"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «32»
مىخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش سازند، ولى خداوند جزاين نمىخواهد كه نور خود را به كمال برساند، هرچند كفّار، ناراحت باشند.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: خداوند به اهل زمين نگاه كرد و من را انتخاب كرد، سپس بار ديگر نگاه كرد و علىبن ابىطالب عليهما السلام را انتخاب فرمود، او بعد از من نور زمين است. آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند. «1»
پیام ها
1- توطئه دشمنان، دائمى وبىوقفه است. «يُرِيدُونَ» (فعلمضارع، نشانه استمرار و تداوم است)
2- احكام اسلام ودين خدا، نور است ونور، سرچشمهى حيات. «نُورَ اللَّهِ»
3- هرچند گروههاى كفّار هر دستهاى به نوعى تلاش مىكنند، امّا هدف همهى آنها خاموش ساختنِ فروغ دين است. «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ»
4- تلاشهاى كافران در مبارزه با دين، مثل فوت كردن به خورشيد است. «2» «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»
5- يكى از تلاشهاى دشمنان دين، تبليغات است. «بِأَفْواهِهِمْ»
6- اگر نداى اسلام از زبان پيامبر نور است، تداوم آن در شكل امامت، اتمام نور است. «3» «يُتِمَّ نُورَهُ»
«1». بحار، ج 23، ص 320.
«2». نمرودها، فرعونها، بنىاميه و بنىعباس و امثال آنان، نمونههاى عملى تلاش كفّارند.
«3». چنانكه در آيهى اكمال دين، مسألهى امامت به عنوان اتمام نعمت به حساب آمده است: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى». مائده، 3.
جلد 3 - صفحه 410
7- خداوند به طرفداران حق، وعدهى پيروزى داده است. أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ ...
8- خداوند، فروغ دين را نه تنها حفظ مىكند، بلكه گسترش مىدهد. «يُتِمَّ نُورَهُ»
9- كفّار بدانند كه با ارادهى حتمى خداوند براى پيروزى دين حقّ، طرفاند و هرگونه تلاش بر عليه مكتب اسلام محكوم به شكست است. «يُتِمَّ نُورَهُ»
10- اسلام مكتبى جاودانه بوده، «يُتِمَّ نُورَهُ» و مخالف آن كافر است. «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»
11- ارادهى الهى، در مسير راضى ساختن پيامبر خويش است، هرچند كفّار را خوش نيايد. «1» «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»
«1». در داستان تغيير قبله نيز خداوند قبلهاى قرار داد كه پيامبر اسلام راضى باشد؛ «قِبْلَةً تَرْضاها» (بقره، 144) و نيز: «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» ضحى، 5."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «33»
او كسى است كه پيامبر خود را با هدايت ودين حقّ فرستاد، تا آن را بر همهى دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناراحت باشند.
نکته ها
اين آيه به همين صورت، علاوه بر اين سوره در دو سورهى ديگر نيز آمده است: سورهى فتح، آيهى 28 و سورهى صفّ، آيهى 9.
گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال هميشه پيروز بوده است، امّا اين آيه، غلبهى ظاهرى و وعدهى حاكميّت اسلام بر جهان را بيان مىكند. چنانكه در آيات ديگرى نيز «ظَهَرَ» به معناى استيلا يافتن آمده است، مثل: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ» «2» اگر بر شما غالب شوند، سنگسارتان مىكنند. ودربارهى كفّار آمده است: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً» «3» اگر بر شما غالب شوند، هيچ عهد و پيمانى را مراعات نمىكنند.
«2». كهف، 20.
«3». توبه، 8.
جلد 3 - صفحه 411
از يك سو اين آيه تاكنون تحقّق نيافته است و از سويى ديگر خداوند وعدهى حاكميّت كلّى اسلام را داده و وعدهاش دروغ نيست، در نتيجه همان گونه كه در روايات بسيارى آمده است، اين آيه به ظهور حضرت مهدى عليه السلام اشاره دارد.
مسألهى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهلسنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى مسلمانان است. هرچند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانستهاند. «1»
امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله اقرار خواهد كرد. «2»
در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است؛ از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانهاى و هيچ قريهاى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريهاى شنيده خواهد شد. «3»
پیام ها
1- محور وپايهى دين اسلام، حقّ است. «دِينِ الْحَقِّ» (همهى اديانآسمانى حقّند، ولى به خاطر پيدايش تحريف در آنها، حقّانيت آنها مخدوش شده است)
2- حقّ بر باطل پيروز است. «لِيُظْهِرَهُ»
3- اراده و حركت خود را با ارادهى الهى هماهنگ سازيم، وگرنه محو و نابود خواهيم شد. «لِيُظْهِرَهُ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
«1». منتخب الأثر.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير صافى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 412"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۳_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «34»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! بسيارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعيّت خود،) اموال مردم را به ناحق مىخورند و آنان را از راه خدا باز مىدارند و كسانىكه طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىكنند، پس آنان را به عذابى دردناك، بشارت بده!
نکته ها
معناى احبار و رهبان در آيهى 31 گذشت.
علماى يهود بهخاطر منافع مادّى خود، حقّ را كتمان كردند وبه حقانيّت دين اسلام اعتراف نكردند، يا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، يا تفتيش عقايد كرده و به ديگران تهمت زدند.
سوء استفاده از موقعيّتها، حرام است وبزرگترين خطر براى علماى دين، فساد مالى است. «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ» (كسانىكه متولّى موقوفاتاند و آنها را در مسير اهداف وقف شده مصرف نمىكنند، از مصاديق اين آيه مىباشند)
زكات در روايات:
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: در چه مقدار مال، زكات واجب مىشود؟ حضرت فرمود: زكات ظاهر يا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابى را براى زكات ظاهر بيان نموده و آنگاه در بيان زكات باطن فرمودند: «فلا تستأثر على اخيك بما هو احوج اليه منك» «1» آنچه را برادر دينىات به آن نيازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجيح دهى.
در روايتى ديگر، آن حضرت مىفرمايد: «انّما اعطاكم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها
«1». تفسير صافى.
جلد 3 - صفحه 413
حيث وجّهها اللَّه تعالى و لم تُعطِّلوها لتكنِزوها» «1» خداوند اين مالهاى اضافى را به شما عطا كرد تا در مسير رضاى او خرج كنيد، نه آنكه احتكار و گنج كنيد.
طبق روايات، امام زمان عليه السلام چون ظهور كند، گنجها را حرام مىكند و همه را به مبارزات خود به مصرف مىرساند.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: انّ اللَّه فرض على اغنياء المسلمين فى اموالهم القدرَ الّذى يَسَعُ فقرائهم ...
الا انّ اللَّه يحاسبهم حساباً شديداً و يعذّبهم عذابا اليما «2» خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زكات واجب كرده كه كفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! اگر به وظيفهى خود عمل نكنند، همانا خداوند از آنان حسابرسى شديد مىكند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر مالى كه زكات آن پرداخت نشود كنز است، گرچه پنهان نباشد، يا غيرطلا و نقره باشد. «3»
ابوذر و آيهى كنز:
ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پيامبر، در اعتراض به زراندوزىهاى معاويه و عثمان و عمّال حكومت و حيف و ميل اموال عمومى، صبح و شام اين آيه را با صداى بلند در برابر معاويه و سپس در مقابل عثمان مىخواند و مىگفت: اين آيه مخصوص مانعان زكات نيست و هر نوع زراندوزى را شامل مىشود.
در تفسير شريف الميزان آمده است كه از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاويه و كعب الأحبار، بر مىآيد كه ثروتاندوزى در جامعهى فقير حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زكاتش پرداخت شده باشد.
البتّه برخى آن را به اجتهاد شخصى ابوذر نسبت مىدادند، ولى خودش مىگفت: «ما قلتُ لهم الّا ما سَمعتُ من نبيّهم» آنچه گفتهام از پيامبر شنيدهام. از طرفى صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأييد پيامبر است.
از فرازهاى برجستهى زندگى ابوذر، همين امر به معروف و نهى از منكر او نسبت به حكّام،
«1». تفسير صافى.
«2». تفسير صافى.
«3». تفسير كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 414
در زمينهى ريختوپاشهاى اقتصادى است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلكه اعتراض به يك منكر اجتماعى بود.
سرانجام عثمان، اين صحابى پارسا و انقلابى را به شام تبعيد كرد، از شام هم به بدترين وضعى به مدينه آوردند، سپس به «ربذه» تبعيد شد و در تبعيدگاه، مظلومانه جان سپرد. و اين نيز از فرازهاى ناپسند وننگين حكومت عثمان بود.
ديگران براى تبرئهى عثمان، كوشيدهاند تا به ابوذر تهمت سوسياليست بودن و فكر اشتراكى داشتن و مخالفت با مالكيّت خصوصى بزنند، امّا علامه امينى قدس سره در الغدير، بحث مبسوطى در ردّ اين اتهام دارد. «1»
تبعيدهاى مكرّر ابوذر به خاطر مناقشات او با حكومت و فريادهاى اعتراض آميزش بر ضدّ روش مالى عثمان و زراندوزى معاويه و توجيهگرىهاى كعبالأحبار، در كتب تاريخى شيعه و اهل سنّت آمده است، «2» هر چند برخى خواستهاند به نوعى توجيه كنند و اين مناقشات را به حساب آزادى بيان و عقيده در دورهى عثمان بگذارند، يا آنكه تبعيد آن صحابى بزرگوار را به عنوان اينكه «دفع شرّ مهمتر از كسب منفعت است» بدانند و حضورش را در مدينه و شام، شرّ تلقّى كنند و تبعيدش را رعايتِ مصلحت به شمار آورند، «3» ولى اين رفتار ننگآلود با يار صديق و پرهيزكار پيامبر كه ز
بان صريح و اعتراض دلسوزانهاش تنها با انگيزهى عمل به وظيفه در برابر انحرافات بود، هيچ توجيه و تأويلى نمىپذيرد.
پیام ها
1- بعضى از علماى اهل كتاب، بد نيستند. «كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ»
2- بهرهگيرى علما از مال مردم و بهره نرساندن به آنان كه موجب بىرغبتى مردم به دين مىشود شايد مصداقِ «صدّ عن سبيل اللَّه» باشد. لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ ... وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ
«1». الغدير، ج 8، ص 335.
«2». تفسير نمونه.
«3». از جمله: تفسير المنار، ج 10، ص 406- 407.
جلد 3 - صفحه 415
3- بازداشتن علماى يهود و نصارى مردم را از راه حقّ، به خاطر دستيابى به دنياست. يَكْنِزُونَ ... يَصُدُّونَ
4- در اسلام، محدوديّتى براى سرمايه نيست، امّا راه تحصيل آن شروطى دارد و زراندوزى و بدمصرف كردن ثروت حرام است. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ ... وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ (وقتى زراندوزى حرام باشد، احتكارِ ضروريّات قطعاً حرام است)
5- مال اندوزى و حرص، احتكار و پنهان كردن است. چون مشكلات بسيارى را براى جامعه فراهم مىكند. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ ... وَ لا يُنْفِقُونَها
6- دنياپرستى علما و زراندوزى ثروتمندان، سبب قهر الهى است. فَبَشِّرْهُمْ ...
7- جمعآورى طلا و نقره و پول، و انفاق نكردن و احتكار آن، گناه كبيره است. چون وعدهى عذاب به آن داده شده است. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ ... بِعَذابٍ أَلِيمٍ
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ شیخ بزرگوار در کتاب امالى از ابوالمفضل نقل نماید که گفت: وقتى که این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: هر کس که زکات خویش را بدهد اموال او کنز نخواهد بود. اگر چه در زیر هفت طبقه زمین پنهان باشد و هر کس که زکات مال خود را نپردازد اموال او کنز و گنج محسوب خواهد گردید اگرچه در زیرزمین پنهان نشده و در روى زمین باشد».
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص410."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۴_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ «35»
روزى كه آن طلاها و نقرهها، در آتش دوزخ گداخته مىشود و با آنها پيشانىها و پهلوها و پشتهاى آنان را داغ مىنهند، (فرشتگان عذاب به آنان مىگويند:) اين است آنچه براى خود اندوختيد (و به محرومان نداديد)، پس مزهى آنچه را كه مىاندوختيد بچشيد!
نکته ها
كلمهى «تكوى» از ريشه «كى»، به معناى چسباندن چيز داغ به اعضاى بدن است.
انتخاب اين سه موضع از بدن براى داغ نهادن، يا براى آن است كه گرما از اين سه نقطه زودتر به درون بدن سرايت مىكند، «1» يا براى اين است كه ثروتمندان با چهره به فقيران عبوس مىكنند، با پهلو بىاعتنايى و با كمر، پشت به آنان مىكنند، يا اينكه مراد از صورت، جلوى بدن است و مراد از كمر، عقب بدن و مقصود از پهلو، دو طرف بدن. يعنى كنايه از
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 416
گداختن همهى بدن است.
امام صادق عليه السلام، با استناد به اين آيه، ترك زكات را از گناهان كبيره دانستهاند. «1»
در روايتى ابوذر مىگويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله كنار كعبه دوبار فرمودند: «هم الأخسرون و ربّ الكعبة»، به خداى كعبه قسم! آنان زيانكارترين هستند. پرسيدم: پدر و مادرم فدايت! منظورتان چه كسانى است؟ فرمود: زراندوزان. «2»
پیام ها
1- خداوندى كه انسانها را به همان صورت اوّل زنده مىكند، مىتواند جمادات و طلا و نقره را هم به همان صورتِ دنيوى، حاضر سازد. «هذا»
2- كيفر وپاداش انسان در قيامت، با اعمال او در دنيا متناسب است. «هذا ماكنزتم»
3- يكى از ابزارهاى شكنجه در قيامت، اموال دنيوى است. «هذا ما كنزتم»
4- در قيامت، خداوند شيرينى مال و ثروت را از ذائقهى زراندوزان در مىآورد. «فَذُوقُوا»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». تفسير مجمعالبيان."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۵_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «36»
همانا تعداد ماهها نزد خداوند، در كتابِ (آفرينش) خدا و از روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، دوازده ماه است، كه چهارماه از آن (جنگ) حرام است، اين آيين ثابت و پابرجاست. پس در اين ماهها، با جنگ و خونريزى بر خود ستم نكنيد و جملگى با همهى مشركان بجنگيد، آن گونه كه آنان همگى با شما مىجنگند و بدانيد كه خداوند باپرواپيشهگان است.
جلد 3 - صفحه 417
نکته ها
سال، دوازده ماه دارد و كلمهى «شَهْرُ» (ماه) نيز دوازده بار در قرآن آمده است. «1»
عدد دوازده كه بارها در قرآن آمده است، عدد مباركى است؛ تعداد رهبران بنىاسرائيل و چشمههاى آب زلال كه با معجزهى موسى عليه السلام جوشيد، عدد امامان اهل بيت عليهم السلام و ... دوازده است.
چهار ماهى كه جنگ در آن حرام است عبارتند از: ذى القعده، ذى الحجّه، محرّم و رجب. سه ماه اوّل پىدرپى است. «2»
نظام حركت ماه به دور زمين و چرخشى كه به ارادهى الهى در منظومهى شمسى در طول سال است، از آغاز خلقت بر اين كرات حاكم بوده است.
احترام ماههاى حرام تا وقتى است كه دشمن از آن سوء استفاده نكند و در اين ماهها حمله و هجوم نياورد والّا اگر دشمن حمله كرد، دفاع لازم است. طبق آيهى 194 سوره بقره: «وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ، فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ»، همهى چيزهاى مورد احترام، قابل قصاص است. هر كس از قانون عدم تعرّض، سوء استفاده كرد و بر شما تجاوز كرد، شما هم به همان گونه عمل كنيد.
تعبير ثابت و پا بر جا بودن اين آيين، شايد اشاره به اين باشد كه احترام چهارماه در همهى اديان آسمانى ثابت بوده است. (طبق روايات)
در برخى روايات از امام باقر عليه السلام، دوازده امامِ پس از پيامبر اسلام، به عنوان تأويل اين آيه شمرده شده است. «3»
پیام ها
1- بهترين تقويمِ تاريخ و زمانبندى، آن است كه ثابت، طبيعى و همگانى باشد. ماههاى قمرى اين سه ويژگى را دارند. عِدَّةَ الشُّهُورِ ...
2- وجود ماههاى دوازدهگانه، به تدريج شكل نگرفته است، بلكه از آغاز پيدايش
«1». اعجاز عددى قرآن.
«2». كافى، ج 4، ص 240.
«3». تفسير كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 418
زمين و آسمان بوده است. اثْنا عَشَرَ شَهْراً ... يَوْمَ خَلَقَ
3- رزمندگان و خانوادههايشان، نياز به عيادت، آموزش، استراحت و رسيدگى به خانه و زندگى دارند. بنابراين يك سوّم سال، اجباراً بايد جنگ خاموش شود تا فرصتى براى اينها باشد. «مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ» حتّى در جنگ هم بايد اصولى رعايت شود و به ناآگاهان، اغفال شدگان، زنان، سالمندان و كودكان، تعرّض نشود و بدون توجيه و تذكّر قبلى، حمله نشود.
4- همه زمانها يكسان نيستند. در زمان هم قداست و حرمت مطرح است. «مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ»
5- اسلام، هم مكان أمن دارد، (مكّه) هم زمانِ امن (ماههاى حرام). جالب آنكه محور سه ماه (ذيقعده، ذيحجّه ومحرّم) از اين چهار ماه حرام، ماه حجّ (ذيحجّه) است.
6- زيان بىتوجّهى به ماههاى حرام، به خود انسانها باز مىگردد «فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ»
7- در اسلام اصل بر جنگ نيست، بلكه بر فكر، برهان، حكمت، موعظه و زندگى مسالمت آميز است؛ مگر براى رفع مزاحمان اجتماعى و سركوبى مستكبران يا براى دفاع، حتّى در ماههاى حرام. «قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ»
8- اجازه ندهيد دشمن از مقدّساتِ دينى و احكام فقهى شما سوء استفاده كند. «قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً» اگر دشمن در ماههاى حرام حمله كرد، مقدّسمآب نشويد، بلكه مقابله كنيد.
9- حمله به دشمن، بايد همانند ابعاد حملات دشمن باشد. «كَما يُقاتِلُونَكُمْ»
10- پيروزى در سايهى تقواست. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 419"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۶_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ «37»
همانا تأخير (و تغيير ماههاى حرام به ماههاى ديگر،) سبب افزايش در كفر است، كه به وسيله آن كافران گمراه مىشوند. (آنها) يك سال (جنگ در ماههاى حرام) را (به سليقه و تمايل و مصلحتانديشى،) حلال مىدانند و يك سال آن را حرام، تا با تعداد ماههايى كه خداوند حرام ساخته، مطابق آيد. از اين رو آنچه را خدا حرام كرده حلال مىكنند. كارهاى ناپسند آنها، در نظرشان زيبا جلوه يافته است و خداوندكافران را هدايت نمىكند.
نکته ها
«نَسيىء» و «نِسيه» از يك ريشه است. نسيه كردن، يعنى گرفتن جنس و پرداخت پول را به تأخير انداختن، و جابهجا كردن روزهايى را كه جنگ در آن حرام است، نسيىء گفتهاند.
كافران گاهى روشنفكر شده، در قانون الهى دست مىبردند و در گرماگرم جنگ، چون به ماههاى حرام برمىخوردند، براى آنكه جنگ را متوقّف نكنند مىگفتند: ادامه مىدهيم و به جاى اين ماه، در ماه ديگرى آتش بس اعلام مىكنيم. «1»
پیام ها
1- به مقدّسات احترام بگذاريم. دخل و تصرّف و بازى كردن با قانون الهى، كفر است. «إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ» چهار ماه تعطيلى مطرح نيست، بلكه نافرمانى در آنچه خدا فرموده مهم است.
2- كفر داراى درجات و مراحلى است. «زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ»
3- يكى از عوامل گمراهى كفّار، جابهجايى ماههاى حرام بوده است. «يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 420
4- يكى از عوامل انحراف مردم، تفسير و تحليلهاى غلط، براى دست بردن در احكام و قوانين الهى است. يُحِلُّونَهُ عاماً ...
5- اعراب جاهلى با اينكه ماهها را جابجا مىكردند، ولى به مقدار زمان آن معتقد بودند. «لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ»
6- آنكه كار خود را بد بداند، شايد هدايت شود، امّا آنكه زشتكارىهاى خود را زيبا مىبيند، هدايت او دشوار است. زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي ..."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۷_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا