eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❁﷽❁الهی به امیدتو 🌺امروز را با نام خدا 🌸آغاز ڪنیم که 🌺زیباترین و مطمئن‌ترین 🌸سر آغاز است 🌹سلام صبحتون گل عزیزان🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات ازجانب خداوند رحمت است وازسوی فرشتگان پاك كردن گناهان وازطرف مردم دعا است صلوات بهترین عمل در روزقیامت است 🌹اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#آیه_روز👆 🌍اوقات شرعی #شنبه 5 آبان ماه 97🌍 🌞اذان صبح:04:57:25 🌝اذان ظهر:11:48:16 🌖اذان مغرب:17:33:24 ☀️طلوع آفتاب:06:21:44 🌑غروب آفتاب:17:14:48 🌓نیمه شب شرعی:23:06:07 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام💐 اول هفته تون عالی الهی🌴🌹 بهترین هفته رو داشته باشید خدایابرای دوستانم رقم بزن 7روز حال خوب 7روز آرامش 7روز موفقیت و🌴🌸‌ 7روزخیروبرکت 👇👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍒داستان واقعی و آموزنده ای تحت عنوان 👈 🍒 👈 ...این بیچاره ها خیلی ترسیدن!» و سپس هر دوشان من و رامین را مسخره می کردند که ناگهان کنترل فرمان از دست روزبه خارج شد و صدای فریادهایمان سکوت شب را شکست و دیگر هیچ نفهمیدیم... وقتی چشمانم را باز کردم، روی تخت بیمارستان بودم و دستگاههای عجیب و غریب دور و برم. وقتی از مادر شنیدم که دو هفته کاملا بیهوش بودم و در آن شب شوم خواهرم نغمه و رامین عشق زندگی ام را از دست داده ام، آرزو می کردم که ای کاش من نیز همراه آنها در آن تصادف لعنتی می مردم تا هرگز دیگر چشمانم به این دنیا باز نشود. حال و روز روزبه هم از من بهتر نبود. او هم همچون من داغدار برادرش بود و عشق زندگی اش. ما هر دو لحظات بدی را می گذراندیم. بدی و تلخی آن ثانیه های زجرآور در هیچ واژه و جمله و نوشته ای نمی گنجد. ما نیمه ایی که با هم متولد شده بودیم را از دست داده بودیم، نیمه گمشده زندگی مان را از دست داده بودیم... یکسال از آن تصادف لعنتی می گذشت و من هنوز نتوانسته بودم مرگ عزیزانم را باور کنم. ساعت ها در اتاقم روبروی عکس رامین و نغمه می نشستم و اشک می ریختم. هیچ کس و هیچ چیزی نمی توانست مرا به زندگی امیدوار کند. نزدیکی خانه مان پارک بزرگی بود. یک روز غروب به هوای قدم زدن از خانه بیرون آمدم و به آن پارک رفتم. تصیمم را گرفته بودم. می خواستم برای همیشه خودم را از آن زندگی خلاص کنم. مغزم کار نمی کرد. هوا که کاملا تاریک شد و پارک خلوت، گوشه ای نشستم و با تیغ رگ هر دو دستم را بریدم. عکس رامین را به سینه ام فشردم و های های گریستم. دقایقی که گذشت، دنیا جلوی چشانم تیره و تار شد. چیزی نمی فهمیدم و فقط می دیدم نگهبان پارک توی سرش می زند و این ور و آن ور می رود و با من حرف می زند. قدرت جواب دادن نداشتم. دقایقی بعد صدای آژیر فضای ساکت پارک را پر کرد و من که نور چراغ های گردان آزارم می داد، چشمانم را بستم و دیگری چیزی نفهمیدم... ادامه دارد⬅️⬅️⬅️ 👇 @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
#حدیث_روز👆 🌹امام محمدباقر(ع) زیارت مرقد امام حسین(ع) معادل است با حج مقبولی که همراه رسول خدا(ص)بجا آورده شود 📚کامل الزیارت،ص۱۵۶ حجکم مقبول 📢📣 ای مردم، از این ثواب عظیم غافل نشوید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👨حکم سفر فرزند بدون اجازه والدین👨 #۷سوال: ⁉️حکم سفر فرزند بی اجازۀ والدین چیست؟ : 🖋 باعث نمی شود کامل خواندن نماز بر او واجب شود؛ اما: اگر والدین او را از سفر نهی کرده باشند، باید نمازش را کامل بخواند (آیات عظام بهجت، نوری)؛ 🖋اگر والدین او را نهی کرده باشند و این سفر موجب آزار و اذیت ایشان باشد، باید نماز را کامل بخواند (آیات عظام مکارم، فاضل، گپایگانی، صافی)؛ 🖋حتی اگر او را از سفر نهی نکرده باشند، اما این سفر باعث اذیت و آزار(آیت الله سیستانی:ناشی از شفقت پدر و مادر بر او) ایشان باشد، باید نمازش را کامل بخواند (حضرت امام، آیات عظام خویی، تبریزی، زنجانی، سیستانی) توضیح المسائل مراجع، نماز مسافر، شرط پنجم و مسئلۀ1295؛ العروه الوثقی، صلاه المسافر، الخامس من الشروط؛ سیستانی، حاشیه العروه الوثقی، ج2، ص515: (مع نهی الوالدین) بل مع تأذیهما بالخروج الناشئ من شفقتهما علیه (باعث اذیت ناشی از شفقت و مهربانی پدر و مادر به او باشد). ➖➖➖➖➖➖ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
یکی از ثروتمندان و متمول‌ترین مردان برزیل اعلام کرد که خودروی میلیون دلاری بنتلی ( Bentley) خود را که به تازگی خریداری نموده، دفن خواهد کرد. آقای "چیکوینو سکارپا" در این مورد گفته بود که بعد از آنکه مستندی در مورد فرعون‌ها در مصر باستان دیده، می‌خواهد به تقلید از آنها ارزشمندترین دارایی خود را دفن کند تا در زندگی بعد از مرگ بتواند از آن استفاده کند! در مدت یک هفته تا زمانی که برای تدفین خودرو اعلام شده بود، نظرات منفی بسیاری برای وی ارسال شد، بسیاری این کار را احمقانه خواندند و معتقد بودند که حداقل با بخشیدن خودرو، او می‌تواند بیشتر به زندگی بعدی خود کمک کند! او صدها خبرنگار و عکاس را به خانه خود در شهر سائوپائولو دعوت کرده بود تا شاهد مراسم تدفین باشند. ابتدا خودرو به داخل گودال برده شد و آقای اسکارپا بر سر مزار خودروی خود ایستاده بود اما قبل از اینکه اولین تل خاک روی خودرو ریخته شود، وی دستور توقف را داد: او گفت: من دیوانه نیستم، البته که خودروی خود را دفن نخواهم کرد.! در روز موعود آقای اسکارپا پرده از این راز برداشت و به خبرنگاران حاضر گفت که در واقع این کار را به مناسبت هفته اهداء عضو در برزیل انجام داده است تا توجه و آگاهی مردم را نسبت به این مسئله افزایش دهد. در ادامه مشخص شد پشت این کار، ABTO سازمان انتقال عضو در برزیل قرار دارد که کمپین جدید خود را با شعار "دفن کردن چیزی با ارزش‌تر از بنتلی، احمقانه است" راه‌اندازی نموده است. آقای اسکارپا ادامه داد: بسیاری به دلیل اینکه من می‌خواستم خودروی خود را دفن کنم، در موردم قضاوتِ بد کردند، اما اکثر مردم چیزی بسیار با ارزش‌تر از خودروی من را دفن می‌کنند. آنها قلب‌ها، کلیه‌ها، جگر‌ها، شش‌ها و چشم‌ها را به خاک می‌سپارند، حال که این کار احمقانه است زیرا که بسیاری از مردم نیازمند اهداء عضو هستند، دفن شدن با ارگان‌های سالمی که می‌توانند جان بسیاری را نجات دهند بزرگترین زیان و خسران این جهان است. ارزش بنتلی من حتی نزدیک به آن نیست، هیچ ثروتی هر چقدر هم زیاد، ارزشمندتر از یک ارگان بدن نیست زیرا هیچ چیز ارزشمندتر از زندگی نیست. این کمپین به دلیل استفاده از فردی خاص مانند آقای اسکارپا به دلیل ثروت زیاد و سابقه کارهای عجیبش باورپذیری زیادی برای عامه مردم داشت و به خوبی توانست توجه‌ها را جلب و ذهن‌ها را درگیر کند. در واقع هیچ‌گاه احساس مردم نسبت به دفن قلبی سالم برانگیخته نمی‌شد اما با این کمپین در برخورد با یک خودرو این نکته به شکلی بسیار تأثیرگذار به افراد منتقل گردید. 👈 در کانال 📚انرژی مثبت📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💕وقتی به زندگی فکر می کنید، این دو نکته را به خاطر داشته باشید: هر چقدر احساس گناه داشته باشید، گذشته تغییر نمی کند! و هرچقدر استرس داشته باشید، آینده عوض نمی شود! @tafakornab داستان وضرب المثل 👆
هیچ چیزی شما را زندانی نمی کند، مگر افکارتان..! هیچ چیزی شما را محدود نمی کند، مگر ترس تان..! و هیچ چیزی شما را کنترل نمی کند، مگر عقایدتان..! 🌺🍃
ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﻱ ﺁﮐﻮﺍﺭﻳﻮﻣﻲ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﻮﺍﺭﻱ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩ، ﺩﺭ ﻳﮏ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮑﻲ ﮐﻪ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ی ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ ! ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻨﻬﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻏﺬﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺩ ... ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﻳﻮﺍﺭی ﻧﺎﻣﺮﺋﻲ می ﺧﻮﺭﺩ ... ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﺶ ﺟﺪﺍ ﻣﻲﮐﺮﺩ ... ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻲ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ ... ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺍﮐﻮﺍﺭﻳﻮﻡ ﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﺭﻱ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ !.. ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺷﻴﺸﻪ ﻭﺳﻂ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ؛ ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﮑﺮﺩ !.. ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﮐﻮﺍﺭﻳﻮﻡ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻣﺮﺩ !! ﻣﻲﺩﺍﻧﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟ ! ﺁﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ، ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺶ ﻳﮏ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺷﻴﺸﻪ ﺍی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ... ﻳﮏ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻨﺶ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻫﺮ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ؛ ﺁﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ ... ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺑﻪ ﻣﺤﺪﻭﺩﻳﺖ ... ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﻳﻮﺍﺭ ... ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ... ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ... 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙
➕بـه آنــچـه قرار است پس از تلاشت اتفاق بیـفتد 💫بیندیش تا به اندازه کافی انگیزه واعتماد بنفس برای آن داشته باشی💝
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍂🍃 🍒داستان آموزنده 🍒 زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و برروی یک صندلی نشست و درآرامش شروع به خواندن کتاب کرد... مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.» ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت ، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنش نشان دهد.   وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟» مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! او حسابی عصبانی شده بود. در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه  اعلام شده رفت.  وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که : جعبه  بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد... در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود.  و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود... چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را بازگرداند : 1.    سنگ ... پس از رها کردن! 2.    حرف ... پس از گفتن! 3.    موقعیت... پس از پایان یافتن! 4.    و زمان ... پس از گذشتن! ====================== ======================
👌بخاطر سه چیز دیگران را ↫مسخره نکنید: ➊✨چــهـــره ➋✨پــدر و مــادر ➌✨ زادگــاه ❌چون انسان ها هیچ حق انتخابی در مورد آنها ندارند ... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدايا❣ بگيردستانى كه بسوى توبلنداست  مستجاب كن دعاى كسى كه با اشكهايش توراصداميزند حامى دلى باش كه تنهاشده دستگيركسى باش كه بی کَس شده.🙌 ✨🌙 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✿﷽✿الهی به امیدتو امروز را آغاز میڪنیم بانام خدایی ڪه همین نزدیڪی‌هاست خدایی ڪه در تار و پود ماست خدایی ڪه عشق را به ما هديه داد وعاشقے را درسفره دل ما جاے داد @tafakornab @zendegiasheghaneh
رخســار شـهیدِ کربلا را صلوات✨ سـالارِ قیــامِ نینــــوا را صلوات✨ جانها به فدای نـامِ والای حسین✨ آن نورِدوچشمِ مصطفی راصلوات✨ 🌹اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#حدیث_روز👆 🌍اوقات به افق شرعی تهران ☀️امروز #یکشنبه6آبانماه97 🌞اذان صبح:04:58:16 🌝اذان ظهر:11:48:11 🌖اذان مغرب:17:32:20 ☀️طلوع آفتاب:06:22:41 🌑غروب آفتاب:17:13:41 🌓نیمه شب شرعی:23:23:19 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود #نماز_آمرزش👇 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆دعای هر روز ماه صفر !🌔۱۰مرتبه صدقه فراموش نشود، ان شاءالله با خواندن این دعا در هرروز ماه صفر ازبلا دور باشید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷یکشنبه6آبان ماهتون بخیر🌷 🌼به اندازه گلهای 🌺دنیا شادمانی 🌸برایتان آرزو میکنم 🌼میدانم که این شادمانی 🌺قرین سلامتی ست 🌸پس میگویم حال خوب 🌼نصیب دل پاکتون @tafakornab @zendegiasheghaneh
🍒داستان واقعی و آموزنده ای تحت عنوان 👈 🍒 👈 - خیلی بی معرفتی نقشین، آخه چرا این کارو با خودت کردی؟ من و بابات کم داغ کشیدیم؟ می خواستی با این کارت، زبونم لال باز هم ما رو داغ دار کنی؟ خدا خیرش بده نگهبان پارک رو، تو رو که تو اون وضع دیده بود فوری زنگ زده بود اورژانس. تو موقع رفتن گفتی می خوای بری یه کم هوا بخوری و زود برگردی. برگشتنت که دیر شد دلمون هزار راه رفت. نمی دونستیم چه خاکی باید تو سرمون بریزیم. هر جا که به ذهنمون رسید زنگ زدیم. اصلا فکرش رو نمی کردیم که رفته باشی پارک، ساعت دوازده گذشته بود که از بیمارستان زنگ زدن. شماره باباتو از دفترچه تلفن توی کیفت پیدا کرده بودن، نمی دونی چه حالی شدیم، تا بیاییم برسیم بیمارستان صد بار مردیم و زنده شدیم، وقتی تو اون وضع دیدمت قلبم ریش شد، دکتر می گفت تا یه قدمی مرگ رفتی و برگشتی... اینها را مادرم گفت و سرش را روی سینه ام گذاشت و پر صدا گریست. بعد از این ماجرا من و روزبه بهم نزدیکتر شدیم. او هر روز به خانه مان می آمد و ساعتها با هم درد دل می کردیم و خاطرات گذشته را زنده. رفت و آمدهای روزبه به خانه مان مرا حسابی به او وابسته کرده بود. او صمیمانه برایم دل می سوزاند و نگرانم بود. روزبه دیگر آن جوان شاد گذشته نبود اما تلاش می کرد جوانه های امید را در قلب من زنده کند. دو سال بعد روزبه از من خواستگاری کرد و من به خیال اینکه او می تواند نیمه گمشده من باشد به او جواب مثبت دادم. ما با چشمانی گریان و قلبی سرشار از خاطرات گذشته راهی خانه بخت شدیم. چند ماه از زندگی مشترکمان می گذشت که واقعیت های تلخ زندگی کم کم رخ نمود.... ادامه دارد⬅️⬅️⬅️ @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
🍒داستان واقعی و آموزنده ای تحت عنوان 👈 🍒 👈 چند ماه از زندگی مشترکمان می گذشت که واقعیت های تلخ زندگی کم کم رخ نمود. من و روزبه هیچ تفاهمی با هم نداشتیم. مشکلات و فاصله بین من و روزبه آنقدر عمیق بود که به هیچ طریقی نمی شد آن را پر کرد. آنچه در دوران قبل از ازدواج من و روزبه را به هم نزدیک کرده بود علاقه راستین قلبمان نبود. ما به خودمان دروغ گفته بودیم. بعد از ازدواج بود که فهمیدیم من رامین را در او و او نغمه را در من جستجو می کرد. ما هیچ وجه اشتراکی با هم نداشتیم. او داشت کم کم به زندگی امیدوار می شد و به آینده خوشبین بود من اما همچنان غرق در خاطرات گذشته بودم و نمی توانستم از آن دل بکنم. روزبه که بعد از وفت عمو وارث ثروت بی حد و حصر او شده بود، برای اینکه خودش را از من و محیط سرد خانه دور نگاه دارد، غرق در کار شده بود و من بی هیچ انگیزه و امیدی، ساعت ها عکس رامین را در آغوش می گرفتم و می گریستم. دو سال از ازدواج مان می گذشت که تصمیم به جدایی گرفتیم. افسردگی و سکوت من بالاخره روزبه را به ستوه آورد. او دیگر مرا نمی خواست. می گفت: « نقشین تو اصلا نمی تونی منو خوشحال کنی. حالا می فهمم که تو نغمه زمین تا آسمون با هم تفاوت داشتید، همونطور که من و رامین خلق و خومون شبیه هم نبود. به نظر من ادامه دادن این زندگی فقط وقت تلف کردنه. من و تو، عزیزامونو از دست دادیم اما این دلیل بر این نمی شه حالا که اونا نیستن ما هم از زندگی مون لذت نبریم. ازوداج ما اصلا اشتباه بود. من عاشق نغمه بودم و خیال می کردم می تونم در وجود تو، اونو برای خودم زنده کنم اما اشتباه کردم همون طور که تو اشتباه کردی. تو هم به خاطر عشقی که به رامین داشتی با من ازدواج کردی. ما دیگه نباید این راه رو که می دونیم آخرش بن بسته ادامه بدیم. بهتره از هم جدا بشیم و هر کدوم بریم دنبال سرنوشتمون.... ادامه دارد⬅️⬅️ 👇 @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
🕌ثواب عجیب پیاده روی اربعین 🕌 🌺امام صادق ع میفرمایند: ۴۰۰۰ فرشته در اطراف قبرامام حسين ع بوده كه جملگى ژوليده و محزونند و تا روز قيامت بر آنجناب میگريند. 🔸هيچ زائرى به زيارت آن حضرت نمیرود مگر آنكه اين فرشتگان به استقبالش میروند، و هيچکس با قبر آن حضرت وداع نكرد مگر آنكه اين فرشتگان او را مشايعت میكنند، و مريض نمیشود مگر آنكه عیادتش میكنند، و نمی ميرد مگر آنكه ايشان بر جنازه اش نماز خوانده و از خدا برایش طلب آمرزش میكنند🔸 📗کافی ج ۴،ص۵۸۱کامل الزیارات،ص۱۱۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔷 🔶 سوال : آیا اسباب کشی در ایام اربعین اشکالی دارد یا نوعی بی احترامی محسوب میشود؟ 🔶 جواب : فی نفسه اشکال ندارد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 🔶 سوال : کار کردن در روز اربعین مشکل دارد ؟ 🔶 جواب : فی نفسه اشکال ندارد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔶 سوال : آیا می شود کسی که روز اربعین نذری دارد آن را روز قبل اربعین انجام دهد؟ 🔶 جواب : اگر صیغه مخصوص نذر را ـ که در رساله‌های عملیه ذکر شده است ـ نخوانده‌، عمل به آن لازم نیست و می‌تواند تغییر دهد، ولی اگر با لفظ مخصوص خوانده شده و مربوط به روزهای معینی بوده، باید بر طبق آن عمل کند. 🔰منبع : نرم افزار شمیم یار @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh