eitaa logo
دوربین مخفی 🎥⁉💯
1.8هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
《 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمنِ الْرَّحیم ْ》 ♔مـرا هـزار امـیـد هـسـت و هـر هـزار امـــــیـد مـن تـویـی خــــــدا ♔ ♡••بھ ؏شقِ خُـدا زندگۍ کن تا خُـدا همـ بھ ؏شقِ تُـوخُدایۍ کنه. ◕‿◕ #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ #وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش یاد بگیریم : باهم باشیم بدون تصاحب یکدیگر همنوا باشیم بدون تصرف اندیشه یکدیگر همکار باشیم بدون دخالت در کار یکدیگر همدل باشیم بدون راهیابی به راز یکدیگر همنشین باشیم بدون تجاوز به مرزهای یکدیگر
انیشتین می گوید: انسانها اگر ارزش زمان را میدانستند هیچ گاه کفش بندی نمیخریدند. "عمر" کوتاه ولی بسیار ارزشمند است قدرش را بدانیم ....
اگر کسی چشم زیبابین نداشته باشه خدا هرچقدرم بهش نعمت بده بازم کم و کاستی ها و نقص ها رو بیشتر می بینه آدمی که داشته هاش رو می بینه بیشتر از زندگیش لذت می بره
با منِ بی کسِ تنها شده یارا تو بمان همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان من بی برگ خزان دیده دگر رفتنی ام تو همه بار و بری ، تازه بهارا تو بمان داغ و درد است همه نقش و نگار دل من بنگر این نقشِ به خون شسته ، نگارا تو بمان زین بیابان گذری نیست سواران را لیک دل ما خوش به فریبی است غبارا تو بمان هر دم از حلقه ی عشاق پریشانی رفت به سرِ زلف بتان سلسله دارا تو بمان شهریارا تو بمان بر سر این خیلِ یتیم پدرا ، یارا ، اندوهگسارا تو بمان سایه در پای تو چون موج چه خوش زار گریست که سرِ سبزِ تو خوش باد ، کنارا تو بمان
همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد
💢غلام ترسو پادشاهی با یک غلام به یک کشتی سوار شدند تا با کشتی به جایی مسافرت کنند. همین که کشتی به دریا رفت، غلام، چون اولین بار بود که دریا را می‌دید، شروع به بی‌تابی و گریه و زاری کرد. هرچه با او به مهربانی صحبت می‌کردند، آرام نمی‌گرفت. تا حدی که پادشاه از دست او کلافه و خسته شده بود. یک نفر دانا در کشتی بود و به پادشاه گفت: اگر اجازه بدهی، من می‌توانم این غلام را ساکت کنم. پادشاه گفت: اگر این کار را بکنی، لطف بزرگی در حق من کرده‌ای. فرد دانا به خدمه کشتی گفت که غلام را توی دریا بیندازند. وقتی غرق شد و چند بار توی آب بالا و پایین رفت، او را بیرون آوردند. غلام از آن به بعد گوشه‌ای نشست و ناآرامی نکرد. از آن دانا پرسیدند: دلیل این کار چه بود؟ فرد دانا گفت: تا وقتی که مصیبت را ندیده بود، قدر سلامتی و امنیت کشتی را نمی‌دانست. قدر آرامش کشتی را کسی می‌داند که به مصیبت غرق شدن توی دریا گرفتار شده باشد.🌺
💢پادشاه عاقل پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه می گوید؟ وزیر گفت: به جان شما دعا می کند. شاه اسیر را بخشید.وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد. پادشاه گفت: تو راست می گویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود.🌺
انسان باید 1- آنقدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند، 2- آنقدر باهوش باشد که از آنها سود ببرد، و 3- آنقدر قوی باشد که آنها را اصلاح کند... (جان مکسول)
چو در نظر نبود روی دوستان ما را به هیچ رو نبود میل بوستان ما را رقیب گو مفشان آستین که تا در مرگ به آستین نکند دور از آستان ما را به جان دوست که هم در نفس بر افشانیم اگر چنانکه کند امتحان به جان ما را چه مهره باخت ندانم سپهر دشمن خوی که دور کرد بدستان ز دوستان ما را به بی وفائی دور زمان یقین بودیم ولی نبود فراق تودر گمان ما را چو شد مواصلت و قرب معنوی حاصل چه غم ز مدت هجران بیکران ما را گهی که تیغ اجل بگسلد علاقهٔ روح بود تعلق دل با تو همچنان ما را اگر چنان که ز ما سیل خون بخواهی راند روا بود به جدائی ز در مران ما را وگر حکایت دل با تو شرح باید داد گمان مبر که بود حاجت زبان ما را شدیم همچو میانت نحیف و نتوان گفت که نیست با کمرت هیچ در میان ما را گهی کز آن لب شیرین سخن کند خواجو ز نوش ناب لبالب شود دهان ما را
می خرامد غزلی تازه در اندیشه ما شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ما دانه سرخ اناریم و نگه داشته اند دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما اگر از کشته خود نام و نشان می پرسی عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما سرنوشت توهم ای عشق! فراموشی بود حک نمیکرد اگر نام تو را تیشه ما ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما
‌ من بلد نیستم عاشق کسی باشم که اولویتش نیستم؛ بلد نیستم چشم به گوشی بدوزم و دلشوره بگیرم اسمش را بگذارید خودخواهی... ولی من این خودخواهی را به اداهای عاشقانه‌ای که هیچ احساسی پشت سرش نیست ترجیح می‌دهم من برای خودم گل می‌خرم؛ چای دم می‌کنم؛ میز شام می‌چینم؛ اما منتظر کسی نمی‌مانم؛ نه این‌که خسته شده باشم اما وقتی دلم برای کسی تنگ شود که دلتنگی‌اش را باور نمی‌کنم؛ فکر می‌کنم که دارم به خودم خیانت می‌کنم تا خودت را دوست نداشته باشی؛ کسی باور نمی‌کند که هستی و بودنت با نبودنت فرق می‌کند
التماس به خدا ، شجاعت است اگر براورده شود ، رحمت است اگر براورده نشود، حکمت است التماس به خلقِ خدا، ذلت است اگر براورده شود، منت است اگر براورده نشود، خفت است 👤امام علی(ع) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
فرشته از خدا پرسید: مردمانت مسجد میسازند، نماز میخوانند، چرا برایشان باران نمیفرستی؟ خدا پاسخ داد: گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای بی سقف بازی میکند... تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند، آسمان من سقف آنهاست. پس اجازه بارش نمیدهم! خدایا نانی ده که به ایمانی برسم نه ایمانی که به نانی برسم...
کسی که تو را نصیحت میکند لزوما خود کامل نیست اما ممکن است همان چیزی را به تو بدهد که بدنبالش هستی !
پیرمردی در حالی که کودکی زخمی و خون‌آلود را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می‌کنم به داد این بچه برسید. ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار گفت:این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید. پیرمرد گفت:اما من پولی ندارم. حتی پدر و مادر این بچه رو هم نمی‌شناسم. خواهش می‌کنم عملش کنید. من پول رو تا شب فراهم می‌کنم و براتون میارم. پرستار گفت:با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید. اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:این قانون بیمارستانه، اول پول بعد عمل. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه. صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروز می‌اندیشید. واقعا پول این‌قدر با ارزشه؟
جیب های خالی هیچوقت باعث عقب ماندگی کسی نشدند. تنها مغزهای خالی و قلب های خالی می توانند باعث این موضوع شوند.
📎 ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ. ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻗﺎﺿﻰ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ و ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ. ﻗﺎﺿﻰ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍُﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨّﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮو، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ....
‏مایوس نباش ‏من امیدم را در یاس یافتم ‏مهتابم را در شب ‏عشقم را در سال بد یافتم ‏وهنگامی که داشتم ‏خاکستر میشدم ‏گر گرفتم. ‏
🍁 دنیا دار مکافات است وقتی پرنده ای زنده است.. مورچه ها را می خورد! وقتی ميميرد.. مورچه ها او را می خورند! زمانه و شرايط در هر موقعی ميتواند تغيير کند.. در زندگي هيچ کسی را تحقير يا آزار نکنيد. شايد امروز قدرتمند باشيد.. اما يادتان باشد. زمان از شما قدرتمندتر است!!! يک درخت ميليونها چوب کبريت را ميسازد.. اما وقتی زمانش برسد.. فقط يک چوب کبريت برای سوزاندن ميليونها درخت کافيست..
وقتی غمگین هستید دنیا شما را به مسخره میگیرد وقتی خوشحالید دنیا به شما لبخند میزند اما وقتی دیگران را خوشحال میکنید دنیا به شما تعظیم میکند 😉🥰
حواستون باشه!!! رابطه‌ای که توش اعتماد نیست، مثل ماشینیه که توش بنزین نیست... تا هروقت بخوای میتونی توش بمونی، ولی به جایی نمیرسی...
من خدا را دارم
از نمک نشناسی بعضی مردها بگذریم اگر زنها به هم وفادار می ماندند راه خیانت مردها بسته میشد ...
دلم برات تنگ شده
من از عقرب نمیترسم ولی از نیش می ترسم ندارم شِکوه از بیگانگان از خویش می ترسم ندارم وحشتی از یوز و ببر و حمله ی شیران از آن گرگی که می پوشد لباس میش میترسم ...