eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌سجده کرد و گفت کای رب ودود من چه دانستم ترا حکمت چه بود هر بلائی کز تو آید، رحمتی است هر که را فقری دهی، آن نعمتی است تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای "پروین اعتصامی" ‌‌‌‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى می‌گذشت. در راه به عبادتگاهى رسید که عابدى در آنجا زندگى می‌کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت. وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: «خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.»مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.» در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو: «ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی‌کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.» خدا ستار العیوبه هیچوقت آبروی کسی رو نبرین چون آبروی کسی رو بردن میشه حق الناس و نابخشودنیه •✾📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
به طورى كه ديگر نه توبه اى به حال فرد سودمند است و نه پشيمانى از گناه، از كيفر ما مى رهاندش. (نامه امام زمان به شيخ مفيد) ‌ 📚الاحتجاج @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔸 چت کردن با ⁉️ سؤال۱: چت کردن و صحبت معمولی با جنس مخالف حکمش چیست؟ ✅ پاسخ۱:درصورتی که خوف و کشیده شدن به وجود داشته باشد جایز نیست. ➖➖➖➖➖➖ ⁉️ سؤال۲: نظر جنابعالى در مورد چت‌ کردن و چیست؟ ✅ پاسخ۲: با توجه به مفاسدى که غالباً بر آن مُترتّب است، جایز نیست. 🔹منبع: پایگاه اطلا‌ع‌رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⛲️.🤍🫧🍃 ؛ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا فرقان ۲۷ و در آن روز ستمکار (کفرپیشه) هر دو دست خویش را (از شدّت حسرت و ندامت) به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش! با رسول خدا راه (بهشت را) برمی‌گزیدم (و با قافله‌ی انبیاء به سوی خوشبختی جاویدان و رضای یزدان سبحان حرکت می‌کردم. ای وای! من، بر خود چه کردم؟). يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا. فرقان۲۸ ای وای! کاش من فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم. 🔹برای انتخابِ دوست و همنشین،باید حواسمان باشد.... یکی از ناله های اهل جهنم، همنشینی با رفیق های ناباب است. پس حواسمان به دوست ورفقایمان‌باشد و ببینیم که ما را یاد خدا می اندازند یا شوق گناه. حالا این دوست می‌تواند: ✔️ همکلاسی... ✔️ همسایه... ✔️ همکار... ✔️ یا حتّی گوشیِ موبایل باشد... ❌ گاهی لازم است بعضی ها را حذف کنیم.... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh •┈┈•◈◉⚪️◉◈•┈┈•
🌴 مرحوم استاد عزیزمان حضرت آیت الله ابطحی(رضوان الله تعالی علیه) در کتاب "ملاقات با امام زمان" نوشته اند: معمولا من وقتی در مسجد صاحب الزمان مشهد نماز مغرب و عشا را می خواندم، به منبر می رفتم و چند جمله از اعتقادات و یا اخلاقیات از قران و احادیث برای مردم می گفتم. یکشب اتفاقا از مسائل روحی و معنوی سخن به میان آمده بود و من گرم حرف زدن بودم، ناگهان شخصی پای منبرم فریاد زد و گفت: آقا کجا رفتند؟ ✨💫✨ من که روی منبر نشسته بودم و اگر کسی از میان جمعیت بیرون می رفت، بهتر از دیگران متوجه می شدم، گفتم: کسی از مسجد بیرون نرفته، شما چه کسی را می گویید که کجا رفته است؟! گفت: همین الان اینجا (پهلویش را جای خالیی بود نشان داد) بودند ولی حالا نیستند! گفتم: ممکن است جریان را بگویید. گفت: من اهل دورترین محله های مشهد نسبت به مسجد صاحب الزمان هستم و تا به حال به این مسجد نیامده بودم و سه سال است که مبتلا به دل درد کهنه هستم و بهیچ وجه علاج نمی شوم. امشب برای انجام کاری به این محل آمده ام. ✨💫✨ وقتی کارم تمام شد، اذان نماز مغرب و عشا را می گفتند، با خودم گفتم: خوب است از نماز اول وقت غفلت نکنم، در همین مسجد بروم و نماز بخوانم و چون شما را می شناختم از جهت جماعت خواندن مانعی نداشتم. ولی وقتی سلام نماز عشا را دادم و نگاه به طرف راستم کردم، دیدم آقایی پهلوی راست من نشسته است، او اول به من سلام کرد. من جواب دادم. به من فرمود: درد دلت خوب شده یا نه؟ من اول خیال کردم که او از ساکنین محله ی ماست و به همین جهت از درد شکم من خبر دارد، ولی من او را نمیشناسم. گفتم: نه آقا هنوز مبتلا هستم. دستش را به روی شکم من گذاشت و فشار داد، مثل آبی که روی آتش بریزند، دلم فورا خوب شد. ✨💫✨ ولی از طرف دیگر می ترسیدم که پای منبر شما اگر حرف بزنم بی ادبی باشد، همانطور که به شما نگاه می کردم زیر لب از او سؤال کردم که شما اینجا چکار می کنید؟ گفت: مگر اینجا مسجد صاحب الزمان نیست؟ گفتم: چرا. گفت: پس اینجا متعلق به من است. ✨💫✨ من متوجه نشدم که منظورش چیست و به شما نگاه می کردم، ولی یکدفعه بفکر درد شکمم و سخنی که فرمود( پس متعلق به من است) افتادم و با خودم گفتم: شاید او حضرت بقیةالله ارواحنا فداه باشد. لذا به طرف راستم نگاه کردم، دیدم جایش خالیست و او نیست! این مرد بعدها با ما آشنا شد و سالها بر او گذشت . الحمدلله از آن شب دیگر اثری از شکم دردش ندیده است. 📗ملاقات با امام زمان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅داروی ضد افسردگی میخواهید؟ 👈 عسل بخورید!🍯 🍯سلولهای عصبی را از گرفتگی نجات میدهد خوردن 1 قاشق عسل در روز علاوه بر کاهش کلسترول بد خون، باعث آرامش اعصاب می‌شود.. 👇👇🏿👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ 🌺با هر دستی در زندگی ببخشید با همان دست هم خواهیدگرفت چنانچه مثبت باشید بازتاب کاینات مثبت و چنانچه منفی باشید بازتاب کاینات نیز منفی خواهد بود 🌺 ♡••♡••♡••♡••♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
کمی فکر کرد و با آرامش گفت: من برای ازدواج مجدد شرطی دارم!! _چه شرطی!؟🤔 _ باید عاشق اهل بیت و خدا و حجاب بشی، میتونی؟؟ قبول کردم، از فرداش هر روز با چادر میرفتم مسجد تا اون منو ببینه😅😁 هر روز منو میدید، اما توجهی بهم نمیکرد، دیگه واقعا خسته شده بودم از بی توجهی هاش، مونده بودم چیکار کنم تا راضی بشه🥺 یه روز که رفته بودم نماز جماعت ظهر و عصر، یه خانم چادری خیلی خوشگل اومد طرفم، سلام علیک کردو گفت :شما هم عضو حوزه علمیه ما هستین!؟؟ _ نه! _من مسئول حوزه هستم اگه تمایل داشته باشین میتونم ثبت نامتون کنم، تازه حوزه ما شبیه به بسیج هم هست و کلی کلاس های مفید و آموزنده هم داره، با شک و دو دلی بهش گفتم : اگر میشه کمی بهش فکر کنم آدرس اونجا و تلفن خودش رو بمن داد، اون شب فکرامو کردمو دیدم، برم ببینم چجوریه! صیح فرداش پاشدم لباس پوشیدمو چادرمو سرکردمو و ماشین گرفتم نیم ساعت بعد رسیدم، وارد حوزه شدم! همون خانم خوشگل رو دیدمو بعد سلام و احوالپرسی کلی گپ زدیمو ازون روز به بعد ما دوستای صمیمی شدیم☺️ دیگه جلو در مسجد نرفتم و سعی کردم کمتر جلب توجه کنم! از طرفی با حجاب شده بودم از طرف خانواده کمتر من رو محل میزاشتند، گاهی انگار اصلا وجود نداشتم😔 ولی من به خدا توکل میکردم و کار خودمو میکردمو بهشون توجه نمی کردم..... ══❈═₪❅❅₪═❈══ @tafakornab @zendegiasheghaneh ══❈═₪❅❅₪═❈══
📚باد آورده در زمان سلطنت خسرو پرویز بین ایران و روم جنگ شد و در این جنگ ایرانی ها پیروز شدند و قسطنطنیه که پایتخت روم بود به محاصره ی ارتش ایران درآمد و سقوط آن نزدیک شد. مردم رم فردی را به نام هرقل به پادشاهی برگزیدند. هرقل چون پایتخت را در خطر می دید، دستور داد که خزائن جواهرت روم را در چهار کشتی بزرگ نهادند تا از راه دریا به اسکندیه منتقل سازند تا چنانچه پایتخت سقوط کند، ‌گنجینه ی روم بدست ایرانیان نیافتد. این کار را هم کردند. ولی کشتی ها هنوز مقداری در مدیترانه نرفته بودند که ناگهان باد مخالف وزید و چون کشتی ها در آن زمان با باد حرکت می کردند، هرچه ملاحان تلاش کردند نتوانستند کشتی ها را به سمت اسکندریه حرکت دهند و کشتی ها به سمت ساحل شرقی مدیترانه که در تصرف ایرانیان بود در آمد. ایرانیان خوشحال شدند و خزاین را به تیسفون پایتخت ساسانی فرستادند. خسرو پرویز خوشحال شد و چون این گنج در اثر تغییر مسیر باد بدست ایرانیان افتاده بود خسرو پرویز آن را ( گنج باد آورده ) نام نهاد. از آن روز به بعد هرگاه ثروت و مالی بدون زحمت نصیب کسی شود، آن را بادآورده می گویند. •✾📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان