eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سلام‌به 🌷شنبه‌14مهرماه خوش‌آمدید 🌺الهی 🌸پروانه دلتان شاد 🌼عاقبتتان بخیر 🌺زندگیتان بدون حسرت 🌸عشقتان آسمانی 🌼و روز وروزگارتان 🌺پرازمعجزه باد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍒داستان :براساس سرگذشت دختری بنام👈 " "🍒 👈 اما او بالاخره یک روز بعد از اینکه قاطعانه از او خواستم به خواستگاری ام بیاید، رذالت و پلیدی خود را نشان داد! ...آن روز بعدازظهر باالتماس از باربد خواستم تکلیف زندگی مان را هر چه زودتر روشن کند. باربد در جوابم گفت: »آخه مگه این دوستی چه ایرادی داره؟ ازدواج به چه درد می خوره؟ ازدواج یعنی دردسر و مسئولیت در صورتیکه من و تو الان شاد و بی خیال با هم هستیم! « از شنیدن حرف های باربد جا خوردم. ابتدا تصور کردم شوخی می کند اما وقتی دوباره با قاطعیت حرف هایش را تکرار کرد فهمیدم که از شوخی خبری نیست! بهت زده گفتم: »یعنی چی باربد؟ پس عشق مون چی می شه؟ اون همه نقشه ای که واسه آینده داشتیم؟ تو به من قول ازدواج داده بودی، من به تو اعتماد کردم! « باربد در حالیکه یقه ی پیراهنش را مرتب می کرد گفت:» خب، خودت خواستی به من اعتماد کنی. تو خودت خواستی بامن رابطه داشته باشی و هیچ اجباری در کار نبوده! بعدش هم،چرا این قدر ناراحت شدی؟ من و تو می تونیم همچنان با هم دوست باشیم. همون طور که تا الان پدر و مادرن نفهمیدن بعد از این هم... « نگذاشتم حرف هایش تمام شود. سیلی محکمی به صورتش زدم و گفتم: »خیلی پستی باربد... تو هیچ بویی از انسانیت نبردی، یه حقه باز به تمام معنایی. فکر نکن که من همین طوری ولت می کنم، اگر باهام ازدواج نکنی آبروت رو می برم! « تمام وجودم می لرزید. باربد اما عین خیالش نبود. با خونسردی از جایش بلند شد و کامپیوتر را روشن کرد و گفت: » پس قبل از اینکه به بردن آبروی من فکر کنی این فیلم رو نگاه کن چون اگه پا روی دمم بذاری در عرض سه سوت این فیلم رو پخش می کنم. یه نسخه از اون رو هم می فرستم برای بابات. اون موقع ست که بدونه دخترش چه دسته گلی به آب داده! با وحشت گفتم فیلم!!!... ادامه دارد⬅️⬅️ 👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
#حدیث_روز 🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) : 🔸 مَن أحسَنَ فيما بَقِيَ مِن عُمُرِهِ لَم يُؤاخَذ بِما مَضىٰ مِن ذَنبِهِ، و مَن أساءَ فيما بَقِيَ مِن عُمُرِهِ اُخِذَ بِالأوَّلِ وَالآخِرِ. 🔹 هر کس در باقیماندۀ عمر خویش کار نیک کند، به گناهان گذشته‌اش مؤاخذه نمی‌شود و هر کس در باقیماندۀ عمرش [گناه و] بدى کند، در بارۀ اعمال سراسر عمرش بازخواست میشود. 📚 الأمالي للصدوق: ص ۱۱۱ ح ۸۹ @tafakornab @shamimrezvan
💙💙💠💠💙💙💠💠💙💙💠💠💙💙 🔘 داستان کوتاه روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم. درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می‌خواهی، می‌توانی تمام سیب‌های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول به دست آوری. آن وقت پسر تمام سیب‌های درخت را چید و برای فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد، تمام پولهایش را خرج کرد و به نزد درخت بازگشت و گفت می‌خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم. درخت گفت: شاخه‌های درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه‌ای بساز. و آن پسر تمام شاخه‌های درخت را قطع کرد. آن وقت درخت شاد و خوشحال بود. پسر بعد از چند سال، بدبخت‌تر از همیشه برگشت و گفت: می‌دانی؟ من از همسر و خانه‌ام خسته شده‌ام و می‌خواهم از آنها دور شوم، اما وسیله‌ای برای مسافرت ندارم. درخت گفت: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روی آب بینداز و برو. پسر آن درخت را از ریشه قطع کرد و به مسافرت رفت. اما درخت هنوز خوشحال بود. شما چطور؟ آیا حاضرید دوستانتان را شاد کنید؟ آیا حاضرید برای شاد کردن دیگران بها بپردازید؟ آیا پرداخت این بها حد و مرزی دارد آیا شما حاضرید به خاطر خوشبختی و شادی کسی حتی جان خود را فدا کنید. منظور این نیست که باید این کار را بکنید. منظور از این پرسش فقط یک چیز بود، آیا کسی را بی‌قید و شرط دوست دارید؟ چند نفر؟ عیب جامعه این است که همه می‌خواهند فرد مهمی باشند ولی هیچ‌کس نمی‌خواهد انسان مفیدی باشد. درختان میوه خود را نمی‌خورند، ابرها باران را نمی‌بلعند، رودها آب خود را نمی‌خورند، چیزی که بزرگان دارند، همیشه به نفع دیگران است. بزرگی می‌گوید: همه آنچه که جمع کردم بر باد رفت و همه آنچه که بخشیدم، مال من ماند. آنچه که بخشیدم هنوز با من است و آنچه که جمع کردم از دست رفت. در واقع انسان جز آنچه که با دیگران تقسیم می‌کند، چیزی ندارد. عشق، پول و مال نیست که بتوان آن را جمع کرد. عشق، عطر و طراوتی است که باید با دیگران تقسیم کرد. هر چه بیشتر بدست می‌آوری، هرچه کمتر می‌بخشی، کمتر داری 💙💙💠💠💙💙💠💠💙💙💠💠💙💙 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قوانین را کنار بگذار، بدی‌ها را ببخش، یک عاشقِ واقعی باش، تامی‌توانی بخند وهیچ وقت ازچیزی که بر روی لبانت خنده نشانده پشیمان نشو. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم🌷 امروز با ناب‌ترین نیت‌ها در جهت والاترین خیر و صلاح همه کار میکنم و ایمان دارم خدا در هر لحظه پشتیبان و بهترین یار من است خدایا سپاسگذارم❣ @tafakornab 👆
#هرروزیک_آیه ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ✨وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ﴿۳۳﴾ ✨اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد ✨و از پيامبر او نيز اطاعت نماييد و كرده هاى خود ✨را تباه مكنيد (۳۳) 📚 سوره مبارکه مُحَمَّد ✍آیهٔ ۳۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌱🕊 ⭕️✍حکایتی خواندنی جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: «بین شما کسی است که مسلمان باشد؟» همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخرهح پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: «آری من مسلمانم.» جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که می‌خواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد. جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: «آیا مسلمان دیگری در بین شما است؟» افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز مسجد دوختند. پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت: «چرا نگاه می‌کنید؟ به عیسی مسیح قسم(!) که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی‌شود!» 🍃 🌺🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
... در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد . شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست. تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.. یادمون باشه در همه حال و توکل به خدا داشته باشیم http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
#درسنامه ✅پنج چیزه که اگه بره هیچوقت نمیشه اوناروبرگردوند 1⃣ سنگ وقتی ک پرت بشه 2⃣ حرف وقتی ک زده بشه 3⃣ موقعیت وقتی ک ازدست بره 4⃣ زمان وقتی ک بگذره 5⃣ دل وقتی ک بشکنه... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨🌙🌟 هر شبــــــ پیش از آنکه به خواب بروید، همه ی آدمها را ببخشید و با قلبی پاک بخوابید... "شبتون آروم و زیبـــــا" 🌙✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫سـر آغاز هر نامه نام خداست که بی نام او نامه یکسر خطاست ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم✨      💫الهی به امید تو💫 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸الّلهُمَّ 🌸صلّ 🌸علْی 🌸محَمَّد 🌸وآلَ 🌸محَمَّدٍ 🌸وعَجِّل 🌸فرَجَهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 جزء5 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القُرآن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 👇صوت صفحه100
#حدیث_روز 🌍اوقات شرعی به افق تهران ☀️امروز #یکشنبه15مهرماه1397 🌞اذان صبح:04:41 ☀️طلوع آفتاب: 06:04 🌝اذان ظهر:11:52 🌑غروب آفتاب:17:40 🌖اذان مغرب:17:58 🌓نیمه شب شرعی:23:10 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌼به امروز سلام بده 🌺و خدا را بخاطر 🌼دیدن روزی دیگر 🌺شڪرڪن الهے 🌼همواره دلتون شاد باشد 🌺و شادیتون ماندگار 🌼سلام بفرمایید صبحانه😋 🍳🍞🍯☕️🍲🍶🍕 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹یـکشنبـه15مـهـرمــاه بـخیر🌹 🌸طلوع صبحی دیگرمبارک 🌺الهی دلتان شاد 🌼وازغم‌ها آزاد 🌸خانه اميدتون آبادو 🌺زندگی‌تون بروفق مراد 🌼صبح زیباتون بخیر @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍒داستان :براساس سرگذشت دختری بنام👈 " "🍒 👈 ... در عرض سه سوت این فیلم رو پخش می کنم. یه نسخه از اون رو هم می فرستم برای بابات. اون موقع ست که بدونه دخترش چه دسته گلی به آب داده! با وحشت گفتم فیلم!! « خدایا، داشتم سنکوپ می کردم! با تماشای فیلم دنیا بر سرم فرود آمد. باربد از تمام لحظاتی که تسلیم هوسش یا بهتر بگویم هوسمان شده بودم با پست فطرتی و شیطان صفتی فیلم گرفته بود! فریاد زنان گفتم:»تو یه نامرد واقعی هستی آشغال! « باربد لبخند موذیانه ایی تحویلم داد و گفت: »خودت می بینی که، متاسفانه بی اونکه متوجه بشی دوربین همه چیز رو ثبت کرده پس بهتره حواست رو جمع کنی وگرنه نابودت می کنم. در ضمن از این به بعد هر وقت که خواستم باید بیای اینجا. حالا هم پاشو گورت رو گم کن و فعلا برو پی کارت! « شرارت و ناجوانمردی از نگاه باربد می بارید. به دست و پایش افتادم، التماسش کردم که فیلم را از بین ببرد و با آبروی من بازی نکند اما باربد همچون یک تکه آشغال مرا از خانه اش بیرون انداخت. دیوانه وار با هزار پشیمانی و درد راهی خانه مان شدم. پاهایم به زور تحملم می کردند. آتشی در وجودم شعله می زد و دنیا در برابر چشمانم تاریک شده بود.به هر بدبختی بود خودم را به خانه رساندم و از حال رفتم. وقتی چشم باز کردم پدر و مادرم را دیدم که نگران بالای سرم نشسته بودند. دلم برایشان می سوخت. نمی دانستند دخترشان چطور آبرویشان را بر باد داده. از تب می سوختم. آنقدر حالم بد بود که چند روزی نتوانستم مدرسه بروم.... ادامه دارد⬅️⬅️ 👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💕وقتی مشت خود را گره می کنید نه کسی می تواند چیزی را در دستتان بگذارد و نه شما می توانید چیزی را از جا بلند کنید.. بعضی وقت ها مشکله که مشتت رو باز کنی ولی باید این کارو بکنی... @tafakornab
💠سؤال : حکم پوشش روی پای زن در نماز را بیان نمایید ؟ 🔸🔸🔸🔸 ✅ زن در حال نماز اگر نامحرم او را نبیند پوشاندن پا از مچ به پایین بر او واجب نیست و مستحب است. 👈 احتیاط مستحب است که زن در حال نماز در وقتی که در معرض دید نامحرم نیست کف پاها را هم بپوشاند و باز نباشد. [1] ❇ تذکر : این ‌احتیاط مخصوص ‌کف ‌پاست و شامل روی پا ( یعنی موضع مسح در وضو ) نمی‌شود . 🚫 اگر مرد نامحرم به قدم پای ( یعنی از مچ پا به پایین ) زن نمازگزاری که مشغول نماز است نگاه می‌کند بر زن واجب است قدم پایش را بپوشاند به خاطر حضور نامحرم نه به خاطر اصل نماز . [2] ↙ بنابراین اگر گناه کرد و قدم پا ( یعنی از مچ پا به پایین ) را نپوشاند نمازش باطل نیست . همچنانکه اگر فردی در اثناء نماز چشم چرانی کرده و به نامحرم نگاه کند معصیت کرده ولی نمازش صحیح است . ➖➖➖➖➖ [1] . توضیح المسائل مراجع مسأله789 . جامع المسائل آیه الله بهجت ج 1 ص 311 پوشش زن در نماز . [2] . العروة الوثقی ج 1 ص 416 مسأله 5 . ➖➖➖➖➖➖➖➖➖  @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠امام على ع: 🔹✔️ازدوستى بابخيل بپرهيز؛ 💠 زيرازمانى كه بيشترين نيازرابه اودارى، 🔹ازكمك به تو،بازمى ايستد 📚قسمتی ازحکمت۳۸نهج البلاغه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh