eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷🍃 🌸 رسول اکرم ﷺ فرمودند : «هر کس که نیکی‌ها او را خوشحال و بدی‌ها ناراحتش کنند مؤمن است». 📙حدیث ترمذی 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و 🌸 آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃🌷🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️بهشت و جهنم! ببینید زیباست👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎ ✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📖داستان خوش عاقبت(داستان زیبای ) 📝قسمت پنجم 🍀در بازار مدینه راه می رفتم که ناگاه یکی از «نََبَطیان » شام که برای فروش خواروبار به مدینه آمده بود از من سراغ می گرفت و میگفت: « کعب بن مالک » را که به من نشان می دهد؟ 🍀مردم مرا به او نشان دادند تا نزد من آمد، و نوشته ای از پادشاه «غسّانی» (جبلة بن أیهم، یا حارث بن ابی شمر غسانی) به من داد که در آن نوشته بود: 🍀« اما بعد، خبر یافته ام که سرورت بر تو جفا کرده است. با آن که تحمل خواری و زبونی را خدا بر تو واجب نکرده است، نزد ما بیا تا با تو همراهی کنیم». 🍀چون نامه را خواندم گفتم: این هم جزء گرفتاری است، راستی کار من بجای کشیده است که مردی مشرک در من طمع ورزد.آنگاه بر سر تنور آتش رفتم و نامه را در تنور افکندم. 🍀چهل روز از گرفتاری ما گذشته بود که ناگاه، «خُزَیمَةِ بن ثابت» فرستادۀ رسول خدا (ص) نزد من آمد و گفت: رسول خدا (ص) می فرماید که از همسرت کناره گیری کنید. 🍀گفتم: طلاقش دهم؟ وگرنه باید چه کنم؟ 🍀گفت: نه، بلکه از او کناره گیری کن و نزدیکش مرو! 🍀رسول خدا نزد هِلال و مُراره کسی فرستاد تا از زنان خود کناره گیری کنند. 🍀پس به همسرم گفتم: پیش پدر و مادرت برو و نزد آنان بمان تا خدا تکلیف مارا روشن سازد. 🍀زن «هلال بن اُمیه» (خَوله دختر عاصم) نزد رسول خدا رفت و گفت: ای رسول خدا، « هلال بن امیه» پیری از کار افتاده است، و خدمت گذاری ندارد، اجازه می دهی اورا خدمت کنم؟ 🍀فرمود: عیبی ندارد، اما به تو نزدیک نشود. زن هلال گفت: به خدا سوگند که اورا به من رغبتی نیست، و از روزی که این پیشامد شده است تا امروز کار او گریه است و چشم او در خطر است. 🍀یکی از بستگانم به من گفت: اکنون که رسول خدا (ص) زن هلال را اجازه دادتا نزد شوهرش بماند و او را خدمت کند، کاش تو هم برای زنت اجازه می گرفتی. 🍀گفتم: به خدا سوگند در این موضوع از رسول خدا چیزی نمی خواهم، چه من مرد جوانی هستم و نمی دانم که هر گاه با وی صحبت کنم به من چه پاسخ خواهد داد... ☀️☀️☀️ادامه دارد... ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ 🌸 چشم فرو بسته اگر واکنی در تو بُوَد هرچه تمنا کنی🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎امام سجّاد عليه السلام : حَقُّ سائِسِكَ بِالعِلمِ ، التَّعظيمُ لَهُ و التَّوقيرُ لِمَجلِسِهِ و حُسنُ الاِستِماعِ إلَيهِ ؛ حق استاد تو اين است كه بزرگش دارى و محضرش را محترم شمارى و با دقّت به سخنانش گوش بسپارى . 📚كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 620 . 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎امام باقر علیه السلام: نیکی کردن به پدر و مادر و صله رحم، عمر را طولانی می کند 📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۲ 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎 : 🔸كُلُّ ذِي صَناعَةٍ مُضْطَرٌ إلى ثَلاثِ خِلالٍ يَجتَلِبُ بِها الكَسبَ وهُوَ أن يَكونَ حاذِقا بِعِلمٍ، مُؤَدِّيا لِأَمانَةٍ فيهِ، مُستَميلاً لِمَنِ استَعمَلَهُ. 🔹«هر پيشه‌ورى بايد از سه ويژگى برخوردار باشد تا با آن بتواند كسب روزى نمايد: دانش آن كار را به كمال بداند؛ در آن پيشه امانتدارى پيش گيرد؛ و به زيردستانش محبت ورزد.» 📚 بحار الأنوار ج ١٧ ص ١٨٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ ✨أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ ✨وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو ✨دُعَاءٍ عَرِيضٍ ﴿۵۱﴾ ✨و چون انسان را نعمت بخشيم ✨روى برتابد و خود را كنار كشد ✨و چون آسيبى بدو رسد دست ✨به دعاى فراوان بردارد (۵۱) 📚سوره مبارکه فصلت ✍آیه ۵۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‼️راه دادن بچه به مسجد 🔷س 3154: آیا راه دادن بچه‌های کوچک به کراهت دارد؟ ✅ج: به مسجد اگر به گونه ای باشد که موجب برای نمازگزاران باشد یا احتمال دهند مسجد را کند است و در غیر این دو صورت اگر باعث علاقه مندی آنان به مسجد و نماز شود مستحسن و نیکو است. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🥝یک عصر زیبــا 🍓با لحظاتی شیرین 🥝همچون عـسل 🍓و قلبی شــاد 🥝و سرشار از امید 🍓در کنار عزیزانتان 🥝گوارای وجودتان باد 🍓عصرتون دل انگیز ‎♡• •♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📗 ✍در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت و مناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست. تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.. 👌 یادمون باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸🍃🌸🍃 اکبر شاه، یکی از معروفترین پادشاهان سلسله ی گورکانی هند بود که در بالا بردن فرهنگ و رفاه زندگی مردم سرزمینش بسیار تلاش کرد. او انسانی فرهیخته و علاقه مند به ادب و دانش بود و همواره اجازه می داد که متکلمان و دانشمندان از مذاهب مختلف در قصر او آزادانه و بدون ترس به بحث و مناظره بپردازند . اکبرشاه خودش هم قریحه ی شاعری داشت و گاهگاه به فارسی شعر می سرود. آورده اند که، شاه بعد از یک شب خوشگذرانی که در مصرف مسکرات افراط کرده‌بود ،بامدادان با سردرد شدیدی از خواب بیدار شد، آنچنان حال شاه بد شد که به ناچار ان روز را در بستر به استراحت پرداخت و چون ندیمان وخدمتگزاران برای عیادت به نزد او می رفتند این شعر را مکرر در پاسخ انها می گفت که دوشینه ز کوی می فروشان پیمانه ی می به زر خریدم اکنون ز خمار سرگرانم مصرع انتهایی شعر اکبرشاه یعنی "زر دادم و دردسر خریدم"، بعدها به صورت مثل در آمد و کنایه از ان است که هرگاه کسی کاری را نسنجیده و بدون فکر انجام دهد که منجر به ناراحتی و آسیبی برای شخص شود، این مصرع را جهت عبرت و پشیمانی گوید. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرارکنیم🌷 اکنون شگفتی‌های زندگیم ازحرکت باز نخواهند ایستاد،و عشق مرا به سمت هدفم سوق میدهد.من باور دارم به هر آنچه تصور میکنم خواهم رسید خدایاسپاسگزارم❣ @tafakornab 👆
👌🏻 ✍🏻یه نفرمیگفت:پدربزرگم یه نیسان داشت که گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده. با راست و دروغش کار ندارم،خیلی نیسانشو دوست داشت و روشم تعصب داشت و باهاش هم تو جاده کار میکرد .یادمه یه بار نشستم کنارش گفتم من هیچی نمی بینم اینقد که شیشه شکسته شده و خورد شده شما چجوری رانندگی میکنی؟ گفت به این خوبی دیده میشه چی رو نمی بینی؟ گفتم چجوری این شکلی شد؟ 🍃🌸گفت یه بار داشتم تو جاده رانندگی میکردم که یه تیکه سنگ کوچیک از ماشین کناری پرت شد اولش یه ترک کوچیک بود بعد کم کم بر اثر زمستون و تابستون و سرماگرما،بزرگ و بزرگ تر شد تا اینکه کل شیشه رو گرفت میگفت پدربزرگم حاضر نبود قبول کنه که ترک داره و تعمیرش کنه بس که دوسش داشت. 🍃🌸ما آدمام اینجوریم...عیبامونو قبول نمی کنیم،ایرادامونو نمی پذیریم و اصلاحش نمیکنیم تا اینکه بزرگ و بزرگ تر میشن... 🍃🌸میگفت اگه میخواید عاقبت پدربزرگمو بدونید،یکی از همون شب ها تو جاده بدلیل دید کم تصادف کرد و فوت کرد. همین عیبامون باعث نابودیمون میشن...همینایی که نمی پذیریمشون! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
🌸🍃🌸🍃 در زمان پهلوی می‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس، شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب می‌شد، به اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار می‌خریم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود، هيچكس به‌جز مرحوم آیت الله حسینعلی راشد تربتی اعتراض نكرد، اين جريان خيلى بر مسؤولين گران آمد و گفتند: فقط یک آخوند، اعتراض كرده، بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند تا به بهانه این اعتراض او را تحقیرش نمايند. نزد ایشان آمدند، بعد از سلام و احوالپرسى پرسيدند اعتراض شما چيست؟ گفت: حقيقتش اين است اين خانه را من سال‌ها قبل و به قيمت خيلى كم خریده‌ام و در اين مدت‌زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد کرده‌اید، زياد است! من راضى نيستم از بیت‌المال مردم قيمت بيشترى براى خانه‌ام بگيرم. بهت و تعجّب همه را فراگرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقلیت‌های دينى بود، از جا برخاست و مرحوم راشد را بوسيد و گفت: اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شد. 📚 با اقتباس و ویراست از کتاب جرعه‌ای از دریا http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
مردی صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. در راه مسجد، مرد به زمين خورد و لباسهايش کثيف شد. او بلند شد، و به خانه برگشت. مرد لباسهايش را عوض کرد و دوباره راهي مسجد شد. و در همان نقطه مجدداً به زمين خورد! دوباره بلند شد، و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباسهايش را عوض کرد و راهی شد. در راه با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسيد. مرد پاسخ داد: من ديدم شما در راه مسجد دو بار به زمين افتاديد، به خاطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او تشکر کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همين که به مسجد رسيدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری مي کند. مرد اول درخواستش را دوبار ديگر تکرار مي کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: من شيطان هستم. مرد اول با شنيدن اين جواب تکان خورد. شيطان در ادامه توضيح می دهد: من شما را در راه مسجد ديدم و اين من بودم که باعث زمين خوردن شما شدم. وقتی شما به خانه رفتيد، خودتان را تميز کرديد و به راهتان به مسجد برگشتيد، خدا همه گناهان شما را بخشيد. من برای بار دوم باعث زمين خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشويق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتيد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد. من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشيد. بنابراين، در نتیجه دیدم شما را به مسجد برسانم بهتر است. نتيجه داستان: کار خيری را که قصد داريد انجام دهيد به تعويق نياندازيد. زيرا هرگز نمی دانيد چقدر اجر و پاداش ممکن است داشته باشد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
: نویسنده‌اے مشهور، در اتاقش نشسته بود تڪ و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت: "سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتے دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت. سے سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتے سپرے کرده بودم. در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگرے بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدے بود پارسال!" در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌زده یافت. از پشت سر به او نزدیڪ شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند. بے آن که واکنشے نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترڪ کرد. اندکے گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذے را روے میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد. نویسنده نگاهے به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روے آن دید؛ روے کاغذ نوشته شده بود: "سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایے یافتم. سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمین‌گیر شود یا متّکے به کسے گردد، بے آن که در شرایط نامطلوبے قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت. در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگے دوباره بخشید. اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بے آن که معلول شود زنده ماند. " و در پایان نوشته بود، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبے و خوشے به پایان رسید!" نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهاے زندگے در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد. ✨در زندگے روزمرّه باید بدانیم که شادمانے نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه شاکر بودن است که ما را مسرور می‌سازد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
عجیبه اما تخـم شـربتی ⬅️5 برابر کلسیم بیشتر از شیر ⬅️7 برابر ویتامین C بیشتر از پرتقال ⬅️3 برابر آهن بیشتر از اسفناج ⬅️2 برابر پتاسیم بیشتر از موز ⬅️8 برابر امگا 3 بیشتر از ماهی دارد ❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم غافل از خود دیگری را هم قضاوت می کنیم کودکی جان میدهد از درد و فقر و ما هنوز چشم می بندیم و هر شب خواب راحت می کنیم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﻠﻨﮓ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ... مراقب قضاوتهاي خود باشيم🌸 ♡• •♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️چقدر شیرین بودند قندهای کودکی شیرین‌تر از تمام قندهای این‌روزها... 🍀نمی‌دانم شاید حرف‌های مادرم آن‌قدر شیرینشان می‌کرد این‌روزها قندهای حبه‌ای فقط چای را شیرین می‌کنند راحت به‌دست می‌آیند و زود هم آب می‌شوند اما نمی‌شود با آنها خاطره‌ی شیرین ساخت... ❤️اگه هنوز مزه قندهای کودکی و حرف‌های مادرانه کامتان را شیرین می‌کند، قدر اون رو بدونید😊 ‌‌‎‌‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮یَدُاللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِــمْ🔮 ✨یعنےبنده‌ی‌من‌ نگران فردایتــ نباش ✨از افعال آدمهای ‌اطرافتــ دلگیر نباش ✨اخم ‌نڪن ‌ڪاری ‌ازآنها بر نمےآید ✨تا من نخواهم برگــ ازدرختــ نمےافتد 🌙 🌙 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ذڪر تو گویم ✨ڪه تو پاڪےو 🌸نروم جزبہ‌همان ره‌ڪہ‌توام راهنمایے آغاز میڪنیم روزمان رابانام زیبایتــــ💖 🌷 چهارشنبه تون پرامید🌷 🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 🍃الهی به امیدتو🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه ای پربرکت با ذکر صلوات 🌸اللّهُمَّ ✨🌸صَلِّ ✨✨🌸عَلَی ✨✨✨🌸مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨🌸وَ آلِ ✨✨✨✨✨🌸 مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨🌸وَ عَجِّلْ ✨✨✨🌸فَرَجَهُمْ ✨✨🌸وَ اَهْلِکْ ✨🌸اعْدَائَهُمْ 🌸اجْمَعِین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ️ 🔹مردی نزد يحيى بن معاذ این آیه را قرائت نمود : 🌸 فَقولا لَهُ قَولًا لَيِّنًا سپس به نرمی با او ( فرعون ) سخن بگوئید. 📖 سوره مبارکه طه / 44 🔹 یحیی گریست ، و گفت : خداوندا ، این نرمی توست نسبت به فرعون، کسی که می گوید : 🌸 أَنا رَبُّكُمُ الأَعلى من والاترین معبود شما هستم 📖 سوره مبارکه النازعات / 24 🔹 پس نرمی ات نسبت به کسی که می گوید : 🌸 سبحان ربی الأعلى پاک و منزه است پروردگار بلند مرتبه چگونه باید باشد ؟! 🌸 نبِّیءعَبادِی اَنّی أنَا الغَفورُ الرَحیمِ به بندگانم خبر ده که من ، آمرزنده و مهربانم .... 📖 سوره مبارکه حجر / 49 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
☝️۰۰۰۰۰۰☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ١٦ تیر ماه ١۴۰۰ 🌞اذان صبح: ٠۴.١٠ ☀️طلوع آفتاب: ٠۵.۵۵ 🌝اذان ظهر: ١٣.٠٩ 🌑غروب آفتاب: ٢٠.٢٣ 🌖اذان مغرب: ٢٠.۴۳ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️☝️ 🌺 چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود ۴شنبہ ✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه اورا ازهرگناهےباشد مے‌پذیرد4رکعتست درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh