در افسانه ها آمده ٬ روزی که خداوند جهان را آفرید ٬ فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند.
یکی از فرشتگان به پروردگار گفت : خداوندا ٬ آنرا در زیر زمین مدفون کن .
فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریا ها قرار بده.
و سومی گفت: راز زندگی را در کوهها قرار بده.
ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم ٬ فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آن را بیابند ٬ در حالی که من می خواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد.
در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدم کجا! ای خدای مهربان ٬ راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده ٬ زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند.
و خداوند این فکر را پسندید. ❣
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱حکایت بهلول
خليفه از بهلول پرسيد :
تا به امروز موجودی
احمقتر از خود ديدهای ؟
بهلول گفت نه والله ڪه نخستين بار است این سعادت را پیدا ڪردهام ...!!
🖋☕️
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🍀حکایت پند آموز 🍀
❇️ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻼﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺍﺯ ﺟﻨﮕﻠﻲ ﻣﻲ ﮔﺬﺷﺖ. ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﺪﺗﻲ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻛﻨﺪ. ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ. ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﺎﻻﻱ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ. ﺗﻌﺪﺍﺩﻱ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﻴﺮﺩ. ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺧﺎﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﻓﻜﺮﺵ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻛﻼﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺮﺕ ﻛﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻄﺮﻑ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﻬﺮ ﺷﺪ.
ﺳﺎﻝ ﻫﺎﻱ ﺑﻌﺪ ﻧﻮﻩ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻛﻼﻩ ﻓﺮﻭﺵ ﺷﺪ. ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻲ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﻨﺪ. ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻨﮕﻞ ﮔﺬﺷﺖ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﻀﻴﻪ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﺎﺭﺍﻧﺪﻥ ﺳﺮﺵ ﻛﺮﺩ. ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭ ﻛﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ، ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ ﻛﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭﻟﻲ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ. ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺍﻣﺪ ﻭ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻲ ﻣﺤﻜﻤﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻲ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺍﺭﻱ.»
ﺷﺮﺡ ﺣﻜﺎﻳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﭘﻴﺶ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﺣﻔﻆ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻋﻘﺐ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻳﻢ. ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻳﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺳﻜﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
خواص میوه های #زرد💛
لیموترش👈دشمن عفونت
لیموشیرین👈رفع التهاب و ادرار آور
آناناس👈درمان فشار خون
زردالو👈محافظ قلب وچشم
انبه👈تقویت دستگاه گوارش
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃🍃🍃🍃🌼
#احسن_القصص
🔹 یکی از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام میگوید:
🔸در روز عیدفطر وارد خانه امیرالمؤمنین علیه السلام شدم. در مقابل ایشان، سفره و غذای بسیار متواضعانه ای گذاشته شده بود.
عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! شما روز عید چنین غذای کم ارزشی میخورید؟ معمولا در روزهای عید، مردم بهترین غذاهای خود را میخورند؛ شما به این غذا اکتفا کردید؟
🌸 فرمود: امروز، برای کسی عید است، که مورد مغفرت الهی قرار گرفته باشد؛ عید بودنِ امروز، به خوردن غذاهای رنگین و دل خوش کردن به شادی های کودکانه نیست. این عید واقعی است برای کسی که توانسته باشد مغفرت الهی را برای خودش تحصیل کند.
📚بحارالانوار
🌸عیدسعید فطر برشما مبارک
🌟اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ
🌟وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
به کسانی که
لا به لای مشغله شان
وقتی برایت پیدا می کنند
احترام بگذار!
اما عاشق کسانی باش که
وقتی به آن ها نیاز داری
تمام مشغله شان را
فراموش می کنند،
تا تو را به آرامش برسانند...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❁﷽
#شب_جمعہ اسٺ سلام همۂ نوڪرها
بہ شہِ ڪرب وبلا پادشہِ بے سـرها
و بگویید بہ #ارباب ڪه مهمان دارد
بہ فداے قدم مادرتو مادرها
السلامعلیڪ یابڹفاطمهالزهرا❣
#شب_زیارتے_ارباب_بےڪفن❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خدا خواهم گفت
درفراسوی
این شب تاریک و سیاه
نورعشق بی حدش را
بتاباند
برخوشه آرزوهای شما
تاصدهاستاره بروید
برای اجابت انها
"شب بخیر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خداوند نیکوسرشت
که او در جهان بذرنیکی بکشت
خدای مهربان!
صبحمان را با نام زیبای تو،
آغاز میكنیم ..
نام تو آرامش لحظههايمان است،
و میدانیم امروز بركت، شادی،
و آرامشی از جنس خودت را،
مهمان لحظههايمان خواهی كرد.
❣بسم الله الرحمن الرحیم❣
❤️الهی به امید تو❤️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جمعه بهار صلواته
نفستون رو خوشبو کنید
به ذکر
"صلوات بر محمد و آل محمد"
💠 امام صادق (علیه السلام)
علیه فرمودند::
وخداوند به کسی که
در شب وروز جمعه بر
💠 محمد(صلی الله علیه وآله)
و آل محمد صلوات بفرستد
هزاربرابر 🌹
ودرغیر جمعه
صد برابرثواب میدهد🌹
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
یا این دل شکسته ما را
صبور کن
یا لا أقل به خاطر زینب
ظهور کن
دیگر بتاب از افق مکه
ماه من!
این جاده های شب زده
را غرق نور کن🍃
جــمـعه
با نام تو آغاز شــــود
یابن یاسین همه جا ساز شود
"الــــلـــهـــم عجل لولیڪ الــــفــــرج"
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
﷽
#سلام_اربابم_حسین
#صبحم_بنامتان
🌷اے دل بیا بہ رسم قدیمے سلام ڪن
🌷صبح سٺ مثل بادونسیمے سلام ڪن
🌷برخیز نوڪرانہ وبا عشق ، خدمٺِ
🌷ارباب مهربان وصمیمے سلام ڪن
🌷السلام اے حرمٺ
🌷مایہ ے آرامش جان
🌷به رسمِ عِشق و ادب
🌷اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌼ذکر روز جمعه ۱۰۰ مرتبه صلوات
🌻خدایا درود بفرست بر محمد و آل محمد
🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ
🌻این ذکر موجب عزیز شدن میشود
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه 17 خرداد ماه 1398
🌞اذان صبح: 04:03
☀️طلوع آفتاب: 05:48
🌝اذان ظهر: 13:03
🌑غروب آفتاب: 20:18
🌖اذان مغرب: 20:39
🌓نیمه شب شرعی: 00:11
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣4⃣2⃣
#فصل_هفدهم
بچه ها که دیدند صمد آن ها را به بازار نبرده، ناراحت شدند. صمد سربه سرشان گذاشت. کمی با آن ها بازی کرد و بعد نشست به درسشان رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق داد. گوشه ای ایستاده بودم و نگاهش می کردم. یک دفعه متوجه ام شد. خندید و گفت: «قدم! امروز چه ات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن.»
گفتم: «حالا راستی راستی می خواهی بروی؟!»
گفت: «زود برمی گردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را می برم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید شده را نشانش می دهم و زود برمی گردم.»
به خنده گفتم: «بله، زود برمی گردی!»
خندید و گفت: «به جان قدم، زود برمی گردم. مرخصی گرفته ام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای بیاور برای حاج آقایتان. قدر این لحظه ها را بدان.»
🔸 فصل هجدهم
فردا صبح زود پدرشوهرم آمد سراغ صمد. داشتم صبحانه آماده می کردم. گفت: «دیشب خواب ستار را دیدم. توی خواب کلافه بود. گفتم ستار جان! حالت خوب است؟! سرش را برگرداند و گفت من صمدم. رفتم جلو ببوسمش، از نظرم پنهان شد.»
بعد گریه کرد و گفت: «دلم برای بچه ام تنگ شده. حتماً توی خاک دشمن کنار آن بعثی های کافر عذاب می کشد. نمی دانم چرا از دستم دلخور بود؛ حتماً جایش خوب نیست.»
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :2⃣4⃣2⃣
#فصل_هجدهم
صمد که می خواست پدرش را از ناراحتی درآورد، با خنده و شوخی گفت: «نه بابا. اتفاقاً خیلی هم جایش خوب است. ستار الان دارد برای خودش پرواز می کند. فکر کنم از دست شما ناراحت است که این طور اسم های ما را به هم ریختید.»
چشم غره ای به صمد کردم و لب گزیدم. صمد حرفش را عوض کرد و گفت: «اصلاً از دست من ناراحت است که اسمش را برداشتم.»
بعد رو کرد به من و گفت: «حتی خانمم هم از دستم ناراحت است؛ مگر نه قدم خانم.»
شانه بالا انداختم.
گفت: «هر چه می گویم تمرین کن به من بگو حاج ستار، قبول نمی کند. یک بار دیدی فردا پس فردا آمدند و گفتند حاج ستار شهید شده، باید بدانی شوهرت را می گویند. نگویی آقا ستار که برادرشوهرم است، چند وقت پیش هم شهید شد.»
این را گفت و خندید. می خواست ما هم بخندیم. اخم کردیم. پدرش تند و تیز نگاهش کرد.
صمد که اوضاع را این طور دید، گفت: «اصلاً همه اش تقصیر آقاجان است ها! این چه بلایی بود سر ما و اسم هایمان آوردید؟!»
پدرشوهرم با همان اَخم و تَخم گفت: «من هیچ بلایی سر شما نیاوردم. تو از اول اسمت صمد بود، وقتی شمس الله و ستار به دنیا آمدند، رفتم شهر برایتان یک جا شناسنامه بگیرم....
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_مهدوی
💎امام زمان(عج):
در حق یکدیگر
استغفارکنــــید
اگر طلب مغفرت
و آمرزش برخى از
شما براى يكديگرنبود
تمام اهل زمیــــــــن
هلاك مى گشتنـــــــد
📚"دلائل الامامة،ص297"
〰➿〰➿〰➿〰➿〰
💎امام زمان عليه السلام:
⭕️درهاى سئوال از چيزهايى را كه براى شما مفيد نيست ببنديد و خود را در مورد دانستن چيزهاى غيرلازم به زحمت نيندازيد و درمورد تعجيل فرج زياد دعا كنيد زيرا كه موجب فرج خواهدشد.
📝بحارالانوار 53: 181.
🔽🔽
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔺❓ آیا غیرسادات میتوانند به سادات فطریه بدهند؟
✅ پاسخ ⬆️⬆️
🔘 #فطریه_سادات
❓آيا غير سادات ميتوانند به سادات فطريه بدهند؟
☑️ پاسخ: ⬇️⬇️
☑️ کسی که سیّد نیست نمی تواند به سیّد فطره بدهد حتی اگر سیّدی نانخور او باشد نمی تواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
🔻 زكات فطره (فطريه) صدقه واجب نام دارد.
🔻 * دادن صدقه مستحبي به سيد فقير اشكال ندارد.
**** سيد نمى تواند از غير سيد زكات بگيرد.****
📚 توضيح المسائل 16مرجع، م 20
#احکام_شرعی #احکام_فطریه
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ
✨الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ
✨وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲﴾
✨خدا همان كسى است كه دريا را به
✨سود شما رام گردانيد تا كشتيها در
✨آن به فرمانش روان شوند و تا
✨از فزون بخشى او روزى خويش را
✨طلب نماييد و باشد كه سپاس داريد (۱۲)
📚 سوره مبارکه الجاثية
✍آیه ۱۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌴 #حکایت_وصل_مهدی_عج🌴
⚫️ عنایت حضرت مهدی عج ⚫️
آقا سید عبدالرحیم خادم مسجد جمکران می گوید:
« در سال وبا (سال 1322) بعد از گذشتن مرض، روزی به مسجد جمکران رفتم. دیدم مرد غریبی در آن جا نشسته است. احوال او را پرسیدم.
گفت: من ساکن تهران می باشم و اسمم مشهدی علی اکبر است. در تهران کاسبی و خرید و فروش دخانیات داشتم؛ اما پس از مدتی سرمایه ام تمام شد؛ چون به مردم نسیه داده بودم و وقتی وبا آمد آنها از بین رفتند و دست من خالی شد؛ لذا به قم آمدم. در آن جا اوصاف این مسجد را شنیدم.
من هم آمدم که این جا بمانم، تا شاید حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نظری بفرمایند و حاجتم را عنایت کنند.
سید عبدالرحیم می گوید: مشهدی علی اکبر سه ماه در مسجد جمکران ماند و مشغول عبادت شد. ریاضتهای بسیاری کشید، از قبیل: گرسنگی و عبادت و گریه کردن.
روزی به من گفت: قدری کارم اصلاح شده؛ اما هنوز به اتمام نرسیده است. به کربلا می روم. یک روز از شهر به طرف مسجد جمکران می رفتم. در بین راه دیدم، او پیاده به کربلا می رود.
شش ماه سفر او طول کشید. بعد از شش ماه، باز روزی در بین راه، ایشان را که از کربلا برگشته بود، در همان محلی که قبلاً دیده بودم، مشاهده کردم.
با هم تعارف کردیم و سر صحبت باز شد. او گفت: در کربلا برایم این طور معلوم شد که حاجتم در همین مسجد جمکران داده می شود؛ لذا برگشتم.
این بار هم مشهدی علی اکبر دو سه ماه ماند و مشغول ریاضت کشیدن و عبادت بود.
تا آن که پنجم یا ششم ماه مبارک رمضان شد. دیدم می خواهد به تهران برود. او را به منزل بردم و شب را آن جا ماند. در اثنای صحبت گفت: حاجتم برآورده شد.
گفتم: چطور؟
گفت: چون تو خادم مسجدی برایت نقل می کنم و حال آن که برای هیچ کس نقل نکرده ام. من با یکی از اهالی روستای جمکران قرار گذاشته بودم که روزی یک نان جو به من بدهد و وقتی جمع شد پولش را بدهم.
روزی برای گرفتن نان رفتم. گفت: دیگر به تو نان نمی دهم.
من این مسأله را به کسی نگفتم و تا چهار روز چیزی نداشتم که بخورم مگر آن که از علف کنار جوی می خوردم، به طوری که مبتلا به اسهال شدم. این باعث شد که من بی حال شوم و دیگر قدرت برخاستن را نداشتم، مگر برای عبادت که قدری به حال می آمدم.
نصف شبی که وقت عبادتم بود فرا رسید. دیدم سمت کوه « دوبرادران » ( نام دو کوه در اطراف مسجد جمکران ) روشن است و نوری از آن جا ساطع می شود، بحدی که تمام بیابان منور شد.
ناگهان کسی را پشت در اتاقم که یکی از حجرات بیرون مسجد بود دیدم، مثل این که در را می کوبید. سیدی را با جلالت و عظمت پشت در دیدم. به ایشان سلام کردم؛ اما هیبت ایشان مرا گرفت و نتوانستم حرفی بزنم. تا آن که آمده و نزد من نشستند و بنای صحبت کردن را گذاشتند، و فرمودند:
« جده ام فاطمه علیها السلام نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شفاعت کرده که ایشان حاجتت را برآورند.
جدم نیز به من حواله نموده اند. برو به وطن که کار تو خوب می شود. و پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم فرموده اند: برخیز برو که اهل و عیالت منتظر می باشند و بر آنها سخت می گذرد. »
من پیش خود خیال کردم که باید این بزرگوار حضرت حجت علیه السلام باشد؛ لذا عرض کردم: سید عبدالرحیم خادم این مسجد نابینا شده است شفا شفایش بدهید.
فرمودند:
« صلاح او همان است که نابینا بماند. بعد فرمودند: بیا برویم و در مسجد نماز بخوانیم. »
برخاستم و با حضرت بیرون آمدیم، تا به جاهی که نزدیک درب مسجد می باشد، رسیدیم. دیدم شخصی از چاه بیرون آمد و حضرت با او صحبتی کردند که من آن را نفهمیدم. بعد از آن به صحن مسجد رفتیم که دیدم، شخصی از مسجد خارج شد. ظرف آبی در دستش بود که آن را به حضرت داد.
ایشان وضو گرفتند و به من هم فرمودند: با این آب وضو بگیر. من از آن آب وضو گرفتم و داخل مسجد شدیم.
عرض کردم: یابن رسول الله چه وقت ظهور می کنید؟
حضرت با تندی فرمودند: تو چه کار به این سؤالها داری؟
عرض کردم: می خواهم از یاوران شما باشم.
فرمودند: هستی؛ اما تو را نمی رسد که از این مطالب سؤال کنی و ناگهان از نظرم غایب شدند؛ اما صدای حضرت را از میان چاهی که پای قدمگاه در صفه ای که در و پنجره چوبی دارد و داخل مسجد است، شنیدم که فرمودند:
برو به وطن که اهل و عیالت منتظر می باشند.
در این جا مشهدی علی اکبر اظهار داشت که عیالم علویه (سید) می باشد. »
#ویژه_جمعه_ها
@tafakornab
@shamimrezvan
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
لقمان به پسرش نصیحت كرد:
دو چيز را فراموش نكن
ياد خدا و ياد مرگ
دو چيز را فراموش كن:
بدی ديگران در حــق تو
و خوبی تو در حـــق ديگران...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
امشب خوبی را ✨
برای کسانی آرزو میکنم که✨
با وجود تمام بدی هایی که دیدند✨
بد بودن را یاد نگرفتند✨
#شبتون_آروم_و_در_پناه_خدا 🌙 ✨ 🌙
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنام آنکـہ هستی نام ازو یافت
فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت
خـدایی کافرینش در سجودش
گـواهی مطلق آمد بر وجودش
بسم الله الرحمن الرحیم
الهـــی بـہ امیـــدتــ♥️ــو
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شروع هفته تون پُر برکت با
🌺 صلـوات 🌺
بر حضرت بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💖
و خاندان مطهرش 🌺🍃
🍃🌺 اللَّـهُمَّ 🌺🍃
🍃🌸 صَلِّ 🌸🍃
🍃🌺 عَلَى 🌺🍃
🍃🌸 مُحَمَّد 🌸🍃
🍃🌺وعلی آلِ 🌺🍃
🍃🌸 مُحَمَّد 🌸🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh