eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 🏴سید بحرالعلوم رحمة الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مسأله که گریه بر امام حسین علیه السلام گناهان را می آمرزد فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخص عربی سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسأله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟ ▪️▫️▪️ سید بحرالعلوم عرض کرد: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سیدالشهداء علیه السلام می دهد؛ مثلا در هر قدمی که در راه زیارت برمی‌دارند ثواب یک حج و یک عمره درنامه عمل شان می نویسند و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود. ▪️▫️▪️ سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از لشکریان دور شد و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید، وارد آن خیمه شد در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید آنها در گوشه خیمه بز شیردهی داشتند و از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هر طوری بود خودش را به درباریان رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سؤال کرد، اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام بدهم؟ یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید. ▪️▫️▪️ سلطان گفت: هر چه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هر چه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء علیه السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، ▪️▫️▪️ پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد پس هر کاری که می تواند آن را انجام می دهد؛ یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین علیه السلام به زوار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید بحرالعلوم غائب شد. 📚اقتباس از جلد اول عبقری الحسان 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @tafakornab @shamimrezvan
⭕️برای درمان ترک‌های پوستی روی ران, شکم و ...غذاهای سرشار از ویتامین C بخوريد، مرکبات، توت‌فرنگی، کیوی، پاپایا و کلم بروکلی را هر روز در برنامه غذایی خود بخورید.
✨﷽✨ ✨ ✅ﻫﺮﮔﺰ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺸﮑﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻗﻮﻝ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﻨﺪ ﺻﺪﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...
💔بـے تــــو اے ماه‌وشم .✨ 😔در تب و تابـم همہ شب ،🍃 💔بے تو از غصہ و غم .✨ 😔خـانہ خـرابـم همہ شب ،🍃 💔خستہ از زندڪَي ام .✨ 😔دیــده پـر آبم همہ شب ،🍃 💔شب تون بی غم .✨🍃 👇
✨﷽✨ خدا عاشقِ بنده هاشه و دنبالِ بهونه‌ای تا دوباره بنده هاش به سمتش رو کنن دلت رو خدایی کن❣ و زندگیت رو به رنگ بندگی خودش سرآغاز هفته تون پربرکت با نام خدا 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🍃الهی به امیدتو🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر آغاز هفته تون منور به نور صلوات 🌸بر روی زمین و آسمان ها و کرات در بین مناجات و تمام کلمات زیبا تر از این دعا ندیده است کسی    بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلوات 🌸 🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌸وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ─┅─═इई 🌸🍃🌸ईइ═─┅─
بسمه تعالی اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان"عج‌"و‌ امام حسین"ع" السَّلامُ علیکَ یاصاحب الزمان السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
☝️۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ١٠ آبان ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۵.٠١ ☀️طلوع آفتاب: ٦.٢٦ 🌝اذان ظهر: ١١.۴٨ 🌑غروب آفتاب: ١٧.١٠ 🌖اذان مغرب: ١٧.٢٩ 🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠۵
۰۰۰۰☝️ ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان ❣ ❣ ❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣ ❤️
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🔸 زیاد این جمله رو شنیدیم که میگن: فلانی هنوز جَوونه، خیلی بهش سخت نگیر... ☝️ امّا یک شایسته از نظر قرآن، هیچ وقت ، و حساب و کتاب رو فراموش نمیکنه. 🌷 حضرت لقمان، که خدا بهش فراوان داده بود، به فرزند جوانش می‌فرماید: 🌸 یٰا بُنَیَّ إِنَّهٰا إِنْ تَکُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّٰهُ إِنَّ اللّٰهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/۱۶) 🔹 پسرم! اگر به اندازه‌ی سنگینی دانه‌ی خردلی عملِ خوب یا بد داشته باشی، و این عمل کوچکت در دل سنگی، یا در گوشه‌ای از آسمان‌ها و زمین قرار بگیرد، خداوند آن را در برای حسابرسی می‌آورد. زیرا خداوند دقیق و آگاه است. ☝ حسابرسىِ خداوند خیلی دقیق و کامله، حتّی برای جَوون‌ها ❌ آدمِ حکیم، هیچوقت نمیگه: حالا جَوونه، بهش سخت نگیر. ❌ چون این جمله یعنی: از مسئولیت شونه خالی کردن، و در نهایت سقوطِ یک جَوون ☝️ پس جَوونتون رو، همون اوّلِ جوونی، از خواب و خیال بیدار کنید... 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
✅ عرق کاسنی ✍🏻 دفع صفرا از بدن ✍🏻 زردی را از بین میبرد ✍🏻 کبد را سبک می‌کند 🧂شب ها قبل از خواب و صبح ها قبل از صبحانه یک استکان میل شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تقدیم به شما خوبان 🍃شروع هفته تون عااااالی 🌷الهی 🍃شروع هفته تون پیوند 🌷بخوره با 🍃شروع موفقیت 🌷شروع پیشرفت 🍃شروع آرامش 🌷شروع خوشبختی و 🍃شروع بهترین های زندگیتون 🌷شروع هفته تون پر از شادی
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و نهم‌✍ بخش پنجم 🌸رفعت رفت کمک حمیرا چون بچه ام نمی تونست از پله ها بیاد پایین ، تورج اومد پایین و روی آخرین پله نشست و از دکتر پرسید کی نامه ها رو به شما داد خودش ؟ دکتر گفت نه والله من هیچ وقت با خود ایشون حرفی در این مورد نزدم دوستشون شهره اونا رو به من می داد و برام پیغام میاورد … تورج دو دستی زد تو سر خودش از بس عصبانی بود گفت : این خط رویا نیست فهمیدم بازم کار شهره اس می خواسته بین ایرج و رویا رو بهم بزنه ……… 🌸من کادو ای که برای علیرضا خریده بودی رو بر داشتم و با یکی از نامه ها دادم بهش گفتم خودت ببین … کسی که نامه ی عاشقانه می نویسه نمیده کس دیگه ای این کارو بکنه …… تازه همه فهمیدیم که موضوع از کجا آب می خوره …. دیگه از همه بیشتر علیرضا ناراحت بود می خواست شبونه بره دم خونه ی دختره ولی دکتر گفت نکنین این کارو من تو دانشگاه حلش می کنم ….. 🌸دیگه دکتر چقدر ناراحت شد و معذرت خواهی کرد بماند ولی از حق نگذریم تورج خدمتش رسید تا اونجا که می تونست لیچار بارش کرد وقتی ایرج اومد قیامت به پا شد مثل دیوونه ها شده بود … از صبح تا شب خودشو به در دیوار می زد ولی همه می دونستیم که تو حتما روز چهاردهم میری دانشگاه و می تونیم اونجا پیدات کنیم….. ولی عمه جون بد کردی ما رو بی خبر گذاشتی درست نبود …. 🌸ایرج گفت : چی میگی مامان اگر با من کسی این کارو می کرد زمین و زمون رو بهم می ریختم … رویا که کاری نکرده ….. ما که هر چی کشیدیم حق مون بوده به خاطر بی عقلی بابا …. من که حرفی بهش نزدم از بس خودش ناراحته ولی نباید مرد گنده درست فکر کنه ؟ ….. گفتم : ایرج جان خودتم یک بار تحت تاثیر کارای شهره قرار گرفتی … یک وقت پیش میاد دیگه ……. گفت : ببین مامان چقدر خانمه ..من بی خودی دوستش دارم ؟ و یک دفعه دیدم در خونه ی حمیرا نگه داشت…… بوق زد تا درو باز کنن ….. گفتم : آخ خیلی خوب شد دلم براش تنگ شده بود ….. ایرج دو سه تا بوق زد و دیدم نگار و حمیرا دارن میان به استقبالمون …… 🌸پس مثل اینکه منتظر بودن ، حمیرا کلی از من گله داشت : گفت : نمی تونم تو رو بشناسم خوب بی شعور دیدی این طوری شد باید میومدی اینجا و برای من تعریف می کردی این همه ما رو به درد سر نمی انداختی تو خیلی ترسویی برای کاری که نکردی چرا فرار کردی میومدی اینجا به من می گفتی همون جا حلش می کردیم خیلی بی فکری کردی … از دستت عصبانیم … 🌸اگر تو ما رو دوست داری؟ خوب ما هم تو رو دوست داریم چرا فکر ما رو نکردی … حالا به ما فکر نکردی به فکر ایرج هم نبودی؟ چی بهش میگذره ؟ به خدا دلم برای ایرج آتیش گرفته بود … بابام یک غلطی کرد تو چرا ما رو تنبیه کردی ؟ اعصاب همه خورد شد … ایرج که دید حمیرا شورشو در آورده با خنده گفت تو همین اعصاب خوردکنی حمیرا هم رفته با رفعت دوباره ازدواج کرده …آخه خیلی اعصابش خورد بود … 🌸از خوشحالی پریدم هوا و بغلش کردم چشمام پر از اشک شده بود بلند گفتم الهی فدات بشم خیلی خبر خوبی بود عالی شد …خیلی خوب شد … نمی دونم از خوشحالی چی بگم تبریک میگم … حمیرا هم احساساتی شده بود و گفت : احمق من اینو از تو دارم دلم می خواست توام باشی کاری نکردیم فقط عاقد اومد تو خونه و عقد مون کرد همین …..نگار گفت : خاله رویا مامانم میگه شما باعث شدی مِقسی اَوو….مِقسی بوکو ……. من خندیدم و از حمیرا پرسیدم : کاری نکردم به فرانسه چی میشه؟ 🌸حمیرا گفت : دُقیین پرسیدم خواهش می کنم چی میشه ؟ گفت ژُتان پخی …….گفتم دُقیین ..ژُتان پخی …نگار از حرف من خندش گرفت و گفت خاله رویا شما فارسی بگید بهتره … نهار رو خونه ی حمیرا خوردیم …بعد از ظهر تورج اومد .. 🌸تا چشمش به من افتاد گفت : سلام دختر دایی دیدی هر جا بری پیدات می کنیم و گیرت میاریم هنوز باهات کار داریم جای کتک خوردن خیلی داری تا ناکارت نکردیم ولت نمی کنیم حالام می خوایم زن ایرج بشی که دیگه نتونی از دست ما خلاص بشی و طبق معمول خودش از همه بیشتر خندید ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
💚پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 🔸إنَّ أعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللَّهِ یوْمَ القِیامَةِ أمشَاهُمْ 🔸فِی أرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ 🔸برترین مقام در پیشگاه خدا در روز قیامت 🔸برای کسی است که بیش از همه برای ارشاد 🔸و خیر خواهی مردم گام بردارد. 📚كافى، ج 2، ص 208. 〰➿〰➿〰➿〰➿〰 👈پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: کسی که قسم می خورد و می داند دروغ می گوید به جنگ با خدا رفته است. 📚سفینه البحار، ج1، ص297 👈اصولا قسم خوردن خوب نیست و خدا نکند که این قسم دروغ باشد! و وای اگر با این قسم دروغ منافع کسی را از بین ببریم و حق کسی را پایمال کنیم! این به منزله جنگ با خداست، پس حواسمان به این زبان باشد که چه می گوئیم... ❣ ❣ ❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش اول 🌸تورج گفت : حالا کجا رفته بودی … گفتم : پانسیون مریم تو خیابون پهلوی پرسید کجاش؟ گفتم :چهار راه محمودی ایرج گفت من اونجا رو دیدم اونو از کجا پیدا کردی؟ اونوقت شب ؟ گفتم باور می کنی خدا کمکم کرد من سوار تاکسی شدم نمی دونستم کجا برم راننده متوجه شد ..وقتی گفتم یک هتل نزدیک منو ببر اون پانسیون رو نشونم داد…. 🌸عمه گفت : خدا رو شکر اقلا جات امن بوده …. گفتم من باید الان برم خانم ملک گفته ساعت هشت باید همه تو پانسیون باشن وگرنه عذر مونو می خواد خیلی مقرراتیه …. تورج گفت : ولش کن مگه می خوای اونجا بمونی ؟ 🌸گفتم آره … به خدا خیلی برام سخته دیگه بر گردم تو اون خونه اصلا نمی تونم …. ایرج گفت : منم جای اون بودم نمیومدم بزارین خودش تصمیم بگیره اذیتش نکنین …. حمیرا ناراحت شد و گفت نه به خدا نمی زارم خوب اگر نمی خوای خونه بری؟ بمون اینجا ….. ایرج گفت : نه خواهر جان حتما اونجا راحت تره … بزار بابا هم بفهمه چیکار کرده …. پس بیا بریم دیرت نشه خودم می رسونمت ….. 🌸هیچ کس دیگه حرفی نزد و همه انگار راضی شدن من توی پانسیون بمونم …….. من جا خوردم و فکر نمی کردم ایرج و عمه به این زودی راضی بشن من برم پانسیون ……… بالاخره با تورج و عمه راه افتادیم توی راه همش تورج حرف زد ولی من خیلی پکر شده بودم البته که دلم می خواست همون جا توی پانسیون بمونم ولی از اینکه ایرج اینقدر ساده قبول کرده بود خوشم نیومد …. 🌸دم پانسیون عمه هم پیاده شد ایرج سعی می کرد جلوی تورج زیاد با من حرف نزنه این بود که با هر دو خداحافظی کردم و با عمه رفتیم بالا … ملک خانم تو اتاقش بود ….. عمه رو که دید خوشحال شد و گفت : ای وای خانم تجلی اینجا چیکار می کنی ؟ سلام خوش اومدی بفرمایید چی شده ؟ شما کجا اینجا کجا ؟ عمه هم از دیدن اون تعجب کرده بود ..و پرسید اینجا مال شماس؟ پس دختر من این مدت پیش شما بوده و من اینقدر نگران بودم … 🌸پرسید : دخترت ؟ رویا دختر توس ….عمه گفت : آره الان دخترِ منه ولی در اصل دختر برادر منه … خوب دیگه چطوری ملک جون …. گفت : خوبم….. کاش از اول می دونستم ماشالللللله به زنم به تخته دهنش قفله, قفله, خانم ما نتونستیم یک کلمه حرف ازش بکشیم حالا چی شده بود که اونشب این دختر تا صبح گریه کرد ؟… 🌸.عمه که گیر افتاده بود باید الان یک دورغ آبدار از خودش درست می کرد …… نفس بلندی کشید… و مکثی کرد … معلوم بود چیزی حاضر تو ذهنش نداره .. بالاخره گفت : چیز مهمی نبود … راستش … اینکه …………… 🌸من رفتم به کمک عمه و گفتم چطور عمه جون چیزی نبود پسر شما از من خواستگاری کرده من چطوری دیگه تو اون خونه بمونم …..عمه تازه سر نخ دستش اومد و گفت : عیب نداره عزیزم حالا من باهاش حرف می زنم …. خوب دختر ما دست شما سپرده تا بیایم و ببیرمش و برای اینکه مجبور نشه بیشتر توضیح بده فرار کرد ….. من از عمه خداحافظی کردم و اونم سر پله ها یک چشمک به من زد و رفت …. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🔹 ☝️ اگه در وسط غسل ادرار یا باد معده....از انسان سر بزند وظیفه ما چیست؟
✨خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ ✨وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ﴿۱۹۹﴾ ✨گذشت پيشه كن و به ✨كار پسنديده فرمان ده ✨و از نادانان رخ برتاب (۱۹۹) 📚سوره مبارکه الأعراف ✍آیه ۱۹۹
4 قانون غذایی برای ترک سیگار 🔹به مدت 1 ماه قهوه ننوشید 🔹غلات کامل مصرف کنید 🔹به سراغ موادغذایی آرامبخش بروید 🔹شربت آب وعسل بنوشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ فراموش‌نکنیم ... بهترین جواب بدگویی سکوت بهترین جواب خشم صبر بهترین جواب درد تحمل بهترین جواب تنهایی تلاش بهترین جواب سختی توکل وبهترین جواب شکست‌امیدواریست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای مهربانم هر که در دامانت پناہ گرفت... به لطف بسیارت هـرگـز ؛ طعم بـی کسی و بی پناهـی را بـه او نچشان و پناهش باش 🌟شبتون معطر به عطر خدا 🌟 شبتون بخیر و زیبا ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ بگذار عـالم بداند من ذره ذره ، ذرات جهان را جایگزین کسـی کـرده ام که هیــــچ چیز جایش را نمیگیرد! ✨ آخر او ...! خــدای عــاشقی های من است! 💖✨ مگـر کسی می تـواند جای خــ💚ــدا را بگیرد.........؟ 🍂🍃 هــرگـــز ! 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🍃الهی به امیدتو🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ‍ ﷽🌸﷽🌸﷽ 🌸﷽🌸﷽ ﷽🌸﷽ 🌸﷽ ﷽ 🍃🌸شروع یکشنبه ای پُر برکت با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌸🍃 🍃🌸الّلهُمَّ 🍃 🌸صلّ 🍃 🌸علْی 🍃🌸محَمَّد 🍃 🌸وآلَ 🍃 🌸محَمَّدٍ 🍃🌸وعَجِّل 🍃🌸 فرَجَهُم ﷽ 🌸﷽ ﷽🌸﷽ 🌸﷽🌸﷽ ﷽🌸﷽🌸﷽
✋ صبح رامےسپاریم به نگاه شما دست مےگذاریم روے سینه و سلامت مےدهیم ✨السلام علیک یا مولاےیاصاحب الزمان✨ اےسرچشمه پاک هستی در تک‌تک لحظات زندگیمان جارےباش
☝️ ۰۰۰۰☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ١١ آبان ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۵.٠٢ ☀️طلوع آفتاب: ٦.٢٧ 🌝اذان ظهر: ١١.۴٨ 🌑غروب آفتاب: ١٧.٠٩ 🌖اذان مغرب: ١٧.٢٨ 🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آورده صبا ازگذرٺ عطرخدا را تاروزے مانیز ڪند ڪرب‌وبلارا انگارڪه فهمیده نسیم‌سحرے باز صبح‌اسٺ ودلم لڪ زده ایوان‌طلا را 🌤 ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌