خلاصه ۴۷
از کتاب #تفسیر_المیزان
🔹و این را در جائى دیگر چنین بیان کرده :
(و بدا خلق الانسان من طین ، ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین ، ثم سواه و نفخ فیه من روحه )،
آغاز کرد خلقت انسان را از گل ، سپس نسل او را از چکیده اى از آبى بى مقدار کرد، و سپس او را انسان تمام عیار نموده ، از روح خود در او بدمید)
🔸و نیز در جاى دیگر فرموده :
(ثم انشاناه خلقا آخر، فتبارک اللّه احسن الخالقین )،
سپس او را خلقتى دیگر کرد، پس مبارک است خدا که بهترین خالق است )،
🔹و نیز فرموده : (و قالوا: اءاذا ضللنا فى الارض ، اءانا لفى خلق جدید؟ بل هم بلقاء ربهم کافرون ، قل : یتوفیکم ملک الموت الذى و کل بکم )،
منکرین معاد از تعجب پرسیدند: آیا بعد از آنکه خاک شدیم ، و در زمین گم گشتیم ، دوباره خلقتى جدید به خود مى گیریم ؟ و اینان هیچ دلیلى بر گفتار خود ندارند، و منشاء این استبعادشان تنها اینست که منکر لقاء پروردگار خویشند، بگو شما در زمین گم نمیشوید، بلکه آن فرشته که موکل بر شما است شما را بدون کم و کاست تحویل مى گیرد)،
🔸و نیز فرموده : (منها خلقناکم ، و فیها نعیدکم ، و منها نخرجکم تارة اخرى )،
ما شما را از زمین درست کردیم ، و دوباره تان به زمین بر مى گردانیم ، و آنگاه بارى دیگر از زمین بیرونتان مى آوریم ).
صراط انسان در مسیر وجودش و وسعت شعاع عمل او در عالم
🔹و این آیات به طوری که ملاحظه مى فرمائید، و انشاءاللّه توضیح بیشتر هر یک را در جاى خودش خواهید دید، دلالت مى کند بر اینکه انسان جزئى از اجزاء کره زمین است ، و از آن جدا نمیشود، و مباین آن نیست ، چیزیکه هست از همین زمین نشو نموده ، شروع به تطور نموده ، مراحل خود را طى مى کند، تا مى رسد به آن جائى که خلقتى غیر زمین و غیر مادى میشود، و این موجود غیر مادى عینا همان است که از زمین نشو کرد، و خلقتى دیگر شد، و به این کمال جدید تکامل یافت ، آنگاه وقتى به این مرحله رسید فرشته مرگ او را از بدنش مى گیرد، و بدون کم و کاست مى گیرد، و سپس این موجود بسوى خداى سبحان بر مى گردد، این صراط و راه هستى انسان است .
🔸از سوى دیگر تقدیر الهى انسان را طورى ریخته گرى کرده ، که با سائر موجودات زمینى و آسمانى ، یعنى از عناصر بسیطه گرفته تا نیروئى که از آن عناصر برمى خیزد، و نیز از مرکبات آن ، از حیوان گرفته ، تا نبات و معدن و غیر آن ، از آب و هوا و نظائر آنها، مرتبط و پیوسته باشد، و نیز تمامى موجودات طبیعى را طورى ریخته ، که با موجودات دیگر مرتبط بوده باشد، این در آنها، و آنها در این ، اثر بگذارند، تا به این وسیله هستى خود را ادامه دهند.
چیزیکه هست ، اثر انسان در سایر موجودات بیشتر، و دامنه تاءثیرش در آنها وسیع تر است .
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @tafsireayeha
خلاصه ۴۸
از کتاب #تفسیر_المیزان
🔸براى اینکه این موجود چند وجبى ، علاوه بر اینکه با سایر موجودات طبیعى اختلاط و آمیزش دارد، و چون آنها قرب و بعد، و اجتماع و افتراق دارد، و براى رسیدن به مقاصد ساده طبیعیش در آنها تصرفاتى ساده دارد، از آنجا که مجهز به فکر و ادراک است ، تصرفاتى عجیب نیز دارد، که سایر موجودات آنگونه تصرفات را ندارند، آرى او سایر موجودات را تجزیه مى کند، و اجزائش را از هم جدا میسازد، و از ترکیب چند موجود طبیعى چیزها درست مى کند، موجود درستى را فاسد، و فاسد را درست مى کند، بطوریکه هیچ موجودى نیست مگر آن که در تحت تصرف انسان قرار مى گیرد، زمانى آنچه طبیعت از ساختنش عاجز است ، او براى خود میسازد، و کار طبیعت را مى کند، و زمانى دیگر براى جلوگیرى از طبیعت به جنگ با آن برمى خیزد.
🔹و کوتاه سخن آنکه : انسان براى هر غرضى که دارد از هر چیزى استفاده مى کند، و آنرا به خدمت خود مى گیرد، و لایزال گذشت زمان هم این موجود عجیب را در تکثیر تصرفات ، و عمیق تر ساختن نظریه هایش تاءیید مى کند، تا آنکه خداوند با کلمات خود حق را محقق سازد، و صدق کلام عزیزش را که فرمود: (و سخرلکم ما فى السماوات و ما فى الارض جمیعا منه )، (براى شما آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مسخر کرد، در حالیکه همه اش از اوست )، نشان دهد، و همچنین صدق آن گفتار دیگرش را، که فرمود: (ثم استوى الى السماء)، (سپس به آسمان بپرداخت )،
🔸چون با در نظر گرفتن اینکه این کلام در مقام امتنان است ، از آن بر مى آید که استواء خدا بر آسمان نیز براى انسان بوده ، و اگر آنرا هفت آسمان قرار داد، نیز به خاطر این موجود در دانه بوده است ، (در اینجا خواننده عزیز را سفارش مى کنم در این باره بیشتر دقت بفرماید).
🔹پس صراط انسان در مسیر وجودش را فهمیدیم ، و این وسعت شعاع عمل انسان در تصرفاتش در عالم کون ، همان است که خداى سبحان نیز آنرا بیان نموده ، که از کجا آغاز میشود، و به کجا ختم مى گردد؟.
مبداء حیات دنیوى انسان
🔸چیزیکه هست قرآن کریم همانطور که احیانا مبداء حیات دنیوى انسان را که از آن شروع نموده ، عالم طبیعت و کون شمرده ، و هستیش را مرتبط با آن معرفى مى کند، در عین حال آنرا مرتبط با پروردگار متعال نیز میداند، و مى فرماید: (و قد خلقتک من قبل ، و لم تک شیئا)،
(من تو را از پیش آفریدم ، در حالیکه چیزى نبودى )،
و نیز مى فرماید: (انه هو یبدى ء و یعید)، (بدرستى که او است که آغاز مى کند، و در خاتمه برمى گرداند).
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii
خلاصه ۴۹
از کتاب #تفسیر_المیزان
🔸پس انسان که مخلوقى است تربیت یافته در گهواره تکوین ، و از پستان صنع و ایجاد ارتضاع نموده ، در سیر وجودیش تطور دارد، و سلوک او همه با طبیعت مرده مرتبط است ، از نظر فطرت و ابداع مرتبط به امر خدا و ملکوت او است ، آن امرى که درباره اش فرمود:
(انما امره اذا اراد شیئاان یقول له کن فیکون )،
(امر او وقتى چیزى را اراده کند، این است که بگوید: باش ، پس آن چیز موجود شود).
و نیز فرموده : (انما قولنا لشى ء، اذا اردناه ، ان نقول له کن فیکون )،
(تنها سخن ما بچیزى که بخواهیم موجود شود: این است که بآن بگوئیم : بباش پس میباشد).
دو طریق سعادت و شقاوت در مسیر رجعت به سوى خدا
🔹این از جهت آغاز خلقت بشر و پیدایشش در نشئه دنیا، و اما از جهت عود و برگشتش بسوى خدا، قرآن کریم صراط آدمى را منشعب به دو طریق میداند، طریق سعادت ، و طریق شقاوت ، و طریق سعادت را نزدیک ترین طریق ، (یعنى خط مستقیم ) دانسته ، که به رفیع اعلى منتهى میشود، و این طریق لایزال انسان را بسوى بلندى و رفعت بالا مى برد تا وى را به پروردگارش برساند، به خلاف طریق شقاوت ، که آن را راهى دور، و منتهى باسفل سافلین ، (پست ترین پستیها) معرفى مى کند، تا آنکه به رب العالمین منتهى شود، و خدا در ماوراى صاحبان این طریق ناظر و محیط بر آنان است ، که بیان این معنا در ذیل جمله : (اهدنا الصراط المستقیم ) در سوره فاتحه گذشت .
🔸این بود اجمال گفتار در صراط انسان ، و اما تفصیل آن درباره زندگیش قبل از دنیا، و در دنیا، و بعد از دنیا، بزودى هر یک در جاى خود خواهد آمد (انشاء اللّه ).
🔹چیزی که تذکرش لازم است ، اینست که : خواننده منتظر آن نباشد که در این کتاب به اسرار انسانها در این سه نشئه آگاه شود چون قرآن کریم در این سه مرحله ، تنها آن مقدار را که مربوط به هدایت بشر، و ضلالت او، و سعادت و شقاوتش میشود بیان داشته ، و اما مطالب پائین تر از آن را مسکوت گذاشته است .
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @tafsireayeha
خلاصه ۵۰
از کتاب #تفسیر_المیزان
آیات 30 تا 33 سوره بقره
✨وَ إِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلَئکَةِ إِنى جَاعِلٌ فى الاَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَ تجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسفِک الدِّمَاءَ وَ نحْنُ نُسبِّحُ بحَمْدِک وَ نُقَدِّس لَک قَالَ إِنى أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ(30)
✨وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الاَسمَاءَ کلَّهَا ثُمَّ عَرَضهُمْ عَلى الْمَلَئکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونى بِأَسمَاءِ هَؤُلاءِ إِن کُنتُمْ صدِقِینَ(31)
✨قَالُوا سبْحَنَک لا عِلْمَ لَنَا إِلا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّک أَنت الْعَلِیمُ الحَْکِیمُ(32)
✨قَالَ یَئَادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَائهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَائهِمْ قَالَ أَ لَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنى أَعْلَمُ غَیْب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ(33)
ترجمه آیات
و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من میخواهم در زمین جانشینى بیافرینم. گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى آورى که تباهى کنند و خونها بریزند؟ با اینکه ما تو را به پاکى مى ستائیم و تقدیس میگوئیم ؟ گفت من چیزها میدانم که شما نمیدانید (30)
و خدا همه نامها را به آدم بیاموخت پس از آن همه آنان را به فرشتگان عرضه کرد و گفت اگر راست میگوئید مرا از نام اینها خبر دهید (31)
گفتند تو را تنزیه مى کنیم ما دانشى (جز آنچه) به ما آموخته اى نداریم که داناى فرزانه تنها توئى (32)
گفت اى آدم ، فرشتگان را از نام ایشان آگاه کن و چون از نام آنها آگاهشان کرد، گفت مگر به شما نگفتم که من نهفته هاى آسمان و زمین را میدانم ، آنچه را که شما آشکار کرده اید و آنچه را پنهان میداشتید میدانم (33)
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @tafsireayeha