در مقابل رکن یمانی دعا گو ونایب الزیاره همه اعضای کلاس تفسیر تربیتی هستم
ما قبل از دورۀ جدید کلاسمون رو در «اسکای روم» برگزار میکردیم که کیفیت خیلی خوبی داشت و معمولا قطع و وصلی هم نداشت. اما برای بالابردن ظرفیت کلاس هزینۀ سنگینی رو باید پرداخت میکردیم.
بنا شد مدتی توی ایتا پخش زنده داشته باشیم و اگه کیفیت پخش رضایتبخش بود، دیگه پول اضافی پرداخت نکنیم.
رضایت بخش بودن یعنی داشتن صدای واضح و نداشتن قطع و وصلی
الان همه کسایی که در این چند وقت، تو پخش زنده کلاس بودند، لطف کنند و در این نظرسنجی شرکت کنند.
https://EitaaBot.ir/poll/g05c
#محسن_عباسی_ولدی
تفسیر تربیتی
ما قبل از دورۀ جدید کلاسمون رو در «اسکای روم» برگزار میکردیم که کیفیت خیلی خوبی داشت و معمولا قطع و
لطفا همه کسایی که تو کلاس شرکت کردند، تو این نظرسنجی شرکت کنند.
شکر خدا که عدۀ قابل توجهی صوتهای بخش اول وسع رو گوش دادن.
حالا که دارم صوتهای قسمت دوم رو میذارم، از کسایی که بخش اول رو گوش دادن، ممنون میشم اگه لطف کنند و نظرشون رو دربارۀ صوتهای بخش اول بگن.
نظرتون رو با این اسم کاربری در میون بذارید:
@memami110
من از حکمت کارهای خدا سر در نمیآورم. فقط این را میدانم که باید رسم بندگیام را به جا بیاورم و به او اعتماد کنم و حرف دلم را با او در میان بگذارم.
آقا! همیشه حرف دلم با خدا این است که کاش حکمت هر بلا و امتحانم سبک شدن بار غم از دل تو باشد! کاش خدا اگر زندگی مرا سخت میکند، زندگی برای تو آسان شود! کاش اگر تقدیر من اشک ریختن است، به جایش تدبیر خدا برای تو لبخند باشد! کاش اگر بناست رنج بیماری را تحمل کنم، تو همۀ وجودت در سلامت باشد! کاش اگر غربت، مُهر پیشانی من میشود، تقدیر تو زودتر از غربت درآمدن باشد!
آقا! تو هم حرف دل مرا به خدا برسان و بگو هر چقدر هم که بد باشم، راضی به ذرهای غصه و غم و بیماری و اشک برای تو نیستم.
شبت بخیر یار محبوبم!
تفسیر تربیتی
درس امروز 12 خرداد ماه #توکل #حسبی_الله #حکمت ✅#قابل_انتشار
به نام خدا
🗓 ۱۲ خرداد ۱۴۰۳؛ جلسه ۵۲۲:
✅ گفتیم ما راهی جز توکل نداریم و دلایل این مسأله را مطرح کردیم.
✅ما قدرت نداریم و ضعیفیم، پس باید کار را به کسی بسپاریم که قدرت محض است و هیچ ضعفی در وجودش راه ندارد.
🔹 امیرالمؤمنین علی علیه السلام خطاب به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: وأَلْجِئْ نَفْسَكَ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا إِلَى إِلَهِكَ فَإِنَّكَ تُلْجِئُهَا إِلَى كَهْفٍ حَرِيزٍ وَ مَانِعٍ عَزِيزٍ (تحف العقول، صفحه ۶۹)
در همه کارهایت خودت را در پناه خدای خودت درآر. اگر این کار را بکنی خودت را در پناهگاهی انداخته ای که هیچچیزی در آن نفوذ نمی کند و یک مانع استوار است در مقابل همه عوامل مخالف.
✅ ما به چنین قلعه محکمی نیاز داریم. وقتی به داشتهها و توان خودمان مغرور میشویم و حس میکنیم میتوانیم بدون خدا کاری انجام دهیم، این نقطه آغاز بدبختی ماست و بیچارگی ما را رقم میزند.
بسیاری از مشکلات ما ریشه در همین نوع نگاهی دارد که نسبت به خودمان و توانمان داریم.
🔷 امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حکمت ۳۱۰ نهج البلاغه فرمودند: لا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ، أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِه.
ایمان بنده درست از آب در نمیآید، مگر اینکه به نقطهای برسد که اعتمادش به چیزی که در دست خداست بیشتر باشد نسبت به چیزی که در دست خودش است.
✅ «بِمَا فِي يَدِه» کُلی است و شامل حکمت خدا، قدرت خدا، علم خدا و هرچیزی که در دست خداست، میشود. همه اینها باید برای تو اطمینانبخشتر از چیزی باشد که در دست خودت است. این نشانه ایمان توست.
✅ اگر اعتمادی به خودت داشتی که احساس کردی میشود بیشتر از توان خدا به توان خودت اعتماد کنی، ایمانت درست نیست. باید توحیدت را قوی کنی. توحید فقط اعتقاد به یکی بودن و یگانگی خدا نیست، بلکه این قدم اول است که فقط انسان را از نظر طهارت از کافر جدا میکند، ولی ایمان به معنای دقیق، اعتماد کردن به خداست.
✅ یک سال خشکسالی شده بود، عارفی جوانی را دید که برخلاف سایر مردم شاد است، علت را از او پرسید. جوان گفت: من اربابی دارم که گَلّه دار است و من به او اعتماد دارم که تا زمانی که کار کنم، روزیام را میدهد.
عارف با خودش گفت: چقدر از خودم خجالت میکشم. کسی که اربابش گلّهدار است، به اربابش اعتماد دارد و شاد است. من خدایی دارم که ارباب این جوان هم بنده اوست، ولی من این اعتماد را به خدای خودم ندارم.
✅ در روستایی خشکسالی شده بود. برای دعای باران جمع شدند. کودکی در بین جمعیت با کلاه بزرگ آمده بود. علت را از او پرسیدند، کودک گفت مگر برای دعا نمیرویم؟ خب خدا بعد از دعا باران میفرستد. بین همه مردم فقط کودک اعتماد و ایمان به خدا داشت.
✅ اعتماد به خدا آرامش انسان را خیلی زیاد میکند. بعضیها فقط به قدرت خودشان اعتماد دارند. اینها اوضاع خطرناکی دارند.
عدهای در خودشان جز ضعف و نقص چیزی نمیبینند، ولی حواسشان هم به خدای قوی و خدای علی کل شیء قدیر نیست. اینها هم اوضاع خطرناکی دارند. گروه اول مغرور و گروه دوم افسرده میشوند.
عدهای دیگر، در خودشان جز نقص و ضعف نمیبینند، ولی میدانند بنده خدای علی کل شیء قدیر هستند. این عده آرام و محکمند. متزلزل نمیشوند. باید اینطور باشیم.
✅ ما راهی جز توکل نداریم؛ چون حکمتمان در تشخیص خیر و صلاحمان محدود است، پس باید توکل کنیم.
در دلایل توکل گفتیم:
🔶 وَ لِلَّـهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (سوره هود آیه ۱۲۳)
غیب آسمانها و زمین فقط برای خداست و نه هیچ کس جز او. فقط هرکس خدا بخواهد و اراده کند از غیب با خبر میشود و همه امور هم به او برمیگردد. من که برای انجام هر کاری باید به ظاهر امور و به غیب اشراف داشته باشم ولی حتی بر ظاهر اشراف ندارم، چارهای جز بندگی خدا و توکل به او ندارم. کارم را باید به خدا بسپارم. خدا از کارهای ما غافل نیست.
🔶 إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (سوره آل عمران آیه ۱۶۰)
اگر خدا شما را یاری کند، هیچکس نمیتواند بر شما غلبه کند و اگر دست از یاری شما بردارد، بعد از او چه کسی میتواند شما را یاری کند. پس مومنین فقط بر خدا توکل و اعتماد میکنند.
🔶 وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (سوره انفال آیه ۴۹)
هرکس بر خدا توکل کند، خدا شکست ناپذیر و حکیم است.
✅ ما در تشخیص خیر و صلاحمان آگاهی لازم را نداریم. ما حکمت لازم برای اینکه بدانیم دقیقاً چه چیزی در چه زمانی و به چه اندازهای به صلاح ماست نداریم، اما خدایی داریم که این حکمت را دارد و ذرّهای نقص در حکمتش راه ندارد.
✅ خداوند نتیجه کار هرکس را که به او توکل کند، در قالب دلیل توکل بیان میکند تا انسان خیالآسودهتر باشد. هرکس به خدا توکل کند، به خدایی توکل کرده که عزیز و شکستناپذیر است، پس نمیگذارد او شکست بخورد. حکیم است، کارش حساب و کتاب دارد، اهل محکم کاری است، برای انجام کاری همه چیز را در نظر میگیرد. تو به خدا توکل میکنی و کار را به کسی میسپاری که تمام مسایل مربوط به یک کار را که رعایت آن، حکمت و خیر و صلاح زندگی تو را تامین میکند، در نظر میگیرد.
✅ توکل از ریشه وَکل است. وکل در زبان عربی دو معنا دارد: اعتماد و سپردن.
اعتماد و سپردن، به خاطر اینکه من نمیتوانم.
وقتی در امور قضایی وکیل میگیریم، کارمان دو معنا دارد:
۱- من نمیتوانم، ولی تو میتوانی.
۲- من به تو اعتماد میکنم و کارم را به تو میسپارم.
✅ خدایا! من چقدر آگاهی و قدرت تشخیص دارم که بتوانم منهای تو بفهمم کاری به صلاحم هست یا نیست؟
✅ باید بر تصمیمات زندگیمان مرور داشته باشیم. تصمیماتی که بهخاطر آن به در خانه خدا نرفتهایم و فقط به خودمان و تشخیص درک خودمان اعتماد کردیم. نتیجه آن تصمیم در زندگی ما معلوم شده است. آن نتیجه را بررسی کنیم.
از سوی دیگر، در تصمیماتی را که واقعاً با توکل گرفتهایم، بندگی کردهایم، بقیه کار را به خدا سپردهایم و به خدا اعتماد کردهایم نیز نتیجه را ببینیم.
✅ خیلی از تصمیمات را شک نداشتیم به صلاح ماست و در تصمیمگیری به خاطر یقینی که با تشخیص خودمان داشتیم، حتی برخی وظایف بندگی مان را زیر پا گذاشتیم، اما بعد از مدتی فهمیدیم که اشتباه کردهایم.
✅ گاهی با دودوتا چارتای خودمان تشخیص دادیم که کاری به صلاحمان نیست، ولی با دقت در وظیفه بندگی خود، فهمیدیم که باید آن کار را انجامش دهیم. کار را که انجام دادیم، بعد از مدتی نتیجه خوبش را دیدیم.
✅ البته معلوم نیست در همه موارد نتیجه را بفهمیم. خیر و صلاح برخی کارها شاید در این دنیا اصلاً به ما نشان داده نشود.
✅ گاهی خداوند خیر و صلاح کارهایی که به خاطر رضای خدا انجام دادیم، ولی احساس میکردیم مصلحت ما چیز دیگری است، در همین دنیا به ما نشان میدهد، برای اینکه دلمان به توکل کردن به خدا اطمینان پیدا کند.
از این موارد نباید راحت رد شویم. باید از این موارد عبرت بگیریم، چون کلاس درس خدا و کلاس توحید است. ما حکمتمان و علممان محدود است. باید به در خانه کسی برویم که این محدودیت را ندارد.
✅ جاهل به درِ خانه عالم میرود. کسی که حکمتش نقص دارد به درِ خانه حکیم کامل میرود. اگر این فرد اصرار داشت کارش را به کسی که حکمت و داناییش کامل است نسپارد، از نعمت عقلش استفاده نکرده است.
🌸 توسل به امام رضا علیه السلام (شماره ۱ ضمیمه)
#توکل
#حسبی_الله
#حکمت
به نام خدا
🗓 ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، جلسه ۵۲۳:
✅ ما راهی جز توکل نداریم چون حکمتمان در تشخیص خیر و صلاح محدود است و خدایی داریم که حکمتش مطلق است. پس عقل حکم میکند کسی که حکمتش ناقص است به حکیم مطلق تکیه کند.
✅ شاهکلید و اصلیترین جملهای که در بحث توکل از نگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام مطرح کردیم این است: من بندهام و باید بندگی کنم؛ خدا هم خداست و خداییش را بلد است.
✅ بحث این نیست که من میتوانم یا نمیتوانم تدبیر کنم. حتی اینکه باید یا نباید تدبیر کنم نیز مطرح نیست. بلکه آنچه صحیح است، این است: تدبیر من در زندگی، توجه من به وظایف بندگی است. جایی که خدا برای من تکلیفی معین کرده، نمیتوانم درباره آن تکلیف تدبیر کنم، زیرا ورود به عرصه خدایی کردن است. اگر من درباره انجام دادن یا انجام ندادن کاری که خدا از من خواسته است، فکر و تدبیر کردم تا تصمیم به انجام یا عدم انجام آن کار را بگیرم، این عمل خدایی کردن است! اینجا تدبیر معنا ندارد.
✅ این که فکر و تدبیر کنم که چطور وظیفه بندگی را به بهترین شکل انجام دهم، مورد رضایت خداوند است، زیرا در راستای دغدغه بندگی است. اما اجازه نداریم تدبیری کنیم که نتیجه آن، تصمیمگیری درخصوص انجام یا عدم انجام فرامین خداوند باشد.
🔶 وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً (سوره احزاب آیه ۳۶)
آنگاه که خدا و رسول خدا درباره امری حکم میکنند، برای هیچ مرد مومن و زن مومنی در کار خودشان اختیاری وجود ندارد...
✅ وقتی ایمان آوردی، اختیارت را به خدا و رسول خدا میسپاری. در این حال، اهل تسلیم هستی، نه اهل تدبیر. تدبیر چنین انسانی برای بهتر انجام دادن وظایف بندگی خداست.
🔶 مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً (سوره احزاب آیه ۳۶)
کسی که از امر خدا معصیت کند مبتلا به گمراهی آشکار شده است.
✅ خیلی از کارهای ما و چینشهای تدبیری زندگی ما، دخالت در کار خداست. جایی که خدا و اهل بیت علیهم السلام حکم واضح و دستور مستقیم دارند، تدبیر من جایی ندارد. خدا گفته متواضعانه برخورد کن و من فکر میکنم آیا تواضع داشته باشم؟ اگر تواضع داشته باشم از من سوء استفاده نمیکنند؟ اگر تواضع کنم مرا جدی میگیرند؟ اینها همه تدبیر در برابر حکم خداست.
✅ خدا دستور به مدارا داده و من فکر میکنم که با مدارا نمیشود زندگی را مدیریت کرد. این تدبیر در برابر تدبیر الهی است.
✅ خدایی کردن در زندگی یعنی به جای خدا تصمیم گرفتن، یعنی در جایی که خدا حکم، دستور یا توصیهای برای من دارد، من در مقابل آن دستور و توصیه، اهل تدبیر باشم.
✅ حکمتی که خدا دارد، حکمت مطلق است و حکمتی که ما داریم، توهم حکمت است. پس خیلی از دودوتا چارتاهای ما نتیجه همان توهم است و حقیقت ندارد.
✅ وقتی میگوییم: من به خدا اعتماد کردم ولی خیر و صلاحم مقدر نشد، یعنی اصل بحث را نفهمیدیم. از کجا معلوم خیر و صلاح ما مقدر نشده؟ ما که نمیتوانیم خیر و صلاحمان را بفهمیم. ما با فرض خیر نبودن یک اتفاق، تدبیر خدا را زیر سوال میبریم.
🔶 وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (سوره انفال آیه ۶۱)
بر خدا توکل کن که او شنوای داناست.
🔶 قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ كُنَّا كارِهِينَ (سوره اعراف آیه ۸۸)
اشراف و سران قومش که [از پذیرفتن حق] تکبّر ورزیدند، گفتند: ای شعیب! مسلماً تو و کسانی را که با تو ایمان آورده اند از شهرمان بیرون می کنیم یا اینکه بی چون و چرا به آیین ما بازگردید. گفت: آیا هر چند که نفرت و کراهت [از آن آیین] داشته باشیم؟!
🔶 قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللَّـهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْها وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ (سوره اعراف آیه ۸۹)
اگر پس از آنکه خدا ما را از آن [آیین شرک آلود] نجات داده به آیین شما بازگردیم [و بگوییم: خدا دارای شریک و همتاست] یقیناً بر خدا دروغ بسته ایم؛ بنابراین امکان ندارد به آیین شما بازگردیم، مگر اینکه خدا که پروردگار ماست بخواهد [که او هم مشرک شدن و کافر شدن کسی را هرگز نمی خواهد] پروردگار ما از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کردیم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن که تو بهترین داورانی.
✅ در فضایی که عدهای از شعیب علیه السلام میخواهند یا از شهر خارج شود یا به آیین آنها برگردد، ایشان قاطعانه میفرماید: به آیین شما برنمیگردیم. سپس میگوید: علم خدای صاحب اختیار ما همه چیز را در بر گرفته. یعنی هیچ چیزی از دایره علم الهی خارج نیست. پس ما فقط بر خدا توکل میکنیم. چه نسبت قشنگی بین علم خدا، توکل ما به او و توحید در این توکل وجود دارد.
✅ ما هنوز به علم و حکمت الهی ایمان نیاوردهایم و در برابر خدا برای خودمان درجهای از علم و حکمت قائل هستیم، درحالیکه خداوند به صراحت میفرماید: وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
🔶 اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (سوره بقره آیه ۲۵۵)
خداست كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مىگيرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىيابند. كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست، و اوست والاى بزرگ
✅ «آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است، مىداند» یعنی خدا گذشته و آینده شما را میداند. من به کسی توکل میکنم که هم گذشته من را میداند و هم آیندهام را. هیچ چیزی از نگاه او پنهان نیست.
✅ «و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىيابند.» کسی به ذرهای از علم خدا هم نمیتواند احاطه پیدا کند، مگر به چیزی که خود خدا بخواهد. من مخلوقی نادانم و خدا همه چیز را میداند و به گذشته و آینده من آگاه است. من نمیتوانم بر ذرهای از علم الهی احاطه پیدا کنم، مگر به اندازهای که خدا بخواهد. پس چطور من در برابر خدا مدعی تدبیر شدهام؟
✅ این مباحث در ساعت به ساعت زندگی ما جریان دارد، ولی وقتی در متن زندگی خود، این حرفها را جاری نکنیم و گره سفت و محکمی به متن زندگی ما نخورد، فقط در حد شنیدن باقی میماند.
✅ ما نمیتوانیم در زندگی تصمیم نگیریم. تمام تصمیمهای ما به بحث توکل گره میخورد. اگر از این زاویه زندگی را ببینیم و بار خدایی کردن را از دوش خودمان برداریم، حس آرامش و سبکی واقعی را تجربه میکنیم.
🌸 توسل به امام هادی علیه السلام (شماره ۱ ضمیمه)
#توکل
#حسبی_الله
#علم
ما وقتی لذت اعتماد به تو را میچشیم، که بدون آن که بدانیم عاقبت اطاعت از تو چه میشود، با همۀ وجودمان در برابر فرمانت مطیع باشیم.
اطاعت کردیم و عزیز شدیم، خدا را شکر. اطاعت کردیم و در میان مردم خوار شدیم، باز هم هزاران بار خدا را شکر.
اطاعت کردیم و دنیا رو کرد به ما، دنیای رو کرده را هدیۀ تو میدانیم. اطاعت کردیم و دنیا پشت کرد به ما، ما هم به او پشت میکنیم.
اطاعت کردیم و در سلامت به سر بردیم، سلامتمان را خرج تو میکنیم. اطاعت کردیم و جانمان از کف رفت، چه مرگ شیرینی!
خوش به حال کسانی که اطاعت از تو برایشان راه و هدف است و از اطاعت تو جز خودت به دنبال چیز دیگری نیستند.
روزی میرسد که من هم چنین شیعۀ مطیعی باشم؟! به لطف تو آری؟!
شبت بخیر مراد من!
چهاردهم خرداد، سالروز رحلت مردی از تبار توست. او وقتی که پا به ایران گذاشت، امید را در دل مردم کاشت و نام خدا را روی پیشانی این سرزمین نگاشت. وقتی که رفت، غم را تفسیر دوباره کرد و فراق را به جان همۀ ما چشاند.
وقتی که بود، خدا را طوری نشانمان داد که عالم را محضر او دیدیم و او را در لحظههای زندگیام جاری و ساری کردیم. وقتی که رفت، «تُعِزُّ من تشاء» را برایمان تفسیر کرد.
او منتهای عظمتش سربازی تو بود. به او که فکر میکنم، با خودم میگویم اگر تو بیایی چه غوغایی در عالم به پا میشود، و نسیم امیدی که از آمدنت در دلها میوزد، چه طوفانهای بلایی را در جا متوقف میکند!
وقتی تو بیایی همۀ دنیا میشود کلاس توحید و تو هم میشوی معلم توحید انسانها. خدا از سر و روی دنیا خواهد بارید.
دلمان بیتاب آمدن توست. کی بناست بیایی آقا!
شبت بخیر منجی عالم!