هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
▪#السلام_علیک_یابقیه_الله
از ما زمینیان
به شما آسمان ، سلام
مولای دلشکسته
امام زمان سلام...
این روزها هزار و
دو چندان شکسته ای
حالا کجا روضه ی
جدت نشسته ای؟
▪#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
▪#امام_زمانم_تسلیت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز☝️ #تقوای_الهی_پیشه_کنید
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه ٩ شهریور ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.٠٧
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.٣۵
🌝اذان ظهر: ١٣.٠۵
🌑غروب آفتاب: ١٩.٣۴
🌖اذان مغرب: ١٩.۵٣
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢١
#عاشورای_حسینی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅ೋ❅🥀❅ೋ┅─
▪السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ
▪وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
▪️سلام ما به زخم بی شماره ات
▪️سلام بر گلوی پاره پاره ات
▪️سلام ما به خون زخم سینه ات
▪سلام ما به گریه ی سکینه ات
▪️سلام بر فرق علی اکبرت
▪️سلام بر حلق علی اصغرت
▪️سلام ما به شاخه ی یاس تو
▪️سلام ما به دستِ عباسِ تو
▪️سلام ما به قلب داغدیده ات
▪️سلام ما به حنجر بریده ات
#شهادت_سالارشهیدان_و_۷۲
#یار_باوفایش_تسلیت_باد..
🏴عاشورای حسینی را تسلیت عرض میکنیم
─┅ೋ❅🥀❅ೋ┅─
#کانال_شمیم_رضوان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حسیـن_تنـهای_تنـها۰۰۰۰۰۰😭😭😭
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نماز را در روز1شنبه بخواند از آتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🏴 #عکسنوشته☝️اعمال روز عاشورا
به دنبال کسب و کار نباشید و بدون نیت روزه تا عصر چیزی میل نکنید، نهایتا کمی آب بنوشید۰
🍃️◼🍃________
◾ در روز عاشورا امورات دنیایی را ترک کنید...
🌹 ️امام رضا علیه السلام فرمود:
▪ هرکس روز عاشورای امام حسین علیه السلام، دنبال کسب و کار نرود، خداوند متعال خواسته ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می نماید و هرکس عاشوراء روز مصیبت و حزن و گریه اش باشد، خداوند عزوجل روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به دیدار ما اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام روشن خواهد شد.
📚 أمالی صدوق ص ۱۲۹
▪اما کسی که روز عاشورا را روزی برای کسب و کار بشمارد و برای خود از مال دنیا چیزی بیاندوزد ، اموالش برایش برکت نخواهد داشت، در قیامت با « یزید » و «عبیدالله بن زیاد » و «عمر بن سعد » محشور میشود و خداوند آنان را در پستترین درجات جهنم جای خواهد داد.»
📚 ناسخ التواریخ، ج 3، ص 299
#عزاداری_عاشقانه_عاقلانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
التماس دعا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🍈روزی 1قاشق روغن زیتون، عمرتان را طولانیتر میکند👌
روغن زیتون خطر ابتلا به حملات قلبی و سکته مغزی را کاهش داده و به دلیل خواص آنتی اکسیدانی به جلوگیری از رشد سلولهای سرطانی کمک میکند
به ما بپیوندید 👇
⇲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام یکشنبه تون بخیر ونیکی
🌹 تقدیم به شما
عاشقان حضرت اباعبدالله
عزاداریهاتون قبول حق
اجرتون با سید الشهدا
ان شاء الله همگی
حاجت روا باشید
زیارت آقا ابا عبدالله
در دنیا و آخرت روزیتون
ملتمس دعای شما
دوستان و عزیزان هستم
🌹روزتون پر از استجابت دعا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
32.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبای حُب الحسین...
فارسی وعربی
به مناسبت ایام سوگواری سید و سالار شهیدان
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 🏴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست_ویکم✍ بخش اول
پرستار اومد و به مینا گفت : مریض رو خسته نکنید لطفا برید بیرون ..
مینا دستمو گرفت و منو بوسید و رفت …. چند لحظه بعد به خواب عمیق فرو رفتم ….تا سه روز منو این طوری نگه داشتن تا وضعیت مویرگها که پاره شده بود به حالت عادی برگرده چند بار چشممو باز کردم ولی زود خوابم برد تو اون لحظات عمه رو دیدم ، و ایرج رو گاهی تورج و یک بار هم هادی رو دیدم که روی صورتم خم شده بود و قربون صدقه ی من می رفت ولی نای حرف زدن نداشتم و این چند لحظه بیشتر طول نمی کشید و دوباره خوابم می برد …. و بالافاصله خواب می دیدم، بیشتر هم خواب ایرج رو ….
مثل اینکه واقعی بود تو آرامش کامل و خیلی واضح همه چیز رو تو خواب می دیدم ……
تا بالاخره تونستم چشممو باز کنم…. سرم رو روی بالش ثابت کرده بودن تا نتونم حرکت بدم …. با چشم تا اونجایی که می شد نگاه کردم توی یکی از اتاقهای بیمارستان بودم اتاق کوچکی که پر بود از گل…………. اصلا نفهمیدم چطوری و چه موقع منو اونجا آورده بودن …….
تورج روی یک مبل نشسته خوابش برده بود … از دیدن اون احساس آرامش کردم ، من اونا رو دوست داشتم و از اینکه می دیدم بازم ازم حمایت می کنن خوشحال بودم و تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت اونا رو ترک نکنم …. نمی دونستم چه ساعتی از روزه ……. تشنه بودم ولی دلم نیومد تورج رو بیدار کنم …صبر کردم تا خودش بیدارشد ، لای چشمشو باز کرد و نگاهی به من انداخت ….. تا دید چشمم بازه از جاش پرید و اومد بالای سرم و با ذوق پرسید خوبی ؟ خوبی ؟ بهتر شدی؟ خوبی ؟ چقدر خوشحال شدم که سر حال شدی ….مامان تازه رفته ، اینجا بود؛ من از دانشگاه یک راست اومدم اینجا مامان رفت….. ولی زود برمی گرده،، رفته خونه سر بزنه …….تو خوبی؟
گفتم: آره خوبم نگران نباش …. هادی ؟ ……. هادی نیومده ؟ گفت : گمشه کثافت میاد و سر می زنه و میره کسی بهش محل نمی زاره …. خیلی حرصم گرفت وقتی فهمیدم با تو چیکار کرده اعصابم بهم ریخت؛؛ مامان که زنشو سکه ی یک پول کرد, رفت و پشت سرشو نگاه نکرد …. گفتم : چرا هادی با ایرج دعوا کرد؟؟؟؟!!! …. پرسید کی ؟ آهان روز اول که تو رو آورده بودن اینجا؟کی بهت گفت ؟! ولش کن ، گفتم اگه میشه برام بگو ….
گفت : ….هارت و پورت می کرد ، داد و بیداد راه انداخته بود که چه بلایی سر خواهرم آوردین و حمله کرد به ایرج ما هم که بلا رو آورده بودیم, مثل بز سرمون رو انداختیم پایین؛؛ یک دفعه شکوه خانم مثل شیر از راه رسید هادی دوباره شروع کرد……. که مامان یک دفعه سرش داد زد تو دیگه خفه شو بلا رو تو سرش آوردی یا ما ؟ غلط زیادی بکنی می دمت دست پلیس ….
چرا حق شو نمی دی؟ اگر سنگ خواهر تو به سینه می زنی بده تا بتونه راحت زندگی کنه حالا مثل بی شرفا همین الان در میری که هر وقت میان سراغت رو پنهون می کنی …….. اینو که گفت من و ایرج گوشی دستمون اومد دیگه بز نبودیم شیر شدیم بعد وقتی با مامان بد حرف زد ، ایرج رفت و یقه شو گرفت و کوبیدش به دیوار خوب حدس بزن چی شد …. گفتم نمی دونم اونم ایرج رو زد؟ ….گفت نه اومدن همه رو از بیمارستان بیرون کردن بعد مجبور شدیم یکی یکی بیام تو خودمونو جا کنیم خلاصه معلوم شد آقا هادیِ شما زیر بار نمی ره که سهم تو رو بده …حالا بدت نیاد برادرتم هست ولی خیلی بی شرفه با تو فرق داره …واقعا نمی دونستم اینقدر زنش تو رو اذیت کرده ، البته ما هم چیزی ازت کم نگذاشتیم که مجبور شدی نصف شب فرار کنی….. ولی هر جا بری گیرت میاریم و می زنیمت……… ای بابا ولش کن تو استراحت کن چقدر گزارش دادم می دونی کم طاقتم دیگه باید بهت می گفتم چهار روزه اینجا منتظرم چشمتو باز کنی … حالام نگم پس کی بگم ؟…..
خوب بگو ببینم این چه کاری بود کردی دختر ؟ همه ی ما رو تنبیه کردی آره ؟ گفتم نه به خدا این نبود می خواستم از دستم راحت بشین ….
شونه هاشو انداخت بالا و گفت : خوب چرا ؟ نمی فهمم چرا این فکر رو کردی ؟ ما که اینقدر دوستت داریم مخصوصا بابا که روت حساسیت هم داره خوب به کی شک کردی ؟ من و ایرج که چاکریم شکوه خانم که عمه ی خودته علیرضا خان که میگه دنیا یک طرف رویا یک طرف …. پس لابد از دست حمیرا فرار کردی که اونم بی انصافیه و فکر نکنم کسی ندونه که اون مریضه این بار همه از دستت عصبانی بودیم نمی دونی بهمون چی گذشت … همه فکر کردیم خوابی من رفتم دانشگاه ایرج و بابا هم رفتن سر کار مرضیه رفته بود برات صبحانه ببره که دیده بود نیستی …
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💚امام حسین علیه السّلام فرمودند:
▪️فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة
▪️مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرماً؛
▪️همانا من مرگ را جز سعادت نمی بینم
▪️و زندگی در کنار ظالمان را جز ننگ و عار نمی دانم
📕تحف العقول ، ص 245
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
✨قالَ الحسین عليه السلام:
⚡️لا تَقُولَنَّ فى أخيكَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْكَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ يَقُولَ فيكَ إذا تَوارَيْتَ عَنْهُ.
⚡️سخنى كه ناراحت كننده باشد پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن كه دوست داشته باشى كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.
📚بحار ج75 ص127
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست و دوم ✍ بخش دوم
🌹حالا چی به شکوه خانم گذشته بود فقط خدا می دونه بعد با گریه زنگ زده بود به ایرج اونم خودشو رسونده بود و با هم رفتن مدرسه ات گفتن نیومدی و بعد دوستت رو معرفی کردن از اون پرس جو کردن اونم بی انصاف گفته بود خبر نداره ، خلاصه هر جایی به فکرشون می رسید گشتن عاقبت مامان فکر کرده بود شاید رفتی سر خاک اومد خونه سر بزنه بره اونجا دنبالت که مینا زنگ زد و جریان رو گفت همه با هم اومدیم بیمارستان بابا خیلی از دستت عصبانیه برای اولین بار بهت فحش داد … منتظر باش دیگه روش باز شده ممکنه یک روز حمیرا تو رو بزنه یک روز علیرضاخان بقیه ی روزا هم تو بیمارستانی…..
خندم گرفت ولی گفتم : تورج من دیگه خونه ی شما بر نمی گردم باید یک فکری برای خودم بکنم فعلا خونه ی مینا می مونم…. خیلی جدی گفت باشه به شرط اینکه اتاق اضافه داشته باشن منم بیام ….. هر جا بری منم اونجام بدون تو نمی تونم اون خونه رو تحمل کنم ….. تازه شب ها مینا برامون می خونه تو خونه ی خودمون یک طوطی هم نداریم ….. ولی بدون شوخی خیلی دوست خوبی داری هم خودش هم خانواده اش مهربون و ساده هستن …. ولی بهت بگم شکوه خانم اصلا تحویلشون نگرفت ….
گفتم ولی تورج من بدون شوخی میگم دیگه نمیام … گفت واسه ی خودت میگی دست و پا تو می بندیم می برمت خونه مگه به خواسته ی توس پس اگه نباشی هر چند روز یک بار ما کی رو بزنیم و سرمون گرم بشه …. نه والله بدون تو حوصله مون سر میره … اگه تو بری دیگه رنگ بیمارستان رو هم نمی ببینیم هر زندگی یک تنوع لازم داره ….. ما داشتیم می خندیدم که عمه از در اومد تو منو که دید دارم می خندم خوشحال شد و اومد کنارم دستشو گذاشت روی سرم و با بغض گفت عزیزم خوشحالم که حالت خوبه … آخیش داشتم میومدم فکر نمی کردم تو رو اینطوری ببینم با لب خندون …. این چند روز که روی تخت افتاده بودی حسابی داغون بودم و اشکش ریخت( تا حالا اونو این طور مهربون ندیده بودم) آخه تو که منو کشتی مگه من چیکارت کرده بودم که این طوری تلافی کردی و گذاشتی رفتی ؟
گفتم : به خدا تا آخر عمرم مدیون شما می مونم ولی دیدم باعث ناراحتی و آزار شما شدم…. شما مونده بودین با من چیکار کنین ، اگر جای من بودین چه تصمیمی می گرفتین ؟ نمی رفتین ؟
عمه با تعجب پرسید : چی گفتی ؟ کی می خواست با تو چیکار کنه ؟ ما اصلا با تو مشکل نداریم منظورت چیه ؟
گفتم عمه جون اومدم آب بخورم شنیدم علیرضا خان گفت: دیگه نمی تونه تحمل کنه و باید بره و می گفتین باید یک فکری به حال من بکنین ….
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #عکس_نوشته👆
♨️اگر بعضی از واجبات به سبب شرکت شخص در مجلس عزاداری از او فوت شود، وظیفه او نسبت به شرکت یا عدم شرکت در اینگونه مجالس چیست؟
#احکام_عزاداری
#نمازاول_وقت
➖➖➖➖➖➖
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا
✨بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا
✨وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ
✨فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ
✨هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿۱۵﴾
✨در حقيقت مؤمنان كسانى اند
✨كه به خدا و پيامبر او گرويده
✨و ديگر شك نياورده و با
✨مال و جانشان در راه خدا
✨جهاد كرده اند اينانند
✨كه راست كردارند (۱۵)
📚سوره مبارکه الحجرات
✍آیه ۱۵
#امام_حسین_ع
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داخل ضریح مطهر امام حسین علیه السلام ❤️
نیت کن و در روز عاشورا 🏴
حاجت خودت را بطلب
ان شاءالله بحق این روز عزیز ✨
همه دوستان حاجت روا باشند
الهی آمین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪ سلام بر سرور شهیدان
🌹 امام صادق علیه السلام فرمودند :
إنَّ يَومَ الحُسَينِ أعظَمُ مُصيبَةً
مِن جَميعِ سائِرِ الأيّامِ
روز شهادت امام حسين عليه السلام
سوگ ناكترين روزها است.
📚صدوق، علل الشرایع، ص ۲۲۵
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
همچنین از امام باقر(ع) نقل شده كه فرمودند: امام زین العابدین(ع) در وقت وفاتشان فرمودند: "امام حسین در روز عاشورا مرا به سینه چسبانید و فرمود: پسر جان من تو را وصیت می كنم به آنچه پدرم هنگام وفاتش به من وصیت نمود. پسرم دوری نما و بپرهیز از ظلم در حق كسی كه غیر خدا علیه تو یاوری را نیابد.
📚برگرفته از کتاب امالی شیخ صدوق
▪الا لعنة الله علی القوم الظالمین
▪ من الاولین والآخرین
◾عاشورا تسلیت باد
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عذاب_شمر_ملعون_در_عالم_برزخ
علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت عصمت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند:
پدرم در آخرین بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این داغ و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم.
و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم:
ایشان فرمودند: مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟
و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟!
شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام.
دو کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست.
کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از دور به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این حرارت از آتش اوست.
در خواب به من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به من رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی.
حمله شدید به من کرد و من ممانعت می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت.
چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده.
درختان هم خشک شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند.
به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند:
خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم
---------------------------------------------
📚 منبع:
یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر
برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب:
مهدی فربودی
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_سلامتی
♥️•☜امام رضا علیه السلام
✍🏻از افراط درخوردن تخم مرغ بپرهیزید؛ زیرا این افراط ڪبد را از عمل منظم باز میدارد
📚رساله طب الرضا
به ما بپیوندید 👇
⇲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
پنج قانون خوشبختى:
۱- از كسى متنفر نباش
۲- نگران نباش
۳- بيشتر ببخش
۴- كمتر انتظار داشته باش
۵- ساده زندگى كن
❣
🌸🍃🌺
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ای ساربان آهسته ران
کارام جانم میرود
وآن دل که باخود داشتم
بادل ستانم میرود
اومیرود دامن کشان
من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان
کز دل نشانم میرود
امان از دل زینب😭
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️رسول الله گریان حسین است
🕯شب شام غریبان حسین است
▪️خزان روز عاشورا سر آمد
🕯شبی تاریک و درد افزا بر آمد
▪️زمین کربلا در خون نشسته
🕯دریغا کشتی از طوفان شکسته
▪️زهم شیرازه هستی گسسته
🕯که هستی بسته با جان حسین است
♡• •♡ #شبتون_حسینی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💚 باسم رب الحسین
سلام روزتون بخیر
عزاداری تون قبول
الهی به حق امام حسین
حاجاتی که صلاح ما
در آنست را برآورده فرما
الهی آمین..
💚 دلتون مملو از یاد خدا
💚 روزتون پر از استجابت دعا
با نام و یاد خدا
میتوان بهترین روز را
برای خود رقم زد
پس با عشق
و ایمان قلبی بگوییم
💚بسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ💚
🍃الهی به امیدتو🍃
┄┅┄┅✶❤✶┄┅┄
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزمان را شروع میکنیم باصلوات بر حضرت سید الشهدا (علیه السلام)
♥️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .
🔸پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد.
♥️و صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ الرَّشِيدِ.
🔸و درود و رحمت فرست بر حسين مظلوم شهيد شجاع.
♥️قتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ.
🔸كشته اشك چشم خلق و اسير محنتها.
♥️صلاَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً.
🔸رحمت و درودى بر آن حضرت فرست كه دايم در افزايش و نیکو و با بركت باشد.
♥️يصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلاَدِ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
🔸كه اول آن درود به آسمان صعود كند و انتها نداشته تا ابد باقى باشد. نيكوترين درود و رحمتى كه بر يكى از فرزندان پيغمبران مرسلت فرستى اى پروردگار عالمیان.
🌹زیارت امام حسین علیه السلام
🌹 روزی دنیا و آخرت شما ان شاءالله
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️#خداوندبوسیله_تقوابنده_راحفظ_می_کند
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #دوشنبه ١٠ شهریور ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.٠٨
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.٣٦
🌝اذان ظهر: ١٣.٠۵
🌑غروب آفتاب: ١٩.٣٣
🌖اذان مغرب: ١٩.۵١
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢١
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#امام_حسین_ع_معلم_مقاومت👆
#ذکرروز👆دوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
در هر رکعت بعد از حمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام ۱۰ استغفار
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh