"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «99»
و او كسى است كه از آسمان، آبى نازل كرد، پس به وسيلهى آن، هر گونه گياه برآورديم و از آن سبزهها خارج ساختيم. از آن (سبزهها) دانههاى برهم نشسته و چيده شده بيرون آوريم. و از شكوفهى خرما خوشههايى نزديك بهم (پديد آوريم) و نيز باغهايى از (انواع) انگورها و زيتون و انار (پرورش دهيم) كه برخى شبيه به هم و برخى غير متشابهند. به ميوهى آن، آنگاه كه بار دهد و آنگاه كه ميوه مىرسد بنگريد. همانا در آن، نشانههايى براى گروه با ايمان است.
جلد 2 - صفحه 519
نکته ها
در آيهى قبل فرمود: همهى انسانها از نفْسِ واحدند، در اين آيه مىفرمايد: همهى گياهان و درختان و ميوهها نيز از يك سرچشمهاند وآن آب باران است.
«متراكب» از ريشهى «ركوب»، ميوههاى سوار بر هم و دانههاى درهم فشرده است.
«طلع» خوشهى سربسته خرماست و «قِنْوانٌ»، رشتههاى باريك كه بعداً خوشههاى خرما را تشكيل مىدهد. «دانِيَةٌ»، خوشههاى به هم نزديك و يا نزديك به زمين، به خاطر سنگينى بار آن است. مراد از «مُتَشابِهٍ»، يا درختانى است كه شباهت ظاهرى به هم دارند مثل زيتون و انار و يا ميوههايى است كه شبيه به يكديگرند.
در اين آيه و دو آيهى قبل سه تعبير پىدرپى آمده است: «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»، «لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ» و «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» كه رمز آن در پيام 4، بيان گرديده است.
پیام ها
1- مايهى رويش همهى گياهان ونباتات، آب باران است. «مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ»
2- هم نزول باران، هم روياندن گياه و ميوه، كار خداست. أَنْزَلَ ... نُخْرِجُ
3- رابطهى انسان با ميوهها فقط رابطهى مادّى و غذايى نباشد، بلكه رابطهى فكرى و توحيدى هم باشد. انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ ... فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ
4- بهرهگيرى از ستارگان، علم و كارشناسى لازم دارد. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»، درك اينكه كاروان بشرى همه از يك نفس است و اين كاروان، به صورت پايدار و ناپايدار در جريان است درك عميق مىطلبد. «لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ»، درك اينكه از گياه و باران و ميوه بايد بهرهى معنوى برد و از انتساب همهى هستى به خدا نبايد غافل بود، ايمان مىطلبد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 520"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۹۹_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يَصِفُونَ «100»
و آنان براى خدا شريكانى از جنّ قرار دادند، در حالى كه آنان را نيز خدا آفريده است و از روى نادانى براى خداوند، پسران و دخترانى ساخته و پرداختند. خداوند برتر و منزّه است از آنچه آنان دربارهى او وصف مىكنند.
نکته ها
«خلق»، ايجاد چيزى از روى حساب است و «خرق»، پارهكردن چيزى بىرويّه و بىحساب.
«خَرَقُوا» يعنى بدون دقّت و مطالعه مطلبى را اظهار كردن، يا بدون حساب ساختن و بى دليل ادّعا كردن است. «1»
به گفتهى قرآن، مسيحيان، حضرت عيسى را و يهوديان حضرت عُزَير را پسر خدا مىدانستند. «2» جمعى هم ملائكه را فرزندان خدا مىپنداشتند. زردشتيان، اهريمن را كه از جنّ بود رقيب خدا قرار داده و همهى بدىها را به او منسوب مىكردند، برخى عربها هم ميان خدا و جنّ، نسبتى فاميلى معتقد بودند. «جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً» «3» اين آيه همه آن گمانها را باطل شمرده و مىفرمايد: خداوند از همهى اين اوصاف، منزّه و برتر است.
پیام ها
1- جهل، ريشهى خرافه گرايى است. خَرَقُوا ... بِغَيْرِ عِلْمٍ (عقائد انسان نسبت به خداوند بايد بر اساس علم باشد.)
2- چگونه مخلوق، شريك خالق مىشود؟ شُرَكاءَ ... وَ خَلَقَهُمْ
3- ازدواج و فرزند آورى، تأمين يك كمبود و نقص است و خداوند از اين عيبها، منزّه است. «سُبْحانَهُ»
«1». تفسير نمونه.
«2». توبه، 30.
«3». صافّات، 158.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 521"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۰_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «101»
(او) پديد آورندهى آسمانها و زمين است، چگونه براى او فرزندى باشد، در حالى كه براى او همسرى نبوده است و او هر چيز را آفريده و به هر چيز داناست.
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ «102»
آن است خداوند، پروردگار شما، معبودى جز او نيست، آفريدگار هر چيز است، پس او را بپرستيد و او نگهبان و مدبّر همه چيز است.
نکته ها
كلمهى «بَدِيعُ» به معناى آفريدن ابتكارى است (نه تقليدى).
آنكه آسمانها و زمين را بدون تقليد و نقشهى قبلى آفريد، چه نيازى به فرزند و همسر دارد؟ او با يك اراده، آنچه را بخواهد خلق مىكند.
پیام ها
1- آفريدگار جهان، توانمند است ونيازى به همسر وفرزند ندارد. «بَدِيعُ السَّماواتِ»
2- خدايى را كه قرآن معرفى مىكند، با خدايى كه ديگران عقيده دارند مقايسه كنيد. «ذلِكُمُ اللَّهُ»
3- در عقيدهى اسلامى، آفريدگار و پروردگار يكى است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ (امّا مشركان، خالق را اللَّه مىدانند، ولى عقيده به چندين ربّ دارند).
4- خالقيّت مطلقهى خدا، دليل توحيد است. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»
5- هم آفرينش به دست خداست، هم بقا و ثبات هر چيز به ارادهى اوست. «خالِقُ- وَكِيلٌ»
جلد 2 - صفحه 522
6- ربوبيّت وخالقيّت خدا، فلسفهى پرستش است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۱_۱۰۲_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «103»
چشمها او را در نمىيابد، ولى او چشمها را در مىيابد و او نامرئى و دقيق و باريك بين و آگاه است.
نکته ها
كلمهى «بصر» هم به معناى چشم است و هم به معناى بصيرت. «1» بنابراين آيه را مىتوان چنين معنا كرد: نه چشم ظاهرى، خداوند را مىبيند و نه دل به عمق معرفت او راهى دارد.
«لطيف» چند معنى دارد: 1. آنكه عطاى خود را كم بشمارد و طاعت مردم را بسيار،
2. دقيق، رسيدگى پنهانى به امور و باريك بينى، 3- خالق اشياى ظريف و ناپيدا.
4. اهل مدارا و رفاقت، 5. پاداش دهندهى اهل وفا و بخشايندهى اهل جفا.
امام رضا عليه السلام فرمود: «لا يقع الاوهام و لا يُدرك كيف هو»، افكار و اوهام بر خداوند احاطه ندارد و ذات او آنگونه كه هست قابل ادراك نيست. «2»
خداوند، هرگز ديدنى نيست. همين كه حضرت موسى از زبان مردم درخواست ديدن خدا را كرد، پاسخ شنيد: «لَنْ تَرانِي» «3» هرگز مرا نخواهى ديد. برخى از اهلسنّت گفتهاند: خدا در قيامت ديده مىشود و به آياتى همچون «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» «4» استدلال مىكنند. «5» غافل از آنكه خداوند، جسم و مادّه نيست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل است، زيرا ديدن با چشم، در جايى است كه چيزى داراى جسم، مكان، محدوديّت، رنگ و ... باشد و همهى اينها نشانهى نياز و عجز است كه خداوند از اين نقصها مبرّا مىباشد.
امام على عليه السلام مىفرمايد: نه تنها چشم او را نمىبيند، بلكه وهم و فكر نيز نمىتواند بر او
«1». مفردات راغب.
«2». تفسير برهان.
«3». اعراف، 143.
«4». قيامت، 23.
«5». تفسيرالمنار.
جلد 2 - صفحه 523
احاطه پيدا كند. «1» سعدى در ترسيم اين مطلب مىگويد:
اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم
و از آنچه گفتهاند و شنيديم و خواندهايم
مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهايم
مراد از جملهى «يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»، علم او به ديدههاى انسان است، مانند «سميع» و «بصير» كه به معناى علم او به شنيدنىها و ديدنىهاست.
پیام ها
1- خداوند، جسم مادّى نيست. «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ»
2- هيچ كس از ذات خداوند آگاه نيست. «هُوَ اللَّطِيفُ»
3- هيچ پرده و مانعى جلوى علم خدا را نمىگيرد. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
4- با اين كه خدا زشتىهاى ما را مىداند باز به ما لطف دارد. «وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
5- خداوند به همهى لطائف و رموز هستى آگاه است. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
«1». تفسير صافى."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۳_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
با سلام محضر همراهان قرآنی لطفا برای ترویج فرهنگ قرآنی و بهره مندی از ثواب آن لطفا کانال را به دوستان و بستگانتان معرفی بفرمایید🙏🙏🙏🙏🙏
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ «104»
همانا از سوى پروردگارتان، مايههاى بينش و بصيرت، (كتب آسمانى و دلائل روشن) براى شما آمده است. پس هر كه بصيرت يافت، به سود خود اوست و هر كس كورى گزيد، به زيان خويش عمل كرده است و من نگهبان و ضامن (ايمان شما به اجبار) نيستم.
نکته ها
از آيهى 95 تا اينجا در معرّفى خدا و انتقاد از شرك بود، اين آيه به منزلهى نتيجه و خلاصهى آيات گذشته است.
جلد 2 - صفحه 524
مشابه اين آيه در قرآن زياد است كه نتيجهى ايمان وكفر، خوبى وبدى، يا بصيرت وكوردلىِ انسان را متوجّه خود او مىداند. همچون:
«لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ» «1»
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها» «2»
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» «3»
پیام ها
1- با نزول قرآن، راه عذرى بر هيچ كس باقى نمانده است. «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ»
2- مردم در انتخاب راه، آزادند. فَمَنْ أَبْصَرَ ... وَ مَنْ عَمِيَ
3- آگاه كردن مردم، از شئون ربوبيّت الهى است. «بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ»
4- سود ايمان و زيان كفر مردم، به خودشان برمىگردد نه خدا. فَلِنَفْسِهِ ... فَعَلَيْها
5- كيفر گروهى از مردم، نشانهى باطل بودن تعاليم انبيا نيست، بلكه نشانهى كوردلى خود آنان است. «وَ مَنْ عَمِيَ»
6- وظيفهى پيامبر، ابلاغ است نه اجبار. «ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»
«1». بقره، 286.
«2». فصّلت، 46.
«3». اسراء، 7."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۴_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «105»
و بدينسان آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مىكنيم، (تا وسيله هدايت شود ولى كافران ايمان نياورده) و گويند: تو (نزد كسى) درس خواندهاى! (بگذار بگويند، ولى ما) براى كسانى بيان مىكنيم كه اهل فهم و علم باشند.
نکته ها
كفّار براى باز كردنِ راه تكذيب پيامبر مىگفتند: اين حرفها از خودش نيست، از ديگرى
جلد 2 - صفحه 525
آموخته است. «دَرَسْتَ» چنانكه در موارد ديگر نيز مىگفتند: «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «1» انسانى به او ياد داده است، «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» «2» گروهى ديگر كمكش كردهاند.
پیام ها
1- تنوّع در شيوهى بيان و استدلال و آموزش، راه پذيرش را بازتر مىكند. «نُصَرِّفُ الْآياتِ»
2- در مقابل آيات الهى، برخى با تهمت و انكار ايستادگى مىكنند. «دَرَسْتَ»، ولى برخى كه اهلند، ارشاد مىشوند. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ، لاله رويد ودر شوره زار، خَس
«1». نحل، 103.
«2». فرقان، 4."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۵_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ «106»
تنها آنچه را از سوى پروردگارت به تو وحى شده پيروى كن، معبودى جز او نيست و از مشركان روى بگردان.
نکته ها
در آيهى قبل، تهمت مشركان به پيامبر مطرح شد كه مىگفتند: كلام تو وحى نيست، بلكه آموخته از ديگران است. اينجا به پيامبر دلدارى مىدهد كه تو كار خويش را بكن و به حرف مخالفان اعتنايى نداشته باش.
شيوههاى برخورد با مخالفان، در موارد مختلف متفاوت است، از جمله:
گاهى سلام كردن است. «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» «3»
«3». فرقان، 63.
جلد 2 - صفحه 526
گاهى سكوت و عدم برخورد است. «ذَرْهُمْ» «1»، «حَسْبُنَا اللَّهُ» «2»
گاهى اعراض و بىاعتنايى است. «أَعْرِضْ عَنْهُمْ» «3»
گاهى درشتى و غلظت است. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» «4»
گاهى مقابله به مثل است. «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ» «5»
پیام ها
1- رهبران الهى نبايد با تهمتها و تحقيرها و تحليلهاى نارواى دشمنان، در راه خود سست شوند. «اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ»
2- گاهى بشر چنان سقوط مىكند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز به فرمان الهى از او روگردان مىشود. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»
«1». حجر، 3.
«2». آلعمران، 173.
«3». مائده، 42.
«4». توبه، 73.
«5». بقره، 194."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۶_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا