eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.1هزار دنبال‌کننده
97 عکس
23 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‌ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ «97» آيا اهل آبادى‌ها (خود را در امان مى‌بينند و) ايمن هستند از اينكه قهر و عذاب ما شامگاهان در حالى كه خفته‌اند به آنان برسد؟ أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‌ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «98» يا آنكه اهل آبادى‌ها در امان هستند از اينكه قهر و عذاب ما در روز، در حالى كه سرگرم بازى‌اند به آنان وارد شود؟ تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 125 أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ «99» پس آيا از مكر خدا (و عذاب ناگهانى او) ايمن شدند؟ با آنكه جز افراد زيانكار، كسى احساس ايمنى از مكر خدا نمى‌كند. نکته ها «مكر»، گرچه در فارسى به معناى نيرنگ و حيله است، امّا در لغت عرب، به معناى تدبير و چاره‌انديشى براى بازگرداندن از هدف است، چه حقّ باشد چه باطل. مكر خدا، تدبير الهى است كه نقشه‌ى كفّار را بر هم مى‌زند. پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام نيز خود را در امان نمى‌دانستند و همواره مراقب اعمال خود بوده‌اند تا مبادا از آنان لغزشى سربزند، لذا پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» «1» راوى مى‌گويد پشت سر امام صادق عليه السلام نماز مى‌خواندم كه حضرت در نماز فرمود: «الّلهم لا تؤمنّى مَكرك»، خداوندا! مرا از مكر خودت غافل و ايمن نگردان. آنگاه حضرت فرمود: «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» «2» حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: حتّى بر نيكوكاران اين امّت از كيفر الهى ايمن مباش، زيرا خداوند مى‌فرمايد: «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ». «3» در حقيقت ايمن نبودن از مكر الهى، به معنى توجّه مسئوليّت‌ها و تكاليف و ترس از كوتاهى در انجام وظايف است. پیام ها 1- براى احساس مسئوليّت، احتمال خطر كافى است. أَ فَأَمِنَ‌ ... 2- به نظام آرام موجود مغرور نشويم و هرگز خود را مصون ندانيم. أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‌ ... آرى، عذاب‌ها مخصوص اقوام پيشين نيست، قانون الهى شامل‌ «1». انعام، 15. «2». تفسير نمونه. «3». نهج‌البلاغه، حكمت 377. جلد 3 - صفحه 126 همه‌ى اقوام در هر زمانى مى‌شود. 3- اگر خداوند اراده كند، مى‌تواند قهر خويش را در زمانى نازل كند كه هيچ راه چاره‌اى نباشد و شبانه همه را نابود كند. «بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ» 4- هدف از اسباب توجّه و غفلت‌زدايى، بيان احتمال خطراست. «أَ فَأَمِنَ، أَ وَ أَمِنَ» 5- سرگرمى‌هاى نابجا، زمينه‌ى قهر الهى است. «يَلْعَبُونَ» 6- زندگى بدون ايمان و تقوا، بازيچه‌اى بيش نيست. «وَ هُمْ يَلْعَبُونَ» 7- هرگز از قهر الهى احساس ايمنى نكنيم. أَ فَأَمِنَ‌ ... أَ وَ أَمِنَ‌ ... أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ‌ آرى، زيستن همراه با بيم و اميد مطلوب است. 8- كسانى كه نسبت به مكر و قهر خدا بى‌خيالند، زيان‌كارند. «فَلا يَأْمَنُ‌ ... الْخاسِرُونَ‌»" ‏‏‏‏-۹۸_۹۹_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ «100» آيا (سرگذشت پيشينيان،) براى وارثان بعدى اين حقيقت را روشن نكرد كه اگر بخواهيم، آنان را نيز به خاطر گناهانشان هلاك مى‌كنيم و بر دلهايشان مُهر مى‌زنيم كه (حقّ را) نشنوند. نکته ها امام صادق عليه السلام فرمود: قلب مؤمن مانند صفحه‌اى سفيد است و با هر گناه، نقطه‌اى سياه در آن پديدار مى‌شود كه اگر توبه كند، آن سياهى پاك مى‌گردد، امّا اگر بر گناهش ادامه دهد، آن نقطه زياد مى‌شود تا جايى كه تمام قلبش را فرامى‌گيرد و مانع رسيدن او به خير مى‌شود و ديگر راهى به سعادت ندارد، چنان كه خداوند مى‌فرمايد: «بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ» «1» گناه و كار زشت، ملكه و خوى و طبيعت آنان مى‌شود. «2» انسان گاهى در مسير غلط و اصرار و تكرار عمل انحرافى چنان گام مى‌نهد كه آن خلاف بر «1». مطفّفين، 14. «2». تفسير اثنى‌عشرى. جلد 3 - صفحه 127 جان و دل او نقش مى‌بندد وبه صورت خصلت و ملكه‌ى او در مى‌آيد و ديگر پذيراى هيچ هدايتى نمى‌شود، البتّه اين تأثير و تأثّر را خداوند كه سبب ساز و سبب سوز است چنين قرار داده، بنابراين انسان با اراده‌ى خود، خودش را به اين مرحله رسانده است. «1» پیام ها 1- افراد غافل، نيازمند تنبيه و مستحقّ توبيخ هستند. أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ‌ ... گروهى كه به قدرت مى‌رسند، بايد از كارنامه دولت‌هاى پيشين آگاه باشند و از تجربيّات تلخ و شيرين آنان استفاده كنند. 2- كيفرهاى الهى به خاطر گناهان انسان است. «بِذُنُوبِهِمْ» گناه، مقدّمه‌ى مُهر خوردن بر دل و مانع درك صحيح و سبب سلب توفيق از انسان است. 3- درك نكردن حقايق دينى، از كيفرهاى الهى است. «نَطْبَعُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ» 4- قوانين حاكم بر تاريخ، ثابت است. از اين رو تاريخ گذشتگان، مى‌تواند راهنماى عمل آيندگان باشد. (كلّ آيه)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) تِلْكَ الْقُرى‌ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ الْكافِرِينَ «101» آن آبادى‌هايى است كه گوشه‌اى از اخبار آنها را بر تو بازگو مى‌كنيم، همانا پيامبرانشان همراه با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمدند، امّا آنان بر آن نبودند كه به آنچه از قبل تكذيب كرده بودند، ايمان بياورند. اين گونه خداوند بر دلهاى كافران مُهر مى‌زند. «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 128 نکته ها مراد از «قرى»، در اينجا آبادى‌هايى است كه انبيايى همچون حضرت صالح، شعيب، لوط و هود عليهم السلام، براى هدايت مردم مبعوث شده بودند. پیام ها 1- از تاريخ، آن قسمت كه مايه‌ى عبرت است نقل شود. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها» 2- همه‌ى پيامبران، معجزه داشته‌اند و از هيچ دليل روشنى براى هدايت مردم فروگذار نبودند. «رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ» 3- انكار مردم نبايد سبب سستى مبلّغان دينى شود، چون در طول تاريخ چنين بوده است. لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ‌ ... فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا 4- تعصّب، لجاجت و عناد، ريشه‌ى بى‌ايمانى و كفر است. فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا ... الْكافِرِينَ‌ 5- نپذيرفتن دعوت و معجزات انبيا، نشانه‌ى كوردلى و مُهرخوردن بر دل است. فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا ... كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ‌ 6- كفر ولجاجت از سوى مردم، سبب مُهرخوردن دل از سوى خدا مى‌شود. «يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ الْكافِرِينَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی منابع" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ «102» و براى بيشترشان هيچ (پايبندى و) عهدى نيافتيم و همانا بيشترشان را فاسق و نافرمان يافتيم. نکته ها مراد از «عَهْدٍ»، يا پيمان فطرت است، أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ‌ ... «1» يا دعوت پيامبران، و يا پيمان‌هاى مخصوصى كه گاهى مردم با انبيا مى‌بستند كه مثلًا اگر فلان‌ «1». يس، 60. جلد 3 - صفحه 129 معجزه را انجام دهى، يا فلان مشكل ما را حل كنى ايمان مى‌آوريم. به حضرت موسى مى‌گفتند: «لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ. فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ» «1» اگر بدبختى ما را برطرف كنى حتماً به تو ايمان آورده، بنى‌اسرائيل را همراه تو مى‌فرستيم. امّا همين كه مشكل را از آنان برطرف كرديم، آنها قول و پيمان خود را شكستند. خداوند از طريق فطرت و پيامبران، حقايقى را براى انسان‌ها روشن ساخته تا نسبت به آنها تسليم و تعهّد داشته باشند، ولى همواره گروهى از مردم نداى فطرت و انبيا را از ياد برده و از مدار حقّ خارج و فاسق شده‌اند. امام كاظم عليه السلام فرمود: «اذا جاء اليقين لم يجز الشك» هنگامى كه نسبت به امرى يقين حاصل شد، ديگر شك و ترديد موجّه نيست، سپس اين آيه را تلاوت فرمود. «2» شايد مراد حديث اين باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكيك كرد، مصداق آيه‌ى فوق شده و عهدشكن است. خداوند در قرآن، وفاداران را ستوده و پيمان‌شكنان را نكوهش كرده است. وفاداران را با القاب: «مؤمنون» «3»، «متقين» «4»، «أُولُوا الْأَلْبابِ» «5» و «ابرار» «6»، ستايش كرده است، امّا در نكوهش پيمان شكنان، اوصافى چون: «فاسقين» «7»، «كافرين»، «مشركين» «8»، «خاسرون» «9»، «شَرَّ الدَّوَابِّ» «10»، «قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «11» و «لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» «12» بكار برده و در موردى جنگ با آنان را لازم مى‌داند. «الا تقاتلون قوماً نكثوا ايمانهم» «13» «1». اعراف، 134- 135. «2». كافى، ج 2، ص 399. «3». مؤمنون، 1 و 8. «4». آل‌عمران، 76. «5». رعد، 19. «6». انسان، 5 و 7. «7». اعراف، 102. «8». توبه، 7. «9». بقره، 27. «10». انفال، 55. «11». مائده، 13. «12». رعد، 25. «13». توبه، 13. جلد 3 - صفحه 130 پیام ها 1- هلاكت قوم‌هاى پيشين (كه در آيات قبل اشاره شد)، به سبب پيمان‌شكنى و تمرّد آنان بود. «ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ» 2- در قضاوت بايد انصاف داشت. «لِأَكْثَرِهِمْ»، نه همه‌ى آنها. 3- كارنامه‌ى تاريخ گذشتگان به خاطر عدم استفاده از پيامبران و دلائل روشن، سياه و تاريك است، پس به دين و ايمان خود مغرور نشويم. ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ... 4- پيمان‌شكنى، نشانه‌ى فسق است. ما وَجَدْنا ... مِنْ عَهْدٍ ... لَفاسِقِينَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ «103» سپس موسى را پس از آن پيامبران پيشين، همراه با آيات و معجزات خود به سوى فرعون و سران (قوم) او مبعوث كرديم، امّا آنان به آيات ما ستم كردند (و كفر ورزيدند)، پس بنگر كه پايان كار مفسدان چگونه است؟! نکته ها اين سوره، اوّلين سوره‌ى مكّى است كه داستان موسى را مطرح كرده است. نام حضرت موسى 136 بار در قرآن آمده و نام هيچ كس ديگر به اين تعداد ذكر نشده است. به گفته‌ى تفسيرالميزان، قرآن براى هيچ پيامبرى به اندازه‌ى حضرت موسى معجزه نقل نكرده است. داستان حضرت موسى عليه السلام در قرآن را مى‌توان به پنج مرحله تقسيم كرد: 1. دوران تولّد و كودكى. 2. فرار از مصر به مَديَن و ماندن نزد حضرت شعيب عليه السلام. 3. بعثت و برخوردهايش با فرعون. 4. نجات او و قومش از سلطه‌ى فرعون و بازگشت او به صحراى سينا. 5. برخوردهاى او با قوم بنى‌اسرائيل. جلد 3 - صفحه 131 پیام ها 1- حضرت موسى پس از حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام آن هم با فاصله مبعوث شد. «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ» 2- يكى از فلسفه‌هاى بعثت پيامبران، مبارزه با طاغوت است. «إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ» 3- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ مهره‌هاى اصلى رفت و آب را از سرچشمه صاف كرد. «إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ» 4- تكذيب پيامبران و آيات الهى، از مصاديق ظلم است. «فَظَلَمُوا بِها» 5- تاريخ را تحليل كنيم و از آن عبرت بگيريم. «فَانْظُرْ» 6- مهم، فرجام و عاقبت كار است، نه جلوه‌هاى زودگذر. «عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ» 7- ايمان، جامعه را اصلاح مى‌كند و كفر و الحاد، آن را به فساد مى‌كشد. «المفسدين» 8- وقتى به جاى دين خدا، طاغوت در جامعه حاكم شود، براى حفظ و تقويت خود به هر فسادى دست مى‌زند. «المفسدين»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ مُوسى‌ يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «104» و موسى گفت: اى فرعون! بى‌ترديد من فرستاده‌اى از سوى پروردگار جهانيانم. پیام ها 1- ميان موسى و فرعون ابتدا سخنانى ردّ و بدل شد وپس از آن، موسى رسالت خود را اعلام كرد. «وَ قالَ مُوسى‌» (حرف واو نشانه‌ى آن است كه سخنانى گفته شد، سپس اعلام رسالت شد.) 2- انبيا در راه دعوت خويش، بدون كوچكترين هراس و ضعفى طاغوت‌ها را مورد خطاب قرار مى‌دادند. «وَ قالَ مُوسى‌ يا فِرْعَوْنُ» 3- براى اصلاح جامعه‌اى كه نظام تشكيلاتى دارد، ابتدا بايد به سراغ رهبران رفت. «يا فِرْعَوْنُ» جلد 3 - صفحه 132 4- پيامبران جز دعوت به حقّ، ادّعايى نداشته‌اند. «فَقالَ إِنِّي رَسُولُ» 5- رسالت انبيا، باتدبير كلّ جهان پيوند دارد. «رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ» 6- فرعون، خود را پروردگار مردم مى‌دانست، «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌» «1» لذا موسى با شجاعت و صراحت، خود را فرستاده‌ى‌ «رَبِّ الْعالَمِينَ» معرّفى كرد، تا بگويد: تو نيز تحت تربيت و سلطه‌ى پروردگار عالميانى. «إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا