eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2هزار دنبال‌کننده
95 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‌ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «16» و جز آنها كه كناره‌گيريشان براى ساز و برگ نبرد مجدّد يا پيوستن به گروه ديگرى از مسلمانان باشد، هركس در روز جنگ پشت به دشمن كند، قطعاً مورد خشم خدا قرار مى‌گيرد و جايگاه او جهنّم است و چه بد سرانجامى است. نکته ها «مُتَحَرِّفاً» به معناى خود را كنار كشيدن براى تغيير تاكتيك و خسته و گمراه كردن دشمن و سپس ضربه زدن به اوست و «مُتَحَيِّزاً»، پيوستن و جاى گرفتن در كنار گروه ديگر است، آنگاه كه رزمنده احساس تنهايى و ناتوانى كند. عبارتِ‌ «باءَ بِغَضَبٍ»، به معناى هموار ساختن و تحمّل غضب است. در اين آيه، براى پشت كردن به دشمن كه حرام است، دو مورد استثنا ذكر شده است: يكى‌ «1». نهج‌البلاغه، خطبه 121. «2». تفسير فرقان. جلد 3 - صفحه 285 براى جا به جايى تاكتيكى‌ «مُتَحَرِّفاً» دوم براى پيوستن به گروه ديگرى از مسلمانان و حمله‌ى دسته جمعى‌ «مُتَحَيِّزاً». البتّه در بعضى تفاسير، موارد ديگرى هم ذكر شده است، مانند فرار براى اطلاع‌رسانى به مسلمانان، يا براى حفظ سنگر مهم‌تر و موقعيّت بهتر. «1» ولى اينها همه مصداق همان مورد اوّل است. فراريان از جبهه، مورد خشم وغضب خدا قرار دارند، وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ‌ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‌ و از جمله‌ى كسانى هستند كه در هر نماز از آنان برائت مى‌جوييم. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» البتّه اين گناه، قابل توبه و بخشش است. پیام ها 1- فرار از جبهه، گناه‌كبيره است و خداوند بر آن وعده‌ى قهر وعذاب داده است. وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ‌ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‌ 2- عقب‌نشينى تاكتيكى، اشكال ندارد. «مُتَحَرِّفاً» 3- در جنگ، خدعه و فريب دادن دشمن جايز است. «مُتَحَرِّفاً» 4- همان گونه كه رفتن به جبهه مهمّ است، فرار نكردن هم مهمّ است، گاهى كسانى به جبهه مى‌روند، ولى با فرار، جهنّمى مى‌شوند. وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ ... مَأْواهُ جَهَنَّمُ‌ 5- نصرت از سوى خداوند است، ولى بكارگيرى فنون و تاكتيك‌هاى نظامى و سياست جنگى هم لازم است. «مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً» 6- جايگاه فراريان از جهاد و غضب شدگان الهى، جهنّم است. «مَأْواهُ جَهَنَّمُ» (در واقع كسى كه از جهاد فرار مى‌كند، به دنبال مأمن و پناهگاهى است، امّا پناهگاهى جز آتش جهنّم نمى‌يابد.) 7- فرار از جنگ، هم ذلّت دنيوى دارد، «باءَ بِغَضَبٍ» هم عذاب اخروى، «مَأْواهُ‌ «1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. جلد 3 - صفحه 286 جَهَنَّمُ» و فراريان عاقبتى بد در پيش دارند. «بِئْسَ الْمَصِيرُ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌ وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «17» شما (با نيروى خود)، آنان (كفّار) را نكشتيد، بلكه خداوند (با امدادهاى غيبى) آنها را به قتل رساند. (اى پيامبر!) آنگاه كه تير اافكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند (تا كافران را مرعوب كند) و تا مؤمنان را از سوى خويش به آزمونى نيكو بيازمايد، زيرا خداوند، بسيار شنوا و داناست. نکته ها در روز جنگ بدر، پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: مشتى خاك و سنگريزه از زمين بردار و به من بده. على عليه السلام چنين كرد وپيامبربا خواندن دعايى آنها را به سوى دشمن پرتاب كرد و به صورت معجزه‌آسايى، طوفانى به پا كرد وباعث وحشتى عجيب در دل دشمن شد. «1» آرى، عامل مهم پيروزى در جنگ بدر، اراده و امداد الهى بود، نه نيروى مادّى و قواعد و تاكتيك‌هاى نظامى و گرنه لشگرى اندك و تنها با يك يا دو اسب‌سوار، چگونه بر سپاهى انبوه و كاملًا مجهّز و داراى يكصد اسب‌سوار، پيروز مى‌شد؟ «بَلاءٌ»، به معناى آزمايش است كه اگر با نعمت و پيروزى باشد، «بلاء حَسَن» است و اگر به وسيله‌ى مصيبت و مجازات باشد «بلاء سيّى‌ء»، چنانكه قرآن درباره‌ى بنى‌اسرائيل مى‌فرمايد: «وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ» «2» انسان اگر با اعتقاد صحيح و در مسير حقّ حركت كند و به فرمان الهى تلاش و كوشش كند، امدادهاى خداوند را در پى خود دارد، «لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً» و وجود او وجودى خدايى مى‌گردد، چنانكه در روايتى خداوند مى‌فرمايد: بنده با نافله و كارهاى مستحب به مقام قرب رسيده، دست او دست من، گوش او گوش من و تمام اعضا و جوارح او خدايى‌ «1». تفاسير الميزان ونمونه. «2». اعراف، 168، تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 287 مى‌شود و آنچه بخواهد، همان مى‌شود. انّه ليتقرّب الىّ بالنافلة حتّى احبّه فاذا احببتُه كنتُ سمعه الّذى يسمع به و بصره الّذى يبصر به و لسانه الّذى ينطق به و يده الّذى يبطش بها ان دعانى أجبتُه و ان سألنى أعطيتُه ... «1» پس اگر حركتى نيز انجام دهد، آن حركت از خداوند است. «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌» امّا در مقابل اگر در مسير غير الهى و به فرمان ديگران حركت كند، در حقيقت وجودى شيطانى پيدا نموده است، چنانكه عايشه در رويارويى با سپاه اميرالمؤمنين على عليه السلام در جنگ جمل، به تأسّى از پيامبر صلى الله عليه و آله مشتى خاك به سوى آنان پرتاب كرد و دعا كرد، پس از آن حضرت على عليه السلام به او فرمودند: «اين شيطان بود كه چنين كرد. «و ما رميتَ اذ رميت و لكنّ الشّيطان رمى». «2» پیام ها 1- پيروزى در جنگ موجب غرور و عُجب شما نشود، خداوند و امدادهاى او را فراموش نكنيد. فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ‌ ... 2- انسان در افعال خود، نه مستقل از اراده‌ى خداوند است و نه مجبور. كارها، از آن جهت كه با اختيار از انسان سر مى‌زند، به او نسبت داده مى‌شود، ولى چون نيرو وتأثير از خداست، به خدا نسبت داده مى‌شود. ما رَمَيْتَ‌ ... وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌ 3- وجود پيامبر و رهبر، نقش بسزايى در جلب امدادهاى غيبى خداوند دارد. وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ‌ ... 4- جنگ و جهاد، از وسايل آزمايش الهى است تا مؤمنان واقعى از افراد سست ايمان و يا بى‌ايمان شناخته شوند. «بَلاءً حَسَناً» 5- امداد الهى و پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان اتّفاقى و بى‌حساب نيست، بلكه از روى علم وآگاهى خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» «1». كافى، ج 2، ص 352. «2». شرح نهج‌البلاغه ابن ابى‌الحديد، ج 1، ص 257. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 288" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ «18» آن، (شكست دشمن وپيروزى شما لطف خدا بود.) و (بدانيد) كه خداوند، سست كننده‌ى نيرنگ كافران است. نکته ها «ذلِكُمْ»، اشاره به وضع مسلمانان و كفّار در جنگ بدر دارد و يادآور امدادهاى الهى از آسمان و زمين و شكست دشمن است. گويا چنين گفته است: «ذلكم لطف اللّه عليكم» سست شدن نقشه‌هاى دشمن، با ايجاد رعب و ترس در دل آنان، تزلزل و تفرقه، افشاى اسرار، طوفان و رعد و برق بود. پیام ها 1- خداوند، نقشه‌هاى دشمنان عليه مؤمنان را خنثى مى‌كند. «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» (اگر روحيّات ايمانى حفظ شود، خداوند حتّى امور مخفى و غير محسوس دشمنان عليه ما را خنثى مى‌كند و درهم مى‌شكند، چنانكه در دوران ما واقعه‌ى طبس رخ مى‌دهد، در حالى كه ما خواب بوديم و يا حتّى تصوّر آن را نمى‌كرديم.) 2- ايمان، شرط دريافت حمايت الهى و كفر، زمينه‌ى سستى و نابودى انسان است. «ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» 3- در هر شرايطى توكّل بر خدا كنيم و از دشمنان و توطئه‌هاى آنان هراسى نداشته باشيم. «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ»"
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ «19» جلد 3 - صفحه 289 اگر (شما كافران) در انتظار فتح وپيروزى (اسلام) بوديد، كه آن فتح آمد (وحقّانيّت اسلام آشكار شد) واگر دست (از انحراف و باطل خود) برداريد، برايتان بهتر است واگر (شما به كفر وعناد) برگرديد، (ما هم به سوى قهر) برمى‌گرديم وهرگز گروه شما هر چند بسيار باشد، به كارتان نخواهد آمد، چرا كه خداوند با مؤمنان است. نکته ها در اين‌كه مخاطب اين آيه كيست، دو احتمال بيان شده است: يكى كفّار شكست خورده در جنگ بدر و ديگرى مسلمانانى كه بر تقسيم غنائم اختلاف نظر داشتند. مؤيّد احتمال اوّل، پيوند اين آيه با آيات قبل است، «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» چنانكه آنان بودند كه گروه زياد «فِئَةً كَثِيرَةً» بودند و همانان سابقه‌ى كفر و مغضوبيّت داشتند، و در اين آيه مى‌فرمايد: وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ ... وَ لَوْ كَثُرَتْ‌ همچنين سخن ابوجهل فرمانده مشركان كه هنگام بيرون آمدن از مكّه براى جنگ، پرده‌ى كعبه را گرفت و گفت: خدايا! از اين دو گروه، هدايت شده‌تر را به پيروزى برسان. «1» به پيروزى خود مطمئن بود ولى سرانجام شكست خورد. امّا اگر خطاب به مسلمانان باشد، هشدارى به آنان است كه پس از اين فتح، از مجادله و اعتراض‌هاى خود دست بردارند و اگر به نق‌زدن وجدال‌هاى قبلى (اعتراض قبل از جنگ وهنگام تقسيم غنائم) ادامه دهند، باز لطف خدا از آنان دريغ خواهد شد و در مقابل دشمنان رها شده ودچار شكست مى‌شوند. (البتّه معناى اوّل مناسب‌تر به نظر مى‌آيد) پیام ها 1- خير وصلاح انسان، در پرهيزكردن از انحراف و مقابله با خدا و رسول اوست. «إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» 2- برخوردارى از لطف و قهر خداوند، به انتخاب وعملكرد خود ما بستگى دارد. إِنْ تَنْتَهُوا ... إِنْ تَعُودُوا «1». تفسير مجمع‌البيان. جلد 3 - صفحه 290 3- خداوند، اتمام حجّت كرده و تمام راههاى عذرتراشى و بهانه‌جويى را بسته است. إِنْ تَنْتَهُوا ... إِنْ تَعُودُوا 4- تشويق و هشدار، هر دو لازم است. «خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ» 5- جلوى خلاف‌ها را بايد با قاطعيّت و صراحت گرفت. «إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ» گذشت و بخشش، هميشه مطلوب نيست. 6- جمعيّت زياد، در قهر خداوند نقش و تأثيرى ندارد. «لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ» 7- ايمان، شرط نصرت وهمراهى خداوند است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ «20» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا و فرستاده‌ى او اطاعت كنيد و در حالى كه (سخنان او را) مى‌شنويد، از وى سرپيچى نكنيد. وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ «21» و مثل كسانى نباشيد كه گفتند: «شنيديم»، ولى (در حقيقت) آنها نمى‌شنيدند. نکته ها در سراسر قرآن، پس از اطاعت خداوند، اطاعت از رسول خدا ذكر شده است، و در يازده مورد، بعد از عبارت‌ «اتَّقُوا اللَّهَ» جمله‌ى‌ «أَطِيعُونِ» آمده است، يعنى لازمه‌ى تقواى الهى، اطاعت از رسول اوست. با اين‌كه اطاعت از خدا و رسول هر دو لازم است، ولى در اين آيه تنها از سرپيچى از رسول نهى شده است كه معلوم مى‌شود مشكل آنان در اطاعت از رسول بوده است، به خصوص در جنگ بدر ونسبت به فرمان‌هاى پيامبر صلى الله عليه و آله در مسائل نظامى. مراد از شنيدن سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله‌ «وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ»، به دليل آيه‌ى بعد، فهميدن سخنان‌ جلد 3 - صفحه 291 او و درك حقّانيّت اوست. پیام ها 1- مؤمنان، در معرض تخلّف از دستورات خدا و رسول هستند و به هشدار نياز دارند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا ... 2- نافرمانى پيامبر، نافرمانى خداست. «وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ» و نفرمود: «عَنْهُما». (آرى، فرمان خدا و رسول داراى هويّتى واحد است واطاعت از خداوند در گرو اطاعت از رسولش مى‌باشد.) 3- شنيدن و فهميدن، مسئوليّت‌آور است. «وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ» 4- آگاه شدن از تاريخ و اخبار گذشتگان متخلّف، مايه‌ى عبرت است. وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ‌ ... 5- در اطاعت از رهبرى، صداقت داشته و به تعهّدات خود پايبند باشيم و بدون عمل ادّعاى ايمان نكنيم. «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «22» همانا بدترين جنبندگان نزد خداوند، (كسانى هستند كه نسبت به شنيدن حقّ) كران (و نسبت‌به گفتن حقّ) لال‌هايند، آنها كه تعقّل نمى‌كنند. نکته ها «صُمٌّ» جمع «أصم»، به معناى كر و «بُكْمٌ» جمع «أبكم»، به معناى لال است و در اينجا، كنايه از كسانى است كه گوش به شنيدن حقّ نمى‌دهند واز بيان حقّ لب فروبسته‌اند. در تعبيرات قرآن، افرادى كه تربيت الهى انبيا را نمى‌پذيرند و دل را تسليم حقّ نمى‌كنند، گاهى به مرده تشبيه شده‌اند: «فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‌» «1» گاهى به چهارپايان: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» «2»، «يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ» «3» «1». روم، 52. «2». اعراف، 179. «3». محمّد، 12. جلد 3 - صفحه 292 گاهى به بدتر از چهارپايان: «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «1» و گاهى به بدترين جنبنده: «شَرَّ الدَّوَابِّ» حضرت على عليه السلام فرمود: «بدترين جنبنده‌ها كسانى هستند كه حقّ را مى‌فهمند، ولى لجاجت كرده و كفر مى‌ورزند». «2» گروهى در قيامت اقرار خواهند كرد كه به سخن حقّ گوش فرا نمى‌دادند ويا در آن تعقّل نمى‌كردند و اين سبب دوزخى شدن آنان شده است. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «3» اگر گوش شنوا داشتيم، يا تعقّل مى‌كرديم، از دوزخيان نبوديم. پیام ها 1- مدّعيان ايمان و كسانى كه ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نباشند، «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ»، بدترين جنبندگانند. «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ» 2- ارزش انسان به خردورزى اوست، اگر تعقّل نكند، بدترين جنبندگان مى‌شود. إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِ‌ ... الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ‌ (آرى، داشتن گوش، زبان و عقل زمانى ارزشمند است كه بهره‌گيرى صحيح از آنها شود. كسى كه مثلًا با زبانش امر به معروف و نهى از منكر نمى‌كند، همچون آدم لال است.) 3- كسانى كه از تعاليم دين روى مى‌گردانند، بى‌خردند. وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ‌ ... لا يَعْقِلُونَ‌ پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ طبرسى، صاحب مجمع البیان در تفسیر جامع الجوامع خود كه مختصر مجمع‌البیان است از امام باقر علیه‌السلام نقل نموده كه از طایفه بنى عبدالدار غیر از مصعب بن عمیر و سوید بن حرملة دیگران ایمان نیاوردند و مى گفتند: ما نسبت به احكام و دستورات خداى محمد كر و كور هستیم و همه آن‌ها در غزوه احد كشته شدند و به آن‌ها اصحاب لواء مى گفتند. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص376. ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ «23» و اگر خداوند خيرى در آنان مى‌دانست، شنوايشان مى‌ساخت، (حرف حقّ را به گوش دلشان مى‌رساند،) ولى با (اين روحيه‌ى لجاجتى كه فعلًا دارند، حتّى) اگر شنوايشان مى‌ساخت، باز هم سرپيچى كرده روى مى‌گرداندند. (در دل يقين پيدا مى‌كردند، ولى در ظاهر اقرار نمى‌كردند) «1». اعراف، 179. «2». تفسير درّالمنثور. «3». ملك، 10. جلد 3 - صفحه 293 نکته ها افراد لجوج، چند گروهند: برخى حتّى حاضر به شنيدن حقّ نيستند. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ» «1» برخى مى‌شنوند، ولى مسخره و استهزا مى‌كنند. «قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» «2» برخى مى‌شنوند و مى‌فهمند، ولى تحريف مى‌كنند. «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا» «3» برخى به خاطر دلبستگى‌هاى شديد، حسادت‌ها و قساوت‌ها، قدرت تشخيص ندارند. «وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «4» پیام ها 1- از سنّت‌هاى الهى اين است كه فيض خود را به افراد مستعد عطا مى‌كند و به هر كس به مقدار لياقت و استعداد حقّ‌پذيرى كه در خود ايجاد كرده، توفيق داده و لطف مى‌كند. «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ» 2- زمينه‌هاى بهره‌گيرى از لطف الهى را بايد خودمان به وجود آوريم. «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ» 3- تنها فراگيرى و شنيدن آيات ملاك نيست، حقّ‌پذيرى و تسليم بودن نيز لازم است. «وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا» 4- خداوند از هدايت افراد مضايقه‌اى ندارد، ولى لجوجان از سخن حقّ روى برمى‌تابند. لَوْ عَلِمَ‌ ... لَأَسْمَعَهُمْ‌ 5- انسان داراى اختيار است و در برابر نداى حقّ مى‌تواند اعراض كند. «وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ» (آرى، كسى كه استعداد رشد را در خود كور كند، فيض خدا را نيز نمى‌پذيرد.) «1». فصّلت، 26. «2». انفال، 31. «3». نساء، 46. «4». مائده، 13. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 294" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا