"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ «31»
بگو: چه كسى از آسمان و زمين شما را روزى مىدهد؟ يا چه كسى مالك گوش و چشمهاست؟ وچه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مىآورد و چه كسى كار هستى را سامان مىدهد؟ (در پاسخ) خواهند گفت: خدا. پس بگو: آيا از كيفر پرستش غير خدا پروانمىكنيد؟
نکته ها
براى بيرون آوردنِ مرده از زنده و زنده از مرده كه كار خداوند است، نمونههايى گفتهاند، از جمله: خروج انسان از نطفه و نطفه از انسان، جوجه از تخم و تخم از جوجه، گياه از دانه و دانه از گياه، فرزند صالح از پدر و مادرِ فاسد و فرزند فاسد از والدين شايسته.
از اينكه در آيه از ميان تمام اعضاى انسان، تنها نام چشم و گوش آمده است، شايد به خاطر آن باشد كه در ميان اعضاى بدن، كار آمدترين قوا اين دو عضو مىباشد، زيرا ورود معلومات به ذهن از اين دو راه است.
پیام ها
1- شيوهى سؤال و واداشتن انسانها به فكر و رجوع به فطرت، از وظايف مربيّان آسمانى است. «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ»
2- خداوند، آسمان و زمين را در رزق و ارتزاق انسان دخالت داده است. «يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
3- رزق دادن، آفريدن و اداره كردن، از سنّتهاى دائمى الهى است. «يَرْزُقُكُمْ، يَمْلِكُ، يُخْرِجُ، يُدَبِّرُ» (فعل مضارع رمز استمرار است)
جلد 3 - صفحه 566
4- جهان آفرينش، پيوسته به تدبير نياز دارد و وحدت تدبير، نشانهى وحدت ربوبيّت است. «مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ»
5- رزق ما، شنيدن و ديدن ما، زندگى و مرگ ما، همه به دست خداست و جز او كسى و چيزى در اين زمينهها توانايى و حاكميّت"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۳۱_جز_۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «32»
پس اين چنين خداوند (قادر و يكتا)، به حقّ پروردگار شماست. وپس از حقّ، جز گمراهى چيست؟ پس چگونه (از حقّ) باز گردانده مىشويد؟!
پیام ها
1- با وجود خداى حاكم، رازق، خالق و مدبّر، (كه در آيه قبل بود) مجالى براى پروردگارى غير از او نيست. «فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ»
2- اعتقاد به ربوبيّتى جز خداوند، باطل وگمراهى است. «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ»
3- ميان حقّ و باطل راه ديگرى نداريم، بلكه هرچه حقّ نبود، باطل است و بىطرفى و بىخطى مردود است. «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ»
4- انسان، فطرتى حقگرا دارد. شيطانها، اوهام و عوامل ديگر، او را به انحراف مىكشانند. «تُصْرَفُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 567"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۳۲_۳۳_جز_۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «33»
بدينسان حكم و سخن پروردگارت بر آنان كه نافرمانى كردند محقّق شد كه آنان ايمان نمىآورند.
پیام ها
1- انسان، با انتخاب راه فسق، قهر الهى را براى خود قطعى مىكند. حَقَّتْ ... عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا
2- فسق و گناه، مانع گرايش به ايمان وزمينهى كفر است. فَسَقُوا ... لا يُؤْمِنُونَ"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۳۲_۳۳_جز_۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ «34»
بگو: آيا از معبودهايى كه شما شريك خدا قرار دادهايد، كسى هست كه بتواند آفرينش را ايجاد وآغاز كند و سپس آن را بازگرداند؟ بگو: (فقط) خداوند، آفرينش را آغاز مىكند و سپس باز مىگرداند. پس چرا (از حقّ) بازگردانده مىشويد؟!
پیام ها
1- خداوند شيوهى بحث و جدل با مشركان را به پيامبرش مىآموزد. «قُلْ»
2- شريك خدا، جز ساختهى اوهام بشرى نيست. «شُرَكائِكُمْ»
3- هستى حادث و پديده است. «يَبْدَؤُا الْخَلْقَ»
4- ملاك پرستش دو چيز است: يكى توانايى بر پديد آوردن و ديگرى قدرتِ برپا كردن دوبارهى آن. يَبْدَؤُا ... ثُمَّ يُعِيدُهُ
5- هستى به سوى مرگ و انقراض در حركت است و سرانجام آن مرگ و نيستى است. يَبْدَؤُا ... ثُمَّ يُعِيدُهُ
6- معاد و قيامت، همانند دنيا و جسمانى است. «ثُمَّ يُعِيدُهُ»
7- شريكپندارى، نشانهى بىخردى است. «فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 568"
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ «35»
بگو: آيا از معبودهايى كه شما شريك خدا قرار دادهايد، كسى هست كه به سوى حقّ هدايت كند؟ بگو: (فقط) خداوند به حقّ هدايت مىكند. پس آيا كسى كه به سوى حقّ هدايت مىكند براى پيروى شايستهتر است، يا كسى كه خود هدايت نمىشود مگر آنكه هدايتش كنند؟ شما را چه مىشود؟ چگونه حكم مىكنيد؟!
نکته ها
آيهى قبل به مبدأ، معاد و خلقت هستى اشاره داشت و اين آيه به نبوّت، امامت و امر هدايت بشر اشاره مىكند.
هدايت دو نوع است: يكى نشان دادن راه، ديگرى رساندن به مقصد و مقصود. نوع اوّل، كار انبياست، «جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» «1» امّا هدايت به معناى دوّم، خاصّ خداوند است. «إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي» «2»
«يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ» و «يَهْدِي لِلْحَقِّ»، هر دو به يك معناست. «3»
طبق روايات متواتر از شيعه و اهل سنّت، پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «الحقّ مع علىٍّ و علىٌّ مع الحقّ»، همواره حقّ با على عليه السلام است و على عليه السلام با حقّ است. «4»
پیام ها
1- ارشاد و هدايت، يكى از شئون خداوندى است. «قُلِ اللَّهُ يَهْدِي» (ملاك پرستش، توانايى براى هدايت كردن است)
2- هدايت صحيح، به علم گسترده و مصون از خطا، قدرت، محبّت و هدف نيازمند است. لذا جز خداوند و كسانى كه او به عنوان راهنما تعيين كرده،
«1». انبياء، 73.
«2». قصص، 56.
«3». تفسير الميزان.
«4». احقاقالحق، ج 5، ص 28 و 635.
جلد 3 - صفحه 569
ديگران نمىتوانند هادى باشند. بتها و طاغوتها چگونه مىتوانند هادى باشند؟ «1» «قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ»
3- كسى شايستهى پيروى است كه به حقّ راهنمايى مىكند. «أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ»
4- اصل نبوّت، امامت و اطاعت از رهبرىِ معصوم، يك اصل عقلى است. «فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»
«1». ذات نايافته از هستى بخش، كى تواند كه شود هستى بخش"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۳۵_جز_۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ «36»
وبيشتر آنان جز از گمان (بىپايه) پيروى نمىكنند. قطعاً گمان به هيچ وجه (انسان را) از حقيقت بىنياز نمىكند، همانا خداوند به آنچه مردم انجام مىدهند، آگاه است.
نکته ها
آنچه داراى ارزش واقعى است، «علم» است. گمان قوى و اطمينان نيز اگر مبناى صحيح داشته باشد، ارزش دارد همچون گمانى كه از ظاهر آيات و روايات، در شناخت حكم خدا (آن هم در مسائل فرعى) براى فقيه حاصل مىشود. امّا گمان در عقيده، اگر منشأ آن تقليد از نياكان و تعصّبات جاهلى باشد، بىارزش است.
پیام ها
1- هميشه اكثريّت، نشانهى حقّانيّت نيست. «وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا»
2- مخالفان انبيا، منطق ندارند. «إِلَّا ظَنًّا»
3- شرك پايهى علمى ندارد. هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ ... وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا
4- در عقايد و بينشها بايد سراغ علم رفت، نه گمان. «إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 570"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۳۶_جز_۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «37»
و چنان نيست كه اين قرآن از سوى غير خدا و به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصديقى است براى كتب آسمانى پيشين وتوضيحى از آن كتاب است. شكّى در آن نيست كه از سوى پروردگار جهانيان است.
پیام ها
1- جامعيّت قرآن و محتواى آن به گونهاى است كه افترا و انتساب آن به غيرخدا به آن نمىچسبد. «أَنْ يُفْتَرى»
2- كتابهاى آسمانى مؤيّد يكديگرند. تفاوت در اجمال و تفصيلِ محتواى آنهاست. «تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ»
3- قرآن وسيلهى رشد و تربيت است. هذَا الْقُرْآنُ ... مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۳۷_جز_۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام