان که خیر و صلاح از چهره‌ آنها نمایان بود، به مغازه او آمدند و گفتند: مقداری سِدر و کافور می‌خواهیم. او همین طور که مشغولِ تهیه اجناس آنها بود از یک نفر از آن جوانها پرسید: تو را به آن کسى که این نورانیّت را به چهره‌ات داده است، شما چه کسانی و از کجا هستید؟ چه کاری انجام مى‌دهید؟ آن جوان گفت: چون ما را قسم دادى می‌ گویم. ما در محضر حضرت بقیّت الله علیه السّلام هستیم. یکى از دوستان ما فوت کرده است؛ از این رو مأمور شدیم که سدر و کافور را از مغازه شما تهیه کنیم. فروشنده گفت: هرگز شما را رها نمى‌کنم. آنها گفتند: ما اجازه نداریم تو را به دنبال خود ببریم. گفت: امکان ندارد. باید من را به همراه خود ببرید. من از فراق حضرت علیه السّلام سوخته‌ام! آنها قبول کردند و او را با طیّ الارض بردند، تا این که به دریایى رسیدند. به او گفتند: ما براى رسیدن به آن منطقه باید این دریا را طیّ کنیم. شرطِ گذر از دریا این است که باید فقط به یاد امام زمان علیه السّلام باشی، تا بتوانى بر آب راه بروی. اگر بتوانى خودت را به یاد حضرت بقیّت اللّه علیه السّلام نگاه ‌دارى، از این آب می‌گذرى؛ ولی اگر افکار تو پریشان و پراکنده باشد، نمی‌توانی از دریا عبور کنی. او گفت: قبول است. مقداری بر آب دریا راه رفتند تا اینکه هوا ابری شد. آن مرد صالح به این فکر افتاد که صابون‌هایی را که پخته‌ام، بر پشت بام مغازه است! اگر باران ببارد، صابون‌ها را خمیر مى‌کند! وقتی این فکر به سراغ او آمد، در آب فرو رفت. آن جوانها او را نجات دادند. دوباره چند قدم که بر آب رفت، فکر دیگری کرد که صابون‌های من چه مى‌شود؟ برای بار دوّم در آب فرو رفت و آن جوانها او را نجات دادند. همین طور سه بار، فرورفتن او در آب تکرار شد، تا این که به جزیره‌اى رسیدند که چادرى در آن جا بود. یکى از آن جوانها گفت: باید بروم و برای شما اجازه ورود بگیرم. او به داخل چادر رفت و برگشت و گفت: حضرت علیه السّلام فرمودند: رُدّوه فَإنّه رَجُلٌ صابونى؛ او را برگردانید، او مردی است که به فکر صابون‌های خویش است! آن جوانها او را برگرداندند! حجّت الاسلام و المسلمین #حاج_شیخ_جعفر_ناصری 🆔 کانال و سایت تفکّر قرآنی 🆔 @tafakkorgorani ☸ tqurani.ir