"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «19»
آيا آبرسانى به حاجيان و تعمير مسجدالحرام را همانند كسى قرار دادهايد كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ اين دو نزد خداوند يكسان نيست و خداوند گروه ستمگر را هدايت نمىكند.
نکته ها
عباس، عموى پيامبر و شِيبه به يكديگر افتخار مىكردند؛ عباس به آبرسانىِ خود به زائران خانهى خدا مىباليد و شِيبه به كليددارى كعبه.
على عليه السلام به آن دو فرمود: ولى من با سنّ كم خود، به اين افتخار مىكنم كه شما با جهاد و شمشير من ايمان آورديد. عباس ناراحت شده و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله از على عليه السلام شكايت كرد. اين آيه نازل شد. «1»
على عليه السلام بارها براى اولويّت خويش به اين آيه استشهاد كرد، چرا كه ايمان و جهاد، برتر از خدماتِ دورانِ شرك است كه فاقد ارزش معنوى است.
پیام ها
1- عملزده نشويم، عمل بدون ايمان، سرابى پوچ و جسدى بىجان است. أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِ ... كَمَنْ آمَنَ ...
2- رزمندگان مخلص برتر از ديگرانند، هر چند ديگران منشأ خدماتى از طريق مشاغل ديگر باشند. أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِ ... كَمَنْ ... جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
3- برابر دانستن رزمندگانِ با ايمان با ديگران، مورد توبيخ و يكى از ظلمهاى اجتماعى است. أَ جَعَلْتُمْ ... كَمَنْ ... جاهَدَ ... الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
«1». تفسير نمونه؛ كافى، ج 8، ص 204.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 395
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره على علیهالسلام و عباس و طلحة بن شیبه نازل گردیده است. طلحة مى گفت من صاحب بیت هستم و کلید آن دست من است و اگر بخواهم شب را در آن بیتوته مى کنم. عباس مى گفت: من صاحب سقایت حاج هستم. على گفت: من نمیدانم شما چه مى گوئید من شش ماه قبل از همه مردم به طرف قبله (خانه کعبه) نماز خواندم و صاحب جهاد هستم (چنان که ثعلبى از عامه در تفسیر خود از حسن بصرى و شعبى و محمد بن کعب القرظى روایت کردند و نیز در کتاب جمع بین صحاح سته از عبدى و نیز در جزء دوم سنن نسائى هم ذکر شده است) و نیز گویند که امام على علیهالسلام به عموى خود عباس گفت: آیا مهاجرت کرده اى؟ و به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ملحق گشته اى؟ عباس گفت: مگر من بالاتر از مهاجرین نیستم که تعمیر خانه خدا نمودم و سقایت حاج را به عهده داشتم سپس این آیه نازل گردید چنان که ابن سیرین و مرة الهمدانى گویند: (و نیز ابن المغازلى شافعى در کتاب مناقب از عبیدالله بن عبیدة نقل نموده است)، حاکم ابوالقاسم الحسکانى از ابن بریده نقل نماید که میان شیبة و عباس موضوع تفاخر در بین آمد و على بر آنها گذشت و گفت به چه چیز فخر مى فروشید. عباس گفت: فضل و برترى که به من داده شده به کسى داده نشده است زیرا سقایت حاج مینمودم. شیبه گفت: تعمیر مسجدالحرام با من بوده و من برترى دارم. على گفت: چیزى به من در کودکى عطا گردیده که به هیچ کس داده نشده است آن دو نفر گفتند، چه بوده؟ گفت: من با شمشیر خرطوم شما دو نفر را به خاک مالیدم تا این که به خدا و رسول او ایمان بیاورید. عباس در این میان غضبناک شد و در حالتى که دامن خود را مى کشید نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا محمد آیا مى بینى که على با چه روشى با من روبرو گردیده پیامبر على را خواند و فرمود یا على به عباس چه گفتى، على گفت: یا رسول الله به او حرف حق زدم در این میان جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا محمّد خداوند سلام میرساند و مى گوید این آیه را بر آنها تلاوت کن پس از نزول آیه عباس سه مرتبه گفت: خشنود شدم، ابوحمزه ثمالى در تفسیر خود گوید: وقتى که عباس در جنگ بدر اسیر شد. عده زیادى از مهاجرین و انصار نزد وى آمدند و او را به خاطر کفر وى سرزنش نمودند و گفتند: چرا حق رحم و خویشاوندى خود را قطع کرده اى. عباس گفت: شما را چه چیز است که بدیهاى ما را گوشزد مى کنید ولى خوبى هاى ما را کتمان مى نمائید. گفتند: چه خوبى هائى داشته اید. عباس گفت: ما همان بودیم که مسجدالحرام را تعمیر نمودیم و پرده دار خانه کعبه بوده ایم و به حاجیان آب میدادیم سپس آیه 17 «ما کان للمشرکین» نازل گردید.
پرش به بالا↑ مسلم در صحیح خود و ابن حبان نیز در صحیح خود و ابوداود در سنن خویش از نعمان بن بشیر روایت کنند که گوید: نزدیک منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بودم. عده اى از اصحاب هر یک سخنانى مى گفتند، یکى مى گفت: من باک و ترسى ندارم که عملى بعد از مسلمان شدن انجام ندهم زیرا کسى بودم که سقایت حاج میکردم دیگرى مى گفت من هم تعمیر مسجدالحرام کردم. دی
گرى مى گفت: من در راه خدا جهاد نمودم که از کارهائى که شما کردید بهتر است عمر بن الخطاب که در آن میان بود بر آنها بانگ زد و گفت: صداهاى خود را نزدیک منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله بلند نکنید سپس گفت وقتى که نماز جمعه را بجاى آوردیم نزد پیامبر خواهم رفت و از اختلاف شما از او استفتاء خواهم نمود سپس این آیه نازل گردید.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص403."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۱۹_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ «20»
كسانىكه ايمان آورده و هجرت كردند و در راه خدا با اموال و جانهاى خويش جهاد كردند، بزرگترين درجه را نزد خداوند دارند و اينان همان رستگارانند.
پیام ها
1- ايمان، هجرت و جهاد، همچون تقوا، در رأس همهى ارزشهاست. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... أَعْظَمُ دَرَجَةً
2- اگر ملاك ارزش نزد مردم، روابط قبيلگى و نژادى است، در محاسبات الهى، ايمان، هجرت و جهاد، ملاكِ ارزش است. «1» «عِنْدَ اللَّهِ»
3- ايمان، لازمهى كمالات ديگر است. «آمَنُوا»
4- ارزش همهى كارهاى مقدّس، به نيّت آنهاست. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
5- فوز و رستگارى، تنها در سايهى ايمان، هجرت و جهاد است. آمَنُوا وَ ... أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ
«1». اگر همهى مسلمانان وصحابه پيامبر در يك رديف باشند، نخستين ايمان آورنده و آنكه بيشترين مدّت را در جبهه بود و بيشترين ضربات را خورد، چه كسى جز على عليه السلام خواهد بود؟"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۲٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
09.Tawba.020-22.mp3
4.05M
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲٠_۲۱_۲۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ «21»
پروردگارشان آنان را به رحمتى از ناحيه خود و رضايت خويش و باغهايى از بهشت، بشارت مىدهد كه برايشان در آن نعمتهاى ابدى است.
خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «22»
آنان تا ابد در آنجا جاودانند. همانا نزد خداوند پاداشى بزرگ است.
جلد 3 - صفحه 396
نکته ها
خداوند، قليل و فانى ما را به گرانبهاترين قيمت مىخرد، «أَجْرٌ عَظِيمٌ» با آنكه ما هر چه داريم، از خود اوست.
پیام ها
1- خداوند، خود به مؤمنان مهاجر و مجاهد، مژدهى بهشت داده است. «1» «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ»
2- نشانهى جامعيّت يك مكتب آن است كه علاوه بر هماهنگى با فطرت، به پيروان خود اميد دهد. «يُبَشِّرُهُمْ»
3- بشارت و پاداش، از شئون ربوبيّت است. «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ»
4- برخوردارى از رحمت و رضوان بهشت، نمودى از فوز و رستگارى است. الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ ...
5- رحمت و رضاى خدا، بر نعمتهاى مادّى مقدّم است. «بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ» (نام رحمت و رضوان قبل از بهشت آمده است)
6- باغهاى بهشت، پر نعمت است. «2» «نَعِيمٌ»
7- اگر به خاطر خدا از نعمتهاى فانى بگذريم، به نعمتهاى ابدى مىرسيم. «نَعِيمٌ مُقِيمٌ»
8- فنا و زوال، بزرگترين آفتِ نعمتهاى دنيوى است كه در قيامت اين آفت نيست. «مُقِيمٌ، خالِدِينَ، أَبَداً»
9- پاداش بزرگ، تنها در انحصار اوست، پاداشهاى ديگران از هر كس و هرچه كه باشد، كوچك است. «عِنْدَهُ» قبل از «أَجْرٌ عَظِيمٌ» نشانهى انحصار است.
10- خداوندى كه به همهى دنيا «قَلِيلٌ» مىگويد، به پاداش مجاهدان، «عَظِيمٌ» مىگويد.
«1». در آيات ديگر، بشارتهاى ديگرى نيز آمده است، همچون: «سقاهم ربّهم» (انسان، 21) و «صلواتٌ من ربّهم» بقره، 157.
«2». به گفتهى مفردات «نعيم» به معناى نعمت فراوان است.
جلد 3 - صفحه 397"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۱_۲۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! اگر پدران و برادرانتان، «كفر» را بر «ايمان» ترجيح دادند، ولايت آنان را نپذيريد و هر كس از شما دوستى و ولايت آنان را بپذيرد، آنان همان ستمگرانند.
نکته ها
تهديدهاى قرآن نسبت به پذيرش ولايت كفّار، تكان دهنده است. از جمله در سوره مائده آمده است: «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» «1» هر كه ولايت آنان را بپذيرد، جزو آنان است.
همچنين در سوره آلعمران مىفرمايد: «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ» «2» هر كه چنين كند، رابطهاش با خدا قطع شده است.
بعضى از مسلمانان هنگام هجرت به مدينه، مورد خشم والدين كافر خود بودند، ولى حفظ دين خود را بر رضايت آنان ترجيح دادند.
ولايت پدر و مادر كافر را نبايد پذيرفت، ولى اين غير از نيكى به آنهاست.
پیام ها
1- پدر كافر، بر فرزند مسلمان ولايت ندارد و روابط مكتبى بر هر رابطهاى مقدّم است. «لا تَتَّخِذُوا»
2- عواطف نبايد بر ارزشهاى مكتبى غالب شود. «لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ»
3- ولايت كافر ممنوع است، حتّى اگر نزديكترين افراد باشد. لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ ... أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ
«1». مائده، 51.
«2». آلعمران، 28.
جلد 3 - صفحه 398
4- ضابطهى دين و مكتب، مقدّم بر هر رابطهاى است. «لا تَتَّخِذُوا، إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ»
5- پذيرش ولايت كفّار، ظلم است. «الظَّالِمُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۳_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «24»
بگو: اگر پدران و فرزندان وبرادران وهمسران و خاندان شما وثروتهايى كه جمع كردهايد و تجارتى كه از كسادى آن بيم داريد و خانههايى كه به آنها دلخوش كردهايد، نزد شما از خدا وپيامبرش وجهاد در راه او محبوبتر باشد، پس منتظر باشيد تا خداوند، فرمان (قهر) خويش را به اجرا در آورد. و خداوند، گروه نافرمان را هدايت نمىكند.
نکته ها
روزى علىبن ابىطالب عليهما السلام به گروهى فرمود: چرا شما براى كمك به اسلام به مدينه هجرت نمىكنيد و به پيامبر ملحق نمىشويد؟ گفتند: ما با برادران و فاميل خود هستيم و از خانههايمان دفاع مىكنيم. «1»
گروههايى كه در اين آيه مطرح شده، به عنوان نمونه است و به همين دليل، پدر شامل مادر هم مىشود و پسر شامل دختر، و برادر شامل خواهر نيز مىشود.
پیام ها
1- ميزان ايمان را هنگام قرار گرفتن سر دو راهى دنيا و آخرت مىتوان شناخت. «أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ»
«1». تفسير الميزان.
جلد 3 - صفحه 399
2- براى عبور از پلهاى مادّيت، بايد عقايد و انس با خدا را تقويت كرد. إِنْ كانَ آباؤُكُمْ ... وَ أَمْوالٌ ... أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...
3- عواطف فاميلى و امكانات مادّى نبايد مانع جهاد شود و هركجا مانع شد، زمينهساز قهر الهى است. إِنْ كانَ آباؤُكُمْ ... وَ أَمْوالٌ ... أَحَبَ ... فَتَرَبَّصُوا ... (در راه دوستى خدا و جهاد در راه او بايد از همه چيز و همه كس گذشت. زيرا حفظ دين، بر حفظ روابط خانوادگى، عاطفى و اقتصادى مقدّم است.)
4- اگر رفاه در زندگى اصل شد، انسانيّت سقوط مىكند و سبب دورى از خدا ورسول است وقهر و غضب نامعلومى را در انتظار دارد. «يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»
5- رفاه طلبانِ مسئوليّت گريز، مشمول هدايت الهى نمىشوند. «لا يَهْدِي»
6- برترى دادن مادّيات بر امور معنوى، نشانهى فسق است. أَحَبَّ إِلَيْكُمْ ... الْفاسِقِينَ (مرز ايمان و فسق، رها كردن معنويات است)
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ عبدالرزاق نیز در تفسیر خود این موضوع را از شعبى روایت نموده است.
پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم چنین ذکر شده وقتى که امیرالمومنین على علیهماالسلام اعلام نمود که هیچ مشرکى حق ندارد وارد مسجدالحرام شود قریش به جزع افتادند و گفتند در این صورت تجارت و داد و ستد ما از بین خواهد رفت و وضع اهل و عیال ما تباه خواهد گردید و دوران ما به آخر خواهد رسید سپس این آیه نازل گردید.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص407."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۴_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ «25»
همانا خداوند در مواضع بسيارى شما را يارى كرده است و در روز حُنين (نيز شما را يارى كرد،) آنگاه كه فراوانى لشگرتان شما را به غرور و اعجاب واداشت، ولى اين فزونىِ نفرات هيچ سودى براى شما نداشت و زمين با همهى گستردگىاش بر شما تنگ آمد، پس شما پشت به دشمن فرار كرديد.
نکته ها
در آيات قبل، تشويق به جهاد و هشدار نسبت به وابستگىها بود، در اين آيه الطاف و امدادهاى الهى را بازگو مىكند تا انگيزهى جهاد تقويت شود.
مجموع جنگها و سراياى پيامبر صلى الله عليه و آله، كه در اين آيه با تعبير «مَواطِنَ كَثِيرَةٍ» آمده، هشتاد
جلد 3 - صفحه 400
مورد بوده است. «1»
نقل شده است كه «متوكّل عباسى» مريض شد و نذر كرد كه اگر شفا يافت، «دراهم كثيرة» بدهد. پس از بهبودى، بحث شد كه دراهم كثيرة چقدر مىباشد؟ از امامهادى عليه السلام پرسيدند، آن حضرت با استناد به اين آيه فرمودند: بايد هشتاد درهم بدهد. «2»
سيماى جنگ حُنين:
جنگ حُنين در منطقهاى نزديك طائف، ميان مسلمانان و قبيلهى «هوازن» درگرفت و به همين سبب به آن جنگ هوازن هم مىگويند.
در سال هشتم هجرى پيامبر صلى الله عليه و آله براى مقابله با توطئه و تهاجم هوازن، به آن منطقه لشكركشى كرد. سپاه ده هزار نفرى اسلام كه مكّه را فتح كرده بود، به همراه دو هزار نفر از تازه مسلمانان، به آن سوى عزيمت كردند.
جنگ و درگيرى پس از نماز صبح بود و مسلمانان كه از حملهى قبايل هوازن غافلگير شده بودند، اغلب پا به فرار گذاشتند و نظام سپاه اسلام در هم ريخت، ولى با مقاومت سرسختانهى گروهى، سرانجام فراريان به فراخوانى پيامبر صلى الله عليه و آله بازگشتند و مجدّداً حمله آغاز شد و با كشته شدنِ صد نفر از مشركان و تسليم شدن بقيّه و به دست آمدن غنايم بسيار، جنگ حُنين با يارى خداوند به سود مسلمانان خاتمه يافت. دربارهى تعداد اسرا و ميزان غنايم و كيفيّتِ تقسيم آنها و مسائلى كه پيش آمد و نتايج اين نبرد، حرفهاى گفتنى بسيار است كه بايد به كتب تاريخ و مغازى مراجعه كرد.
پیام ها
1- عامل اصلى پيروزى جنگها در صدر اسلام، نصرت و امداد الهى بود. لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ ...
2- ياد الطاف الهى، از عوامل تقويت روحيّه و ايمان است. «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ»
3- جنگ حُنين بسيار مهم بود. («مَواطِنَ كَثِيرَةٍ» شامل جنك حُنين نيز مىشود، ولى
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 7، ص 464.
«2». تفسير اطيبالبيان.
جلد 3 - صفحه 401
به خاطر اهميّت آن جداگانه نيز نام برده شده است) «مَواطِنَ كَثِيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ»
4- گاهى كثرت جمعيّت و امكانات مادّى، سبب غرور و غفلت و قهراً سبب شكست مىشود. «أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ»
5- به امدادهاى الهى در همه حال نياز است، چه در حال ضعف و چه در حال قدرت. در جنگ بدر با مسلمانانِ اندك، از نصرت الهى برخوردار شدند و در جنگ حُنين با تعداد زياد، باز هم نصرت الهى به يارى آمد. لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ ... وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ
6- بدون ارادهى الهى، اسباب مادّى بىاثر است. «فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ»
7- براى ايجاد روحيّهى تعبّد و تواضع، گاهى بايد نقاط ضعف را به رخ كشيد، تا غرورهاى بيجا بشكند. «ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۵_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ «26»
سپس خداوند، آرامش خود را بر پيامبرش وبر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهيانى فرستاد كه شما آنان را نديديد و كافران را عذاب كرد، و اين كيفر كافران است.
نکته ها
در قرآن، شش مرتبه كلمه «سَكِينَتَهُ» بهكار رفته كه پنجبار آن در مورد جنگ است.
در جنگ حنين، خداوند چهار نوع لطف به مؤمنان داشت: سكينه، جنود نامرئى، قهر بر كفّار و پذيرش توبهى فراريان (كه در آيهى بعد مطرح است).
بعضى از اسيرانِ كفّار، از مسلمانان مىپرسيدند: كجايند آن سفيد پوشانى كه ما را مىكشتند؟ «1» اشاره به فرشتگانى كه با لباسهاى سفيد، به چشم كفّار مىآمدند.
«1». تفسير صافى.
جلد 3 - صفحه 402
پیام ها
1- لغزش رزمندگان در جبهه، سبب محروم شدن از امدادهاى غيبى الهى نمىشود. «ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ»
2- امدادهاى غيبى، رمز پيروزى مسلمانان است. «أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ»
3- داشتن روحيّهى خوب و اطمينانِ برخاسته از ايمان، از عوامل اصلى پيروزى در نبرد است. «سَكِينَتَهُ»
4- آرامش و اطمينان، هم براى رهبر لازم است، هم پيروان او. «سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» نگرانى پيامبر از فرار افراد بود و ناآرامى مردم، از ترس.
5- آرامش روحى مؤمنان، از سوى خدا بود، «سَكِينَتَهُ»؛ در آيهاى ديگر مىفرمايد: «سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» «1»
6- باور به حضور فرشتگان و مأموران الهى در جنگ براى امداد مؤمنان، يك عقيدهى قرآنى است. «أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها»
7- كشته شدن، براى كسىكه به مبدأ و معاد ايمان دارد افتخار است، ولى براى كافران، مايهى عذاب. «عذب»
8- عاقبت همهى كفّار، شكست و ذلّت است. عَذَّبَ ... ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۶_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا