"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ «72»
پس هود و همراهان (فكرى و عملى) او را به رحمتى از خود نجات داديم، و كسانى كه آيات مارا دروغ شمردند و مؤمن نبودند، ريشهكن كرديم.
نکته ها
«دابِرَ»، به معناى آخر و پايان چيزى است و «فَقُطِعَ دابِرُ»، يعنى ريشهكن كردن و تا آخرين نفر را هلاك كردن.
هلاكت قوم عاد، با طوفانى عقيم كننده، شكننده، پر سر و صدا، سرد و مسموم بود كه خداوند به مدّت هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان مسلّط كرد. طوفان چنان آنها را قلع و قمع كرد كه همهى آنان همچون شاخههاى پايين درختان خرما بر زمين افتادند. «فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ» «1»
پیام ها
1- تنها انبيا و پيروان آنان، مشمول رحمت ويژه و نجاتبخشى الهىاند. «فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا»
2- از تاريخ، عبرت بگيريم. «قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا»
3- آنجا كه هيچ گونه اميدى به ايمان آوردن مردم نيست، هلاكت، اساسى و ريشهاى است. وَ قَطَعْنا دابِرَ ... ما كانُوا مُؤْمِنِينَ
«1». حاقّه، 7.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «73»
جلد 3 - صفحه 99
و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم. او نيز مثل حضرت نوح و هود در دعوت مردم به توحيد) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، براى شما معبودى جز او نيست. همانا از طرف پروردگارتان معجزه و دليلى آشكار براى شما آمده است. اين شتر ماده (از جانب) خداوند براى شما آيه ونشانه است، (مزاحم آن نشويد و) بگذاريد در زمين خدا بچرد، و گزندى به آن نرسانيد كه عذابى دردناك شمارا خواهد گرفت.
نکته ها
در قرآن، هفت مرتبه از ناقه و بيست و شش بار از قوم ثمود نام برده شده است. ماجراى قوم ثمود در سورههاى شعرا، قمر، شمس و هود آمده است.
معجزه با كارهاى خارقالعاده و عجيب بشرى تفاوتهاى زيادى دارد، از جمله:
الف: معجزه، نياز به تمرين، تحصيل و تجربه ندارد، ولى كارهاى خارقالعاده ديگر، نياز به تمرين، تلقين و تحصيل دارد.
ب: معجزه از اشخاص خوش سابقه و معصوم صادر مىشود، ولى كارهاى نادر و خارقالعاده ديگر، از افراد نااهل نيز ممكن است صادر شود.
ج: هدف از معجزه، اتمام حجّت و ارشاد و هدايت مردم است، ولى هدف ديگران خودنمايى، شهرت، كسب مال و ايجاد سرگرمى است.
د: كار پيامبران در معجزه، لزوماً همراه با تحدّى و مبارزطلبى و ادّعاى عجز ديگران است، امّا در كار نوابغ و مخترعان و مرتاضان اين علائم و نشانهها لزومى ندارد.
در حديث مىخوانيم: شترى را كه قوم ثمود تقاضا كردند، شتر قرمز پر كرك حامله و بسيار بزرگ بود. «1» البتّه نوع تقاضاى مردم از انبيا، گاهى مربوط به شرايط فكرى و زمينهى اجتماعى و اقتصادى مردم در آن زمان بوده است، شايد اگر امروز نيز پيامبرى ظهور مىكرد، درخواست خروج هواپيما از دل كوه را از او مىكردند.
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 100
به هر حال اين شتر امتيازات منحصر به فردى داشت كه ناقةاللّه ناميده شد، بدون تماس با شترى ديگر، حامله از دل كوه بيرون آمد و پس از خروج وضع حمل كرد و يك روز در ميان، تمام آبِ شهر را مىخورد و در عوض در آن روز به همهى آنان شير مىداد، و اين اعجاز الهى بود كه مانند آن را نمىتوانستند بياورند و اتمام حجّتى بود كه سوءقصد به آن، عذاب خدا را در پى داشت. «1»
پیام ها
1- رسالت حضرت صالح، محدود به قوم ثمود بوده است. «إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً»
2- انبيا با مردم همچون برادرند. «أَخاهُمْ»
3- در تبليغ و تربيت، از عواطف نيز استفاده كنيم. «يا قَوْمِ»
4- ايمان به خدا، سابقهاى به درازاى تاريخ دارد. «اعْبُدُوا اللَّهَ» امر به عبادت خداوند، نشان ايمان و شناخت مردم است.
5- يكتاپرستى، محور دعوت پيامبران است. «اعْبُدُوا اللَّهَ»
6- جهتگيرى در عمل، بر اساس عقيده و تفكّر است، «اعْبُدُوا اللَّهَ» زيرا «ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»
7- اهداف تمام پيامبران الهى يكسان است. جملهى «اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ» را تمام انبيا بيان كردهاند.
8- ارائه دليل و معجزه از طرف انبيا، در مسير تربيت مردم و از شئون ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» البتّه معجزات گاهى طبق درخواست مردم بوده است، مثل شق القمر و ناقهى صالح.
9- عنايت و لطف ويژهى الهى به هرچه تعلّق گيرد، قداست مىيابد. «ناقَةُ اللَّهِ»
10- كيفر بىاحترامى به مقدّسات و از بين بردن آنها، عذاب الهى است. «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
«1». تفسير منهجالصادقين.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 101
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۳_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «74»
و به ياد آوريد هنگامى كه خداوند شما را پس از (هلاكت) قوم عاد، جانشينان (آنان) ساخت و در زمين شما را جايگاه (مناسب) داد. از قسمتهاى هموار زمين قصرها مىسازيد و كوهها را براى ساختن خانهها مىتراشيديد. پس الطاف و نعمتهاى خداوند را ياد كنيد و در زمين فساد نكنيد.
نکته ها
«عَثو»، يعنى خروج از حدّ اعتدال و «لا تَعْثَوْا»، به معناى «لاتفسدوا» است، و كلمهى «مُفْسِدِينَ»، يا براى تأكيد است، يا به اين معنا كه فساد، شيوهى شما نشود و مراد از «فِي الْأَرْضِ»، سرزمين بين حجاز و شام است.
منطقهى جغرافيايى قوم ثمود، داراى دو بخش دشت و كوهستان بود، «سُهُولِها ... الْجِبالَ» و آنان مردمى متموّل و متمدّن بودند و به فنون خانهسازى و قصرسازى آگاه بودند. قُصُوراً ... بُيُوتاً
پیام ها
1- تحوّلات تاريخى واجتماعى، بر اساس قوانين و سنّتهاى الهى است. «إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ»
2- همهى امكانات زندگى ما از خداوند است. «بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ»
3- از تاريخ گذشتگان عبرت بگيريم. وَ اذْكُرُوا ... بَعْدِ عادٍ
4- انسان، از همهى شرايط طبيعى مىتواند بهره بگيرد. سُهُولِها ... الْجِبالَ
5- مسكن، از نعمتهاى ويژه الهى است. قُصُوراً ... بُيُوتاً ... آلاءَ اللَّهِ
6- رفاه، مسكن و قصر، اگر از ياد خدا جدا باشد زمينهى فساد مىشود. قُصُوراً ... بُيُوتاً ... مُفْسِدِينَ
جلد 3 - صفحه 102
7- اگر نعمتها را وديعهى الهى بدانيم و خود را در معرض هلاكت ببينيم، از تجاوز دورى مىكنيم. وَ اذْكُرُوا ... لا تَعْثَوْا
8- قصرنشينان وكسانى كه امكانات بيشترى دارند، بيشتر نيازمند ياد خدايند تا به فساد كشيده نشوند. (كلمهى «قصر»، ميان دو جمله «اذْكُرُوا» آمده است) «1»
«1». البتّه در صورتى كه قصر در آيه معنى معروف زمان ما را داشته باشد، نه اينكه به معنى خانه معمولى باشد.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ «75»
سران مستكبر قوم صالح، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا علم داريد كه صالح ازطرف پروردگارش فرستاده شده است؟ (مؤمنان در پاسخ به ايجاد شكّ وترديد آنان) گفتند: قطعاً ما به آنچه بر او فرستاده شده است، ايمان داريم.
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «76»
كسانى كه استكبار ورزيدند گفتند: همانا ما به آنچه شما بدان ايمان آوردهايد، كافريم.
پیام ها
1- معمولًا اشراف و افراد صاحب نفوذ، مخالف راه انبيايند و به شبهه افكنى در ميان مؤمنان دست مىزنند. «قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا»
2- نه فقر و استضعاف ارزش است و نه تمكّن و كاخنشينى؛ آنچه مهم است انتخاب راه خداوند از طريق آگاهى، علم، ايمان، تقوا، جهاد و هجرت است.
جلد 3 - صفحه 103
(در آيهى قبل، قصرسازى را نعمت الهى به شمار آورد، به شرط آنكه به فساد منتهى نشود، اينجا هم از مستضعفان مؤمن ستايش شده است، نه از همهى آنان.) «آمَنَ مِنْهُمْ»
3- بيشترين پيروان پيامبران، از ميان مستضعفان بودهاند. «لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ»
4- عامل ايمان مستضعفان به انبيا، فقط فقر مادّى نيست، زيرا برخى از مستضعفان نيز ايمان نمىآوردند. «آمَنَ مِنْهُمْ»
5- ايجاد شكّ و ترديد، از شيوههاى تضعيف ايمان است. أَ تَعْلَمُونَ ...؟
6- تضعيف رهبر، يكى از روشها و هدفهاى اصلى دشمن است. «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ»
7- گرچه محيط و جامعه در فرد اثر دارد، ولى اجبار نمىآورد. (مستضعفان محروم، با صراحت در مقابل مستكبران ايستادند و گفتند: به صالح ايمان داريم). «إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»
8- شبهات مخالفان را بايد قاطعانه پاسخ گفت. «إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»
9- به تمام فرمانهاى پيامبر بايد ايمان داشت. «بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»
10- مستكبران، علاوه بر كفر و لجاجت خود، نسبت به ايمان مستضعفان حساسيّت دارند. «إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ» و نگفتند: «إِنَّا بِهِ كافِرُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۵_۷۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «77»
پس (مستكبران) ناقه را پى كرده (و كشتند) و از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند وگفتند: اى صالح! اگر از فرستادگان خدايى، پس عذابى را كه وعده مىدهى براى ما بياور.
جلد 3 - صفحه 104
نکته ها
«عقر»، به معناى پى كردن است، يعنى قطع كردن عصب و رگ محكم و مخصوص پشت پاى اسب و شتر كه عامل عمدهى حركت آنهاست و با قطع آن، حيوان به زمين مىافتد و از راه رفتن باز مىماند.
در سورهى قمر، كلمهى «عقر» مفرد آمده كه بيانگر اين است كه قاتل ناقه يك نفر بوده است؛ امّا در اينجا (و سورههاى شمس و شعراء و هود،) به صورت جمع آمده است، «عقروا» كه نسبت پى كردن به تمام قوم داده شده است. اين به خاطر سكوت و رضايت آنان بود و شريك جرم محسوب شدهاند. چنانكه حضرت على عليه السلام نيز مىفرمايد: سرنوشت مردم در گرو رضايت و دشمنى آنان است، همان گونه كه ناقهى صالح را يك نفر پىكرد؛ امّا چون بقيهى مردم نيز به آن عمل راضى بودند، در گناه او شريك شدند و همگى عذاب ديدند. «1»
پیام ها
1- كفر، زمينهى تجاوز است. كافِرُونَ فَعَقَرُوا ...
2- سكوت و رضايت بر گناه، شركت در گناه محسوب مىشود. «عقروا» با اينكه قاتل يك نفر بود.
3- نافرمانى و تجاوز از دستور، مهمتر از كشتن شتر است. «وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ»
4- دستورات الهى برخاسته از ربوبيّت اوست. «أَمْرِ رَبِّهِمْ»
5- تكبّر، زمينهساز جسارت و گستاخى است. «ائْتِنا بِما تَعِدُنا»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 201.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۷۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ «78»
ناگاه زمينلرزه شديد آنان را فراگرفت، پس شب را به صبح آوردند، در حالى كه در خانههايشان به رو افتادند (و مردند).
جلد 3 - صفحه 105
نکته ها
اين آيه، هلاكت قوم ثمود را توسط رجفه و زمينلرزه بيان كرده؛ امّا سورهى فصّلت آيه 17 و سورهى ذاريات آيهى 44، آن را توسط صاعقه دانسته است. «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ» بنابراين شايد دو كيفر صاعقه و زلزله در يك لحظه و توأم بوده است. و شايد مراد از رجفه، لرزش بر اندام باشد كه برخاسته از ترس و وحشت است، نه زمين لرزه.
«جاثم» از «جَثم» بر وزن خَشم، به معناى نشستن روى زانو و يا فروافتادن بر سينه است.
گويا در شب و هنگام استراحتشان كه عذاب آمد، بيدار شدند ولى فرصتى و قدرتى براى فرار نيافتند و در همان حالت نيمخيز هلاك شدند. «1»
پیام ها
1- قهر خدا ناگهانى است، به هوش باشيم. «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
2- چه بسا زمين لرزهها و حوادث طبيعى كه عذاب الهى است. «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
3- وعدههاى انبيا، عملى مىشود، پس هشدارهايشان را جدّى بگيريم. (در آيات قبل تهديد بود: «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» و اين رجفه، همان تحقّق وعيد و عذاب اليم است). «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
«1». تفسيرنمونه.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا