eitaa logo
کانال تقی متقی
256 دنبال‌کننده
410 عکس
43 ویدیو
3 فایل
شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، ویراستار ، روزنامه نگار و مدیر فرهنگی این کانال، بازتاب دهنده سروده ها، نوشته ها، فایل های صوتی و آرای تقی متقی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
«وقتی که تو هستی» (در هوای انتظار- ۲) ردای معطر باد را -که از زیارت معبد ابر باز گشته است- به تبرک لمس می کنم شاید بویی از تو مشام جانم را بنوازد؛ دستم را به سوی باران دراز می کنم شاید همین باران همسایه چشم هایت باشد؛ در آفتاب ظهر تابستان آنقدر درنگ می کنم تا "شب" از سر و کولم بالا برود و چراغ های شهر یک به یک در چشمانم گر بگیرند؛ بی حضورت آقا! چه غم که خانه ویرانم بی چراغی روشن خاموش بماند. @taghimottaghi40
"وقتی که تو هستی" (در هوای انتظار- ۳) چقدر سایه،سایه،سایه همسایه منند؛ این سایه های بی نفس بی شوق که نه بالی برای پریدن دارند و نه اشتیاقی برای رسیدن؛ وامانده جا مانده در متن ابهام زندگی! در چهار راه ها دیدارت را بهانه می کنم بی حواس، به راه می افتم در چهار سوی بی سرنوشت راه راه راه... آخر کدام راه مرا به تو می رساند؟! به شوق دیدارت شمع روشن دلم را کف دست گرفته ام؛ در شهری غریب در هوایی توفانی در شبی سرشار از تاریکی بر جاده ای یخ زده در راهی نا آشنا بی نشانی روشن... آه، چه دریغ روشنی دارد، خاموشی! @taghimottaghi40
animation.gif
507.6K
«وقتی که تو هستی» (در هوای انتظار- ۴) به جست و جویت ای شکوه آسمانی! شکوفه جمکرانی! به هر جا سرک کشیده ام؛ دوش به دوش روزها گام به گام لحظه ها با اشتیاقی به وسعت تاریخ با حسرتی به عرض جغرافیا پویه گر با باد مویه گر با باران و زمزمه ای ناگزیر بر لب: "رشته ای بر گردنم افکنده دوست؛ می کشد هر جا که خاطر خواه اوست". ...و باز این من و آن آرزوی ناتمام که نیمی در دل پای می کوبد و نیمی بر لب، مدهوش ایستاده است. ببین چگونه در قفس عشقت هوایی کرده ای مرغان زمینی را! از جنس شیشه دلت اندوهی فراهم کرده ام، شیرین به فرهاد نگاهت قسم در روزگار انتظار هیچ تیشه ای حریف این کوه پایبند نیست! @taghimottaghi40
«وقتی که تو هستی» (در هوای انتظار- ۵) روزی از رهگذری پرسیدم: تا چند صبح به طلوع نرگس باقیست؟! به گمان آنکه هذیان می بافم پوزخندی زد و پشت به خورشید کرد و رفت... در ابتدای این صبح دلپذیر که هر چیز، رنگ آغاز دارد کاش با سبدی از تازگی در دست نان می آوردی و ریحان برای گرسنگان زمانه و خورشید حکمتی که جان دوباره می بخشد زمینیان افسرده از فلسفه های پوچ را. آقا! دلم برای تو تنگ شده است؛ برای نیم نگاهی حتی؛ پس کی به دیدارمان می آیی؟! در این درازنای شب مایوس نیستیم وقتی که صبح از لبخند تو آغاز می شود. @taghimottaghi40
«وقتی که تو هستی» (در هوای انتظار- ۶) ای بی نشانی که همه ی نشانه ها را بلدی! و راه هیچ خانه ای را گم نمی کنی؛ در شب های بی چراغ در روزهای غبار آلود... چه محشری می شد یک روز، سرزده کوبه ی در دلم را می نواختی و من در آستانه ی دیدار به روی دامنت به هوش می آمدم! فردا چه روز باشکوهی خواهد بود وقتی که باد بوی تو را شهر به شهر جار بکشد؛ وقتی که توفان با نام تو آغاز شود و سرانگشت اشاره ات قبله نمای حیرانی بشر گردد. فردا چه روز با شکوهی خواهد بود وقتی که تو هستی هستی هست خدا هست عشق هست آرامش هست زندگی هست و من قلک گمشده ی آرزوهای کودکی ام را ناگاه بر طاقچه ی انتظار بیابم و سراسیمه و دست و پا گم کرده از شوق فریاد بکشم و سر بر شانه ی هق هق گریه جشن یاسین بگیرم: "یس والقرآن الحکیم...." و بی اختیار در اشک بخندم و بخندم و بخندم.... @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» بسا کارهای کوچک و بی اهمیت که مردم را از کارهای بزرگ و مهم باز داشته است! @taghimottaghi40
«خیانت» در روزگار خیانت دشداشه و عقال غربتش را نهایتی نیست. غزه مثل خدا تنهاست! @taghimottaghi40
«برج ها» هست توی کوچه ما خانه هایی جور واجور خانه هایی شیک و زیبا خانه هایی زشت و ناجور خانه همسایه ما هیکلی و قد بلند است هیچ کس می داند آیا قیمت این " برج" چند است؟ برج ها مانند فیلند خانه ها مانند فنجان برج های شهر هستند اهلی غول بیابان*. *- غول بیابان: موجودی افسانه ای و ترسناک با هیکلی بزرگ که گمان می رود در بیابان زندگی می کند. @taghimottaghi40
«وطن» غم عشقت وطنی می جست؛ عقابی شد و در دلم آشیان کرد! @taghimottaghi40
«ندبه» (در هوای انتظار) «فراق» ات زخم خنجری که سر بهبودی ندارد و خون گریه می کند صبح و شام. «نگاه» ات عشوه آرامشی چشم های بارانی را در جمعه جمعه جمعه های ندبه خاک «متی ترانا و نراک؟» @taghimottaghi40
"سال نو" در فرنگ، سال نو موسم سفر و دید و بازدید موسم خوشی و شادی و سرور موسم نشاط و جشن و پایکوبی است. در وطن همیشه سال نو در هوای دلپذیر شست و شو در فضای ناگزیر رفت و رو در جهنم غبار گردگیری وسایل اتاق حال می دهد! اهل خانه انتظار می کشند گوییا بهار توی راه در مسیر نو شدن به ما دو بال می دهد. ما پرنده نیستیم گر چه در هوای سال تازه بال بال می زنیم سهم ما از این هوا همیشه اوج خستگی است جسم ما اگر چه شیشه نیست در شکستگی است. عید ما همین حکایت هزار ساله است؛ سرخوشی عید و سال نو نو به نو به سال تازه ای حواله است! @taghimottaghi40
«خفاش» گاهی به خفاش حسادتم می شود؛ نه پول برق می دهد نه عینک آفتابی می زند نه شیر خشک می خرد. خفاشم آرزوست! @taghimottaghi40
«شکوفه» (در هوای انتظار) شکوفا شد به شادی شکوفه رنگ در رنگ بهار دلگشایم! تو را هستیم دلتنگ. @taghimottaghi40
«خیال» آمدیم به خیال زندگی؛ ذره ذره مردیم! @taghimottaghi40
«کلید شکسته» (در هوای انتظار) بی تو کلید شکسته ای بیش نیستیم؛ نه قفلی می گشاییم نه گرهی از کار خود! @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» انسان های توانا، در سختی ها می بالند؛ انسان های ناتوان، در راحتی نیز می نالند! @taghimottaghi40
«درخت سیب خانه» گل از گلش شکفته درخت سیب خانه هزار سیب قرمز بر آن زده جوانه بهار، فصل گلهاست بهار، فصل میوه که می برد دل از ما به صد هزار شیوه درخت ها در این فصل قشنگ و نونوارند شکوفه می فروشند و عاشق بهارند. @taghimottaghi40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«مبارک باد این عید!» بهار است و درختان صفا و سایه دارند همه پر برگ و بار و همه سرمایه دارند به خنده خنده خنده شکوفه شد شکوفا ببین گنجشک ها را سراپا شور و غوغا همین که شاخه ها را نسیمی قلقلک داد شکوفه روده بر شد ز بس خندید در باد شکوفه رفته از هوش ز بس خندید و خندید مبارک باد این فصل! مبارک باد این عید! @taghimottaghi40
«در جاده يك شعر» (برای جير جيرك‌های شمال) نسيمی شدی و نرم بر اين باغ، وزيدی و در ساز صدايت دميدی و دميدی تو يك شعله ی شوقی تو يك دهكده احساس دلت پاك و لطيف است چو گلبرگ گل ياس گُمی در پسِ يك برگ پُری از گُلِ آواز بمان تا نفسی هست در اين باغ و بخوان باز چه شوری و چه عشقی است كه در آب و گل توست؟! چه احساس لطيفی است كه در جان و دل توست؟! نسيمی شدی و نرم بر اين باغ، وزيدی و در جاده ی يك شعر به پايان نرسيدی... @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» یادمان باشد که آیندگان در باره ما چنان قضاوت می کنند که ما در باره گذشتگان خود قضاوت می کنیم. @taghimottaghi40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نوای مقاومت در نحن المقاومون 🔻 "نحن المقاومون"، نماهنگی حماسی تهیه شده در مرکز نهضت با صدای حاج ابوذر روحی، ندای رسای صبر و استقامت مردمی است که در برابر ظلم و تجاوز سر خم نکرده و پرچم مقاومت را تا همیشه برافراشته‌اند. 🔻 این سرود، حماسه‌ای از رشادت یمنی‌ها در برابر تجاوز ائتلاف سعودی، فریادی از مظلومیت فلسطینیان در زیر چکمه‌های اشغالگران صهیونیست، و پژواکی از ایستادگی مردم عراق، لبنان، ایران و تمام ازادی خواهان در برابر استکبار جهانی است. 🔻 "نحن المقاومون"، ترجمان بغض فروخورده مظلومان و نویدبخش طلوعی نو از امید و پیروزی است. ما با شما هم‌صدا می‌شویم و فریاد می‌زنیم: نحن المقاومون! @Nehzatmedia