هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉ ـ #چرامشکلاتمنحلنمیشه ؟☝️
ـ چرا شرایط زندگی من، بهتر نمیشه؟
ـ چرا زندگی، یه رویِ خوش به من نشون نمیده؟
#استاد_محمد_شجاعی
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
👌 #سهراهحلکاربردیبرایمقابلهبااسترسهایزندگی:
🔸 ️۱. هرگزعادت به بازگوکردن مسائل خود نزد همه نکنید. بازگو کردن مسائل وزن آنها را زیاد میکند.
🔸 ️۲. فقط به زمان حال فکر کنید گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید گذشته تمام شده است وآینده هنوز نیامده است.
🔸 ️۳. به خودتان استراحت بدهید استراحت های روزانه مانند خواب روزانه ، فیلم دیدن و استراحتهای هفتگی مانند وقت گذراندن بادوستان و خانواده در آخر هفته ها و استراحت های ماهانه یا سالانه مانند مسافرت.
👤 #دکتر_احمد_حلت
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
✍ مصرف گردو در صبحانه از افزایش وزن جلوگیری میکند
✍ افرادی که سردیجات مثل پنیر در صبحانه استفاده میکنند
مصلح آن یعنی گردو را فراموش نکنند
پنیر سردی و گردو گرمی است❗️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 هر صبح ،آغازِ یک
فصلِ زیبا از زندگیِ ماست
قدرِ هر طلوع را بدانیم
سلام کنیم به عشق
به دوستی و به انسانیت
و دوست بداریم بیمنت
و عشق بورزیم با دل و جان
سلام روزبهاری زیباتون بخیر
چهارشنبه تون پرانرژی
روزگارتون شاد و قشنگ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آخرین_عروس
#پارت_پنجم
#درد_عشق_را_درمانی_نیست!
چند روزی گذشته است و عشق دیدار جگر گوشه پیامبر در همه وجود ملیکا ریشه دوانده است.
رنگ او زرد شده و خواب و خوراک او نیز کم شده است. همه خیال می کنند که او بیمار شده است.
قیصر بهترین پزشکان را برای درمان ملیکا می آورد اما هیچ فایده ایی ندارد. آنها درد او را نمی فهمند تا برایش درمانی داشته باشند.
ملیکا روز به روز لاغرتر می شود. چشمانش به گودی نشسته است. هیچ کس نمی داند چه شده است.
مادر برای او گریه می کند و غصّه می خورد که چگونه عروسی دخترش با زلزله ای به هم خورد. بعد از آن بیماری ناشناخته ای به سراغ ملیکا آمده است.
امروز قیصر پدربزرگ ملیکا به عیادت او آمده است :
دخترم! ملیکا عزیزم! صدای مرا می شنوی!
ملیکا چشمان خودرو باز میکند.
نگاهش به چهره مهربان پدربزرگش می خورد که در کنارش نشسته است. اشک چشم او بر صورت ملیکا می چکد.
_دخترم نمی دانم این چه بلایی بود که بر سر ما آمد؟ من آرزو داشتم که تو ملکه روم شوی؛ اما دیدی چه شد.
_گریه نکن پدربزرگ.
_چگونه گریه نکنم درحالی که تو را اینگونه میبینم؟
_چیزی نیست. من راضی به رضای خدا هستم.
_دخترم! آیا خواسته ایی از من نداری؟
_پدربزرگ! مسلمانان زیادی در زندان های تو شکنجه می شوند. آنها اسیر تو هستند. کاش همه آنها را آزاد می ساختی و درحق آنها مهربانی میکردی، شاید مسیح و مریم مقدس مرا شفا بدهند!
قیصر این سخن را می شنود وبه ملیکا قول می دهد که هرچه زودتر اسیران مسلمان را آزاد کند.
بعد از مدتی به ملیکا خبر می رسد که گروهی از اسیران آزاد شده اند. او برای اینکه پدربزرگ خود را خوشحال کند، قدری غذا می خورد.
پدربزرگ خشنود می شود و دستور میدهد تا همه مسلمانانی که در جنگ ها اسیر شده اند آزاد شوند.
اکنون ملیکا دست به دعا بر می دارد و میگوید : « آی مریم مقدس! من کاری کردم تا اسیران آزاد شوند، من دل آن ها را شاد کردم. از تو می خواهم که دل من را هم شاد کنی».
ملیکا منتظر است شاید بار دیگر در خواب محبوبش را ببیند. شاید یار آسمانیش، حسن «علیه السلام» به دیدارش بیاید.
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
کانال نور درایتا☝️☝️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آخرین_عروس
#قسمت_ششم
#دردعشقرادرمانینیست!
ملیکا اعتقاد دارد که مسیح، پسر خداست، برای همین او خدا را به حق پسر می خواند تا شاید خدا به او نگاهی کند و مشکلی را حل کند.
امشب دل ملیکا خیلی گرفته است. هجران محبوب برای محبوب سخت شده است.
نیمه شب فرا می رسد همه اهل قصر خواب هستند.
او از جایی بر میخیزد و به کنار پنجره می رود و نگاه به ستاره ها می کند. با محبوبش حسن(علیه السلام) سخن می گوید:(توکیستی که این چنین مرا شیفته خود کردی و رفتی! تو کجا هستی، چرا به سراغم نمی آیی؟ آیا درست که مرا فراموش کنی.)
بعد به یاد مریم مقدس می افتد اشک در چشمان حلقه می زند،از صمیم دل او را به یاری می خواند.
ملیکا به سوی تخت خود می رود. هنوز صورتش خیس اشک است.
او نمی داند گره کار کجاست آنقدر گریه می کند تا به خواب می رود
او خواب می بیند:
تمام قصر نورانی شده. نگاه میکند هزاران فرشته به دیدارش آمده اند گویا قرار است برای او مهمانان عزیزی بیایند .
او از جای خود بلند میشود و با احترام می ایستد ناگهان دو بانو از آسمان می آیند بوی گل یاس به مشام ملیکا می رسد.
ملیکا نمی داند راز این بوی یاس چیست؟
ملیکا یکی از آنها را می شناسد، او مریم مقدس است، سلام می کند و جواب می شنود؛ اما دیگری را نمی شناسد.
ملیکا نگاه میکند. خدای من! او چقدر مهربان است. چهره اش بسیار آشناست.
مریم «علیه السلام» رو به او می کند و می گوید : « دخترم! آیا بانو را می شناسی؟ او فاطمه «سلام الله علیها» دختر محمد «صلی الله علیه و آله» است. مادر همان کسی است که تو را با عقد او در آوردند.»
ملیکا تا این سخن را می شنود از خود بی خود می شود. بر روی زمین می نشیند و دامن فاطمه «علیه السلام» را می گیرد و شروع به گریه می کند.
باید شکایت پسر را پیش مادر برد.
مادر! چرا حسن به دیدارم نمی آید؟ او چرا مرا فراموش کرده است؟ چرا مرا تنها گذاشته است؟
اگر قرار بود که فراموش کند چرا مرا چنین شیفته خود کرده است؟
مگر من چه گناهی کرده ام که باید این چنین درد هجران بکشم؟
ملیکا همان طور گریه میکند و اشک میریزد. فاطمه «سلام الله علیها» در کنار او نشسته است و با مهربانی به سخنان گوش می دهد.
فاطمه اشک چشمان ملیکا را پاک میکند و می گوید :
_ آرام باش دخترم! آرام باش!
_چگونه آرام باشم. #درد_عشق_را_درمانی_نیست، مادر!
_دخترم! آیا می دانی چرا فرزندم حسن به دیدارت نمی آید؟
_نه
_تو بر دین مسیحیت هستی. ابن دین تحریف شده است. این دین عیسی را پسر خدا میداند. این کفر است. خدا هیچ پسری ندارد. خود عیسی «علیه السلام» هم از این سخن بیزار است. اگر دوست داری که خدا و عیسی «علیه السلام» از تو راضی باشند باید مسلمان بشوی. آن وقت فرزندم حسن به دیدار تو خواهد آمد.
_باشد من چگونه باید مسلمان بشوم.
_با تمام وجودت بگو «اَشْهَدُ ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا رسولالله»
یعنی شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست ومحمد بنده او و فرستاده اوست.
آری، حالا ملیکا این کلمات را تکرار می کند ناگهان آرامشی بس بزرگ را در وجود خویش احساس می کند.
آری حالا ملیکا مسلمان شده و پیرو آخرین دین آسمانی گشته است.
اکنون فاطمه سلام الله علیها او را در آغوش می گیرد، ملیکا احساس می کند گویی در آغوش بهشت است، فاطمه سلام الله علیها در حالی که لبخند می زند رو به او می کند و می گوید : «منتظر فرزندم باش، من به او می گویم به دیدارت بیاید». ملیکا از شدت شوق از خواب بیدار می شود.
اشک در چشمانش حلقه می زند. کجا رفتند آن عزیزان خدا؟!
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
لینک کانال شمیم رضوان درایتا☝️☝️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
🔻راه رهایی ازنگرانی
🌹امام على (ع) میفرمایند🌹
هر گاه بيتابى(نگرانی و غصه) شدّت گرفت، بايد به خدا پناه بُرد
➖〰➖〰➖〰➖〰
🔮#حدیث
هر کس پشت سر دیگری چیزی بگوید که در او هست، ولی مردم نمی دانند، غیبت او را کرده است، و اگردر او نیست، به او بهتان زده است.
🌺 #امام_کاظم_علیه_السلام 🌺
👈 #اصول_کافی، ج2، ص358
➖〰➖〰➖〰➖〰
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
🌸 امام رضا علیه السلام :
🔹 کسی که از صحنه کاری غایب باشد، اما به آن کار(چه نیک و چه بد )راضی باشد،همچون کسی است که در صحنه ی عمل حاضر بوده و آن را انجام داده است.
📖 بحارالانوار
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه☝️
✨اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
✨مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ
✨الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ
✨كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ
✨شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ
✨لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ
✨يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ
✨نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ
✨وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ
✨وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳۵﴾
✨خدا نور آسمانها و زمين است
✨مثل نور او چون چراغدانى است كه
✨در آن چراغى و آن چراغ در شيشه اى است
✨آن شيشه گويى اخترى درخشان است
✨كه از درخت خجسته زيتونى كه نه
✨شرقى است و نه غربى افروخته مى شود
✨نزديك است كه روغنش هر چند بدان
✨آتشى نرسيده باشد روشنى بخشد
✨روشنى بر روى روشنى است
✨خدا هر كه را بخواهد با نور خويش
✨هدايت مى كند و اين مثلها را خدا
✨براى مردم مى زند
✨و خدا به هر چيزى داناست (۳۵)
📚سوره مبارکه النور
✍آیه ۳۵
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️کلیپ کوتاه #احکام_شرعی #احکام_غسل
چه اعمالی غسل را باطل میکند؟
➖〰➖〰➖〰➖〰
#احکام
📝#پرسش:
🔸وظیفه کسی که شک می کند وضو یا غسل واجب را انجام داده یا نه چیست؟
✍مراجع عظام تقلید در اینباره میگویند:
1. کسى که شک دارد وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد. ولی اگر شک کند که وضوى او باطل شده یا نه، بنا مىگذارد که وضوى او باقى است.
2. کسى که جنب شده و غسل واجبی بر عهدهاش بوده اگر شک کند غسل کرده یا نه، نمازهایى را که خوانده و روزههایی که گرفته صحیح است، ولى براى روزهها و نمازهاى بعد باید غسل کند.
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سوره_درمانے #محبت_زوجین (محبت)
🌸✨برای رفع اختلاف میان زوجین
شوهر سوره #مزمل را ۹ بار قرائت کند
خداوند متعال میانشان صلح برقرار
خواهد کرد✨
🌸✨اگر این سوره را در میان زن و شوهر ناسازگاری سه بار به شربت بخوانند
و به آن دو بخورانند دوست دار یكدیگر و مهربان میشوند. ✨🌸
📗درمان با قرآن و کنوز آل محمد
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﭘﯿﺮ ﻋﺎﺷﻖِ ﺧﺮِ ﭘﯿﺮﺵ بود. روزی ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻫﻮﺱِ حرف زدن با ﺧﺮﺵ را ﮐﺮﺩ!!!
ﺟﺎﯾﺰﮤ کلانی ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ حرف زدن ﺑﻪ ﺧﺮﺵ را ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﺪ
ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﻋﻼﻡ نمود ؛ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺒﻠﻎ جایزه ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﻃﻤﻊ ﮐﺮﺩند و به آموزش خر مشغول ؛ ﻭﻟﯽ "ﺧﺮ" ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ که نگفت ﻭ همهٔ داوطلبان هم ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﺷﺎﻩ ﻣﺒﻠﻎ جایزه ﺭﺍ باز هم بالا و بالاتر برد اما دیگر ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺗﺮﺱِ ﺟﺎﻥ، جرات
داوطلب شدن نداشت...
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﺎﻩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ:
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎ!
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺷﺮﻁ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺧﺮِ ﺷﻤﺎ حرف زدن را بیاموزم؛
ﺍﻭﻝ) ﺗﻬﯿﮥ ﻣﮑﺎنی مناسب برای ﺁﺳﺎﯾﺶ خودم ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ همچنین ﺧﺮِ ﺷﻤﺎ!
ﺩﻭﻡ) در نظر گرفتن حقوق بالا و مناسب بصورت ماهیانه!
ﺳﻮﻡ) اینکه بمدت ۱۰ ﺳﺎﻝ به من ﻣﻬﻠﺖ بدهید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺍ بخوﺍﻫﯿﺪ!
ﺷﺎﻩ تمام پیشنهادات پیرمرد را پذیرفت.
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ اﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺳﺆﺍﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ؛
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
"خر" ﭘﯿﺮ و
"شاه" ﭘﯿﺮ و
ﻭ"ﻣﻦ"ﻫﻢ ﭘﯿﺮﻡ؛
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩم ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ به رﺍﺣﺘﯽ ؛ در رفاه و آرامش و آسایش ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ و
ﺩﺭ مدت این ۱۰ سال حتماً
ﯾﺎ "ﻣﻦ"
ﯾﺎ "ﺷﺎﻩ"
ﻭ ﯾﺎ "ﺧﺮ" ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ!!!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
یک سبد گل یاس تقدیم شما
🎀📘🎀
آلیس گفت:
"باورم نمیشود!"
ملکه با تأسف گفت:
"باورت نمیشود؟ دوباره سعی کن. نفس عمیقی بکش و چشمهایت را ببند."
آلیس خندید:
"فایدهای ندارد، به زحمتش نمیارزد. آدم نمیتواند چيزهای غير ممکن را باور کند."
ملکه گفت:
"به جرأت میگویم دلیلش این است که زیاد تمرین نداری. وقتی من سن و سال تو بودم، روزی نیم ساعت این کار را میکردم. گاهی حتی پیش از صبحانه، حدود شش چیز غیرممکن را تصور میکردم."
وقتی آدم جرأت خیالپردازی را داشته باشد، معجزههای زیادی رخ میدهد. مشکل این است که مردم هیچوقت چیزهای غیرممکن را تصور نمیکنند.
📘#آلیس_در_سرزمین_عجایب
✍#لوئیس_کارول
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🌸🍃🌸🍃
#داستان_انبيا
#حضرت_ایوب
حضرت ایّوب علیه السلام از انبیاء مشهور بوده و نام مبارکش چهار بار، در چهار سوره و در چهار آیه، در قرآن مجید آمده است.
فهرست سوره هایی که نام حضرت ایوب در آن ذکر شده:
نساء۱۸۶، انعام۸۴، انبیاء۸۳، ص۴۱
ایّوب از ریشه «آبَ یؤوب» یعنی کسی که بار دیگر سلامت و نعمت و مال و فرزندان به او باز گردانده شود.
وی از فرزندان حضرت ابراهیم علیه السلام است، اهل تاریخ، سلسله نسب او را چنین نوشته اند:
«ایّوب بن آموص بن رازج بن روم بن عیصو بن اسحاق بن ابراهیم»
و مادرش از فرزندان لوط بن هاران.
در اینکه ایّوب علیه السلام در چه جائی به دنیا آمده و وطن حقیقی او کجاست؟
مورّخین اختلاف دارند.
برای او شهرهای «بثنه»، «عوض» و «جابیه» از سرزمین شام «دمشق» ذکر کرده اند.
که ۳۶۴۲ سال بعد از هبوط آدم علیه السلام متولّد شد.
آنچه از قرآن و روایات مسلم است، این است که خدای تعالی اموال زیاد و فرزندان برومندی به حضرت ایوب عنایت کرد
و سپس برای آزمایش، آنها را از وی گرفت و خودش را نیز به بیماری سختی مبتلا ساخت، تا میزان صبر و سپاس وی را بیازماید.
پس از اتمام دوران بلا و آزمایش، به خاطر صبر عجیبی که حضرت ایوب در این مدت از خود نشان داد، خداوند همه اموال و فرزندان او را به او باز گردانید. در تمام دوران مشقت و سختی که برای حضرت ایوب پیش آمد، همسرش نیز یار و مددکار وی بود.
این شرح حال گفته رسول اکرم صلیاللهعلیه را بیاد می آورد، که فرمود:
(بلاکش ترین مردم پیامبرانند)
و سرانجام ایوب علیه السلام در سن نود و سه سالگی فوت کرد و برخی گویند در سن ۱۴۰ سالگی فوت کرد و در قلّه کوه جحاف در حدود یمن به فاصله هشتاد میل از عدن دفن شده است.
#همسر_ایوب_علیه_السلام
نام همسر ایّوب علیه السلام «رحیمه» دختر ابراهیم بن یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام میباشد.
وی از جمله زنانی است که به نام او در قرآن اشاره شده است.
از زنان مجلّل روزگار، در عصمت و عفّت و حیا و مودّت و صبر در بلاء در طول مدّت بیماری شوهر کم نظیر بود.
جزء نادر زنان جهان است که مدت طولانی در پرستاری شوهرش با تمام توان استقامت نموده و خم به ابرو نیاورده است و ثابت نمود که برخی از زنان، انسانهای با وفا و نمک شناس و الگوی مقاومت به حساب میآیند.
آنچه که دلالت بر کمال فضل و دانش علیا مخدّره «رحیمه» مینماید،
روایتی است که علّامه مجلسی از ابن بابویه نقل کرده که: چون بلاء از هر جهت بر ایّوب علیه السلام سخت شد، زنش رحیمه صبر کرد بر محنت آن حضرت و ترک خدمت او نکرد.
پس شیطان حسادت ورزید به خدوت کردن زن ایّوب علیه السلام بر همسرش،
لذا به نزد او آمد و گفت: مگر شما از آل یعقوب نیستی؟
گفت: چرا!
شیطان گفت: پس چیست این مشقت وبال، که من شما را در آن میبینم؟
آن عالمه صابره در جواب گفت:
خدا به ما چنین کرده است، که ما را ثواب دهد به فضل خود، در وقتی که عطا کرد به فضل خود و پس گرفت، تا ما را امتحان کند و ثواب دهد،
آیا دیده ای انعام کننده ای بهتر از او،
پس بر عطایش، او را شکر
و بر ابتلایش، او را حمد میکنیم.
پس جمع کرد برای ما دو فضیلت را با هم، که در نعمت او، شاکر باشیم به توفیق او
و در بلای او، صابر باشیم و نمییابیم بر صبر کردن قوّتی، مگر به یاری و توفیق او
شیطان هر چه شبهه بر او القاء کرد، رحیمه به قوّت ایمان، همه را جواب گفت.
ابن عبّاس گوید:
خداوند جوانی را به همسر ایّوب علیه السلام باز گردانید، به طوری که برای او بیست و شش پسر به دنیا آورد.
همچنین ایّوب علیه السلام دارای هفت پسر و هفت دختر بود، که همگی از دنیا رفته بودند، اما خداوند بار دیگر آنها را به دامان ایّوب و همسرش باز گردانید.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
📚داستان کوتاه بسیار زیبا📚🙇
حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود مردی میان سال در زمین کشاورزی خودش مشغول کار بود .
حاکم تا او را دید بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .
روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد .
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند .
حاکم گفت بهترین قاطر به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید بعد حاکم از تخت پایین آمد و آرام آرام قدم میزد ،
گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .
همه حیران از آن عطا و بی اطلاع از حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند .
حاکم پرسید : مرا می شناسی؟
بیچاره گفت : شما حاکم نیشابور و تاج سر رعایا و مردم هستید.
حاکم گفت :
آیا قبل از این همه مرا میشناختی؟
مرد با درماندگی و سکوت به معنای جواب نه سرش را پایین انداخت .
حاکم گفت:
بخاطر داری بیست سال قبل با هم دوست بودیم ، و در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود ، دوستت گفت:
خدایا به حق این باران رحمتت ، مرا حاکم نیشابور کن ؛
و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل !
من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده ...
آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد .
حاکم گفت :
این هم قاطر و پالانی که می خواستی .
این کشیده هم ، تلافی همان کشیده ای که به من زدی .
فقط می خواستم بدانی که برای خداوند ، دادن حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد ...💁♂
فقط ایمان و اعتقاد من و تو به خداست که فرق دارد........💁♂
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانکوتاهطنز
🌹این بار اولت بود
یک ﺯن و شوهر، ﺳﻲ ﺍﻣﻴﻦ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٠ ﺳﺎﻝ ﺣﺘﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩﺍﻱ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﺮﺩﺑﯿﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﻗﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻤﮑﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﺧﻮﺵ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍ . ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﯼ، ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺳﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﺍﺳﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﺏ و آرام ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﺍﺳﺐ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺳﺮﮐﺶ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮ ﺭﺍﻫﻤﻮﻥ ﺍسبی که همسرم سوار شده بود ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ" ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺐ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﺖ ﺑﻮﺩ!" ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ؛ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﻔﻨﮕﺸﻮ ﺍﺯ کیفش ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺐ ﺭﻭ ﮐﺸﺖ. من ﺳﺮ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ؟ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺷﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ... ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ لحظه ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺷﺪ!😂
🇯🇴🇮🇳 ↯
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
💕محبت را
بی محاسبه پخش کن ...
دروازه های قلبت رابه
روی همه بگشا
و باور داشته باش..
خدایی که در این
نزدیکی ست،،،،،
بهترینها رابرایت رقم زده است
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے #عکس_نوشته☝️
🔻غذاهای توصیهشده برای پیشگیری از ابتلا به کرونا
◽ تقویت سیستم ایمنی بدن از بهترین روشهای توصیهشده برای پیشگیری از ابتلا به کروناست.
مصرف سبزیها و میوههای دارای ویتامین C را در سبد غذایی این روزهای خود قرار دهید.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4_5902406789902632547.mp3
174K
🌺 هر روز یک فراز از #مناجاتشعبانیه - ۱۶
🌸 اِلـهی اِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنيرٌ،
وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجيرٌ، وَقَدْ لُذْتُ بِكَ يا اِلـهی، فَلا تُخَيِّبْ ظَنّی مِنْ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْنی عَنْ رَاْفَتِكَ،
🌸 خدايا آن كه به تو راه جويد راهش روشن است، و آن كه به تو پناه جويد در پناه توست، و من به تو پناه آوردم ای خدای من، پس گمانم را از رحمتت نااميد مساز و از مهربانیات محرومم مكن،
👤 استاد مهدی طیب
🍃🌺🍃🌺🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️دعا میکنم
♥️در این شب زیبا
☔️همه غرق در شادی
♥️و باران اجابت شوید
☔️آن گونه که فقط
♥️خدا باشد و یک چــتر
☔️عشق وآرامش
🌹شبتون بخیر و پر از بهترینها🌹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
🍃الهی به امیدتو🍃
🌺خــ❣ــداوندا !
🌺بنام تو که زیباترین نامهاست
🌺روزمان را آغاز میکنیم
🌺روزی که با نام و یاد تو باشد
🌺سراسر شادی و عشق
🌺سراسر خیر و برکتست
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷صبحتان متبرک به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)
🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
به رسم ادب هرصبح:
🌷السلام علیک یابقیة الله(عج)
🌷السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)
🌷وصلی الله علی رسول الله وآل رسول الله ورحمة الله.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#تدبر_در_قرآن
🔹إِنَّ الَّذينَ كَفَروا لَن تُغنِيَ عَنهُم أَموالُهُم وَلا أَولادُهُم مِنَ اللَّهِ شَيئًا ۖ وَأُولٰئِكَ هُم وَقودُ النّارِ
🔹ثروتها و فرزندانِ کسانی که کافر شدند، نمیتواند آنان را از (عذابِ) خداوند باز دارد؛ (و از کیفر، رهایی بخشد.) و آنان خود، آتشگیره دوزخند.
📖آل عمران/ ۱۰
☝اگر از دیگران ثروتمندتر هستید سفره و میزتان را طویل تر بچینید، نه حصار و حفاظ منزلتان را بلندتر...
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #گذشت_کنندگان۰۰۰☝️
🌏اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 12 فروردین ماه 1400
🌞اذان صبح: 05:26
☀️طلوع آفتاب: 06:51
🌝اذان ظهر: 13:08
🌑غروب آفتاب: 19:26
🌖اذان مغرب: 19:44
🌓نیمه شب شرعی: 00:26
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تنهایی_یعنی_....☝️
#ذکرروزپنجشنبه💙
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
AUD-20210331-WA0010.mp3
307.1K
🌺 هر روز یک فراز از #مناجاتشعبانیه - ۱۷
🌸 اِلـهی اَقِمْنی في اَهْلِ وِلايَتِكَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ، اِلـهی وَاَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِكْرِكَ اِلي ذِكْرِكَ، و َهِمَّتی فی رَوْحِ نَجاحِ اَسْمآئِكَ وَمَحَلِّ قُدْسِكَ،
🌸 خدايا در ميان اهل ولايتت برنشانم، نشاندن آن كه به افزون شدن محبّتت اميد بسته، خدايا شيفتگی به ذكرت را پيوسته به من الهام فرما، و همّتم را در نسيم كاميابی نامهايت و جايگاه قدسیات قرار ده.
👤 استاد مهدی طیب
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃🌷🍃🌷
دوازدهمین روز بهار
مژده سرزمینی مستقل است
برای مردمانی اندیشمند و بزرگ
مردمانی که در توفان ها و صاعقه ها
دست در دست یکدیگر
تنها به استقلال و سربلندی وطن می اندیشند
🌹 ۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی مبارکباد.
🍃🌷🍃🌷