eitaa logo
تفسیر صوتی آیه به آیه
412 دنبال‌کننده
98 عکس
58 ویدیو
0 فایل
هر گونه استفاده از مطالب کانال مجاز است 😊 ارتباط با مدیر انتقاد و پیشنهاد 👈👈 @zzirani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلاصه ۲۷ از کتاب 🔹عمومیت اعجاز قرآن براى تمامى افراد انس و جن، از اینجا روشن میشود که قرآن کریم دعوى اعجاز، از هر جهت براى خود مى کند، آنهم اعجاز براى تمامى افراد جن و انس ، چه عوام و چه خواص ، چه عالم و چه جاهل ، چه مرد و چه زن ، چه فاضل متبحر و چه مفضول ، چه و چه و چه ، البته به شرطى که اینقدر شعور داشته باشد که حرف سرش شود. 🔸براى اینکه هر انسانى این فطرت را دارد که فضیلت را تشخیص دهد و کم و زیاد آن را بفهمد. پس هر انسانى میتواند در فضیلت هائى که در خودش و یا در غیر خودش سراغ دارد، فکر کند و آنگاه آنرا در هر حدی که درک مى کند، با فضیلتى که قرآن مشتمل بر آنست مقایسه کند، آنگاه به حق و انصاف داورى نماید و فکر کند و انصاف دهد، آیا نیروى بشرى میتواند معارفى الهى و آن هم مستدل از خود بسازد؟ 🔹به طوری که با معارف قرآن هم سنگ باشد؟ و واقعا و حقیقتا معادل و برابر قرآن باشد؟ و آیا یک انسان این معنا در قدرتش هست که اخلاقى براى سعادت بشر پیشنهاد کند، که همه اش بر اساس حقایق باشد؟ و در صفا و فضیلت درست آنطور باشد که قرآن پیشنهاد کرده ؟! و آیا براى یک انسان این امکان هست ، که احکام و قوانینى فقهى تشریع کند، که دامنه اش آنقدر وسیع باشد، که تمامى افعال بشر را شامل بشود؟ و در عین حال تناقضى هم در آن پدید نیاید؟ و نیز در عین حال روح توحید و تقوى و طهارت، مانند بند تسبیح در تمامى آن احکام و نتائج آنها، و اصل و فرع آنها دویده باشد؟ 🔸و آیا عقل هیچ انسانی که حداقل شعور را داشته باشد، ممکن میداند که چنین آمارگیرى دقیق از افعال و حرکات و سکنات انسان ها، و سپس جعل قوانینى براى هر حرکت و سکون آنان ، به طوریکه از اول تا به آخر قوانینش یک تناقض ‌ دیده نشود، از کسى سر بزند که مدرسه نرفته باشد، و در شهرى که مردمش باسواد و تحصیل کرده باشند، نشو و نما نکرده باشد، 🔹 بلکه در محیطى ظهور کرده باشد، که بهره شان از انسانیت و فضائل و کمالات بى شمار آن ، این باشد که از راه غارتگرى و جنگ لقمه نانى به کف آورده و دختران را زنده بگور کنند، و فرزندان خود را بکشند، و به پدران خود فخر نموده ، مادران را همسر خود سازند، و به فسق و فجور افتخار نموده ، علم را مذمت و جهل را حمایت کنند و در عین پلنگ دماغى و حمیت دروغین خود، تو سرى خور هر رهگذر باشند، روزى یمنى ها استعمارشان کنند، روز دیگر زیر یوغ حبشه در آیند، روزى برده دسته جمعى روم شوند، روز دیگر فرمانبر بى قید و شرط فارس شوند؟ آیا از چنین محیطى ممکن است چنین قانون گذارى برخیزد؟ 🔸مزایایى که قرآن مشتمل بر آن است فوق طاعت بشرى است و آیا هیچ عاقلى به خود جرئت میدهد که کتابى بیاورد، و ادعاء کند که این کتاب هدایت تمامى عالمیان ، از بى سواد و دانشمند و از زن و مرد و از معاصرین من و آیندگان ، تا آخر روزگار است و آنگاه در آن اخبارى غیبى از گذشته و آینده و از امتهاى گذشته و آینده ، نه یکى و نه دو تا، آن هم در بابهاى مختلف و داستانهاى گوناگون قرار داده باشد، که هیچ یک از این معارف با دیگرى مخالفت نداشته و از راستى و درستى هم بى بهره نباشد، هر قسمتش قسمت هاى دیگر را تصدیق کند؟! 🔹و آیا یک انسان که خود یکى از اجزاء عالم ماده و طبیعت است و مانند تمامى موجودات عالم محکوم به تحول و تکامل است ، میتواند در تمامى شئون عالم بشرى دخل و تصرف نموده ، قوانین و علوم و معارف و احکام و مواعظ و امثال و داستانهائى در خصوص کوچکترین و بزرگترین شئون بشرى به دنیا عرضه کند، که با تحول و تکامل بشر متحول نشود و از بشر عقب نماند؟ 🔸 و حال و وضع خود آن قوانین هم از جهت کمال و نقص مختلف نشود، با اینکه آنچه عرضه کرده ، به تدریج عرضه کرده باشد و در آن پاره اى معارف باشد که در آغاز عرضه شده ، در آخر دوباره تکرار شده باشد و در طول مدت ، تکاملى نکرده تغیرى نیافته باشد، و نیز در آن فروعى متفرع بر اصولى باشد؟ با اینکه همه میدانیم که هیچ انسانى از نظر کمال و نقص عملش به یک حال باقى نمى ماند، در جوانى یک جور فکر مى کند، چهل ساله که شد جور دیگر، پیر که شد جورى دیگر. 🔹پس انسان عاقل و کسى که بتواند این معانى را تعقل کند، شکى برایش باقى نمى ماند، که این مزایاى کلى و غیر آن ، که قرآن مشتمل بر آن است ، فوق طاقت بشرى و بیرون از حیطه وسائل طبیعى و مادى است و به فرض هم که نتواند این معانى را درک کند، انسان بودن خود را که فراموش نکرده و وجدان خود را که گم ننموده ، وجدان فطرى هر انسانى به او میگوید: در هر مسئله اى که نیروى فکریت از درکش عاجز ماند و آنطور که باید نتوانست صحت و سقم و درستى و نادرستى آن را بفهمد، و ماخذ و دلیل هیچیک را نیافت ، باید به اهل خبره و متخصص در آن مسئله مراجعه بکنى . ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.094.mp3
3.5M
تفسیر آیه ۹۴ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.095.mp3
1.88M
تفسیر آیه ۹۵ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلاصه ۲۸ از کتاب سوال: 🔹اینکه شما اصرار دارید عمومیت اعجاز قرآن را ثابت کنید، چه فائده اى بر این عمومیت مترتب میشود و تحدى عموم مردم چه فائده اى دارد؟ باید خواص بفهمند که قرآن معجزه است ، زیرا عوام در مقابل هر دعوتى سریع الانفعال و زودباورند و هر معامله اى که با ایشان بکنند، مى پذیرند، مگر همین مردم نبودند که در برابر دعوت امثال حسینعلى بهاء، و قادیانى و مسیلمه کذاب ، خاضع شده و آنها را پذیرفتند؟! با اینکه آنچه آنها آورده بودند به هذیان بیشتر شباهت داشت ، تا سخن آدمى ؟ پاسخ: 🔸اولا تنها راه آوردن معجزه براى عموم بشر و براى ابد این است که آن معجزه از سنخ علم و معرفت باشد، چون غیر از علم و معرفت هر چیز دیگری که تصور شود، که سر و کارش با سایر قواى دراکه انسان باشد، ممکن نیست عمومیت داشته ، دیدنیش را همه و براى همیشه ببینند، شنیدنیش را همه بشر و براى همیشه بشنوند، 🔹عصاى موسایش براى همه جهانیان و براى ابد معجزه باشد و نغمه داودیش نیز عمومى و ابدى باشد، چون عصاى موسى و نغمه داود و هر معجزه دیگری که غیر از علم و معرفت باشد، قهرا موجودى طبیعى و حادثى حسى خواهد بود، که خواه ناخواه محکوم قوانین ماده و محدود به یک زمان و یک مکان معینى میباشد و ممکن نیست غیر این باشد، 🔸 و به فرض محال یا نزدیک به محال ، اگر آن را براى تمامى افراد روى زمین دیدنى بدانیم ، بارى باید همه سکنه روى زمین براى دیدن آن در یک محل جمع شوند، و به فرضى هم که بگوئیم براى همه و در همه جا دیدنى باشد، بارى براى اهل یک عصر دیدنى خواهد، بود نه براى ابد. به خلاف علم و معرفت ، که میتواند براى همه و براى ابد معجزه باشد، این اولا، 🔹و ثانیا وقتى از مقوله علم و معرفت شد، جواب اشکال شما روشن میشود، چون به حکم ضرورت فهم مردم مختلف است و قوى و ضعیف دارد، همچنان که کمالات نیز مختلف است و راه فطرى و غریزى انسان براى درک کمالات که روزمره در زندگیش آن را طى مى کند، این است که هر چه را خودش درک کرد و فهمید، که فهمیده و هر جا کمیت فهمش از درک چیزى عاجز ماند، به کسانى مراجعه مى کند، که قدرت درک آن را دارند و آن را درک کرده اند و آنگاه حقیقت مطلب را از ایشان مى پرسند، 🔸در مسئله اعجاز قرآن نیز، فطرت غریزى بشر حکم به این مى کند، که صاحبان فهم قوى و صاحب نظران از بشر، در پى کشف آن برآیند و معجزه بودن آن را درک کنند و صاحبان فهم ضعیف به ایشان مراجعه نموده ، حقیقت حال را سئوال کنند، پس تحدى و تعجیز قرآن عمومى است و معجزه بودنش براى فرد فرد بشر و براى تمامى اعصار میباشد. تحدى قرآن به علم 🔹قرآن کریم به علم و معرفت تحدى کرده ، یعنى فرموده : اگر در آسمانى بودن آن شک دارید، همه دست به دست هم دهید و کتابى درست کنید که از نظر علم و معرفت مانند قرآن باشد، 🔸فرموده : ((و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى ء))، (ما کتاب را که بیان همه چیزها است بر تو نازل کردیم ) و فرموده : ((لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین ))، (هیچ تر و خشکى نیست مگر آنکه در کتابى بیانگر، ضبط است ) و از این قبیل آیاتى دیگر. 🔹آرى هر کس در متن تعلیمات عالیه اسلام سیر کند و آنچه از کلیات که قرآن کریم بیان کرده و آنچه از جزئیات که همین قرآن در آیه :، ((و ما آتیکم الرسول فخذوه ، و ما نهیکم عنه فانتهوا))، (رسول شما را به هر چه امر کرد انجام دهید، و از هر چه نهى کرد اجتناب کنید) و آیه : ((لتحکم بین الناس بما اریک اللّه )) (تا در میان مردم به آنچه خدا نشانت داده حکم کنى ) 🔸و آیاتى دیگر به پیامبر اسلام حوالت داده و آن جناب بیان کرده ، مورد دقت قرار دهد، خواهد دید که اسلام از معارف الهى فلسفى و اخلاق فاضله و قوانین دینى و فرعى ، از عبادتها و معاملات و سیاسات اجتماعى و هر چیز دیگرى که انسانها در مرحله عمل بدان نیازمندند، نه تنها متعرض کلیات و مهمات مسائل است ، بلکه جزئى ترین مسائل را نیز متعرض است ، 🔹و عجیب این است که تمام معارفش بر اساس فطرت و اصل توحید بنا شده ، بطوریکه تفاصیل و جزئیات احکامش ، بعد از تحلیل ، به توحید بر مى گردد و اصل توحیدش بعد از تجزیه به همان تفاصیل بازگشت مى کند. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.096-97.mp3
1.41M
تفسیر آیه ۹۶ و ۹۷ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.098.mp3
2.22M
تفسیر آیه ۹۸ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۲۹ از کتاب 🔹معارف قرآن کریم باقى و ابدى است و قانون تحول و تکامل آن را کهنه نمى سازد. قرآن کریم خودش بقاء همه معارفش را تضمین کرده و آن را نه تنها صالح براى تمامى نسلهاى بشر دانسته و در آیه : ((و انه لکتاب عزیز، لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ، تنزیل من حکیم حمید))، (نه از گذشته و نه در آینده ، باطل در این کتاب راه نمى یابد، چون کتابى است عزیز و نازل شده از ناحیه خداى حکیم حمید) و آیه : ((انا نحن نزلنا الذکر، و انا له لحافظون))، (ما ذکر را نازل کردیم و خود ما آن را حفظ مى کنیم ) فرموده : که این کتاب با مرور ایام و کرور لیالى کهنه نمیشود، کتابى است که تا آخرین روز روزگار، ناسخى ، هیچ حکمى ازاحکام آن را نسخ نمى کند و قانون تحول و تکامل آن را کهنه نمى سازد. 🔸خواهى گفت علماى علم الاجتماع و جامعه شناسان و قانون دانان عصر حاضر، این معنا برایشان مسلم شده : که قوانین اجتماعى باید با تحول اجتماع و تکامل آن تحول بپذیرد و پا به پاى اجتماع رو به کمال بگذارد و معنا ندارد که زمان به سوى جلو پیش برود و تمدن روز به روز پیشرفت بکند و در عین حال قوانین اجتماعى قرنها قبل ، براى امروز و قرنها بعد باقى بماند. 🔹جواب این شبهه را در تفسیر آیه : ((کان الناس امة واحده )) الخ خواهیم داد انشاءاللّه . و خلاصه کلام و جامع آن این است که : قرآن اساس قوانین را بر توحید فطرى و اخلاق فاضله غریزى بنا کرده ، ادعاء مى کند که تشریع (تقنین قوانین ) باید بر روى بذر تکوین و نوامیس هستى جوانه زده و رشد کند و از آن نوامیس منشاء گیرد، ولى دانشمندان و قانون گذاران ، اساس قوانین خود را و نظریات علمى خویش را بر تحول اجتماع بنا نموده ، معنویات را به کلى نادیده مى گیرند، نه به معارف توحید کار دارند و نه به فضائل اخلاق و به همین جهت سخنان ایشان همه بر سیر تکامل اجتماعى مادى و فاقد روح فضیلت دور مى زند، و چیزیکه هیچ مورد عنایت آنان نیست ، کلمه عالیه خداست . تحدى به کسى که قرآن بر وى نازل شده 🔸قرآن کریم بشر را به شخص رسول خدا (ص )، که آورنده آنست ، تحدى کرده و فرموده : آوردن شخصى امى و درس ‌ نخوانده و مربى ندیده کتابى را که هم الفاظش معجزه است و هم معانیش ، امرى طبیعى نیست و جز به معجزه صورت نمى گیرد: (((قل لو شاء اللّه ما تلوته علیکم ، و لا ادریکم به ، فقد لبثت فیکم عمرا من قبله ، افلا تعقلون ؟)) بگو اگر خدا میخواست این قرآن را بر شما تلاوت نکنم ، نمى کردم و نه خدا شما از آن آگاه مى خواست ، شما میدانید که قبل از این ، سالها در میان شما بودم ، آیا باز هم تعقل نمى کنید؟ آرى رسول خدا (ص ) سالها به عنوان مردى عادى در بین مردم زندگى کرد، در حالیکه نه براى خود فضیلتى و فرقى با مردم قائل بود و نه سخنى از علم به میان آورده بود، حتى احدى از معاصرینش یک بیت شعر و یا نثر هم از او نشنید، و در مدت چهل سال که دو ثلث عمر او میشود، (و معمولا هر کسى که در صدد کسب جاه و مقام باشد، عرصه تاخت و تازش ، و بحبوحه فعالیتش ، از جوانى تا چهل سالگى است مترجم ) 🔹با این حال آن جناب در این مدت نه مقامى کسب کرد و نه یکى از عناوین اعتبارى که ملاک برترى و تقدم است بدست آورد، آنگاه در راءس چهل سالگى ناگهان طلوع کرد، و کتابى آورد، که فحول و عقلاى قومش از آوردن چون آن عاجز ماندند، و زبان بلغاء و فصحاء و شعراى سخن دانشان به لکنت افتاد و لال شد، و بعد از آنکه کتابش در اقطار زمین منتشر گشت ، احدى جرئت نکرد که در مقام معارضه با آن بر آید، نه عاقلى این فکر خام را در سر پرورید، و نه فاضلى دانا چنین هوسى کرد، نه خردمندى در یاراى خود دید، و نه زیرک هوشیارى اجازه چنین کارى بخود داد. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.099.mp3
2.74M
تفسیر آیه ۹۹ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.100-101.mp3
2.21M
تفسیر آیه ۱۰۰ و ۱۰۱ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۳۰ از کتاب تحدى قرآن کریم به خبرهائی که از غیب داده 🔸قرآن کریم در آیات بسیارى با خبرهاى غیبى خود تحدى کرده ، یعنى به بشر اعلام نموده : که اگر در آسمانى بودن این کتاب تردید دارید، کتابى نظیر آن مشتمل بر اخبار غیبى بیاورید. 🔹و این آیات بعضى درباره داستانهاى انبیاء گذشته و امتهاى ایشان است ، مانند آیه : ((تلک من انباء الغیب ، نوحیها الیک ، ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا))، این داستان از خبرهاى غیب است ، که ما به تو وحى مى کنیم و تو خودت و قومت هیچ یک از آن اطلاع نداشتید)، و آیه : ((ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک ، و ما کنت لدیهم اذا جمعوا امرهم و هم یمکرون ))، این سرگذشت یوسف از خبرهاى غیبى است ، که ما به تو وحى مى کنیم ، تو خودت در آن جریان نبودى و ندیدى که چگونه حرف هاى خود را یکى کردند، تا با یوسف نیرنگ کنند) 🔸و آیه : ((ذلک من انباء الغیب ، نوحیه الیک ، و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ، ایهم یکفل مریم ؟ و ما کنت لدیهم ، اذ یختصمون ))، این از خبرهاى غیبى است ، که ما به تو وحى مى کنیم و گر نه تو آن روز نزد ایشان نبودى ، که داشتند قرعه هاى خود مى انداختند، که کدامشان سرپرست مریم شود و نیز نبودى که چگونه بر سر این کار با هم مخاصمه مى کردند) و آیه : ((ذلک عیسى بن مریم قول الحق الذى فیه یمترون ))، اینست عیسى بن مریم آن قول حقی که در او شک مى کنند) و آیاتى دیگر. 🔹و یک قسمت دیگر درباره حوادث آینده است ، مانند آیه : ((غلبت الروم فى ادنى الارض ، وهم من بعد غلبهم سیغلبون فى بضع سنین ))، سپاه روم در سرزمین پائین تر شکست خوردند، ولى هم ایشان بعد از شکستشان بزودى و در چندسال بعد غلبه خواهند کرد)، و آیه : ((ان الذى فرض علیک القرآن ، لرادک الى معاد))، آن خدائیکه قرآن را نصیب تو کرد، بزودى تو را بدانجا که از آنجا گریختى ، یعنی به شهر مکه بر مى گرداند)، 🔸و آیه ((لتدخلن المسجد الحرام ، انشاءاللّه آمنین ، محلقینروسکم ، و مقصرین لا تخافون ))، بزودى داخل مسجد الحرام میشوید، انشاءاللّه ، درحالیکه سرها تراشیده باشید و تقصیر کرده باشید و در حالیکه هیچ ترسى نداشته باشید)، و آیه : ((سیقول المخلفون ، اذا انطلقتم الى مغانم لتاخذوها،: ذرونا نتبعکم ))، بزودى آنها که از شرکت در جهاد تخلف کردند، وقتى براى گرفتن غنیمت روانه میشوید، التماس خواهند کرد: که اجازه دهید ما هم بیائیم ) 🔹 و آیه : ((و اللّه یعصمک من الناس ))، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى کند)، و آیه - ((انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون)) به درستی که ما خودمان ذکر را نازل کرده ایم و خودمان نیز به طور مسلم آن را حفظ خواهیم کرد) و آیات بسیارى دیگر که مؤمنین را وعده ها داده و همانطور که وعده داد تحقق یافت و مشرکین مکه و کفار را تهدیدها کرد و همانطور که تهدید کرده بود واقع شد. نمونه هاى دیگرى از آیات قرآنى که درباره امور غیبى است. 🔸و از این باب است آیات دیگری که درباره امور غیبى است ، نظیر آیه : ((و حرام على قریه اهلکناها، انهم لا یرجعون ، حتى اذا فتحت یاجوج و ماجوج ، و هم من کل حدب ینسلون ، و اقترب الوعد الحق ، فاذا هى شاخصه ابصار الذین کفروا، یا ویلنا قد کنا فى غفله من هذا، بل کنا ظالمین ))، ممکن نیست مردم آن شهری که ما نابودشان کردیم و مقدر نمودیم که دیگر باز نگردند، اینکه باز گردند، مگر وقتى که راه یاجوج و ماجوج باز شود، در حالیکه از هر پشته اى سرازیر شوند و وعده حق نزدیک شود، که در آن هنگام دیده آنان که کافر شدند از شدت تحیر باز میماند و میگویند: واى بر ما که از این آتیه خود در غفلت بودیم ، بلکه حقیقت مطلب آنست که ستمگر بودیم )، 🔹 و آیه ((وعد اللّه الذین آمنوا منکم ، و عملوا الصالحات ، لیستخلفنهم فى الارض ))، خدا کسانى از شما را که ایمان آوردند، و عمل صالح کردند، وعده داد: که به زودى ایشان را جانشین در زمین کند)، و آیه ((قل : هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم ))، بگو خدا قادر است بر اینکه عذابى از بالاى سر بر شما مسلط کند). ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.102-103.mp3
2.29M
تفسیر آیه ۱۰۲ و ۱۰۳ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.104-106.mp3
2.78M
تفسیر آیه ۱۰۴ تا ۱۰۶ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۳۱ از کتاب اخبار از حقایق علمى که در زمان نزول قرآن در هیچ جاى دنیا اثرى از آن وجود نداشته است 🔹 از این باب است آیه : ((و ارسلنا الریاح لواقح ))، ما بادها را فرستادیم تا گیاهان نر و ماده را تلقیح کنند)، و آیه ((و انبتنا فیها من کل شى ء موزون )) و رویاندیم در زمین از هر گیاهى موزون که هر یک وزن مخصوص دارد) و آیه : ((و الجبال اوتادا))، آیا ما کوهها را استخوان بندى زمین نکردیم )، که اینگونه آیات از حقایقى خبر داده که در روزهاى نزول قرآن در هیچ جاى دنیا اثرى از آن حقایق علمى وجود نداشته و بعد از چهارده قرن و بعد از بحث هاى علمى طولانى بشر موفق بکشف آنها شده است . 🔸 (البته این مطلب از مختصات این تفسیر است که همانطور که در مقدمه کتاب گفتیم ، معناى یک آیه را از آیات دیگر قرآن استفاده نموده ، براى فهم یک آیه سایر آیات را استنطاق مى کند، و از بعضى براى بعضى دیگر شاهد مى گیرد) 🔹آیه شریفه : ((یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه ، فسوف یاتى اللّه بقوم یحبهم و یحبونه ))، اى کسانیکه ایمان آورده اید! هر کس از شما از دین خود بر گردد، ضررى به دین خدا نمى زند، چون به زودى خداوند مردمانى خواهد آورد، که دوستشان دارد و ایشان او را دوست میدارند) و آیه شریفه ((و لکل امه رسول ، فاذا جاء رسولهم ، قضى بینهم بالقسط))، براى هر امتى رسولى است ، همین که رسولشان آمد، در میان آن امت به عدالت حکم میشود)، و آیه شریفه ((فاقم وجهک للدین حنیفا، فطره اللّه التى فطر الناس علیها))، روى دل به سوى دین حنیف کن ، که فطره خدائى است ، آن فطرتى که خدا بشر را بدان فطرت آفریده )، 🔸 و آیاتى دیگر که از حوادث عظیم آینده اسلام و یا آینده دنیا خبر میدهد، که همه آن حوادث بعد از نزول آن آیات واقع شده و به زودى انشاءاللّه مقدارى از آنها را در بحث از سوره اسراء ایراد مى کنیم . تحدى قرآن به اینکه اختلافى در آن نیست 🔹قرآن کریم به این معنا تحدى کرده ، که در سراپاى آن اختلافى در معارف وجود ندارد و فرموده : ((افلا یتدبرون القرآن ؟ و لو کان من عند غیر اللّه ، لوجدوا فیه اختلافا کثیرا))، چرا در قرآن تدبر نمى کنند؟ که اگر از ناحیه غیر خدا بود، اختلافهاى زیادى در آن مى یافتند)، و این تحدى درست و به جا است ، براى اینکه این معنا بدیهى است ، که حیات دنیا، حیات مادى و قانون حاکم در آن قانون تحول و تکامل است ، 🔸هیچ موجودى از موجودات ، و هیچ جزئى از اجزاء این عالم نیست ، مگر آنکه وجودش تدریجى است ، که از نقطه ضعف شروع میشود و بسوى قوه و شدت مى رود، از نقص شروع شده ، بسوى کمال مى رود، تا هم در ذاتش و هم در توابع ذاتش و لوا حق آن ، یعنى افعالش و آثارش ‌ تکامل نموده ، به نقطه نهایت کمال خود برسد. 🔹یکى از اجزاء این عالم انسان است ، که لایزال در تحول و تکامل است ، هم در وجودش ، و هم در افعالش و هم در آثارش ، به پیش مى رود، یکى از آثار انسانیت ، آن آثاریست که با فکر و ادراک او صورت مى گیرد، پس احدى از ما انسانها نیست ، مگر آنکه خودش را چنین در مى یابد، که امروزش از دیروزش کامل تر است ، و نیز لایزال در لحظه دوم ، به لغزش هاى خود در لحظه اول بر میخورد، لغزشهائى در افعالش ، در اقوالش ، این معنا چیزى نیست که انسانى با شعور آن را انکار کند و در نفس خود آن را نیابد. 🔸و این کتاب آسمانى که رسولخدا (ص ) آن را آورده ، به تدریج نازل شده و پاره پاره و در مدت بیست و سه سال به مردم قرائت میشد، در حالیکه در این مدت حالات مختلفى و شرائط متفاوتى پدید آمد، پاره اى از آن در مکه و پاره اى در مدینه ، پاره اى در شب و پاره اى در روز، پاره اى در سفر و پاره اى در حضر، قسمتى در حال سلم و قسمتى در حال جنگ ، طائفه اى در روز عسرت و شکست و طائفه اى در حال غلبه و پیشرفت ، عده اى از آیاتش در حال امنیت و آرامش و عده اى دیگر در حال ترس و وحشت نازل شده . 🔹آن هم نه اینکه براى یک منظور نازل شده باشد، بلکه هم براى القاء معارف الهیه و هم تعلیم اخلاق فاضله ، و هم تقنین قوانین ، و احکام دینى ، آن هم در همه حوائج زندگى نازل شده است ، و با این حال در چنین کتابى کوچکترین اختلاف در نظم متشابهش دیده نمیشود، همچنان که خودش در این باره فرموده : ((کتابا متشابها مثانى ))، کتابى که با تکرار مطالب در آن نظم متشابهش محفوظ است . ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.107.mp3
2.2M
تفسیر آیه ۱۰۷ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.108-109.mp3
1.65M
تفسیر آیه ۱۰۸ و ۱۰۹ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
✨پایان تفسیر سوره یونس ✨ الحمدلله رب العالمین
خلاصه ۳۲ از کتاب 🔹یکى دیگر از جهات اعجاز که قرآن کریم بشر را با آن تحدى کرده ، یعنى فرموده : اگر در آسمانى بودن این کتاب شک دارید، نظیر آنرا بیاورید، مسئله بلاغت قرآن است ، 🔸و در این باره فرموده : ((ام یقولون افتریه ، قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات ، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ان کنتم صادقین ، فان لم یستجیبوا لکم ، فاعلموا انما انزل بعلم اللّه ، و ان لا اله الا هو، فهل انتم مسلمون ))؟ و یا میگویند: این قرآن را وى به خدا افتراء بسته ، بگو اگر چنین چیزى ممکن است ، شما هم ده سوره مثل آن را به خدا افتراء ببندید و حتى غیر خدا هر کسى را هم که میتوانید به کمک بطلبید، اگر راست میگوئید، و اما اگر نتوانستید این پیشنهاد را عملى کنید، پس باید بدانید که این کتاب به علم خدا نازل شده و اینکه معبودى جز او نیست ، پس آیا باز هم تسلیم نمیشوید؟!، 🔹و نیز فرموده : ((ام یقولون : افتریه ، قل فاتوا بسوره مثله ، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ، ان کنتم صادقین ، بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه ، و لما یاتهم تاءویله ))، و یا میگویند: قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده ، بگو: اگر راست میگوئید، یک سوره مثل آن بیاورید و هر کسى را هم که میتوانید به کمک دعوت کنید، لکن اینها بهانه است ، حقیقت مطلب این است که چیزیرا که احاطه علمى بدان ندارند و هنوز به تاءویلش دست نیافته اند، تکذیب مى کنند). 🔸این دو آیه مکى هستند و در آنها به نظم و بلاغت قرآن تحدى شده ، چون تنها بهره اى که عرب آن روز از علم و فرهنگ داشت و حقا هم متخصص در آن بود، همین مسئله سخندانى ، و بلاغت بود، چه ، تاریخ ، هیچ تردیدى نکرده ، در اینکه عرب خالص آن روز، (یعنى قبل از آنکه زبانش در اثر اختلاط با اقوام دیگر اصالت خود را از دست بدهد)، در بلاغت به حدى رسیده بود، که تاریخ چنان بلاغتى را از هیچ قوم و ملتى ، قبل از ایشان و بعد از ایشان و حتى از اقوامی که بر آنان آقائى و حکومت مى کردند، سراغ نداده و در این فن به حدى پیش رفته بودند، که پاى احدى از اقوام بدان جا نرسیده بود، و هیچ قوم و ملتى کمال بیان و جزالت نظم و وفاء لفظ و رعایت مقام و سهولت منطق ایشان را نداشت . 🔹از سوى دیگر قرآن کریم ، عرب متعصب و غیرتى را به شدیدترین و تکان دهنده ترین بیان تحدى کرده ، با اینکه همه میدانیم عرب آنقدر غیرتى و متعصب است ، که به هیچ وجه حاضر نیست براى کسى و در برابر کار کسى خضوع کند و احدى در این مطلب تردید ندارد. 🔸و نیز از سوئى دیگر، این تحدى قرآن یکبار و دو بار نبوده ، که عرب آن را فراموش کند، بلکه در مدتى طولانى انجام شد و در این مدت عرب آنچنانى ، براى تسکین حمیت و غیرت خود نتوانست هیچ کارى صورت دهد و این دعوت قرآن را جز با شانه خالى کردن و اظهار عجز بیشتر پاسخى ندادند و جز گریختن و خود پنهان کردن ، عکس العملى نشان ندادند، 🔹همچنانکه خود قرآن در این باره مى فرماید: ((الا انهم یثنون صدورهم ، لیستخفوا منه ، الا حین یستغشون ثیابهم ، یعلم ما یسرون و ما یعلنون ))، متوجه باشید، که ایشان شانه خالى مى کنند، تا آرام آرام خود را بیرون کشیده ، پنهان کنند، باید بدانند که در همان حالیکه لباس خود بر سر مى افکنند، که کسى ایشان را نشناسد، خدا میداند که چه اظهار مى کنند و چه پنهان میدارند). ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.Hud.001.mp3
3.1M
تفسیر آیه اول سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
11.Hud.002-03.mp3
3.06M
تفسیر آیه ۲ و ۳ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلاصه ۳۳ از کتاب 🔹معجزه بودن قرآن کریم ۱- قرآن قانون علیت عمومى را مى پذیرد قرآن کریم براى حوادث طبیعى ، اسبابى قائل است و قانون عمومى علیت و معلولیت را تصدیق دارد، عقل هم با حکم بدیهى و ضروریش این قانون را قبول داشته ، بحث هاى علمى و استدلالهاى نظرى نیز بر آن تکیه دارد، چون انسان بر این فطرت آفریده شده که براى هر حادثه اى مادى، از علت پیدایش آن جستجو کند و بدون هیچ تردیدى حکم کند که این حادثه علتى داشته است . 🔸این حکم ضرورى عقل آدمى است و اما علوم طبیعى و سایر بحثهاى علمى نیز، هر حادثه اى را مستند به امورى میداند، که مربوط به آن و صالح براى علیت آن است ، البته منظور ما از علت ، آن امر واحد و یا مجموع امورى است که وقتى دست به دست هم داده و در طبیعت بوجود مى آیند، باعث پیدایش موجودى دیگر مى شوند، بعد از تکرار تجربه خود آن امر و یا امور را علت و آن موجود را معلول آنها مینامیم ، 🔹 مثلا به طور مکرر تجربه کرده ایم که هر جا سوخته اى دیده ایم ، قبل از پیدایش آن ، علتى باعث آن شده ، یا آتشى در بین بوده و آن را سوزانده و یا حرکت و اصطکاک شدیدى باعث آن شده و یا چیز دیگرى که باعث سوختگى میگردد و از این تجربه مکرر خود، حکمى کلى بدست آورده ایم ، 🔸 و نیز بدست آورده ایم که هرگز علت از معلول و معلول از علت تخلف نمى پذیرد، پس کلیت و عدم تخلف یکى از احکام علیت و معلولیت ، و از لوازم آن میباشد. 🔹پس تا اینجا مسلم شد که قانون علیت هم مورد قبول عقل آدمى است و هم بحثهاى علمى آن را اساس و تکیه گاه خود میداند، حال مى خواهیم بگوئیم از ظاهر قرآن کریم هم بر مى آید که این قانون را قبول کرده و آن را انکار نکرده است ، چون به هر موضوعی که متعرض شده، از قبیل مرگ و زندگى و حوادث دیگر آسمانى و زمینى ، آن را مستند به علتى کرده است ، هر چند که در آخر به منظور اثبات توحید، همه را مستند به خدا دانسته. 🔸پس قرآن عزیز به صحت قانون علیت عمومى حکم کرده ، به این معنا که قبول کرده وقتى سببى از اسباب پیدا شود و شرائط دیگر هم با آن سبب هماهنگى کند و مانعى هم جلو تاءثیر آن سبب را نگیرد، مسبب آن سبب وجود خواهد یافت ، البته به اذن خدا وجود مى یابد، و چون مسببى را دیدیم که وجود یافته ، کشف مى شود که لابد قبلا سببش وجود یافته بوده. 🔹2- قرآن حوادث خارق عادت را مى پذیرد قرآن کریم در عین اینکه دیدیم که قانون علیت را قبول دارد، از داستانها و حوادثى خبر میدهد که با جریان عادى و معمولى و جارى در نظام علت و معلول سازگار نبوده و جز با عواملى غیر طبیعى و خارق العاده صورت نمى گیرد و این حوادث همان آیت ها و معجزاتى است که به عده اى از انبیاء کرام ، چون نوح ، و هود و صالح و ابراهیم و لوط و داود و سلیمان و موسى و عیسى و محمد صلوات اللّه علیهم نسبت داده است . 🔹حال باید دانست که اینگونه امور خارق العاده هر چند که عادت ، آن را انکار نموده و بعیدش مى شمارد، الا اینکه فى نفسه امور محال نیستند و چنان نیست که عقل آن را محال بداند و از قبیل اجتماع دو نقیض و ارتفاع آن دو نبوده ، مانند این نیست که بگوئیم : ممکن است چیزى از خود آن چیز سلب شود، مثلا گردو گردو نباشد، و یا بگوئیم : یکى نصف دو تا نیست ، و امثال اینگونه امورى که بالذات و فى نفسه محالند، و خوارق عادات از این قبیل نیستند. 🔸و چگونه میتوان آن را از قبیل محالات دانست ؟ با اینکه ملیونها انسان عاقل که پیرو دین بودند، در اعصار قدیم ، معجزات را پذیرفته و بدون هیچ انکارى با آغوش باز و با جان و دل قبولش کرده اند، اگر معجزه از قبیل مثالهاى بالا بود، عقل هیچ عاقلى آن را نمى پذیرفت و با آن به نبوت کسى و هیچ مسئله اى دیگر استدلال نمى کرد و اصلا احدى یافت نمیشد که آن را به کسى نسبت دهد. 🔹علاوه بر اینکه اصل اینگونه امور، یعنى معجزات را عادت طبیعت ، انکار نمى کند، چون چشم نظام طبیعت از دیدن آن پر است ، و برایش تازگى ندارد، در هر آن مى بیند که زنده اى به مرده تبدیل میشود و مرده اى زنده میگردد، صورتى به صورت دیگر، حادثه اى به حادثه دیگر تبدیل مى شود، راحتى ها جاى خود را به بلا و بلاها به راحتى میدهند. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
11.Hud.004-05.mp3
2.03M
تفسیر آیه ۴ و ۵ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha