"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «130»
و همانا ما طرفداران فرعون را به قحطى و خشكسالى و كمبود محصولات گرفتار كرديم، باشد كه متذكّر شوند (و از راه انحرافى خود دست بردارند).
جلد 3 - صفحه 150
نکته ها
«سنين» جمع «سنة»، به معناى سال است، امّا وقتى با كلمه «أَخَذَ» به كار مىرود، اغلب به معناى قحطى وخشكسالى است. لذا ذكر «نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ»، شايد براى بيان مصداق بارز قحطى باشد.
گاهى بلاها و سختىها، در مسير بيدارى و امتحان انسان و زمينهى هلاكت اوست. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ» «1»
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: خداوند با كم شدن محصولات و بازداشتن بركات و بستن درِ خزانههاى خيرات، گناهكاران را مىآزمايد تا آنان متنبّه و متذكّر شده و توبه كنند و گناهان را ترك كنند. «2»
پیام ها
1- در تربيت، گاهى بايد از اهرم سختى و تنگنا نيز استفاده كرد. «وَ لَقَدْ أَخَذْنا»
2- ارادهى خداوند، بر عوامل طبيعى حاكم است. أَخَذْنا ... بِالسِّنِينَ
3- قحطى و خشكسالى، يا كيفر الهى است و يا هشدار و زنگ بيدارباش. «بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» آرى، تحوّلات هستى هدفدار است.
4- زمينههاى هدايت و سعادت، در خانوادهى مستكبرترين افراد نيز وجود دارد.
آلَ فِرْعَوْنَ ... لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
5- ممكن است علىرغم تلاش براى ارشاد مردم، هيچ وسيله وطرحى در بعضى كارساز نباشد، چون انسان در پذيرش آزاد است نه مجبور. أَخَذْنا ... لَعَلَّهُمْ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.130-131.mp3
3.06M
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳٠_۱۳۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «131»
«1». بقره، 155.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 143.
جلد 3 - صفحه 151
پس هرگاه خوبى و خوشى به سراغشان مىآمد، مىگفتند: اين حقّ (ما و به خاطر لياقت) ماست، ولى اگر تلخى و بدى به آنان مىرسيد، به موسى و پيروانش فال بد مىزدند، بدانيد كه سرچشمهى شومىهايشان نزد خداست (و اوست كه آنان را به خاطر رفتار بدشان كيفر مىدهد)، ولى اكثرشان نمىدانند.
نکته ها
«يَطَّيَّرُوا» از «تَطَيُّر»، به معناى فال بد زدن است. چون عربها اغلب فال بد را از طريق پرواز پرنده يا صداى آن مىدانستند، به هر گونه فال بد «طَيَره» مىگويند. «1»
در آيات ديگر قرآن نيز فال بد در مورد پيامبران حتّى رسولخدا صلى الله عليه و آله مطرح شده است. «2»
فال بد، در پيدايش حوادث و پيش آمدها، هيچ اثر طبيعى و منطقى ندارد، امّا آثار روانى بسيارى دارد. در روايات مىخوانيم: فال بد، نوعى شرك به خداست و هرگاه فال بد زديد، به كار خود ادامه دهيد و به آن اعتنا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمودند: فال بد، اثرش به همان اندازه است كه آن را مىپذيرى؛ اگر آن را سبك بگيرى، كم اثر خواهد بود و اگر آن را محكم بگيرى، پر اثر و اگر به آن اعتنا نكنى، هيچ اثرى نخواهد داشت. «3»
فال بد، در ميان تمام اقوام و ملل گذشته و حال وجود داشته و دارد و موجب بدبينى و ركود كارها مىشود، لذا از آن نهى شده است، امّا فالِ نيك چون سبب حركت و عشق و اميد است، اشكالى ندارد. «4»
پیام ها
1- فرعونيان، تنها خود را شايسته و حقّ كاميابى را مخصوص خود مىدانستند.
«قالُوا لَنا هذِهِ»
2- رفاه و كاميابى براى فرعونيان امرى شناخته شده و عادّى بود، امّا تلخىها براى آنان ناشناخته و ناباور بود. (كلمهى «الحسنة» همراه الف و لام و حرف
«1». تفسير نمونه.
«2». نساء، 78، نمل، 47 و يس، 18.
«3». تفاسير نمونه و الميزان.
«4». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 152
«فَإِذا» نشانهى شناخته شدن و كلمهى «سَيِّئَةً» بدون الف و لام در كنار «إِنَّ»، نشانهى ناشناخته و ناباور بودن است.)
3- اكثر فرعونيان به جاى آنكه از قحطى و هشدارهاى الهى بيدار شوند، به تحليل غلط پرداختند و آن را به موسى نسبت دادند. «يَطَّيَّرُوا بِمُوسى»
4- نسبت دادن خوبىها به خود و بدى و بدبختىها به انبيا و دين، نشانهى خودبينى و جهالت است. فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
5- ريشهى خرافات و فال بد، جهل است. يَطَّيَّرُوا ... لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۳۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ «132»
و (فرعونيان به موسى) گفتند: هرگونه آيه و معجزهاى بياورى، تا با آن ما را جادو كنى، ما به تو ايمان نمىآوريم.
نکته ها
از اينكه به حضرت موسى مىگفتند: هرگونه آيهاى بياورى، معلوم مىشود كه دشمن نيز مىدانست كه كار موسى جادو نيست، بلكه معجزهاى الهى است، ولى از روى لجاجت و تكبّر ايمان نمىآوردند، فقط ساحران هنگامى كه فهميدند كار موسى سحر نيست، بدون لجاجت ايمان آوردند. البتّه شايد آيه ناميدن كار حضرت موسى از سوى فرعونيان، از روى استهزا و مسخره بوده است.
پیام ها
1- گاهى انسان چنان سقوط مىكند كه با پيامبران و راهنمايان الهى برخورد كرده و نشانههاى روشن هدايت را نيز واژگون و تيره و تار مىبيند. «وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا»
جلد 3 - صفحه 153
2- تهمت سحر نسبت به معجزات انبيا، از رايجترين تهمتها بوده است.
«لِتَسْحَرَنا» در جاى ديگر مىخوانيم: «كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ» «1»
3- انسان در انتخاب عقيده آزاد است و انبيا مردم را مجبور به ايمان نمىكردند، لذا برخى مردم در برابر معجزات آنان لجاجت كرده و ايمان نمىآوردند. «فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ «133»
پس ما بر آنان طوفان و (هجوم) ملخ و حيوانات كوچك و قورباغهها و (جريان) خون را به صورت نشانههاى جدا جدا، فرستاديم، امّا باز هم تكبّر ورزيدند وآنان گروهى بدكار بودند.
نکته ها
«طوفان»، در فارسى به معناى تندباد است، امّا عرب آن را به معناى سيل كوبنده به كار مىبرد. البتّه بعضى به هر حادثهى عمومى و وحشتناك، طوفان گفتهاند. «قمل»، به حيوانات كوچك از قبيل شپش، مورچه و آفات حبوبات و نوعى حشرات گفته مىشود. «2»
خون، يكى از نشانههاى خداوند بر قوم بنىاسرائيل بود و مراد، خون شدن آبها يا خون دماغ شدن همهى مردم است كه نوعى عذاب الهى بود.
عذابهاى طوفان، خون و هجوم ملخ، تنها نسبت به فرعونيان بود و بنىاسرائيل از آن درامان بودند. داستان اين عذابها در تورات نيز آمده است. «3» هر بار كه بلايى به آنها مىرسيد، دست به دامن موسى مىشدند و قول مىدادند كه اگر خدا رفع بلا كند ايمان
«1». ذاريات، 52.
«2». مفردات راغب.
«3». درتورات، خون شدن آبها در سِفر خروج، باب 7 آيهى 20، هجوم پشه، در باب 8 آيهى 7، بارش تگرگ، در باب 9 آيهى 25 و هجوم ملخها، در باب 10 آيهى 14 آمده است.
جلد 3 - صفحه 154
بياورند، آن حضرت مىپذيرفت و از خدا درخواست كرده و بلا برطرف مىشد، امّا آنان باز دست از كفر و لجاجت خود بر نمىداشتند. چنانكه در آيات بعد نيز بيان مىشود.
پیام ها
1- پس از هشدار و اتمام حجّت خداوند و لجاجت و بىتوجّهى مردم، نوبت به كيفرهاى سخت مىرسد. بدنبال آيات قبل فرمود: فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ ...
2- آنچه مايهى رحمت است، به ارادهى الهى است. اگر او بخواهد، آب وسيلهى رحمت مىگردد، و اگر بخواهد، وسيلهى عذاب خواهد بود. «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ»
3- حيوانات، مأموران الهىاند، گاهى مأمور رحمتند، مثل تار عنكبوت بر در غار، براى حفاظت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و گاهى مأمور عذاب مىباشند، مثل أبابيل، قورباغه، ملخ و ... فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ ... الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ و در واقع هستى فرمانبردار خداوند است. «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «1»
4- بلاها اغلب جنبه تربيتى دارد و گاهى پس از هر كيفرى، مهلتى براى فكر و توبه و بازگشت است. «مُفَصَّلاتٍ»
5- گناه، زمينهساز تكبّر و تكبّر، زمينه انكار است. «فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۳_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ «134»
و چون بلا و بدبختى بر آنان واقع شد، (نزد موسى آمده) گفتند: اى موسى! براى ما نزد پروردگارت به خاطر عهدى كه نزد تو دارد (و دعاى تو را مستجاب مىكند)، دعا كن كه اگر اين بلا را از ما برگردانى، قطعاً به تو ايمان مىآوريم و حتماً بنىاسرائيل را (آزاد كرده و) با تو روانه مىكنيم.
«1». فتح، 4 و 7.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 155
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «135»
پس همين كه نكبت و بدبختى را (به خاطر دعاى موسى) از آنان تا مدّتى كه بايد به آن مىرسيدند برداشتيم، باز هم پيمان خود را مىشكستند.
نکته ها
«نكث»، در اصل به معناى باز كردن ريسمان تابيده شده است، سپس در مورد پيمانشكنى به كار رفته است.
«أَجَلٍ» در اين آيه، ممكن است مراد مدّتى باشد كه حضرت موسى عليه السلام براى رفع بلا تعيين مىكرد كه مثلًا فلان روز يا فلان ساعت بر طرف خواهد شد، تا بفهمند كه اين كيفر الهى است نه تصادفى.
و يا مراد اين باشد كه آن قوم لجوج، سرانجام گرفتار قهر حتمى خواهند شد، ولى تا رسيدن آن اجل حتمى و غرق شدن در دريا، موقّتاً عذاب برداشته مىشود.
مراد از عهد، يا استجابت دعاى موسى مىباشد و يا منظور مقام نبوّت و رسالت اوست. «1»
پیام ها
1- نياز و گرفتارى، غرور انسان را مىشكند. لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا ...
آنچه شيران را كند روبه مزاج
احتياج است، احتياج است، احتياج
2- كافران نيز از طريق توسّل به اولياى خدا، نتيجه مىگرفتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا»
3- فرعونيان نيز به وجود خدايى كارساز براى حضرت موسى، ايمان داشتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
4- دعا، در جلب رحمت خدا و دفع سختىها وبلاها مؤثّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
5- آزادسازى انسانها، از رسالتهاى انبياست. «لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ»
6- برطرف كردن عذاب و قهر الهى، تنها به دست خود اوست. «فَلَمَّا كَشَفْنا»
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 156
7- به وعدههاى ديگران، به هنگام اضطرار و ناچارى، چندان تكيه نكنيم. فَلَمَّا كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ
8- تجاوزگرى انسان، اغلب در هنگام رفاه و احساس بىنيازى است. كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» «1»
9- حوادث تلخ و شيرين در نظام هستى، زمانبندى دارد. «إِلى أَجَلٍ»"
https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D9%87_134_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%81#:~:text=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%86%D9%88%D8%B1%20(%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86,%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF.%20%C2%AB%D8%A5%D9%90%D9%84%D9%89%E2%80%8C%20%D8%A3%D9%8E%D8%AC%D9%8E%D9%84%D9%8D%C2%BB
با سلام محضر همراهان قرآنی بعلت مشکلی که در پیام رسان ایتا بوجود امده امکان ارسال صوت تفسیر نیست
🙏🙏🙏
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ «134»
و چون بلا و بدبختى بر آنان واقع شد، (نزد موسى آمده) گفتند: اى موسى! براى ما نزد پروردگارت به خاطر عهدى كه نزد تو دارد (و دعاى تو را مستجاب مىكند)، دعا كن كه اگر اين بلا را از ما برگردانى، قطعاً به تو ايمان مىآوريم و حتماً بنىاسرائيل را (آزاد كرده و) با تو روانه مىكنيم.
«1». فتح، 4 و 7.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 155
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «135»
پس همين كه نكبت و بدبختى را (به خاطر دعاى موسى) از آنان تا مدّتى كه بايد به آن مىرسيدند برداشتيم، باز هم پيمان خود را مىشكستند.
نکته ها
«نكث»، در اصل به معناى باز كردن ريسمان تابيده شده است، سپس در مورد پيمانشكنى به كار رفته است.
«أَجَلٍ» در اين آيه، ممكن است مراد مدّتى باشد كه حضرت موسى عليه السلام براى رفع بلا تعيين مىكرد كه مثلًا فلان روز يا فلان ساعت بر طرف خواهد شد، تا بفهمند كه اين كيفر الهى است نه تصادفى.
و يا مراد اين باشد كه آن قوم لجوج، سرانجام گرفتار قهر حتمى خواهند شد، ولى تا رسيدن آن اجل حتمى و غرق شدن در دريا، موقّتاً عذاب برداشته مىشود.
مراد از عهد، يا استجابت دعاى موسى مىباشد و يا منظور مقام نبوّت و رسالت اوست. «1»
پیام ها
1- نياز و گرفتارى، غرور انسان را مىشكند. لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا ...
آنچه شيران را كند روبه مزاج
احتياج است، احتياج است، احتياج
2- كافران نيز از طريق توسّل به اولياى خدا، نتيجه مىگرفتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا»
3- فرعونيان نيز به وجود خدايى كارساز براى حضرت موسى، ايمان داشتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
4- دعا، در جلب رحمت خدا و دفع سختىها وبلاها مؤثّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
5- آزادسازى انسانها، از رسالتهاى انبياست. «لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ»
6- برطرف كردن عذاب و قهر الهى، تنها به دست خود اوست. «فَلَمَّا كَشَفْنا»
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 156
7- به وعدههاى ديگران، به هنگام اضطرار و ناچارى، چندان تكيه نكنيم. فَلَمَّا كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ
8- تجاوزگرى انسان، اغلب در هنگام رفاه و احساس بىنيازى است. كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» «1»
9- حوادث تلخ و شيرين در نظام هستى، زمانبندى دارد. «إِلى أَجَلٍ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۴_۱۳۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ «136»
سرانجام از آنان انتقام گرفته و در دريا غرقشان ساختيم، زيرا آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند.
نکته ها
«انتقام»، در اينجا به معناى مجازات و كيفر است، نه كينهتوزى.
«يم»، در مصر قديم به دريا و رودخانه مىگفتند و چون داستان موسى و غرق فرعون و فرعونيان مربوط به مصر است، در قرآن همان لغت كهن به كار رفته است. «2»
آن گذشت از نيل، با ياران چو برق
وين به خوارى گشت در رودابه غرق
ناظران بينند با چشم شهود
كان كجا رفت، اين كجا ماند از جحود
پیام ها
1- توجّه به انتقامگيرى خداوند، زمينهى تذكّر و ترك گناه است. «فَانْتَقَمْنا» خداوند هم ارحم الراحمين و بسيار مهربان است و هم انتقامگيرنده.
2- سرنوشت ما و ريشهى ناگوارىها و بلاها، در دست خودماست. فَأَغْرَقْناهُمْ ... بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا
3- غفلت از آيات الهى، تاوان سنگينى دارد. فَأَغْرَقْناهُمْ ... كانُوا عَنْها غافِلِينَ
«1». علق، 6- 7.
«2». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 157"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ «137»
و بخشهاى شرقى و غربى سرزمين (فلسطين) را كه در آن بركت قرار داده بوديم به قومى كه پيوسته تضعيف مىشدند به ميراث داديم و وعدهى نيكوى پروردگارت دربارهى (پيروزى) بنىاسرائيل، به خاطر صبرشان تحقّق يافت و آنچه را فرعون وقومش (از كاخ) ساخته و آنچه را افراشته بودند ويران كرديم.
نکته ها
«ارث»، به دارايى و مالى گفته مىشود كه انسان بدون كسب و كار و معاملهاى به آن برسد، خواه از مردگان باشد يا از زندگان. «1»
داستان عبور حضرت موسى و پيروانش از دريا و غرق شدن و عذاب فرعونيان در آن، ترسيمى از قيامت است كه همه وارد جهنّم مىشوند و سپس متّقين نجات پيدا مىكنند. وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها ... ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا «2»
سرزمينهايى كه در اختيار فرعونيان بود، آنچنان وسيع بود كه افقهاى متعدّد و طلوع و غروبهاى متفاوت داشت. «مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا» و همچنين داراى محصولات و بركات مادّى ومعنوى بسيارى بود، زيرا محلّ بعثت انبياى الهى و مدفن بسيارى از آنان بود.
پيش از اكتشافات بشر، قرآن، زمين را كروى معرّفى كرده است. زيرا لازمهى تعدّد مشرق «مَشارِقَ» و مغرب «مغارب»، كروى و در حركت بودن زمين است.
خداوند در اين آيه به پيامبر اسلام نيز نويد پيروزى مىدهد. به كار بردن لفظ «رَبِّكَ» در
«1». تفسير نمونه.
«2». مريم، 71- 72.
جلد 3 - صفحه 158
جملهى «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ»، به معناى آن است كه تو نيز مشمول حمايت ما هستى.
پیام ها
1- حمايت خداوند از مستضعفان، مخصوص بنىاسرائيل نيست، بلكهيك سنّت دائمى است. «أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ» و نفرمود: «اورثنا بنىاسرائيل»
2- بنىاسرائيل، در مدّت طولانى به دست فرعونيان به ضعف كشيده شده بودند.
«كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ»
3- حكومت انبيا، حكومت مستضعفان است. «يُسْتَضْعَفُونَ»
4- شرط پيروزى، صبر و مقاومت است. مستضعفان و ملّتى كه صابر و مقاوم باشند، وارث زمين مىشوند. أَوْرَثْنَا ... بِما صَبَرُوا
5- خداوند، بىكم وكاست به وعدههايش عمل مىكند. «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ»
6- هلاكت فرعونيان و به حكومت رسيدن بنىاسرائيل، از سخنان و وعدههاى زيباى پروردگار است. «كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى»
7- تحوّلات اجتماعى و تاريخى، به دست خداوند است. أَوْرَثْنَا ... دَمَّرْنا
8- قوم فرعون از نظر صنعت و ساخت بنا، پيشرفته بودند. يَصْنَعُ ... يَعْرِشُونَ ولى رشد و توسعهاى كه جدا از دين و ايمان باشد، سرانجام خوبى ندارد."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا