"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ «88»
و موسى گفت: پروردگارا! تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگى دنيا زينت و اموال بسيار دادهاى، پروردگارا تا (به وسيلهى آنها،) مردم را از راه تو گمراه سازند. پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت، زيرا كه آنان تا عذاب دردناك را نبينند، ايمان نخواهند آورد.
جلد 3 - صفحه 614
نکته ها
قطع شيرهاى نفت، بستن راههاى تجارتى ونظامى و آتشزدن انبار مهمات دشمن، از مصاديقِ «رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ» مىباشد.
پیام ها
1- كلمهى «رَبَّنا» در دعا نقش مهمى دارد. «رَبَّنا» (سه بار در آيه تكرار شده)
2- هر كس هر چه دارد، از خداست. «آتَيْتَ فِرْعَوْنَ»
3- مال ودارايى، نشانهى محبوبيّت نزد خدا نيست. آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً ...
4- كفر، مانع كاميابى نيست. آتَيْتَ فِرْعَوْنَ ... زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا
5- جلوههاى مادّى مستكبرين، تنها در چند روزهى دنياست. «فِي الْحَياةِ الدُّنْيا»
6- طاغوتها هم خود گمراهند، هم ديگران را به گمراهى مىكشند. «لِيُضِلُّوا»
7- نفرين انبيا، نه بر اساس كينهى شخصى، بلكه به خاطر حفظ مكتب و امّت است. «لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ»
8- سرمايه ومال نزد افراد ناصالح، سبب انحراف واغفال، وفقر نيز زمينهى كفر مىشود. أَمْوالًا ... لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ
9- در دعاها، دعاى سياسى و نفرين بر دشمنان را فراموش نكنيم. رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ ...
10- آنجا كه استدلال و معجزه كارساز نباشد، نوبت نفرين است. رَبَّنَا اطْمِسْ ...
11- سنگدلان تا اجبار وقهر الهى را نبينند، حقّ را باور نمىكنند. «فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۸۸جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «89»
(خداوند) فرمود: دعاى شما دو تن مستجاب شد، پس ايستادگى كنيد و از شيوهى نادانان پيروى نكنيد.
جلد 3 - صفحه 615
نکته ها
در آيهى قبل، نفرين موسى عليه السلام مطرح بود و در اين آيه اجابت دعاى موسى وهارون عليهما السلام است. در روايات آمده است: موسى دعا مىكرد، هارون آمين مىگفت. شاهد آن كلمهى «رَبَّنا» است. «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: فاصلهى بين نفرين موسى وغرق فرعون، چهل سال بود. «2»
پیام ها
1- دعاى انبيا مستجاب است. «قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما»
2- استجابت دعاى موسى، نشانهى صحّت و درستى درخواستهاى او در هلاكت فرعونيان است. «أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما»
3- حتى پس از قبولى دعا هم صبر و پشتكار لازم است. «فَاسْتَقِيما»
4- رهبران الهى بايد در برابر افكار جاهلانه، با صلابت و قاطع باشند، زيرا سستى نشانهى جهل است. «فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»
5- پيروى از اهل علم جايز است. «لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نورالثقلين."
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۸۹جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ «90»
وما بنىاسرائيل را از دريا عبور داديم. در حالى كه فرعون ولشكريانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال مىكردند تا چون غرقاب فرعون را فراگرفت گفت: ايمان آوردم كه معبودى نيست جز همان كه بنىاسرائيل به او ايمان آوردهاند و من ازتسليمشدهگانم.
جلد 3 - صفحه 616
نکته ها
مراد از «بحر»، در اين آيه، همان رودخانهى درياگونه نيل است. عبور از آن، به فرمان الهى بود كه به موسى عليه السلام فرمان داد عصايش را به رود نيل بزند، آب شكافته و كف دريا خشك شد و موسى و همراهانش از آن عبور كردند.
توبه كردن و ايمان آوردن هنگام مرگ، بىاثر است. چنانكه مىفرمايد: «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» «1» توبهى خلافكارانى كه در آستانهى مرگ توبه و اظهار پشيمانى مىكنند، پذيرفته نيست.
پیام ها
1- در مبارزه با طاغوتها، به خدا توكل كنيم كه ما را تنها نمىگذارد. جاوَزْنا ...
2- در نظام هستى، همهى امور با ارادهى خداست. «جاوَزْنا، أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ»
3- دعاى پيامبران سرانجام مستجاب مىشود. «أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ»
4- فرعون كه مىخواست موسى را براندازد، «2» خودش نابود شد. «أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ» چراغى را كه ايزد برفروزد هرآنكس پف كند ريشش بسوزد
5- مستكبران، روزى به عجز و لابه خواهند افتاد. «قالَ آمَنْتُ»
6- مستكبرانى چون فرعون، لحظهى مرگ، مؤمن و مسلمان مىشوند، ولى ديگر چه سود! «آمَنْتُ»
7- ضربهها و حوادث تلخ، پردههاى غفلت را كنار مىزند. «آمَنْتُ»
8- قدرتهاى غيرالهى، تار عنكبوتى بيش نيستند و روزى تسليم مىشوند. قالَ ... أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ
«1». نساء، 18.
«2». فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً اسراء، 102.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 617
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۰_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ «91»
آيا اكنون؟! (در آستانهى مرگ توبه مىكنى؟) در حالى كه پيشتر نافرمانى مىكردى و از تبهكاران بودى؟
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ «92»
پس امروز جسد تو را (از متلاشى شدن وكام حيوانات دريايى) نجات مىدهيم تا عبرتى براى آيندگانت باشى. يقيناً بسيارى از مردم از نشانههاى ما غافلند.!
نکته ها
روايتى از امام رضا عليه السلام در تفسير صافى نقل شده است كه فرمود: سر تا پاى فرعون غرق در زره وسلاح بود وطبق قاعده مىبايست پس از غرق شدن به قعر دريا برود، ولى امواج، آن بدن سنگين را به ساحل بلندى افكند. كه اين خود يك معجزه بود.
پیام ها
1- قرآن از آينده و غيب خبر مىدهد. (هنوز هم پس از دهها قرن، بدن موميايى شدهى فرعون را در موزهى قاهره تماشا مىكنند) «نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ»
2- از مرگ و محو طاغوتها بايد درسِ عبرت گرفت. «آيَةً»
3- بايد در حفظ آثار و نشانههاى قدرت و امداد الهى كوشيد. «لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً»
4- بيشتر مردم ازتاريخ و حوادث گذشته، عبرت نمىگيرند. كَثِيراً مِنَ النَّاسِ ... لَغافِلُونَ
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 618"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۱_۹۲جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «93»
و ما بنىاسرائيل را در جايگاه شايستهاى جا داديم و از چيزهاى پاكيزه به آنان روزى بخشيديم، ولى آنان (با ديدن آن همه معجزات) اختلاف نكردند، مگر پس از علم و آگاهى (به حقّانيّت موسى). همانا پروردگارت، روز قيامت در آنچه كه در آن اختلاف مىكردند، ميان آنان داورى مىكند.
نکته ها
كلمهى «صدق» در فرهنگ قرآن، گاه در پى كلماتى مىآيد و مفهومِ شايسته، خوب و مناسب را مىرساند، مانند: «قَدَمَ صِدْقٍ» «1»، «مُدْخَلَ صِدْقٍ»، «مُخْرَجَ صِدْقٍ» «2»، «لِسانَ صِدْقٍ» «3»، «وَعْدَ الصِّدْقِ» «4»، «مَقْعَدِ صِدْقٍ» «5» و «مُبَوَّأَ صِدْقٍ». يعنى صدق و مطابق با واقع بودن، براى همه چيز ارزش است.
در اينجا هم گويا مطلوب بودن محلّ زيست بنىاسرائيل از نظر آب و هوا و نعمتها، يعنى شام و فلسطين منظور است. مكان صدق يعنى آنچه واقعاً جايگاهِ درست است، آنگونه كه بايد باشد. مسكن بنىاسرائيل هم داراى تمام شرايط زندگى بود و هم بسيار حاصلخيز كه جملهى «رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ» بيانگر آن است.
پیام ها
1- برخوردارى از مسكن مناسب، يكى از نعمتهاى الهى و مورد پسند اديان الهى است. «مُبَوَّأَ صِدْقٍ»
2- در نهضتهاى انبيا، علاوه بر معنويّت، ابعاد مادّى زندگى مردم نيز مورد توجّه است. «بَوَّأْنا، رَزَقْناهُمْ»
«1». يونس، 2.
«2». اسراء، 80.
«3». مريم، 50.
«4». احقاف، 16.
«5». قمر، 55.
جلد 3 - صفحه 619
3- باآنكه اغلب پس از انقلابها و تحوّلات، توازن اقتصادى جامعه به هم مىخورد و گرانى يا قحطى پيش مىآيد، ولى خداوند با سرنگونى رژيم فرعونى، بنىاسرائيل را از كمبودها نجات بخشيد. «رَزَقْناهُمْ»
4- تفرقه، همهى نعمتهاى الهى را خنثى مىكند. «بَوَّأْنا، رَزَقْناهُمْ، اخْتَلَفُوا»
5- ريشهى اختلافها، هميشه مسائل مادّى و رفاهى نيست، گاهى هم هوسها است. «بَوَّأْنا، رَزَقْناهُمْ، اخْتَلَفُوا»
6- علم به تنهايى نجات بخش نيست. «اخْتَلَفُوا، جاءَهُمُ الْعِلْمُ»
7- قرآن بيشترين انتقاد را از اختلافهاى آگاهانه دارد. «جاءَهُمُ الْعِلْمُ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۳جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ «94»
پس اگر در آنچه بر تو نازل كرديم شك دارى، از آن كسانى كه كتاب آسمانى پيش از تو را مىخوانند بپرس. يقيناً حقّ از سوى پروردگارت به سوى تو آمده است، پس از شك آوران مباش.
نکته ها
در روايتى از امام هادى عليه السلام مىخوانيم: افراد جاهل مىپرسيدند: چرا به جاى پيامبر، فرشتهاى بر ما نازل نمىشود؟ خداوند با نزول اين آيه و اينكه همهى انبيا داراى زندگى مردمى بودهاند، پاسخشان داد. «1»
سؤال: با آنكه كتب آسمانى گذشته تحريف شده است، چرا علماى اهل كتاب، در اين آيه مرجع و داور قرار داده شدهاند؟
پاسخ: زيرا با آنكه بخشهايى از كتب آسمانى گذشته تحريف شده، امّا ميان دانشمندان اهل كتاب، اشخاص و حرفهاى قابل استنادى يافت مىشود. «2»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير كبيرفخررازى.
جلد 3 - صفحه 620
پرسش و پاسخ قرآنى:
سؤال: چگونه قرآن مىفرمايد: «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ» اى پيامبر! اگر در حقّانيّت قرآن شكدارى، از اهل كتاب سؤال كن. با آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله هرگز در شك نبوده است؟ و عقل نمىپذيرد كه پيامبرى، در وحى شك كند؟
پاسخ: 1. كلمهى «إِنَّ» (اگر) فرض است و نشانهى حتميّت و وقوع نيست. مثل «إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ» «1» اگر خداوند فرزندى داشت. با آنكه آيهى «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»، فرزند داشتن را صريحاً نفى مىكند.
2. در آيهى 104 اين سوره از قول پيامبر خطاب به مردم آمده است: اگر در دين من شكّ داريد. «إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي»، پس خود آن حضرت شكّ نداشت، وگرنه تحدّى نمىكرد. همچنين قرآن مىفرمايد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ» «2» پيامبر به آنچه به او وحى مىشد ايمان داشت.
3. گاهى خطاب قرآن به پيامبر است، ولى مخاطبِ مورد نظر ديگرانند. مثل اين آيه: إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما ... «3» اگر پدر و مادرت در نزد تو به سنّ پيرى رسيدند.
در حالى كه پدر حضرت رسول قبل از تولّدش و مادر او در سنّ كودكى آن حضرت از دنيا رفتند و در هنگام نزول اين آيه، پيامبر پدر و مادرى نداشت تا پير باشند. آيه از بابِ «به در بگو تا ديوار بشنود» است، كه در زبان عربى مىگويند: «ايّاك اعنى و اسمعى يا جاره». در مسائل تربيتى هم گاهى خطاب به بزرگان و شخصيّتها مىكنند، تا ديگران حساب كار خودشان را بكنند.
پیام ها
1- از بين بردن شكّ در عقايد، ضرورى است. «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ»
2- هنگام شك بايد به عالمان رجوع كرد. «فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ» (پس سخن عالم حجّت است)
«1». مريم، 91.
«2». بقره، 285.
«3». اسراء، 23.
جلد 3 - صفحه 621
3- كتابهاى آسمانى مؤيّد يكديگرند. «يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ»
4- بعضى اهل كتاب، حقّ را مىگويند. «فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ»
5- رهبر بايد قاطع باشد وهيچترديدى به خود راه ندهد. «فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ»
6- فضل آن است كه دشمنان به آن گواهى دهند، آيا با اعتراف مخالفان به حقّانيّت آن، باز هم شك داريد؟! «فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۴جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ «95»
وهرگز از كسانى كه آيات الهى را تكذيب كردند، مباش كه از زيانكاران خواهى بود.
نکته ها
در آيهى قبل، از شك در قرآن نهى كرد، در اينجا از تكذيب آيات. چه بسا اگر شك برطرف نشود، سرانجام به تكذيب بيانجامد.
همهى تحليلها و پاسخهايى كه در آيهى قبل دربارهى «شك» مطرح شد، اينجا هم مطرح است، چون تكذيب، بدتر از شكّ است. آيات و احاديث بسيارى از يقين پيامبر خبر مىدهد. پس مقصود و مخاطب اين نهىها مردمند، نه شخص پيامبر. كسى كه از يقين او انسانهايى به يقين رسيدهاند، چگونه ممكن است خودش دچار شك يا تكذيب گردد؟!
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با آنكه معصوم است، امّا بارها در قرآن مورد خطاب و هشدار قرار گرفته است تا بدين وسيله به مردم هشدار داده شود و آنان حساب كار خود را بكنند. از جمله:
«لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» «1»، «فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ» «2» و «لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ» «3»
پیام ها
1- خداوند به پيامبرش نيز هشدار داده است. «لا تَكُونَنَّ»
«1». انعام، 14.
«2». قصص، 86.
«3». قصص، 87.
جلد 3 - صفحه 622
2- از دست دادن سرمايهى ايمان و رهبرى پيامبران، خسارت است. «الْخاسِرِينَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۵جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ «96»
همانا كسانى كه فرمان پروردگارت عليه آنان (به جرم اعمالشان) تحقّق يافته، ايمان نمىآورند.
وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ «97»
و اگرچه براى آنان هر گونه معجزهاى بيايد، تا آنكه عذاب دردناك الهى را ببينند (كه ايمان آن هنگام، بىثمر است).
نکته ها
با توجّه به جملهى «حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ» در آيهى 97 و جملهى «كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ» در آيه 98، مراد از «كَلِمَتُ رَبِّكَ»، قهر الهى مىباشد.
پیام ها
1- قهر الهى، حقِّ كافران است. «1» «حَقَّتْ عَلَيْهِمْ»
2- محروم شدن از ايمان به خاطر تكذيب و لجاجت مستمرّ كفّار، مقتضاى ربوبيّت و از سنّتهاى الهى است. «حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ»
3- انتظار ايمانِ همهى مردم را نداشته باشيم. «لا يُؤْمِنُونَ وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ»
4- گردنكشان وقتى قهر و عذاب الهى را با چشم ببينند، از وحشت و اضطراب ايمان مىآورند، ولى چه سود؟ لا يُؤْمِنُونَ ... حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ
«1». در آيهى ديگر مىخوانيم: «لِيُنذِرَ من كانَ حيّاً و يحقّ القول على الكافرين» يس، 7."
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۶_۹۷جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ «98»
جلد 3 - صفحه 623
پس اهل هيچ شهرى (به موقع) ايمان نياورد كه (ايمانش به او) سود بخشد؟ مگر قوم يونس (كه وقتى در آخرين لحظه ايمان آوردند،) ما عذاب خوار كننده را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم و تا مدّتى بهرهمندشان ساختيم.
نکته ها
با اينكه در اين سوره، تاريخ حضرت نوح و موسى به تفصيل بيان شده، امّا داستان توبهى قوم يونس در نصف آيه و با اشاره آمده است، ولى نام اين سوره را سوره يونس نهادهاند، شايد به خاطر حسّاسيّت و اهميّت كار قوم يونس باشد كه در آخرين لحظهها توبه كردند و خداوند توبهى آنان را پذيرفت.
امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت يونس عليه السلام از سى سالگى تا 63 سالگى تبليغ كرد، تنها دو نفر به او ايمان آوردند. حضرت، مردم را نفرين كرد و از ميان آنان رفت. يكى از آن دو مؤمن كه حكيمى دانا بود، با ديدن نفرين پيامبر و رفتنش از آن منطقه، بر بلندى رفت و با فرياد به مردم هشدار داد. مردمِ متأثّر شده و با راهنمايى او از شهر بيرون رفتند و ميان خود و فرزندانشان فاصله انداختند و به درگاه خدا ناله و توبه كردند تا بخشوده شدند.
يونس عليه السلام چون برگشت، ديد كه آن قوم هلاك نشدهاند، سبب را پرسيد، ماجرا را برايش شرح دادند. «1»
پیام ها
1- انسان مىتواند حتى در لب پرتگاه، خود را حفظ كند. «إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ»
2- ايمان و توبهى به موقع، عذاب الهى را برطرف مىسازد «لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا» (از ميان تمام اقوام تكذيب كنندهى گذشته، تنها قوم يونس بود كه به موقع توبه كرده و ايمان آوردند)
3- سرنوشت مردم به دست خودشان است. «آمَنُوا كَشَفْنا»
«1». تفاسير مجمعالبيان و صافى.
جلد 3 - صفحه 624
4- رمز خوشبختى انسانها در دنيا نيز ايمان است. آمَنُوا ... مَتَّعْناهُمْ
5- دعا و نيايش، هم بلا را رفع مىكند، هم كاميابى مىآورد. (با توجّه به شأن نزول) «كَشَفْنا، مَتَّعْناهُمْ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۸جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «99»
واگر پروردگارت مىخواست، (به اجبار) همهى مردم روى زمين يكجا ايمان مىآوردند. (اكنون كه سنّت خدا بر ايمان اختيارى مردم است،) پس آيا تو مردم را مجبور مىكنى تا ايمان آورند؟!
نکته ها
خداوند، هم قدرت دارد، هم حكمت و از قدرتش آنجا و آن گونه استفاده مىكند كه خلاف حكمت نباشد و چون حكمتش اقتضا دارد كه مردم آزاد باشند، هرگز با قدرت قهرى خود آنان را به ايمان اجبارى وادار نمىكند.
امّا مشركان مىگفتند: «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» «1» اگر خدا مىخواست ما مشرك نبوديم، پس شرك ما خواست خدا بوده است و ما بالاجبار مشرك شدهايم! اين آيه مىتواند پاسخى به سخن آنان باشد كه اگر اراده خدا بر اجبار كردن است، چرا اجبار به انحراف و شرك كند و لااقل اجبار به هدايت و ايمان بكند!؟
پیام ها
1- ايمان بر مبناى انتخاب است، نه اجبار وتحميل. «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ»
2- پيامبر صلى الله عليه و آله از روى دلسوزى، براى ايمان آوردن مردم اصرار مىكرد. «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»
«1». انعام، 148.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 625"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۹جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «100»
در حالى كه هيچ كس جز به اذن و ارادهى الهى توفيق ايمان ندارد و خداوند پليدى (ترديد و كفر) را بر كسانى كه نمىانديشند مقرّر مىدارد.
پیام ها
1- مردم نه مجبور به ايمانند (طبق آيهى قبل) و نه بدون هدايت و توفيق الهى، به ايمان آوردن موفّق مىشوند. «1» «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
2- كفر، پليدى است. «الرِّجْسَ»
3- لطف الهى و توفيق ايمان، شامل اهلخرد و تعقّل مىشود و آنكه با اختيار خود فكر و تعقّل نكند، مشمول قهرالهى مىشود. «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»
4- عقل سالم، زمينهساز ايمان است و بىايمانى، نشانهى بىخردى است. ... لا يَعْقِلُونَ
«1». «لاجبر و لاتفويض بل امر بين الامرين» بحار، ج 4، ص 197"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠٠جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ «102»
پس آيا (كسانى كه در برابر آن همه آيات وانبياى الهى سرپيچى مىكنند،) انتظار چيزى جز نظير روزگارِ (پر نكبت و ذلّت) پيشينيان را دارند؟ بگو:
در انتظار باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم (تا همان بلائى كه بر سر آنها آمد، بر سر شما نيز بيايد).
پیام ها
1- سنّت وقانون خداوند نسبت به همهى مردم يكسان است. «مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ»
2- تاريخ گذشتگان، عبرتى براى آيندگان است. «خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ»
3- به مهلتهاى الهى مغرور نشويم. «فَانْتَظِرُوا»
4- پايان بىدينى، تباهى است. «فَانْتَظِرُوا»
5- لجاجت مردم، گاهى انبيا را نيز مأيوس كرده به حدّى كه يأس خود را اعلام مىكردند. «قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 627"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۲جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «104»
بگو: اى مردم! اگر از (درستى) دين من در شك و ترديديد، پس (بدانيد كه من) كسانى را كه شما به جاى خدا مىپرستيد، نمىپرستم، بلكه خدايى را مىپرستم كه جان شما را (در وقت مرگ) مىگيرد و مأمورم كه از مؤمنان باشم.
پیام ها
1- شكّ ديگران، باعث شك وترديد ما نشود. قاطعيّت، شرط رهبرى است. إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ ...
2- هرگونه سازش، مداهنه و انعطاف با كافران ممنوع است، بايد جبههى كفر را از خود مأيوس سازيم. فَلا أَعْبُدُ ...
3- دشمن حتّى در سران اسلام هم طمع دارد. پس بايد برائت و تسليمناپذيرى خود را به صراحت اعلام كنيم. «فَلا أَعْبُدُ»
4- كسى كه مرگ و حيات به دست اوست، سزاوار پرستش است. «أَعْبُدُ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ»
5- با آنكه مرگ و حيات هر دو تنها به دست خداست، امّا اين آيه، مرگ را مطرح مىكند. زيرا مرگ، بهترين وسيلهى هشدار است. «الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ»
6- مشركان، معبودهاى خود را عاقل مىپنداشتند. ( «الَّذِينَ» براى عقلا مىباشد)
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 629"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۴_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
10.Yunus.104-106.mp3
2.78M
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۴_۱٠۵_۱٠۶جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «107»
و اگر خداوند (براى آزمايش يا هدف ديگر بخواهد) زيانى به تو برساند، جز خود او كسى توان برطرف كردن آن را ندارد واگر براى تو خيرى بخواهد، هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد. خير را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرساند و او بس آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
اينكه در برطرف كردن ضرر، تعبير «إِلَّا هُوَ» آمده، امّا در برطرف كردن خير نيامده، به خاطر آن است كه خداوند ضررى را كه به انسان برسد برطرف مىكند، امّا فضلى را كه به انسان برسد او بر نمىدارد، مگر آنكه اعمال ما آن را تغيير دهد. «1»
چنانكه در قرآن آمده است: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» «2» يعنى تغيير نعمت، بستگى به عملكرد خود انسان دارد. «3»
پیام ها
1- خير و شرّ تنها به دست خداست. «إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ، يُرِدْكَ بِخَيْرٍ»
2- هر تلخى و ضررى شرّ نيست، گاهى حوادث تلخ براى بيدارى فطرت يا آزمودن انسان است. «بِضُرٍّ» و نه «بَشِّرِ»
3- مقصود خدا، خير رساندن است. از اين رو در مورد خير، «يُرِدْكَ» و اراده به كار رفته و در ضرر، تعبير «يَمْسَسْكَ» آمده است. «4»
4- خيرى كه به انسان مىرسد، فضل الهى است، نه استحقاق انسان. «لِفَضْلِهِ»
5- خواست خدا، بر اساس حكمت است و مشيّتهاى او در كنار حكيم بودن او معنى مىشود. «يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ»
«1». تفسير روحالمعانى.
«2». رعد، 11.
«3». در دعاى كميل نيز مىخوانيم: «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تغيّر النعم»
«4». تفسير روحالمعانى.
جلد 3 - صفحه 631"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۷جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ «108»
بگو: اى مردم! اينك حقّ از سوى پروردگارتان به سراغ شما آمده است.
پس هر كس هدايت يابد، يقيناً به سود خويش هدايت مىيابد و هر كس گمراه شود، تنها به زيان خويش گمراه مىشود ومن بر (ايمان آوردن) شما وكيل نيستم (تا به اجبار شما را به راه حقّ درآورم).
پیام ها
1- آنچه از سوى خداوند آمده، (مثل قرآن و تعاليم انبيا) همه حقّ و از شئون ربوبيّت اوست. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ»
2- هدف بعثت انبيا و فرستادن كتب آسمانى، تربيت تمام انسانهاست. يا أَيُّهَا النَّاسُ ... رَبِّكُمْ
3- خداوند حجّت را تمام كرده است و ما عذرى در نپذيرفتن حقّ نداريم. «قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ»
4- خداوند از هدايت يافتن ما بىنياز است، سود و زيان هدايت و گمراهى تنها به خود ما باز مىگردد. «لِنَفْسِهِ»
5- انسان داراى اختيار است و سرنوشت هركس به دست خود اوست، حتّى انبيا هم حقّ اجبار مردم را ندارند. «ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ»
6- وظيفهى انبيا، ارشاد وتبليغ است، نه اجبار واكراه. «ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 632"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۸_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام