سلام ،اسم شما اومد در ذهنم که دارین خدمت فرهنگی تربیتی میکنید و دعاتون کردم

مادر برای آرام کردن خواهرم به او اندک خوراکی ای داد ولی خواهرم باز به پهنای صورت اشک می‌ریخت مادر نمی‌دانست خواهرم را آرام کند یا برادرم. همه ترسیده بودند حداقل مادرم بود که مارا آرام کند ولی کسی نبود مادرم را در آغوش بگیرد تا آرام شود. فقط خدا را داشت برای آرام کردنش دلم برای مظلومیت مادرم می سوخت پدرو مادرم برای اینکه از ما محافظت کنند مارا به داخل بیمارستان هدایت کردند که ناگهان مادرم با انبوه جمعیت که بیشتر آنها زن بودند مواجه شد. همه از ترس فریاد می‌زدند و خدا خدا میکردند. ولی با این حال مادرم فقط برای من و دیگر فرزندانش نگران بود.دشمن به داخل بیمارستان راه یافت و همه را شروع کردند به زدن. چقدر پست بودند یکدفعه مردی که صورتش را پوشانده بود به مادرم حمله ور شد پدرم را دیدم که نمی‌دانست از خواهرم دفاع کنند یا برادر یا... مادرم سرگردان و حیران مانده بود که چه کند.آن ظالمان به تن نحیف  مادرم  با پتک و تازیانه زندند مادرم من را با گفتن یازهرا یاد کتک خوردن مادرمان زهرا در کوچه انداخت مادر هرزگاهی این قصه را برای خواهرم تعریف میکرد مادرم برای زجر ودرد کشیدن من میگریست و من برای درد و زجر کشیدن مادرم میگریستم پدرم را گرفته بودند و جلوی چشمانش همسر  و فرزندانش را می‌زدند و از او هیچ کاری‌برنمی‌آمد چون ده ها مرد به سمت پدرم یورش برده و حتی اجازه بستن چشمهایش را با تهدید نمی‌دادند مادر یکدفته با فریاد به وجود من در شکمش اعتراف کرد که آنها با شنیدن این حرف ذوق کردند و ظلم شأن فراگیر تر شد ستمگران‌ و ظالمان لباس های تکه تکه شده و پاره ی مادرم را از تنش با چه خشمی رذلی بیرون کشیدند در این هنگام بیمارستان خالی از مردم مظلوم غزه شد و تپش قلب مادرم بیشتر شداز ترس تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد ولی بازآن ظالمان توجهی نمیکردندو فقط مادرم را می‌زدنددیگر مادرم صدایی برای فریاد زدن نداشت و فقط به پهنای صورت اشک می‌ریخت دیگر وصف تجاوز پلید ظالمان قبح گناه را میریزد دیگر بازدمی برای مادرم نماند که به من برسدبا آخرین دمی که از مادرم رفت من در آغوش مادر و هردو در آغوش خدا آرام گرفتیم... ✍🏻: نوری در بطن مادر💔🌱

سلام پیرو این پیامتون ک گذاشتین واقعابلاگرادرعذاب روحیه خیلی بدی دارن تو خونه دختر همسایمون خیلی خوشگل وبلاگره توخونه اینقدحاش بده وعصبی روحیه ضعیف باهم سرجنگ داره همسایه طبقه بالای بچه کوچیک داشت بخاطرراه رفتن بچه کلی دادوبیدادکردهمسایه بنده خدابلندشدرفت

سلام حاج آقا خیلی ممنون از بحث عزت نفس، قدرتمندی وتقوا که داریدراجع بهش صحبت می‌کنید خیلی مورد نیازه ما افراد مذهبی وحتی غیر مذهبی هم هست خدا خیرتون بده که مثل حاج آقا پناهیان دین رو از یه زاویه دیگه هم بیان میکنید و وقتی ما میخونیم میگیم وای چه دین جذابی اما حاج آقا یه نکته ای میخواستم بگم من خودم یه جاهایی یه شبه هایی یا سوالاتی وارد میشه ومن حس میکنم برا جواب دادن قوی نیستم ، ، مثلا دیشب گفتن چرا شما تو جمع میشنیدقلیون نمیکشی، منم گفتم در شان یه آدم مذهبی نیست که قلیون بکشه،البته اینم گفتم که این نظر منه وممکنه با نظر بقیه فرق کنه اما بعدش دیدم جوابای بهتری میتونستم بدم،مثلا میتونستم از همین بُعد قدرت وعزت نفس وارد بشم،ان شاءالله یه روز این ابعاد جدید دین که داره به رومون باز میشه،برامون ملکه بشه التماس دعا

سلام و ادب ان شا الله نماز و روزه هاتون قبول باشه . خواستم بابت مسیری که به افکار ما دادین تشکر فراوان کنم . من ۱۴ سال ازدواج کردم و همیشه دوست داشتم افطار مهمان دعوت کنم اما فکر می کردم نمی تونم .امسال گفتم یا امام زمان عج خودتان به من کمک کنید و شروع کردم خدا شاهده از عالم غیب نیروی کمک می رسید .و شاید خودم فقط جای وسایل می گفتم . به همه توصیه می کنم این ارتباط با امام زمان عج حتما حفظ کنن .

سلام در مورد پیر و‌ جوان بودن دل من نیم قرن از خدا عمر گرفتم ولی دلم بشدت جوانه و در هر صورت شادم. زندگی با همه بالا پاییناش برام خیییلی زیبا و دوست داشتنیه گاهی در جامعه یه سری رفتارها و وقایع حالم رو بد میکنه منتها نا امید نمیشم و در کل حس خوشبختی دارم

سلام . مثلا آقای پناهیان مشخصه دل شون جوانه چون ماشالله خدا حفظ شون کنه همیشه یه نشاط خاصی تو نوع سخنرانی هاشون هست که منبراشون رو جذاب تر میکنه. اصلا سبک سخنرانی شون پر از نشاطه. فکر میکنی یه جوان بیست ساله داره حرف میزنه.

سلام وقت بخیر این چند مورد نظرات آخر تنها مسیری های عزیز را که گذاشتید واقعا حرف خیلی های ما هست.... با این اوضاع جای اینکه آدم بره بیرون یکم حال و هوا عوض کنه شادتر بشه از اون خستگی های داخل خانه... ولی بیرون رفتن خودش آدم رو خسته تر و بی حالتر میکنه... مخصوصا اینکه بیرون رفتن با شوهر باشه... درسته باید توجه نکرد و اینها... ولی خب هوای نفس هست و اون لحظه واقعا سخته...من خودم مانند اون دوست عزیز واقعا بیرون رفتن رو خیلی دوست ندارم چون چند ساعت تا چند روز حالم رو میگیره و هم اینکه در جواب شوهرمون که چرا بدحال شدی، که نمیتونیم بگیم آره بخاطر وضع خانومای بدحجاب و بی حجاب تو کوچه خیابون هست، چون خودش نشون دهنده این میشه براشون که به اونها اعتماد نداریم یا خودمون اعتماد به نفس نداریم واقعا آدم میمونه که باید چطور برخورد کنه

سلام خدا خیرتون بده چقدر پیامهایی که درباره تقوا میگذارید خوبه.. چقدر میتونه حال ادم رو خوب کنه.. ادمایی که همه دلخوشیشون خدا هست و با این پیامها به باور قلبی میرسن.. خدا خیرتون بده🌹

سلام من که امروز چند بار با بچه هام فیلم رو دیدیم و من گریه کردم😭😭😭 و اونها هم ناراحت شدند و کلی مرگ بر اسرائیل گفتند اصلنم اعتقاد ندارم بچه نباید ببینه و خشونته اتفاقا باید ببینه و از همین الان نفرت اسرائیل به دلش باشه