eitaa logo
کانال تقی متقی
265 دنبال‌کننده
380 عکس
39 ویدیو
3 فایل
شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، ویراستار ، روزنامه نگار و مدیر فرهنگی این کانال، بازتاب دهنده سروده ها، نوشته ها، فایل های صوتی و آرای تقی متقی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
«بودن یا نبودن؟!» ابراهیم! بودنت قاب تلویزیون را پر می کرد؛ قاب چشم ها را قاب دل ها را قاب زمانه را. نبودنت اما از قاب ها بیرون زده است! @taghimottaghi40
«زبانزد کوه ها» اگر درختی بودی به یقین کمتر از سرو نمی شدی؛ اگر پرنده ای بودی به یقین عقاب ها حسرت پروازت را داشتند؛ اگر کوهی بودی به یقین بال هیچ پرنده ای به فتح قله ات نمی رسید؛ اگر قله ای بودی به یقین سربلندی و شکوهت زبانزد کوه ها بود. اینک با توام ای درخت همیشه بهار! پرنده بی قرار! کوه سربلند! قله بی تکرار! چقدر یاد تو در نبض لحظه ها جاریست! @taghimottaghi40
«آرامش» ابراهیم! دیگر بس است بت ها شکسته اند آتش آرام گرفته است تو هم آرام بگیر؛ بگذار «خستگی» از این بیش بی آبرو نشود! @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» شهید زنده ای باید؛ ریاست جمهوری را شاید! @taghimottaghi40
«گوهر شبچراغ» به ناگاه گم شدی سینه ها بلوا شد چشم ها باران. مه چهره کوهستان را هاشور می زد چشم، چشم را نمی دید؛ شب واهمه را منتشر کرد و سرما در تن ها پیچید. تو گم شده بودی در مه در سرما در باران در کوه در چشم های به رنگ خون در دل های جلو زده از جنون. آه چه زود گم شدی و چه سخت پیدایت کردیم! خیالت تخت دیگر گم ات نمی کنیم گوهر شبچراغ خزینه سلطنتی رضوی(ع)! @taghimottaghi40
«چشم روشنی» به نبودنت عادت نداشتیم و بودنت چشم روشنی دل های غمگین بود. تو نمرده ای مرده ها زود تمام می شوند؛ تو آغاز بشارت های نوظهوری که از پس ابرهای قرون خواهند بارید. برایت مه را کنار زده ایم حالا چهره ات درخشان تر از آفتاب تابستان جهان را روشن کرده است. عزیزم! قدری آرام بگیر در کنج دنج دل ملتی که فرش راه خورشید خراسانی است. @taghimottaghi40
"راز" پری بودی؛ ملک بودی؛ چه بودی؟ که ماندی همچنان در هیئت راز؛ کجا مثل تو پیدا می شود باز؟! @taghimottaghi40
«حسن یوسف» تو زیباتر از آن بودی که تکلیف نگاه، روشن باشد؛ زنان حسود دست از ترنج باز شناسند و مردان متعصب راه خانه را گم نکنند. زیبایی ات تاریخ را ورق می زد جفرافیا را در تنگنا می افکند. زیبایی ات «نیل» را به دو نیم کرد: نیمی خشک که موسی از آن گذشت و نیمی آب که فرعون در آن غرق شد! @taghimottaghi40
«شیطان متشاعر» شاعر نمی تواند اسلحه به دوش در برجک نگهبانی بطالت لحظه ها را تماشا کند؛ شاعر نمی تواند مگسی را حتی در تار عنکبوت گرفتار ببیند؛ شاعر نمی تواند زیبایی ریخته بر زمین را جمع نکند؛ شاعر نمی تواند هراس خرگوش های سرآسیمه را از چنگال عقاب های وحشی تاب بیاورد؛ شاعر نمی تواند بی خیال اندوه آوارگان به سیاحت غرب برود و سیگار برگ دود کند؛ شاعر نمی تواند بوی خون بشنود و چونان نهنگ هجوم نبرد. پس هرگاه شاعری دیدید که از اندوه غریب غزه بی اعتنا گذشت و سی و چند هزار لبخند عاشق پرپر را تنها عددی انگاشت، بدانید که او یا عقربی است جراره یا شیطانی است متشاعر! @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» ملتی که ایستادگی را بلد باشد، دشمنانش آرزوی شکست او را به گور خواهند برد. @taghimottaghi40
«باغ از پرنده پر شد» وقتی بهار آمد شد سبزه سبز در دشت پروانه بال و پر زد بلبل به نغمه برگشت با نغمه های بلبل باغ از ترانه پر شد لبخند زد شکوفه سیب از جوانه پر شد از خواب ناز برخاست هر گوشه ای نهالی بادی وزید و پیچید هر جا صدای بالی یکباره باغ انگار از خنده خنده پر شد هر برگ، پر درآورد باغ از پرنده پر شد. @taghimottaghi40