هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☝️وقتی
خــ💖ـــدا با من است
همه چیز از آنِ من است
سرآغازهفتهراباتوڪّلوتوسّلبهخــ💕ـدا
شروع می ڪنیم
✨بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم✨
✨الهی به امید تو✨
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
▪ #یازینبکبریسلامالله
بر نور دل و دیده
#زهرا_سصلوات
بر دخت گرانمایه
مولا صلوات
بر منطق کوبنده
زینب کبری صلوات
بر مظهر صبر و
حلم و ایمان و شرف
بر یاورِ دین
زینبِ کبری صلوات
▪اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
▪وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
▪️وفات شهادت گونه
▪#حضرت زینب_س_تسلیت
🥀 اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
🥀 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
▪#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
▪ امام زمان(عج) فرمودند:
در مصیبت اسیری عمه ام
هر صبح و شام گريه ميكنم
تا جايي كه اشك هايم
به خون مبدل شود.
▪زینب(س) و بازار شام
▪زینب(س) و مجلس اغیار
▪ زینب(س) و سیلی نامحرم
▪ #آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
▪ #تسلیت_امام_زمانم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃◾🍃_________________
▪️السلام علیک یا اباعبدالله
▪️السلام علیک یا ثارالله
▪السَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ رَسول الله
▪اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنْتَ فـاطمَةَ وَخدیجَة
▪اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابنْتَ اَمیرالْمؤْمِنین
▪اَلسَّلامُ عَلَیکِ یااُختَ الحَسَنِ وَالحسَین
▪️السلام ای دخترشاه نجف
▪️السلام ای صابرصحرای طف
▪️السلام ای چادر زهرابه سر
▪️السلام ای نورخورشیدوقمر
▪️السلام ای مقتدای عالمین
▪️السلام ای خواهرخوب حسین
▪وفات شهادت گونه حضرت
▪ زینب (س) تسلیت باد
🍃◾🍃_________________
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⁉ #تدبردرقرآن #گناهٳفکچیست؟
🌸 هلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ
️آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسانی نازل میشوند؟
📖 سوره شعراء/۲۲۱
🌸 تنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ
بر هر دروغپردازِ گنهپیشهای نازل میشوند.
📖 سوره شعراء/۲۲۲
🌸 يلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ
️گوش فرامیدهند و بيشترينِ آنان دروغگو هستند.
📖 سوره شعراء/۲۲۳
🔸 ️اگر کسی، هر چیزی را که میشنود، در جایی نقل کند، به آن فرد «أَفَّاكٍ أَثِيمٍ» گفته میشود که آن از گناهان کبیره است.
🔸 بسیاری از ما، از سر جهل و نادانی جاهایی سخنانی را نقل میکنیم که شنیدهایم؛ چون حس میکنیم که آنچه را که شنیدهایم اگر به طور کامل نقل کنیم، پس گناهی برای گردن ما نیست و اگر آنچه شنیدهایم دروغ باشد، گناهش بر گردن کسی است که به ما گفته است.
🔸به طور مثال میگوییم: «پسر فلانی معتاد شده است، من هم نمیدانم فقط شنیدهام، وبال و گناه بر کسانی است که میگویند.» در این حالت شیطان ما را ٳغفال میکند که بگو: «تو مقصر نیستی، گناهش برای کسی است که به تو گفته است.»
🔸 بر اساس آیات فوق، ما در مسیر گمراهیِ شیطان هستیم؛ که از بزرگترین گناهان است.
🌹 پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند:
دروغ میگوید کسی که هر چه را بشنود، بگوید.
🔸در واقع از انسان أفَّاک، گناهان بزرگی سرزده میشود:
🔹1) نخست، پذیرفتن شایعه است. به استقبال شایعه میروند و از زبان یکدیگر نقل میکنند.
🔹2) دوم، نشر شایعه بدون هیچگونه تحقیق است. انتشار شایعهای را که هیچگونه علم و یقین به آن ندارند و آن را فقط برای دیگران بازگو میکنند.
🔹3) سوم، کوچکشمردن شایعه و آن را وسیله سرگرمی قرار دادن! آن را عملی ساده و کوچکشمردن در حالیکه نه تنها با حیثیت دو فرد مسلمان ارتباط دارد بلکه با حیثیت و آبروی جامعه اسلامی گره خورده است.
🔸 پس نتیجه میگیریم بدون تحقیق نباید هر سخنی را پذیرفت و از دامنزدن به شایعات و پخش آن برحذر باشیم. انسان مؤمن باید مشکل و مصیبت برادر و خواهر مسلمانش را مشکل خود بداند.
🔸گمانِ نیک و حسنظن باید در جامعه حکمفرما باشد و کسی که در مصیبتی افتاده، باید آن را دلداری و تسلّی داد و از زيباترين کلمات و جملات استفاده کرد. گاهی اوقات، اتّهامات از سوی اطرافیان و نزديكان شكل میگيرد، كه بايد مراقب این افراد باشیم. اگر در این موضوع عمیق شویم،
⚠ بسیاری از آبروی انسانها توسط این نقلِ قولهای ٳفک از بین میرود؛ بدون آنکه گوینده در خود احساس عذابِ وجدان و معصیت کند.
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکرروز
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
🥀يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نماز را بخواند خدا او را
در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد
[۴رڪعت ودر هر رڪعت
حمد، توحید، آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 #مناسبتها #مراقباتروزپانزدهمماهرجب
🔹️ روز نيمۀ رجب روز مباركى است و در آن چند عمل مستحب است:
🔹 اوّل: غسل
🔹 دوّم: زيارت حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام، زيرا از ابن ابى نصر نقل شده كه گفت: از حضرت رضا عليه السّلام پرسيدم، امام حسين عليه السّلام، را در كدام ماه زيارت كنيم؟ فرمود: در نيمۀ رجب و تمام ماه شعبان.
🔹 سوّم: خواندن نماز سلمان فارسی
🔹️به اين صورت كه ده ركعت نماز گزارد، بعد از هر دو ركعت سلام دهد و در هر ركعت بخواند:
🔸️سوره «حمد» یک مرتبه
🔸️سوره «توحيد» سه مرتبه
🔸️سوره «كافرون» سه مرتبه
🔹️و پس از هر سلام دستها را بلند كند و بگويد:
🌸️لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ
🔹️سپس بگوید:
🌸️ إلَها وَاحِدا أَحَدا فَرْدا صَمَدا، لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا
🔹️سپس دستها را بر چهره خود بكشد.
🔹 چهارم: چهار ركعت نماز بخواند و پس از سلام دست به دعا بردارد و بگويد:
🌸 ️اللَّهُمَّ يَا مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ وَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ أَنْتَ كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ أَنْتَ بَارِئُ خَلْقِي رَحْمَةً بِي وَ قَدْ كُنْتَ عَنْ خَلْقِي غَنِيّا وَ لَوْ لا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهَالِكِينَ وَ أَنْتَ مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِي وَ لَوْ لا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا وَ مُنْشِئَ الْبَرَكَةِ مِنْ مَوَاضِعِهَا يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَ الرِّفْعَةِ فَأَوْلِيَاؤُهُ بِعِزِّهِ يَتَعَزَّزُونَ وَ يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ أَسْأَلُكَ بِكَيْنُونِيَّتِكَ الَّتِي اشْتَقَقْتَهَا مِنْ كِبْرِيَائِكَ وَ أَسْأَلُكَ بِكِبْرِيَائِكَ الَّتِي اشْتَقَقْتَهَا مِنْ عِزَّتِكَ وَ أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي اسْتَوَيْتَ بِهَا عَلَى عَرْشِكَ فَخَلَقْتَ بِهَا جَمِيعَ خَلْقِكَ فَهُمْ لَكَ مُذْعِنُونَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ.
✍ روايت شده: هر صاحب اندوهى اين دعا را بخواند حق تعالى او را از اندوه و غم رهايى بخشد.
🔹 پنجم: عمل امّ داود كه مهمترين عمل اين روز است و براى برآمدن حاجات و برطرف شدن سختیها، و دفع ستم ستمكاران بسيار مؤثّر است.
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4_5911294619131314964.pdf
365.1K
🌸🍃🌸
متن👆دعا
🍃🌸
🌸
💢#فضیلتدعایامداووددر15رجب
🔹 این دعا به دعای #استفتاح هم مشهور است و اهمیت و آثار فراوانی دارد.
🔹در اهمیت این دعا همین بس که امام صادق(ع) بعد ازتعلیم آن به ام داود، می فرماید:
🔹آنچه را که گفتم حفظ کن و مواظب باش. {به غیر اهلش تعلیم نده} که مبادا آن را در امر باطلی به کاربرد، چون در این دعا، اسم اعظم خداوند متعال است که اگر خدا به آن اسم خوانده شود،دعا مستجاب می شود،
🔹 و اگر از او به واسطه این اسم چیزی خواسته شود،عطا می شود {هرچند رسیدن به آن سخت باشد} و اگر جن و انس دشمنان تو باشند،خداوند متعال شر آنها را از تو دور می کند و آنها در برابر تو تسلیم می شوند.
📚مفاتیح الجنان
🌹 متن پی دی اف دعای ام داوود👆
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #هیچکس_ازمشورت_بی_نیازنیست۰۰۰
🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #شنبه 9 اسفند ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:13
☀️طلوع آفتاب: 06:37
🌝اذان ظهر: 12:17
🌑غروب آفتاب: 17:58
🌖اذان مغرب: 18:16
🌓نیمه شب شرعی: 23:36
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
▪️#سلام_بر_دختر_حیدر_ع
در عشق علامتی
به جز #زینب_س نیست
در صبر قیامتی
به جز #زینب_س نیست
آن جامه عصمتی
که زهرا(س) پوشید
زیبنده قامتی
به جز #زینب_س نیست
▪️ وفات شهادت گونه عقیله العرب
▪حضرت زینب کبری سلام الله تسلیت باد.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃◾🍃_________________
◼ #زیارتنامهحضرتزینبکبریس
▪اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
▪اَلسَّلامُ عَلَیْک ِعَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ،وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ،وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ، وَ سَقانابِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِن یَدِعَلِیِّ ابْن اَبیطالِب صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنافیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ،وَاَنْ یَجْمَعَنا وَاِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُم ْمُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
▪وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ، اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ،وَالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ، وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاًبِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِروَعَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ،وَبِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی،اَللّهُمَّ وَرِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَة َیا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ،
▪اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ،فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ،اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ،فَلا تَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ،وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ،اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَناوَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ،وَبِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ،وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ،وَسَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
▪ زیارت حضرت زینب سلام الله در دنیا و آخرت روزی شما
#التماسدعا
🍃◾🍃_________________
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🔴 #دمنوش_برای_صبحانه
✅نشاط آور
✅ضدافسردگی
✅مناسب فصل سرما
🍃10گرم نبات
🍃3لیوان آبجوش
🍃1عددلیموعمانی
🍃5گرم گل گاوزبان
🍃2گرم اسطوخودوس
🍃همه موادداخل قوری بمدت 20دقیقه دم بکشد
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪السَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ رَسول الله
▪اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابنْتَ اَمیرالْمؤْمِنین
▪اَلسَّلامُ عَلَیکِ یاعقیله العرب
سـلام
روزتون بخیر و نیکی
عزاداری تون قبول حق
امیدوارم
در پناه لطف خدا
و عنایت حضرت زینب_س
روزتون پر از رحمت
دلتون پر از محبت
زندگیتون پراز بركت
لحظه هاتون پراز موفقيت
و عاقبتتون ختم به بخیر باشه
🌹 تقدیم به عاشقان حضرت زینب_س
🌹 حاجت روا باشید ان شاءالله
H:
❇️روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.
⬅️ پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از ان نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند )
.
فقط حیدر امیرالمومنین است
✍منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 سرگذشت آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست...🍒
👈 #قسمت_بیست_وچهارم
شب روز گریه شده بود کارم یه روز یکی به شادی زنگ زد گفت شما شادی خانم هستی؟ یکی باهاتون کار داره گفتن بیا بیمارستان ؛ شادی گفت تو هم بیا حوصله نداشتم از خونه برم بیرون گفت شاید احسان باشه بیا بریم و رفتیم....
بیمارستان رفتیم تو بخش به همون شماره زنگ زدیم گفت بیاید بخش داخلی مردان....
وقتی رفتیم تمام اتاقها رو گشتیم یه مرد گفت دنبال کی هستید؟ گفتیم بهمون زنگ زدن بیایید اینجا گفت شما شادی خانم هستی؟ گفتم بله
من به شما زنگ زدم یه جوان آخر سالن است اون گفت بهتون زنگ بزنم...
رفتیم وای خدایا داداشم روی تخت بود بغلش کردم گفت شادی چرا شیون رو آوردی گفتم چرا مگه بیگانه هستم گفت نه فدات بشم فقط با شادی کار داشتم وقتی نفس میکشید صدای عفونت سینش میاومد به لبای گِردش که نگاه میکردم خشکِ خشک بود ترک برداشته بود مدام سرفه میکرد بدنش خیلی ضعیف شده بود گریه میکردم گفت گریه نکن چیزی نیست....
گفتم میرم مادر رو میارم گفت قسم به خدایی که تازه پیداش کردم اگه هر کسی رو بیارید اینجا از این پنجره خودم رو پرت میکنم پایین...
گفت شیون برو بیرون با شادی کار دارم...
گفتم چیکار داری فدات بشم؟ گفت تو برو نمیخوام بشنوی ناراحت میشی
گفتم نمیرم باید به منم بگی بهم نگاه کرد گفت عزیزم برو بیرون بخدا دوست ندارم ناراحت بشی....
گریه میکردم گفتم بخدا نمیرم چیه که نباید بدونم؟ گفت شادی بیا جلوتر... گفت پدرت برگشته ؟گفت نه هنوز قراره هفته آینده بیاد گفت بهش بگو احسان کار بدی نکرده ؛ هیچ وقت دوست نداشتم آبروی طایفه رو ببرم خدا خودش میدونه فقط خدا رو دوست دارم همین ولی مردم یه جور دیگه میبینن....
گفت شادی#احساس میکنم خدا دعایم رو اجابت کرده گفتم چه دعایی؟ گفت دعا کردم باقی عمرم رو به مادرم بده احساس مُردن میکنم گریه میکردم گفتم فدات بشم الهی اینو نگو چرا اینو میگی...؟
گفت بخدا از ته دلم دعا کردم و راضیم ، گفت شادی اگه مُردم پول بیمارستان رو بده و ازت حلالیت میخوام ندارم که بهت پس بدم ولی بخدا اگه زنده موندم بهت پس میدم هر چقدر باشه...
شادی گفت بسه دیگه برای خودت هر چی دلت میخواد میگی تو قرار نیست چیزیت بشه ، مثل بیکسان و ناامیدا حرف میزنی برادرم گفت مگه نیستم؟؟
شادی گفت تور خدا بسه دیگه این حرفا رو نزن....
برادرم گفت بهم گوش کن شادی ازت میخوام اگه مُردم به هر کی اومد بالای قبرم بگی که حلالم کنه کسی حق نداره برام گریه کنه هیچ کس....
😭بغلش کردم گریه امانم نمیداد گفت خواهر گلم صبور باش فقط دارم وصیت میکنم همین... گفتم نمیخوام بشنوم دیگه چیزی نگو گفت مگه بهت نگفتم برو بیرون عزیزم ، شادی گفت بسه دیگه عه چقد نا امیدی تو.. بازم بغلش کردم گفت به مادر بگو حلالم کنه دوست داشتم خودم ازش بخوام و با گوشهای خودم بشنوم...
شادی هم گریه میکرد برایش نهار آوردن ولی چه نهاری یه زره ماست با نصف نان... شادی گفت این چیه این گربه رو سیر نمیکنه چه برسه به یه مرد
خدمتکار گفت من چیکارم به من گفتن اینو براش ببر منم آوردم...
شادی گفت چرا اینقدر کم؟؟
گفت بهم گفتن این کسی رو نداره پول بیمارستانم نداره بده اینم زیادشه حتی دکتر اورژانس به زور بستریش کرده...
شادی گفت این چه حرفیه؟ مگه هرچی از دهنش آمد بیرون گفت برادرم گفت شادی چیزی نگو چیزی نیست صبور باش شادی گفت الان میرم ببینم این کیه که همچون غلطی کرده برادرم دستش رو گرفت گفت بخدا هیچ جای نمیری بشین کارت دارم نذاشت بره شروع کرد به لقمه کردن اولی ر وگذاشت تو دهن من گفتم نمیخورم گفت دست برادر تو رد میکنی بردمش تو دهنم ولی بغض گلوم رو گرفته بود نمیتونستم بخورم به شادی هم داد بعد خودش خورد
شادی رفت گفت الان میام گفت شادی به هیچ کسی حرفی نمیزنی اینا هم حق دارن هیچ چیز که مفتی نمیشه... شادی گفت خودت میدنی که حرف زور تو کلم نمیره ولی بهت قول میدم به کسی کاری نداشته باشم الان میام و رفت...
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 سرگذشت آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست....🍒
👈 #قسمتبیستوپنجم
داداشم گفت با مدرسه چطور
گفتم بدیم هیچ کس حوصله هیچ چیزی رو نداره دوست دارم بمیرم گفت اینو نگو درست نیست ، راستی نماز میخونی؟
گفتم نه گفت چرا فدات بشم؟ گفت باید نمازت رو بخونی بخدا حیفه این عمر بدون عبادت خدا تموم بشه چی میخوای جواب خدا رو بدی گفتم چشم میخونم ولی فقط بخاطر این گفتم که خوشحالش کنم...
گفت از مادر برام بگو عکسش رو داری تو گوشیت؟ بهش نشون دادم اشکاش سرازیر شد گوشی رو میبوسید گفت بخدا تکی برام بخدا تنها الماسی هستی که نمیشه روت قیمت گذاشت؛ کاش میشد دستت رو ببوسم بخدا دلم
براش یه ذره شده...
گفت مادر اون موقع نمیدونستم که خدا چه ارزشی برات گذاشته ولی الان میدونم تنها دلیلم برای موندن تو این شهر تویی مادر ؛ گوشی رو میبوسید گریه میکرد گفت شیون مواظب مادر باش نزار ناراحت بشه به جای من دستشو ببوس ،خدا خیلی برای یه مادر ارزش گذاشته....
گفتم داداش جان اون شب چی دیدی که تا این حد عوضت کرد گفت هیچ وقت نمیتونم با زبونم برات بگم ولی همینو بدون که چیزی که من دیدم بخدا خیلی
عذاب آور بود تمام بدنم از ترس شل شده بود از خدا میخوام که هیچ وقت بهم نشونش نده....
گفتم داداشپشیمون نیستی؟ گفت از چی؟ گفتم از اینکه این همه تحقیر میشی از اینکه همه باهات بد کردن؟ مثلا برای نهار چی برات آوردن... گفت خیلی سخته که تو اون همه خوشی باشی ولی الان برای یه لقمه نون همه جا تحقیر بشم....
ولی شیون تو یادته که از خدا بد میگفتم کفر خدا رو میکردم خدا بهم فرصت توبه داد الان بخدا بی انصافی هست بگم خدایا تا کی تحقیر بشم...
شادی برگشت رفته بود غذا و آبمیوه و کمی وسایل دیگه گرفته بود داداشم گفت اینا چیه به هیچ کدومشون لب نمیزنم...
شادی گفت مگه دست خودته بزور بهش میداد بهم گفت بیا براش لقمه بگیر ببینم داداشم گفت شادی پول لباسهایی که برام گرفتی رو حلالم میکنی؟
گفت چرا مثل بچهها حرف میزنی؟ زشته اینا چیه حساب میکنی؟
شادی باهاش شوخی میکرد که بخنده داداشم گفت یه آدرس بهتون میدم اگر دوست داشتید هر از گاهی بهشون سر بزنید... آدرس رو داد به شادی گفت برید دیگه دیر وقته پتو رو انداختم روش که مچ پاش رو دیدم ورم کرده بود گفتم داداش پات چی شده...؟ گفت چیزی نیست گفتم بهم میگی چی شده
😢گفت یه شب رفتم تو یه خونه نیمه کاره در و پنجره نداشت رفتم که یه گوشه بخوابم بخدا همین که بعد یه ساعتی بود تازه داشت خوابم برد که صدای چند نفر اومد همسایه ها بودن به پلیس زنگ زده بودن فکر کرده بودن من دزدم.....
همسایه ها با هم حرف میزدن یکی میگفت دزده یکی میگفت نه بابا معتاده مامورا گفتن بریم بالا اومدن گفتم به خدا من که دزد نیستم تو میدونی از سرما به اینجا پناه آوردم که بخوابم آخه اینجا که چیزی نداره رفتم پشت بام که...
یکی گفت اونهاش پشت بام بگیریدش دزد دزد... فرار کردم چندتا پشت بام دیگه ارتفاعش زیاد بود ولی از ترس اینکه نگیرنم پریدم پام پیچ خورده...
گفتم داداش اون شب مادرم از خواب پرید همش میگفت پسرم افتاد از بلندی گریه کردم گفتم داداش بسه توروخدا تمومش کن گفت گریه نکن فدات بشم اینا که چیزی نیست....
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما بپیوندید👇👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💎پیامبر رحمت(ص)
🔸سه خصلت است كه در هر كس باشد
آثارش به خود او باز مى گردد🔸
➰ ظلم كردن،
➰ فريب دادن
➰ و تخلّف از وعده.
📘نهج الفصاحه ص 422
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️📰 #احکام_شرعی #عکس_نوشته📰
#کلیپ
#احکام_نماز
خلاصهای از واجبات نماز
➖〰➖〰➖〰➖〰➖
﷽ #احکام_بانوان
❓پرسش
اگر خانمی در بین نماز متوجه شود که موهای او از چادر بیرون آمده، یا بعد از نماز بفهمد،حکمش چیست؟
✅ پاسخ
اگر در بین نماز بفهمد، به شرط اینکه مویش را سریع بپوشاند، نمازش صحیح است. اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است.
آیت الله وحید: اگر در بین نماز بفهمد، احتیاط واجب آن است که نماز را تمام و دوباره بخواند.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۶۴﴾
✨پس خدا بهترين نگهبان است
✨و اوست مهربانترين مهربانان (۶۴)
📚سوره مبارکه یوسف
✍آیه ۶۴
#حڪـایــت
💥تسلیم در برابر حکمت خداوند
🌳 روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد.
🌸 گنجشک هر روز با خدا راز ونیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به این رازو نیاز هر روزه خو گرفته بودند.
💨 تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت!
✨فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: " مي آيد، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست.
🔶 فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
✨"با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست.
🌑 "گنجشك گفت:
" لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست.
سكوتي در عرش طنين انداز شد.
👈فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:
🐍"ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي."
💥گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.
🕊خدا گفت: "و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي."
💦 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد...
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#فوق_العاده_زیباست👌
🏠 قبل از مسافرت؛
ببين همسفرت كيست،
و پيش از خريد خانه ؛
ببين همسايه ات كيست
🌸امام علی ع
📚نهج البلاغه نامه۳۱ص۳۴۷
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔺روباهی از شتری🐪 پرسید: «عمق این رودخانه چه اندازه است؟»
شتر جواب داد: «تا زانو.»
ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا میزد به شتر گفت: «تو که گفتی تا زانو!»
شتر 🐪جواب داد: «بله، تا زانوی من، نه زانوی تو.»
هنگامی که از کسی مشورت میگیریم یا راهنمایی میخواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما" هر تجربهای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست.
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💜
من امروز به استقبال زیباییها میروم، و میدانم همه چیز بر وفق مراد من میگردد، وقتی زیبا بیاندیشم و مهربان باشم.
خدایا سپاسگزارم❣
#داستان_واقعی
#شهیدی_که_روی_هوا_راه_میرفت❗️
#شهید_احمد_علی_نیری
#عارفانه
🍃شهید احمدعلی #نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود ؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد ، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!
☘مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: " #در_این_تهران_بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
در بخشی از کتاب #عارفانه نوشته شده است: آیت الله حق شناس ، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود ، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این #جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"
🍀سپس در همان شب در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد ، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم ، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. #اما_نه_روی_زمین ! بلکه #بین_زمین_و_آسمان_مشغول_تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم #احمد_آقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت #تا_زنده ام به کسی حرفی نزنید...."
📚کتاب عارفانه
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانک #ضرب_المثل
#نهخانیآمد، #نهخانیرفت...
💎 مرد خسیسی،خَربُزِه ای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبَرد.در راه به وَسوسه افتاد که قَدری از آن بخورد،ولی شَرم داشت که دستِ خالی به خانه رَود...عاقبت فریب نَفس،بر وی چیره شد و با خود گفت،قاچی از خربزه را به رَسمِ خانزادِه ها می خورم و باقی را در راه می گذارم،تا عابِران گَمان کنند که خانی از اینجا گذشته است،و چنین کرد.البته به این اندک،آتش آزِ او فرو ننشست و گفت،گوشتِ خربزه را نیز می خورم تا گویند،خان را چاکِرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خورده اند...سپس آهنگ خوردن پوستِ آن را کرد و گفت:این نیز می خورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است...و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یِک جا بلعید و گفت:
"اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفت است".
"امثال و حکم دهخدا