بزرگترین موفقیت
زندگیم این بوده است
که با چشم های خودم ببینم
که چطور فراموشم میکنند ...!
#گابریل_گارسیا_مارکز
🍁
در طول زندگیت مدعيان رفاقت هر کدام
تا نقطه ای همراهند که میشود پدر و مادر
برادر و خواهر ، همسر و فرزند و دوستان
💥 عدهای تا مرز جان
💥 عده ای تا مرز مال
💥 عده ای تا مرز آبرو
💥 عده ای تا مرز منفعت
💥 و همگان تا مرز اين جهان
👈 تنها تويیکهدرآخرهموارهتنهامیمانی
پس سعی کن خودت را بیشتر از همه
دوست داشته باشی و زندگی کنید
🚨وقتیتوانستمندانستم( دورانجوانی)
🚨وقتیدانستمنتوانستم( دوران پیری )
مهم است که حالت خوب باشد،
مهم است که لبخند بزنی
مهم است که بلد باشی با
کوچکترین اتفاقات مثبت حوالیات،
دلخوش باشی.
برای خوب بودنِ حالت،
به هر چیز نه! که به
ساده ترین چیزهای خوب چنگ بزن
بخاطر داشته باش
موفقیت کلید شادی نیست،
شادی کلید موفقیت است.
اگر آنچه که انجام میدهی
دوست بداری
موفق خواهی شد
چنگیزخان نتوانست بخارا را تسخیر کند نامه ای نوشت که هرکس با ما باشد، در امان است!
اهل بخارا دو گروه شدند، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدند.
چنگیزخان به آن ها نوشت: باهمشهریان مخالف بجنگید، و هر چه غنیمت بهدست آوردید، از آن شما باشد و حاکمیت شهر را نیز به شما میدهیم!
ایشان پذیرفتند و آتش جنگ بین این دو گروه مسلمان شعلهور شد... و در نهایت، گروه مزدوران چنگیز خان پیروز شدند.
اما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز خلع سلاح و سربریده شوند!
چنگیز گفتهی مشهورش را گفت: اگر اینان وفا میداشتند، به خاطر ما بیگانگان، به برادرانشان خیانت نمیکردند!
*این عاقبت خود فروشان است*
الكامل فی التاريخ
عزالدین بن اثیر
پادشاه به نجارش گفت باید تابوتی از خوشه گندم برایم بسازی و گرنه اعدامت میکنم و حبیب نجار این کارو بلد نبود
نجار آن شب نتوانست بخوابد.
همسر نجار گفت:
مانند هر شب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار
کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد
صبح صدای پای سربازان را شنيد،چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد و با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند . دو سرباز با تعجب گفتند:
پادشاه مرده و از تو م خواهيم تابوتی برايش بسازی،چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت،همسرش لبخندی زد و گفت:
مانند هر شب آرام بخواب،زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند
این ضرب المثل میان کوردها هست . پناه می برم به خدای حبیب نجار. چون این نجار اهل کوردستان می باشد.
🍁 #نوستالژی
*میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...*
*میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟* *چرا اينقدر شاد بودن؟*
*چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟*
*چرا زندگيها بركت داشت؟*
*چرا عمرشون طولانی بود؟*
*چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.*فقط یک کلام میگفتند: خدایا به دادههایت شکر.*
*نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره.
*موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.*
*موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو میشستن، جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچه هایش غصه نخورن*
*اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
*به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه،*
*به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...*
*خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسی نه فقط با خواندن دعا*
*مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت،.. خدایا عاقبت بخیرمان کن 🙏
اگر نتوانی به یک زن احترام بگذاری، نمیتوانی به هیچکس دیگری احترام بگذاری.
زیرا شما از طریق زنان آمده اید. زنی که نُه ماه در بطنش بوده ای و سالها مراقب و عاشق تو بوده است.
تو نمیتوانی بدون یک زن زندگی کنی. او مایه تسلی توست. گرمای توست.
زندگی بسیار ریاضی وار است، زن برکت و شعر زندگی ات میشود.
مردی که اینها را در یک زن نبیند، به جای قلب، سنگ در سینه دارد.
✍ اشو
میروی اما گریز چشم وحشی رنگ تو
راز این اندوه بی آرام نتواند نهفت
میروی خاموش و میپیچد به گوش خستهام
آنچه با من لرزش لبهای بیتاب تو گفت
چیست ای دلدار این اندوه بیآرام چیست
کز نگاهت می تراود نازدار و شرمگین ؟
آه میلرزد دلم از نالهای اندوه بار
کیست این بیمار در چشمت که میگرید حزین ؟
چون خزان آرا گل مهتاب رویا رنگ و مست
میشکوفد در نگاهت راز عشقی ناشکیب
وز میان سایه های وحشی اندوه رنگ
خنده میریزید به چشمت آرزویی دل فریب
چون صفای آسمان در صبح نمناک بهار
میتراود از نگاهت گریه پنهان دوش
آری ای چشم گریز آهنگ سامان سوخته
بر چه گریان گشته بودی دوش؟ از من وامپوش
بر چه گریان گشته بودی؟ آه ای چشم سیاه
از تپیدن باز می ماند دل خوش باورم
در گمان اینکه شاید شاید آن اشک نهان
بود در خلوت سرای سینهات یادآورم
مردی يک ساندويچ برای دو تا پسر كوچيكش گرفت و روی میز گذاشت؛
به اولی گفت: "تو نصف كن!"
و به دومی گفت: "و تو انتخاب كن!"
مات و مبهوت نحوه ی تربيت و عدالت اين مرد شدم!
يعنی اگه اولى يه وقت عمدا نامساوى نصف كنه، دومى حق داشته باشه كه اول انتخاب كنه!
اینجوری عدالت رو یاد بچه هامون بدیم، نه با شعارهای مفتِ عدالتخواهی!
🔻کریستف کلمب
وقتی کریستف کلمب از سفر معروف
و پر ماجرایش برگشت ملکه اسپانیا
به افتخارش مهمانی مفصلی ترتیب داد.
درباریان که سر میز ناهار حاضر بودند با تمسخر گفتند:
کاری که تو کردهای هیچ کار مهمی نیست.
ما نیز همه میدانستیم که زمین گرد است و از هر سوئی بروی و به رفتن ادامه دهی از آن سوی دیگرش برمیگردی!
ملکه اسپانیا پاسخ را از کریستف خواست ،کریستف تخم مرغی را از سر میز برداشت و به شخص کناری خود داد و گفت: این را بر قاعده بنشان
او نتوانست
تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن اِبا کرد.
گفتند: تو خودت اگر میتوانی این کار را بکن،کریستف ته تخممرغ را بر سطح میز کوبید
ته آن شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد
همگی زدند زیر خنده ،که ما هم این را میدانستیم.
گفت: آری شاید میدانستید اما انجام ندادید من میدانستم و عمل کردم.
#داستان
#کریستف_کلمب
#عمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر ان شیشه بدانیم که هست
نه دران وقت که افتاد شکست
🎙"اقبال لاهوری"
💢هرکس هرچه دارد با دیگران قسمت میکند
روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش میداد. یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد ، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد. وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار برای دعوا آمده است . وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت : “هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد”🌹
🟢 بعضی از راههای رسیدن به آرامش
1- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزن.
2- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخش.
3- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخش.
4- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذران.
5- سعی کن هر روز لبخند زدن را بیشتر تمرین کنی.
6- اینکه دیگران راجع به تو چه فکری میکنند، به تو مربوط نیست.
7- گذشتهها گذشته، آینده هم هنوز نیامده، امروز خوش باش.
8- به ارتباطات بی هدف دلبسته نباش، یکی را دوست بدار، زیباترین هدف زندگی عشق است.
آنچنان ذهن من از خواستنت سرشار است
که شب از یاد تو تا وقت سحر بیدار است
حیف از این قسمت و تقدیر که هر کار کنم
باز بین من و تو فاصله معنا دار است
خودمانیم، تعارف که نداریم بگو
دست بردارم اگر پای کسی در کار است
بی تو با یاد تو رؤیای قشنگی دارم
قسمت این است دلم دولت خود مختار است
فرض کن دست مترسک به کلاغی نرسد
دستِ کم باعث دلگرمی شالیزار است
روزها یاد تو، شب یاد تو، در خواب خودت
سهمم از حادثه ی عشق همین مقدار است
«حسن توکلی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترقوچانی❤️❤️❤️❤️❤️👏👏👏👏👏👏👌👌👌
•➜ @taghvimehmsaran | ོ
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قربون ساقیت🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
•➜ @taghvimehmsaran | ོ
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کنسرت زیبایی👌👌👌👌👌👌❤️❤️❤️❤️❤️
•➜ @taghvimehmsaran | ོ