📚 راز #ضرب_مثل #بز_خری_میکنی
و حکایت خواندنی ملانصرالدین
🔴روزی بود و روزگاری بود...
یک روز ملانصرالدین تصمیم گرفت "گاوش" را به بازار ببرد و بفروشد.
پیش از رفتن به بازار "آب و علف" خوبی به گاوش داد و آن را به بازار برد.
یکی از آدم های "بدکار" وقتی دید ملانصرالدین گاوش را به بازار آورده تا بفروشد "فکر شیطانی" به ذهنش رسید و نقشه ای کشید که سر بیچاره "کلاه بگذارد."
او با عجله به سراغ دوستانش رفت و نقشه اش را با آن ها در میان گذاشت و "طبق نقشه" یکی یکی به طرف ملا نصرالدین رفتند.
اوّلی گفت: عمو جان این "بز" را چند می فروشی؟!
ملانصرالدین گفت: "این حیوان گاو است و بز نیست."
مرد گفت: گاو است؟
به حق چیزهای نشنیده!
مردم بز را به بازار می آورند تا به "اسم گاو" بفروشند.
ملاّ داشت "عصبانی" می شد که مرد حیله گر راهش را گرفت و رفت.
دوّمی آمد و گفت: ملاّ جان بزت را چند می فروشی؟!
ملّا از کوره در رفت و گفت:
"مگر کوری و نمی بینی که این گاو است نه بز؟"
مرد "حیله گر" گفت: چرا عصبانی می شوی؟ بزت را برای خودت نگه دار و نفروش!
چند لحظه بعد سومّی آمد و گفت: «ببینم آقا این حیوان "قیمتش" چند است»
ملا گفت: «ده سکه»
خریدار گفت: ده سکه؟!!
"مگر می خواهی گاو بفروشی که ده سکه قیمت گذاشتی این بز دو سکه هم نمی ارزد..."
ملا باز هم عصبانی شد و گفت:
گاو؟ پس چی که گاو می فروشم...
خریدار گفت: دروغ به این بزرگی!
مگر مردم "نادان" هستند که پول گاو بدهند و بز بخرند.
ملاّ نگاهی به گاوش انداخت کمی چشم هایش را مالید و با خود گفت: «نکند من دارم اشتباه می کنم و این حیوان واقعاً بز است نه گاو!!»
خریدار چهارمی سر رسید و با لبخند آرامش گفت:
ببخشید آقا!
آیا این "بز شما" شیر هم می دهد؟
مّلا که "شک" در دلش بود گفت: «نه آقا، بز است، به درد این می خورد که زمین را شخم بزند»
خریدار گفت: «خوب حالا این بزت را چند می فروشی تا با آن زمینم را "شخم بزنم"»
ملا با خود گفت: «حتماً من اشتباه می کنم مردی به این "محترمی" هم حرف سه نفر قبلی را تکرار می کند»
"معامله انجام شد."
ملا گاوش را که دیگر "مطمئن" بود، بز است به "دو سکه" فروخت و به خانه اش برگشت.
" دزدها هم با خیال راحت گاو را به آن طرف بازار بردند و با خیال راحت فروختند."
از آن به بعد وقتی خریداری بخواهد هر جنسی را به قیمت کمتری بخرد میگویند؛
" بز خری می کنی "
به کانال ما بپیوندید 🔽
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
─┅═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═┅─
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
💎 پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معدهاش او را معذور داشت. حکیم به او عسل تجویز کرد.جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود لذا نمیخورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معدهاش عسل را پذیرفت.حکیم گفت: میدانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمیدانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یکبار در معده زنبور هضم شده است.
پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معدهاش هضم میکند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور!
به کانال ما بپیوندید🔽http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
ﻳﻚ ﻭﻗﺖ ﺁﻗﺎ ﻣﺜﻞ ﺳﭙﻨﺪ ﺭﻭﻱ ﺁﺗﻴﺶ ﺷﺪ، ﮔﻔﺖ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻳﻜﻲ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﭽﺎﺭﻩﻫﺎ ﺁﻣﺪﻥ
ﺟﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻴﭽﺎﺭﻡ ﻛﺮﺩ، ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺲ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻭﻥ ﺳﻲ ﭼﻬﻞ ﺗﺎ ﺩﻳﮕﺶ ﻫﻢ ﻣﻲﻣﻴﺮﻥ!!
ﮔﻮﺵ ﻣیدی، ﺁﻱ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﻲﻛﻨﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺳﺘﺘﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﻨﺘﻮﻥ ﻣﻲﺭﺳﻪ ﺩﻭﺭ ﻭ ﻭﺭﻱﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺎﻳﻴﺪ: ﺷﻜﺮﺍﻧﻪ ﻱ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺑﮕﺮﻓﺘﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﻮ ﻓﻘﺮﺍﻱ ﻓﺎﻣﻴﻠﺘﻮﻥ ﻛﺎﺭﮔﺮ ﻧﻴﺴﺖ؟
ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻱ ﻓﻘﻴﺮﺗﻮﻥ ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ؟ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﺁﻗﺎ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﻲ ﻣﻨﺖ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻴﺪ؟
ﻗﺮﺁﻥ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﻟَﺎ ﺗُﺒْﻄِﻠُﻮﺍْ ﺻَﺪَﻗَﺎﺗِﻜُﻢ ﺑِﺎﻟْﻤَﻦّ ِ ﻭَ ﺍﻟْﺄَﺫَﻯ (ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻘﺮﻩ ﺁﻳﻪ 264 ) ﺑﺎ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺍﻳﻨﺎ ﺻﺪﻗﺎﺕ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻴﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺑﺎﻃﻠﺶ ﻧﻜﻨﻴﺪ، ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﻧﺒﺮﻳﺪ،
ﻳﻚ ﺩﺳﺖ ﻛﺖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﻳﺘﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺁﺩﻡ ﭘﺴﺘﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺟﻠﻮﻱ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﻲﺭﺳﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﭽﻪ ﻳﺘﻴﻤﻪ ﺭﻭ ﺻﺪﺍ ﻣﻲﺯﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﺟﻮﻥ ﺑﻴﺎ ﺟﻠﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ، ﻣﻴﺎﺩ ﺟﻠﻮ، ﻣﻴﮕﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻛﺖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭﺕ ﺧﻮﺏ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ، ﻣﻲﺧﻮﺍﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺍﻳﻦ ﺑﻘﻴﻪ ﺑﻜﻨﻪ ﻛﻪ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﻳﻨﻮ ﻣﻦ ﺧﺮﻳﺪﻡ.
#قسمت_آخر داستان شهید کافی و صاحب گاوداری
➥ @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شرایط قبولی دعا و انفاق
🔹شخصی از امام صادق پرسید:
دو آیهی قرآن را هر چه دقت میکنم محتوایشان را نمی فهمم.
امام پرسید: کدام آیه؟
مرد گفت:
آیه اول این است که خداوند میفرماید:
(ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.)
من خدا را میخوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود!
حضرت فرمود:
آیا گمان میکنی خداوند خلاف وعده کرده؟
گفت: نه.
فرمود: پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
فرمود:
من آگاهت میکنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند، خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد.
پرسید: شرایط دعا چیست؟
امام فرمود:
نخست حمد خدا را به جای میآوری و نعمتهای او را یادآور میشوی و بعد شکر میکنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله میفرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر میآوری و اقرار میکنی، از آنها به خدا پناه میبری و توبه مینمایی، این است شرایط قبولی دعا.
🔹پس از آن فرمود:
آیه دیگر کدام است؟
عرض کرد:
این آیه:
(ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را میدهد او بهترین روزی رسان است.)
من در راه خدا انفاق میکنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند!
🔹حضرت پرسید:
آیا فکر میکنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟
در جواب گفت: نه.
امام فرمود:
پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
امام فرمود:
اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او میدهد.
📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷
➥ @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ضرب_المثل
#جوابابلهانخاموشیست
ابوعلی سینا در سفر بود. در هنگام عبور از شهری،جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسید،از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند.
خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.
قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت.
قاضی به صاحب خر گفت: این مرد لال است ؟
روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد.
قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟چه گفت؟
صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند. قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.
قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟!
ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد در زبان پارسی به مثل تبدیل شد:
"جواب ابلهان خاموشی ست"
📚 #امثالوحکم #علیاکبردهخدا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
✅پودر سنجد با هسته برای پوکی استخوان
و تقویت استخوانها مفیداست
و بخاطر غنی بودن املاح
کلسیم و منیزیم میباشد
1 قاشق پودر سنجد 1 قاشق عسل 1 لیوان شیر بعد از شام میل شود
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
4نصیحت لقمان به فرزندش :
1⃣درحال نمازمراقب دلت باش
2⃣سرسفره مراقب شکمت باش
3⃣درخانه ی مردم مراقب چشمت باش
4⃣درميان مردم مراقب زبانت باش
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
21.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
اگر چه زیر بار غم خمیدم
وگر جامبلا را سر کشیدم
اگرچه جسم بیسر دیدم، امّا
بهغیر از عشق و زیبایی ندیدم
#حاج_محمود_کریمی
#شهادت_حضرت_زینب (س)
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🖤زلف عفاف، رشته دامان زینب است
آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است
🖤ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
🖤وفات عمه بزرگوار امام زمان را خدمت ایشان و شیعیان حضرتش تسلیت عرض می کنیم . . .
➥ @tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#post | #پست
زینب آخر این شب تاریڪ را سر مےڪند
یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر مےڪند
این وداع آخر و جان دادن #بانوے_عشق
عاقبٺ وصل حسینش را میّسر مےڪند 🖤
دستام خالیه، دستامو بگیر آقا
محتاج توام، یا نعم الامیر آقا...♥️🕊
شبتون حسینی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨الهی به امیدتو
▪ #یازینبکبریسلامالله
بر نور دل و دیده
#زهرا_سصلوات
بر دخت گرانمایه
مولا صلوات
بر منطق کوبنده
زینب کبری صلوات
بر مظهر صبر و
حلم و ایمان و شرف
بر یاورِ دین
زینبِ کبری صلوات
▪اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
▪وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
▪️وفات شهادت گونه
▪#حضرتزینب_س_تسلیت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
▪#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
▪ امام زمان(عج) فرمودند:
در مصیبت اسیری عمه ام
هر صبح و شام گريه ميكنم
تا جايي كه اشك هايم
به خون مبدل شود.
▪زینب(س) و بازار شام
▪زینب(س) و مجلس اغیار
▪ زینب(س) و سیلی نامحرم
▪ #آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
▪ #تسلیت_امام_زمانم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh