eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.1هزار دنبال‌کننده
97 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ «58» و بعضى از منافقان در صدقات (تقسيم زكات)، به تو عيب مى‌گيرند. پس اگر چيزى از آن (اموال) به آنان داده شود، راضى مى‌شوند (و تو را عادل مى‌شمارند)، ولى اگر چيزى به آنان داده نشود، به ناگاه آنان خشمگين مى‌شوند (و تو را به بى‌عدالتى متّهم مى‌كنند). نکته ها «لَمز»، عيب‌جويى روبروست و اگر پشت سر عيب‌جويى كنند، «هَمز» است. شخصى كه بعدها رهبر خوارج و مارقين شد، در تقسيم زكات به پيامبر صلى الله عليه و آله اعتراض كرد و گفت: به عدالت رفتار كن!! حضرت فرمود: چه كسى از من عادل‌تر است؟ عمر خواست به خاطر اين جسارت او را بكشد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: رهايش كنيد، او پيروانى خواهد داشت كه چنان عبادت كنند كه شما عبادت‌هاى خويش را نسبت به آنها ناچيز خواهيد شمرد (اشاره به عبادت‌هاى خشك و بى‌ولايت آنان). با آن همه عبادت از دين خارج مى‌شوند، همچون خروج تير از كمان. سرانجام آن شخص در جنگ نهروان به دست على عليه السلام به هلاكت رسيد. پیام ها 1- منافق، حتّى نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله نيش مى‌زند و جسارت مى‌كند. «يَلْمِزُكَ» 2- لبه‌ى تيز حملات منافقان و تبليغات سوء آنان، رهبرى است. «يَلْمِزُكَ» 3- همه‌ى اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله عادل نبوده‌اند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ» 4- مسئولان نظام اسلامى نبايد تحت تأثير عيب‌جويى‌هاى منافقان قرار گيرند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ» 5- آغاز برخى انحراف‌ها، بى‌ادبى و جسارت به رهبر است كه از خودخواهى سرچشمه مى‌گيرد. (با توجّه به شأن نزول) جلد 3 - صفحه 443 6- انگيزه‌ى انتقادها، گاهى منافع شخصى است، نه دلسوزى. «فَإِنْ أُعْطُوا» 7- سياست گذارى امور مالى و اقتصادى جامعه اسلامى، از شئون پيامبر و از اختيارات رهبر است. فَإِنْ أُعْطُوا ... وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا 8- منافق به حقّ خود قانع نيست، خودخواه وبى‌منطق است. فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا ... يَسْخَطُونَ‌ 9- كينه و دشمنى و طعن و قضاوت به ناحقِ بعضى مردم، به خاطر از دست دادن منافع مادّى و شخصى است. «1» وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا ... يَسْخَطُونَ‌ (آرى، ريشه‌ى بعضى تحليل‌هاى نادرست، انگيزه‌هاى درونى است) «1». امام صادق عليه السلام فرمود: بيش از دو سوّم مردم اين گونه مى‌باشند. كافى، ج 2، ص 228. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان از ابوسعید الخدرى روایت کرده و گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله غنائم را تقسیم می‌نمود بنا به نقل از ابن عباس در روز حنین مردى از قبیله هوازن به نام ابن ابى ذى‌الخویصرة التمیمى که به او حرقوص بن زهیر مى گفتند و از ریشه خوارج بود، گفت: یا رسول الله عدالت را رعایت کن. پیامبر فرمود: واى بر تو اگر من رعایت نکنم چه کسى رعایت خواهد کرد. در این میان عمر بن الخطاب گفت: یا رسول اللّه اجازه بده گردن این مرد را بزنم. پیامبر فرمود: واگذار او را که داراى یارانى است که نماز و روزه شما در مقابل نماز و روزه ایشان کوچک شمرده شود ولى بعد چنان از دین برگردند و بدر آیند مانند تیرى که از کمان بدر آید به قسمى که نشانه اى از ایمان و اعتقاد در آن نباشد و مردى از میان اینان برخیزد که یکى از پستان‌هاى او (یا) در یکى از دست‌هاى او مانند پستان زنان گوشت زیادى باشد و در موقع فترت خروج خواهند نمود و در حدیث دیگر آمده است که پیامبر فرمود: هر وقت اینان خروج نمودند آنان را به قتل رسانید و بکشید سپس این آیه نازل گردید، و بعد ابوسعید گوید: شهادت می‌دهم که این موضوع را از رسول خدا شنیدم و نیز شهادت می‌دهم که هنگامى که على علیه‌السلام با آن‌ها جنگ می‌کرد. مردى را به همان وضع که از پیامبر شنیده بودم در میان آن‌ها دیدم و نیز ثعلبى از مفسرین عامه این موضوع را در تفسیر خود آورده و بخارى نیز در صحیح خود از ابوسعید الخدرى و نیز ابن ابى‌حاتم یکى دیگر از مفسرین عامه در تفسیر خود از جابر موضوع این مرد را بدون تفصیل ذکر نموده اند. کلبى گوید: این آیه درباره مؤلفین قلوب نازل گردیده که عبارت از منافقین بوده اند و مردى از میان آن‌ها بنام ابن الجواظ این سخنان را به زبان آورده بود. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص416" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ «59» اگر آنان به آنچه خدا و پيامبرش به آنان داده‌اند راضى مى‌شدند و مى‌گفتند: خداوند (و آنچه او صلاح بداند) براى ما بس است، خدا و پيامبرش به زودى از فضل خود به ما خواهند داد و ما تنها به پروردگار، راغب و اميدواريم، (اگر چنين مى‌گفتند، براى آنان بهتر بود). نکته ها در اين آيه چهار مرحله مطرح شده است: 1. رضا و تسليم به تقدير الهى. «رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ» 2. اظهار رضايت به زبان. «قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ» 3. اميد به فضل و كرم الهى. سَيُؤْتِينَا ... 4. بى‌توجّهى به دنيا و رغبت به خداوند. «إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ» جلد 3 - صفحه 444 پیام ها 1- منافقان هرگز از خداوند و تقديرهاى او راضى نمى‌شوند. «وَ لَوْ» 2- سياست‌گذارى و تصميم‌گيرى در نحوه‌ى تقسيم و صرف بيت‌المال و امور مالى واقتصادى با خدا وپيامبر ورهبر امّت اسلامى است. «آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» 3- تنها نبايد به تنگناها نگريست، صبر، آينده بهترى را پيش مى‌آورد. «سَيُؤْتِينَا» 4- تلخى محروميّت‌هاى دنيوى، با وعده‌هاى قطعى خداوند به مؤمنان و نعمت‌هاى بهشتى، شيرين مى‌شود. «سَيُؤْتِينَا» 5- ما از خداوند طلبكار نيستيم، هر چه عطا كند از فضل خويش است. «فَضْلِهِ» 6- الطاف الهى از طريق پيامبران و اوليا به ما مى‌رسد. «فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ» 7- محبّت خدا، زمينه‌ساز صبر، رضا و قناعت است. «إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ»" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «60» همانا صدقات (زكات)، براى نيازمندان ودرمانده‌گان وكارگزارانِ زكات وجلب دلها و آزادى بردگان واداى بدهى بدهكاران و (هزينه‌ى جهاد) در راه خدا وتأمين در راه مانده است، اين دستور، فرمانى است از جانب خدا و خداوند، دانا و حكيم است. نکته ها «صَدَقَةٍ» و «صِداق»، از «صِدق» است. «صَدَقَةٍ»، نشان صداقت در ايمان به خدا و «صِداق» يا مهريه، نشانه‌ى صِدق و راستى در علاقه به همسر است. مراد از صدقه در اين آيه، زكات واجب است. «فَقِيرٌ»، از «فقر»، به معناى كسى است كه نادارى، ستون فقراتش را مى‌شكند. و «مِسْكِينٍ»، از «مسكن»، يعنى آنكه به خاطر نادارى، خانه‌نشين شده است. طبق بعضى‌ جلد 3 - صفحه 445 روايات، فقير نادارى است كه از مردم درخواست نمى‌كند، ولى مسكين كسى است كه از شدّت بينوايى، سؤال و درخواست مى‌كند. «1» از اينكه در آيات قبل، منافقان از نحوه‌ى تقسيم اموال به پيامبر صلى الله عليه و آله عيب مى‌گرفتند؛ «يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ» و در اين آيه، صدقات تنها براى گروه‌هاى خاصّى اجازه داده شده، مى‌فهميم كه منافقان، به زكات چشم داشته‌اند. «الْعامِلِينَ عَلَيْها»، عاملان زكات، همه‌ى آنانند كه در جمع‌آورى، نگهدارى، توزيع و محاسبات زكات، زحمت مى‌كشند كه اجرت آنان از زكات پرداخت مى‌شود. «مؤلفة قلوبهم»، آنانند كه زمينه‌اى براى گرايش به اسلام ندارند و با مصرف بخشى از زكات، مى‌توان قلوب آنان را جذب كرد. البتّه پرداخت زكات براى تأليف قلوب، به مفهوم ايمان آوردنِ پولى نيست، بلكه زمينه‌سازى براى حصول درك و آموزش و سپس معرفت وايمان است. «يتألّفهم و يعلّمهم كى ما يعرفوا» «2» «الْغارِمِينَ» كه يكى از مصارف زكات است، بدهكارانى هستند كه بى‌تقصير زيربار قرض رفته‌اند، مثل آنان كه در آتش‌سوزى، سيل، غرق كشتى و حوادث طبيعى ديگر، هستى و دارايى خود را از دست داده‌اند. امام صادق عليه السلام فرمود: «ايّما مؤمن او مسلمِ ماتَ وترك ديناً و لم يكن فى فسادٍ ولا اسرافِ فعلى الأمام ان يقضيه» «3» هر مؤمن يا مسلمانى كه بميرد و بدهى بر جاى گذارد، كه بر اساس فساد و اسراف نباشد، پرداخت بدهى او بر امام است. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»، همه‌ى كارهاى خداپسندانه است و شامل مواردى چون تبليغات دينى، خدماتِ رفاهى و گره‌گشايى از مشكلات مسلمانان مى‌شود. گرچه مصداق بارز آن در غالب تفاسير، جنگ وجهاد معرّفى شده است. «ابْنِ السَّبِيلِ»، كسى است كه در وطن خويش توانگر است، ولى در سفر، گرفتار و بى‌پول شده است. «1». تفسير الميزان. «2». تفسير نورالثقلين. «3». تفسير كنزالدقائق. جلد 3 - صفحه 446 سيماى زكات‌: حكم زكات در مكّه نازل شده است، امّا به علّت كمى مسلمانان و اندك بودن كسانى‌كه زكات به آنان تعلق گرفته بود، خودشان اقدام به پرداخت زكات مى‌كردند. پس از تشكيل حكومت اسلامى در مدينه، مسأله‌ى گرفتن زكات از مردم و واريز كردن آن به بيت‌المال و تمركز آن توسّط حاكم اسلامى مطرح شد. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» «1» زكات مخصوص اسلام نيست، بلكه در اديان پيشين نيز بوده است. حضرت عيسى عليه السلام در گهواره به سخن آمد وگفت: «أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ» «2» و حضرت موسى عليه السلام خطاب به بنى‌اسرائيل مى‌فرمايد: «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» «3» و درباره‌ى عموم پيامبران مى‌خوانيم: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ» «4» در قرآن چهار تعبير براى زكات بيان شده است: 1. ايتاء مال. «وَ آتَى الْمالَ عَلى‌ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‌» «5» 2. صدقه. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» «6» 3. انفاق. «يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا» «7» 4. زكات. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» «8» در قرآن، معمولًا زكات همراه با نماز آمده است و طبق روايات، شرط قبولى نماز، پرداخت زكات است. اين پيوند رابطه‌ى با خدا ورابطه‌ى با مردم را مى‌رساند. در قرآن هيچ يك از واجبات دين، اين‌گونه مقارن با نماز نيامده است. گرفتن زكات بر سادات حرام است، گروهى از بنى هاشم از پيامبر صلى الله عليه و آله تقاضا كردند تا مسئول جمع‌آورى زكات چهارپايان باشند و بدين وسيله سهمى به عنوان كارگزاران زكات‌ «1». توبه، 103. «2». مريم، 32. «3». بقره، 34. «4». انبياء، 73. «5». بقره، 77. «6». توبه، 103. «7». ابراهيم، 31. «8». مائده، 55. جلد 3 - صفحه 447 نصيبشان گردد. حضرت فرمودند: زكات بر من و شما حرام است. «1» مگر آنكه دهنده و گيرنده‌ى زكات هر دو سيّد باشند
هُمْ» «1». در اسلام، مسائلى همچون هديه، سوغات و اطعام، به عنوان اهرمى جهت جذب قلوب به حساب آمده است. جلد 3 - صفحه 450 15- اسلام براى آزادى بردگان، بودجه قرار داده است. «وَ فِي الرِّقابِ» 16- مخارج تشكيلات زكات، بر دولت تحميل نمى‌شود، بلكه خودكفاست. «الْعامِلِينَ عَلَيْها» 17- حكومت اسلامى، مسئول گرفتن زكات و پرداختِ آن به فقراست، يكى از فوائد اين كار آن است كه فقرا، خود مستقيماً نزد اغنيا نروند و احساس حقارت نكنند. «1» «الْعامِلِينَ عَلَيْها» 18- بودجه‌ى جهاد و دفاع از سرزمين اسلامى از زكات و به دوش مردم است. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» 19- مال، بايد وسيله‌ى قرب به خدا باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» 20- اسلام با تأمين بودجه براى واماندگان در سفر، به مسأله‌ى سفر، تجارت و سياحت بها داده است. «ابْنِ السَّبِيلِ» 21- قانون زكات، قانونى حساب شده و حكيمانه است. الزكاة ... فريضةً ... عليم حكيم‌ 22- اسلام، تنها دين عبادت نيست، قوانين اقتصادى هم دارد. «فَرِيضَةً» «1». آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد: «خذ من اموالهم صدقة» توبه، 103"
. قانون زكات، به معناى تمايل اسلام به وجود قشرِ فقيرِ زكات گيرنده و ثروتمندِ زكات دهنده نيست، بلكه راه حلّى براى يك واقعيّت خارجى جامعه است. اغنيا هم گاهى با پديده‌هايى چون سرقت، آتش‌سوزى، تصادف، جنگ و اسارت مواجه مى‌شوند و در نظام اسلامى بايد بودجه‌اى براى تأمين اجتماعى باشد. در روايات آمده است: خداوند در مال اغنيا به مقدار حلّ مشكل نيازمندان حقّى قرار داده است و اگر مى‌دانست كه برايشان كافى نيست، آن را مى‌افزود. اگر مردم حقوق فقرا را به آنان مى‌پرداختند، همه زندگى خوبى داشتند و اگر اغنيا زكات مى‌دادند، فقيرى در كار نبود. «2» بر خلاف عقيده‌ى بعضى در مورد جلوگيرى از افزايش درآمد افراد و محدود ساختن آن، اسلام عقيده دارد كه بايد به انسان آزادى نسبى داد تا با تلاش، ابتكار و بهره‌گيرى از طبيعت رشد كند، ولى ماليات هم بپردازد. شرط مصرف زكاتِ در راه خدا، «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» فقر نيست، بلكه در هر جا كه كمك به حاكميّت خطّ اسلام كند، مى‌توان خرج كرد. «3» براى نجات جامعه از شرّ افراد شرور، مى‌توان از زكات استفاده كرد و اين مشمولِ‌ «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» است. «4» اگر بر گردن كسى، ديه ثابت شد و توان پرداخت نداشت، مشمول‌ «وَ الْغارِمِينَ» است و مى‌توان از زكات به او كمك كرد. «5» شايد تعبير «وَ فِي الرِّقابِ»، شامل مصرف زكات براى آزادسازى زندانيان يا تأمين مخارج آنان هم بشود. تقسيم زكات در موارد هشتگانه، لازم نيست يكسان باشد؛ بلكه زير نظر حاكم اسلامى و «1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 4، ص 58 به مقدار نياز و ضرورت تقسيم مى‌شود. زكات، عامل تعديل ثروت است. زكات، تشكّر عملى از داده‌هاى الهى است. زكات، فاصله‌ى طبقاتى را كاسته، كينه‌ى ميان فقرا و ثروتمندان را مى‌زدايد. زكات، روح سخاوت و رحمت را در انسان زنده ساخته، از دنيا طلبى و وابستگى مادّى مى‌كاهد. زكات، پشتوانه‌ى تأمين اجتماعى محرومان است. به فقير مى‌گويد: نگران نباش، به ورشكسته مى‌گويد: تلاش مجدّد كن، به مسافر مى‌گويد: از ماندن در راه نترس، به كارمند زكات مى‌گويد: سهم تو محفوظ است، به بردگان وعده‌ى آزادى مى‌دهد، بازار خدمات الهى را رونق مى‌بخشد و دل‌هاى ديگران را به اسلام جذب مى‌كند. غفلت از ياد خدا، بهره‌كشى از مردم، سنگدلى، طغيان و عيّاشى، ثمره‌ى تكاثر و ثروت‌اندوزى است و زكات، داروى بخشى از اين بيمارى است. زكات، علاوه بر محروميت زدايى، گرايش به اسلام را مى‌افزايد و يا لااقل موجب ترك همكارى افراد با دشمنان اسلام مى‌گردد. چنانكه در روايات آمده است كه گاهى افرادى كه ايمان ضعيفى دارند، باكمك‌هاى مالى ونزديك شدن به اسلام، ايمانشان استوار مى‌شود. «1» زكات كه نمودارى از نظام اسلامى است زمينه‌ساز عدالت اجتماعى، فقرزدايى، تأمين كارمندان، محبوبيت بين‌المللى، آزادى بردگان وافراد در بند، به حركت درآوردن نيروها، حفظ آيين وكيان مسلمانان وگسترش خدمات عمومى است. پیام ها 1- زكات، نشانه‌ى صداقت در اظهار ايمان است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» 2- تقسيم زكات براساس وحى است، نه توقّعات. در مقابل عيب‌جويى منافقان، فرمود: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ ... 3- مصرف زكات در غير موارد هشتگانه‌ى اين آيه، جايز نيست. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ» 4- يكى از اصول عدالت اجتماعى اسلامى، بيمه و تأمين زندگى محرومان است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ» 5- همه‌ى دارايى‌هاى انسان از خودش نيست، ديگران هم در آن سهم دارند. لِلْفُقَراءِ وَ ... 6- پرداخت كنندگان زكات، نبايد بر فقيران منّت بگذارند، چون سهم زكات، ملك فقيران است. «لِلْفُقَراءِ» 7- فقرزدايى بايد در رأس برنامه‌هاى نظام اسلامى باشد. «فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ» ابتدا «لِلْفُقَراءِ» مطرح شد و سپس موارد ديگر. 8- تأمين زندگى كسانى‌كه به دنبال اقامه‌ى احكام و فرائض دينى هستند، لازم است. «وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها» 9- هر كارى بها و ارزشى دارد، خواه كارگر و كننده‌ى آن نيازمند باشد، يا غنى. «الْعامِلِينَ عَلَيْها» 10- همچنان كه قاضى بايد تأمين شود تا به فكر رشوه نيفتد، دست اندركاران زكات هم بايد تأمين شوند تا به فكر رشوه و اختلاس نيفتند. «الْعامِلِينَ عَلَيْها» 11- براى جمع‌آورى زكات، بايد كسانى از سوى حكومت اسلامى مأمور شوند. «الْعامِلِينَ عَلَيْها» 12- مسائل مادى و معنوى، به هم آميخته است. «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» 13- اسلام، برخلاف استعمارگران دروغگو ولاف زن، با حلّ مشكلات اقتصادى جامعه‌ها و به قصد قربت، همراه با برهان و ارشاد، مكتب خود را توسعه مى‌دهد. «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» 14- از وظايف دولت اسلامى آن است كه مال را وسيله‌ى جذب دلها قرار دهد. «1» «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُ ‏‏‏‏٠_جز۱٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز) @tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «61» برخى از منافقان، پيامبر را آزار مى‌دهند ومى‌گويند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر كس گوش مى‌دهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مى‌كند و براى هر كس از شما كه ايمان آورد، مايه رحمت است و آنان كه رسول خدا را اذيّت وآزار مى‌دهند، عذابى دردناك دارند. جلد 3 - صفحه 451 نکته ها مقصود از «مِنْهُمُ»؛ يا گروه منافقان است، يا برخى افراد سست ايمان كه از روى ترس در جبهه شركت نكردند و پس از جنگ، عذر و بهانه مى‌آوردند. به فرموده‌ى روايات، به دليل تماس‌هاى دائمى پيامبر صلى الله عليه و آله با على عليه السلام، عدّه‌اى از منافقان آن حضرت را ساده‌لوح و زودباور معرّفى مى‌كردند. «1» پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مَن آذانى فى عترتى فعليه لعنة اللَّه» كسى‌كه اهل‌بيت مرا اذيّت كند، لعنت خدا بر او باد. در مورد حضرت فاطمه عليها السلام نيز فرمود: «مَن آذاها فقد آذانى» هركس فاطمه را اذيّت كند، مرا اذيّت نموده است. «2» پیام ها 1- گروهى دائماً پيامبراكرم صلى الله عليه و آله را اذيّت مى‌كردند. «يُؤْذُونَ» (فعل مضارع، رمز استمرار است) 2- همه‌ى اصحاب پيامبر، عادل نبودند و برخى پيامبر را مى‌آزردند. «يُؤْذُونَ» 3- رهبرى امّت، ملازم آزار ديدن از خودى و بيگانه است. «يُؤْذُونَ النَّبِيَّ» 4- آزار پيامبر، كفر است. «3» تقابل‌ «الَّذِينَ يُؤْذُونَ» با «الَّذِينَ آمَنُوا» 5- منافقان حتّى عليه پيامبر نيز تبليغات وجوسازى مى‌كردند. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ» 6- خداوند، پيامبرش را از حرف‌هاى محرمانه و درونْ‌گروهىِ مخالفان، آگاه مى‌سازد. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ» 7- به همه مردم اجازه‌ى سخن بدهيد تا نگويند حاضر به شنيدن حرف ما نيستيد، هرچند به ساده‌لوحى متّهم شويد. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ» 8- از آداب گوش دادن، توجّه با تمام وجود به سخنانِ گوينده است. كلمه‌ى‌ «أُذُنٌ» به معناى آن است كه او سر تا پا گوش است. «1». تفسير نورالثقلين. «2». ملحقات احقاق‌الحق، ج 18، ص 458 و 439. «3». تفسير المنار. جلد 3 - صفحه 452 9- گاهى به‌خاطر مصلحتِ امّت بايد از بعضى شنيده‌ها تغافل كرد. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ» 10- گاهى آثار تربيتى و اجتماعى يا سياسىِ سكوت، بيش از برخورد و اعلام موضع است. «أُذُنٌ» 11- از صفات يك رهبر آگاه، سعه‌ى صدر، گوش دادن به حرف همه‌ى گروهها، برخورد محبّت‌آميز با آنان، عيب‌پوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبه‌ى مردم است. «قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ» 12- با روى باز و از روى خيرخواهى، شنواىِ سخن مردم باشيد. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ» 13- سكوت در برابر شنيده‌ها، هميشه نشانه‌ى رضايت نيست. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ» 14- آزار ديده را حمايت كنيد. خداوند در برابر سخن دشمن كه پيامبر را «أُذُنٌ» مى‌گفت، چهار ارزش براى آن حضرت بيان مى‌كند: «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»، «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ»، «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ»، «رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا» 15- اگر مؤمنى خبرى داد، سخن او را تصديق كنيد. «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ» 16- گرچه پيامبر براى جهانيان رحمت است، ولى بهره‌بردن از اين رحمت، مخصوص اهل ايمان است. «رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا» 17- از كيفر آزار پيامبر بترسيد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم و نیز در کتاب نهج البیان از شیبانى اسم این مرد منافق را عبدالله بن نفیل ذکر نموده اند و صاحب مجمع البیان گوید: منافقین مزبور عبارت بودند از: جلاس بن سوید، شاس بن قیس، مخشى بن حمیر، رفاعة بن عبدالمنذر و دیگران. مقاتل و کلبى گویند: درباره عده اى از منافقین نازل شد که از رفتن به غزوه تبوک تخلّف ورزیدند سپس وقتى که پیامبر مراجعت فرمود عذرخواهى نمودند و بعد این آیه نازل گردید. پرش به بالا↑ ابن ابى‌حاتم نیز در تفسیر خود آن را از ابن عباس نقل نموده است. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص418." ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ «62» (منافقان) براى شما به خدا سوگند مى‌خورند تا شما را راضى كنند، در حالى كه اگر ايمان آورده‌اند، شايسته‌تر آن است كه خدا و رسولش را راضى كنند. پیام ها 1- منافق، پيوسته در بيم، وحشت و اضطراب است و مى‌خواهد با سوگند و تظاهر، از اعتقادات مذهبى مردم سوء استفاده كرده و توجّه آنان را به خود جلب كند. يَحْلِفُونَ‌ ... لَكُمْ‌ جلد 3 - صفحه 453 2- فريب هر سوگندى را مخوريد، چون گاهى مقدّسات، دستاويز نامقدّسين قرار مى‌گيرد. «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ» 3- براى مؤمن، رضايت خداوند اصل است، نه پسند مردم. وَ اللَّهُ‌ ... أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ‌ 4- رضايت رسول، همان رضايت الهى است. «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» و نفرمود: «يرضوهما» «1» 5- هركس رضاى خلق را بر رضاى خالق ترجيح دهد، سهمى از نفاق دارد و بايد توبيخ شود. «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ» «1». البتّه ممكن است دليل اين كه نفرمود: «يرضوهما» اين باشد كه هيچ كس حتّى پيامبر همتاى خداوند متعال نيست." ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ «63» آيا ندانستند كه هركس با خدا و پيامبرش دشمنى كند، كيفرش آتش دوزخ است و پيوسته در آن خواهد بود؟ اين است خوارى و رسوائى بزرگ (كه بهره‌ى مخالفان است). نکته ها «يُحادِدِ اللَّهَ»، به معناى دشمنى كردن با خدا و تجاوز كردن از حدود الهى است. فخررازى، اين واژه را از «حديد» به معناى سرسختى دانسته و گفته است: «محادّة» يا به معنى تجاوز از قانون الهى است يا به معناى آنكه خود را يك طرف و خدا را در سوى ديگر پنداشتن است. پیام ها 1- مخالفت با رهبر حق، مخالفت با خداست. «مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» 2- حفظ آبرو از طريق سوگند دروغ، نمونه‌ى دشمنى و سرسختى با خداست. يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ‌ ... يُحادِدِ اللَّهَ‌ جلد 3 - صفحه 454 3- ثمره‌ى سرسختى افراد آگاه در برابر دين خدا، دوزخ ابدى است. أَ لَمْ يَعْلَمُوا ... فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ‌ 4- ياد دوزخ مى‌تواند مانع سرسختى و لجاجت باشد. «فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ»" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا