دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل
سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت
میکرد. یک روز یک گلسینه هدیه گرفت که عکسشهیدی روی آن بود.
آخر شب، گل سینه روی زمیـن افتـاده بود.
پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد.
بعد از پانسمان،
گلسینـه را برداشتم و باعصبانیت انداختم
توی سطل زباله.
آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیهای
را دیدم و خوابیدم.
من اگر هرکار اشتباهی انجام دهم امانمازم
را سر وقت میخوانم.صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نماز صبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!نفهمیدم خوابم یا بیدار،
اماآن جوان ک صورتش پیدانبود به من گفت:
سریالهایی که میبینی افسـانه است. امـا
ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم.
باتعجب گفتم: شما کی هستی؟
گفت: تصویر من روی گلسینه بود که انداختی
توی سطل.دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم.
تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: #شهید_ابراهیم_هادی
خیلی برایم عجیب بود. بهطور اتفاقی رفتم
سر کمد کتابخانه.
دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابهلای کتابها است. کتابی در مورد همین شهیـد.
مشغول مطالعه شدم.
خیلی جالب بود.
شوهرم را صدازدم وپرسیدم که این کتاب
کجا بوده؟
گفت:چند روز پیش توی اداره به ما هدیه
دادند. هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم.
خیلی عالی بود.
صبح روز بعد؛بعد از نمـاز به بهشت زهرا
رفتیم. ساعتـی را در کنـار مزار یاد بود او
بودم.
💙حالا او حقیقت زندگیم شده.
دیگر سراغ افسانههای ماهواره نمیروم.
حجاب و نمازم نیز کاملاً تغییر کرده
📘یاران ابراهیم.اثر گروه شهید هادی.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#درساخلاق
🎙 حجتالاسلام دانشمند
💢 هیچوقت همسرت رو تحقیر نکن!!!
🔸کوتاه و شنیدنی
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله
🔹روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه میکردند، تبسمی نمودند.
شخصی به حضرت گفت:
«یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردید و لبخندی بر لبانتان نقش بست، علت آن چه بود؟»
🔹رسول خدا فرمودند:
آری! به آسمان نگاه میکردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول میشد، بنویسند؛ ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.
🔹فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:
«ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم. ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.»
🔹خداوند به آن فرشتگان فرمود:
«تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، مینوشتید، بنویسید.
بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است، برایش در نظر بگیرم. »
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#تیکه_کتاب
عکسی از دوران کودکی خود بردارید
و آن را جایی قرار دهید
که روزی یکی دوبار به چشمتان بخورد.
اگر هر روز به اداره میروید،
عکسی هم در اتاق کارتان بگذارید.
این کودک جنبهای از وجود شماست
که چنانچه مورد مهر و توجه قرار گیرد،
تمامی شادی و نشاطی را که همواره خواستهاید برایتان به ارمغان میآورد . . .
ما آن قدر مشغول مشغلههایمان هستیم
که فراموش کردهایم
چگونه مراقب خود باشیم..!
📕 #نیمه_تاریک_وجود
✍🏻 #دبی_فورد
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#معرفی_کتاب
📚عنوان: پذیرفتن
✍️نویسنده: گروس عبدالملکیان
ناشر: نشر چشمه
کتاب پذیرفتن شامل مجموعهای از اشعار زیبا و پراحساس گروس عبدالملکیان است. مرگ درون مایهی اصلی کتاب حاضر است و شاعر با سرودن اشعاری لطیف و فلسفی آن را به تصویر درآورده است.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک کاری برای امام جواد علیه السلام
بکنید، ببینید دست برتر حضرت رو در
زندگی تون می بینید یا نمی بینید‼️
اگه حاجات مادی دارید همین الان با
حضرت معامله کنید🌸
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#داستانک
سال98 یه آبدارچی داشتیم که خونش توی قرچک رو فروخته بود تا جهیزیه دخترش رو بده، به خاطر فشار مالی اومده بود توی کوچه اداره سرایدار یه خونه شده بود.
روزا اداره کار میکرد و شبا سرایداری میکرد
ما هم میخواستیم یه طوری که عزت نفسش خدشه دار نشه کمکش کنیم، این شد که یه تصمیم مهم گرفتیم.قرار شد هر ماه بهش گوشت، برنج و...بدیم که برامون توی خونش ناهار بپزه و یه مبلغی معادل۵۰درصد قیمت روز همون غذا هم اول هر ماه بهش بابت طبخ بدیم.
از همون هفته اول خورشت یکم آبکی بود و برنج کم اومد، بهمون گفت مواد کم دادید و دوبرابر بهش دادیم ولی هر روز کیفیت غذاها کمتر میشد.اوایل خورشت ها ابکی بود و برنج هم انگار قاطی داشت
بعد دوماه رسماً برنج هندی با خورشت بدون گوشت بهمون تحویل میداد.
اعتراض هم میکردیم میگفت کیفیت مواد خودتون کمه
خیلی اتفاقی یه روز فهمیدیم آقا با مواد ما برای شرکت های اطراف هم غذا میپزه و بهشون میفروشه و پولش رو میذاره جیبش.مچش رو که گرفتیم حاضر نشد پول و مواد غذایی اون ماه رو پس بده، اون سال میگفت درآمدم به بالای۲۰میلیون تومن رسیده و نیازی دیگه به شماها ندارم.
یه روز ول کرد و دیگه اداره نیومد، شب قبل رفتنش هم رفته بود توی کشوهای همه و هر چیز به درد بخوری که داشتیم دزدیده بود و رفته بود.دوهفته پیش یکی از همکاران زنگ زد گفت فهمیدی فلانی پارسال مرده؟
آبدارچیه رو میگفت.
گویا صاحب ملکی که این سرایدارش بوده از خارج برمیگرده و میبینه این خونش رو کرده تهیه غذایی، سریع عذرش رو میخواد.
شرکتهای اطراف هم به خاطر افت کیفیت غذاهاش دیگه ازش خرید نمیکردن.از بی پولی برمیگرده اداره و التماس میکنه که اوضاعم خرابه و اجازه بدید برگردم، ولی به خاطر پرونده دزدی و یهویی رفتنش بهش اجازه نمیدن.
چند ماهی آواره خیابون میشه و آخرشم گویا دق مرگ میشه میمیره.
پول حروم رفیق نیمه راهه، اول خوب بالا میبرتت، بعد که قشنگ ارتفاع گرفتی می کوبتت زمین.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#متن_خاص
«آرزو کنید ...»
آرزو کنید که ذوب شوید و همچون جویباری باشید که با شتاب می رود و برای شب آواز می خواند.
آرزو کنید که رنج بیش از حد مهربان بودن را تجربه کنید.
آرزو کنید که زخم خورده فهم خود از عشق باشید.
آرزو کنید سپیده دم برخیزید و بالهای قلبتان را بگشایید و سپاس گویید که یک روز دیگر از حیات عشق به شما عطا شده است.
آرزو کنید که هنگام ظهر بیارامید و به وجد و هیجان عشق بیاندیشید،
آرزو کنید که شب هنگام با دلی حق شناس و پرسپاس به خانه بازآیید، و به خواب روید، با دعایی در دل برای معشوق و آوازی بر لب در ستایش او.
#جبران_خلیل_جبران
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
من اگر رنگ بودم قرمز میشدم.
با غلظتی که به دوست داشتنت بیاید.
یا اگر فصل بودم پاییز.
اگر گل بودم جز مریم نمیشدم!
میدانم قرمز نیست
اما هر جای خانه که باشی
خودش را به مشامت میرساند....
اگر قرار باشد چیزی جز این باشم،
بدون شک به دوست داشتنت نزدیک میشدم.
که مشخص باشد.
که بپیچد.
حالا که دست و بالم بسته است
به سبک خودمان دوستت دارم،
اما عمیق..
#مریم_قهرمانلو
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
میدانم، رنجهای من و تو هم سازند
میدانم، خارهای زیادی در راهاند
اما دستهای نجیب و
راههای عجیب و
کلیدهای غریبی در راه است
میدانم
میدانم …
•شمس لنگرودی
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش آمدی بندِ دلِ رباب❤️
تو بدنیا آمدی تا بدانیم کوچکترین علی این خاندان بزرگترین گره های زندگی را باز می کند
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
پرسیدند:
فرق کریم با جواد در چیست؟
فرمودند:
از شخص کریم همین که درخواست کنید،به شما عنایت میکند،اما جواد خود به دنبال سائل میگردد.
#امام_جواد علیهالسلام
#یا_امام_جواد علیهالسلام
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝