eitaa logo
تجربه ها
14.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
42 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به نظر من اگر فقط 2 روز از عمرم مونده باشه خیلی وقت زیادی نیست برای ادای حلالیت و حق الناس این کارها باید جزء اولویت های هر روز زندگیمون باشه نه بزاریم روز آخر من به شخصه ۲ روز آخر چون روضه خونگی حتی 1 نفره زیاد میگیرم حتما روضه امام حسین (ع) گوش میکنم به اضافه مناجات با خدا و قطعا آخرین توبه به درگاه الهی و از خدا رضایتش و میخوام و همنشینی با شهدا و چهارده معصوم (ع) میدونم خیلی بنده ی خوبی نبودم تا لایق این خواسته های بزرگ باشم 😔😔 اما خدا ارحم الراحمین هست و من حتی الان که 38 سال دارم عاشق دیدار خدا هستم و همیشه به خدا میگم خطاهم و ببخش و من و زودتر ببر پیش خودت .
باسلام خدمت شما استاد گرامی من اگر ۴۸ ساعت مونده به مرگم اول از همه حلالیت میطلبم که حق ناس گردنم نباشه بعد پول نماز یا روزه ای که عمدی نبوده پرداخت میکنم که حق الله هم تقریبا پرداخت کرده باشم وبعد به زیارت امام رضا میرم که توسل کنه خداوند منو بیامرزه زندگی بچه هام رو سروسامان میدم مطمینم همسرم بعد از مرگم چون سنی نداره ازدواج میکنه خودم میگردم یک زن مومن ومذهبی بهش معرفی میکنم که بچه هام زجر نکشن وبرای دخترم که ۳ساله است نگران نباشم آینده اش مذهبی بار بیاد واینکه ازهمسرم میخواهم که طبق وصیتم با بچه هام برخورد کنه وبعد دست وپای پدر مادرم رو میبوسم که اگر نا خواسته ناراحتشون کردم حلالم کنن ومراقب بچه هام باشن بهشون سر بزنن منتها یک حسرت بزرگ دارم واون اینه که امام زمانم رو نمیبینم که دراین دنیا کمکش کنم😭😭چون من گفتم باید یکی از سربازات باشم حفظ قرانم هموز تمام نکردم این دوتا خیلی ناراحتم میکنه که به اتمام نرساندم
سلام علیکم حاج آقا .خسته نباشید. واسه اینکه اگه بدونیم ۴۸ ساعت از عمرمون باقی مونده چیکار میکنیم،من دو نمونه واقعی از نزدیکانم واستون مثال میزنم که از شدت ایمان و خوبی،قبل از فوتشون ،بهشون خبر داده شده بود. یکی عموی جوانم بودند که دور از جون همه،از کودکی فلج شده بودند و بسیار مظلوم و رنج کشیده و بسیار مومن و باادب ومقید به واجبات بودند😇👌 طوریکه یه روز به پدرشون گفته بودند،حضرت عزرائیل علیه السلام از در وارد شدند و گفتند که دو روز دیگه از دنیا میرن،پدرشون خیلی مضطرب شده بودند و گفته بودند الکی نگو،ولی عموم خیلی جدی گفتند که از پسر فلانی که در کودکی به او سیلی زده بودند،حلالیت بطلبند،و پدرشون حلالیت گرفته بودند و دقیقا بعد دو روز عموم به خواهرشون خیلی با عجله گفته بودند سریع منو رو به قبله کن که داره دیر میشه😢 عمه ام هراسان ایشون رو رو به قبله میکنن و ایشون در سجده از دنیا میرن👌❤️😔 ایشون تمام عمرشون به عبادت و مطالعه و به دور از هر گناهی سپری شد و بسیار انسان مودب و با وقاری بودند و اواخر عمرشون تا گردن فلج شده بودند و در عین حال شاکر خداوند بودند.🤲😇 شخص دیگه مادر بزرگم بودند که از شدت حیا و عفت هیچ وقت خودشون به در مغازه نمیرفتند و با هیچ نامحرمی هم کلام نمیشدند و بسیار مهربان و به واجبات پایبند و از هر نوع گناهی دوری میکردند. ایشون قبل فوتشون،دقیقا غروب روز جمعه،به برادرم گفته بودند که اگه تونستی فردا سالن و راه پله ها رو آب و جارو کن،چون فردا مهمونهای زیادی میان اینجا😭 و از همسرم که اون لحظه اونجا بودند،مدام حال منو میپرسیدند،چون به خاطر اسباب کشی،مدتی ایشون رو ندیده بودم،و ایشون بیقرار دیدار من بودند و مدام میگفتند منو فردا ببرین خونه من که منو ببینه،اما فردا صبح از دنیا رفتند. ایشون خیلی آرزوی مهمانخانه حضرت رضا علیه السلام رو داشتند که قسمت نمیشد و چندی قبلش،یه خانم عرب تو حرم به همسرم یه بلیط مهمانسرای حضرت میدن و همسرم هم اونو به من میدن،منم سریع به مادربزرگم زنگ زدم و بدون فوت وقت،ایشون رو بردم حرم و ایشون به آرزوشون رسیدند.☺️ 🌺خواستم بگم همیشه انسانهای خوب و پرهیزگار رو خدا جون غافلگیر میکنه و نکته برجسته همشون اینه که لحظات آخر عمرشون کاملا طبیعی طی میشه،چون تمام عمرشون در راه خداوند طی شده و آرامش عجیبی دارند و لحظات آخر رو در شوق دیدار دوست میسوزند.✨🥀✨❤️
سلام حاج اقا خدا قوت. در جواب این سوالتون میخواستم بگم من خیلی روزها شده بود که حس اینکه امروز روز آخر زندگیم هست رو تو زندگیم می آوردم خیلی کمک کننده بود.موقع ناراحتی ها موقع اینکه حس وحال کارنداشتم بهم انگیزه می داد. تا اینکه چند وقت پیش ضربه محکمی به سرم خورد.خیییلی محکم.جوری شده بودم که فکر میکردم هرلحظه امکان مرگم هست.مطمئن بودم دارم میمیرم هر آن منتظر بودم عالم پیش روم یه عالم دیگه بشه.خودم رو در محضر خدا میدیدم عمیقا خودم رو در محضر خدا میدیدم.یه ترس خاصی از عظمت خدا وجودم رو گرفته بود😭خودم رو تنهای تنها دیدم دستهای خالی خودم رو دیدم😭وااای کم وکسریایی که برا خانواده ام گذاشته بودم رو می دیدم.دیگه حس طلبکاری از هیچکس نداشتم وفقط فکر میکردم چقدربدهکار اطرافیانم هستم.اون شب بلند شدم ونماز شب خاصی خوندم😭باحضور قلب خاصی واینکه از عظمت خدا ترسی وجودم رو گرفته بود.بعد خودم رو تو آغوش خدا دیدم یه حس پناه خیلی خوب.تا مدتها حتی تو جمع خدارو در کنار خودم می دیدم وتو دلم باهاش صحبت میکردم.بااینکه اتفاق بدی برام بود ولی وقتی یادش میفتم می بینم قشنگترین حس هارو همون موقع داشتم.الهی که همه ی ماعمیقا مرگ رو به خودمون خیلی نزدیک ببینیم اینجوری به نظرم سختی های زندگی کوچیک میشن وخوبی کردن خیلی راحت میشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام استاد خدا قوت ببخشید که این مسئله رو برای شما میگم گفتم ان شاءالله که کاری از دستتون بیمیاد و کمک میکنید الان سه روز هست که جنگل های ارسنجان از شهرستان های استان فارس توی آتیش داره میسوزه و نیروهای مردمی در حال خامدش کردن آتیش هستن تو رو خدا اگه کاری از دستتون برمیاد و میتونید اقدامی انجام بدید کمکی بکنید
سلام خسته نباشین. من خیلی کوتاهی کردم هم به نفس خودم هم فرصت هایی که می‌تونستم خیلی خوب ازشون استفاده کنم ولی نکردم.لحظه های آخر عمرم دوست دارم اول مشهد زیارت کنم بعد کربلا باشم و همونجا دفن بشم انشالله
سلام علیکم حاجاقا من اگه دوروز به پایان عمرم مونده باشه اول یه دل سیر بچه هامو نگاه میکنم وبغلشون میگیرم،بعدازهمسرم حلالیت میگیرم بخاطرکوتاهی هایی که درحقش کردم،بعدازپدرمادرم حلالیت میگیرم بخاطرکوتاهی که درحقشون داشتم،سعی میکنم ازبقیه هم حلالیت بگیرم(اصولا آدم تندمزاجی نیستم ودلم نمیادحتی باحرف دل کسی روبشکونم اما خب پیش میادکه آدم سهوا باعث ناراحتی کسی بشه)،بعد به درگاه خداتوبه میکنم ازهمه گناه هایی که طول عمرم انجام دادم یاعبادت های ناقصم وبخاطراینکه خوب بندگیش نکردم هرچندگناه نکرده باشم،بعدم من همین الانشم فکرمیکنم بخاطرلحظه لحظه تنبلی های عمرم شدیداپشیمونم،میتونستم توی اون لحظه هایی که به فکرراحتی خودم بودم چندتاکارمفیدانجام بدم،خیلی وقت هدررفته اینجوری دارم،امیدوارم رفتارم درست بشه
سلام استاد قدم اول میرم حلالیت می طلبم از همگی همسرم بچه هام هم اگه کم گذاشتم.... براشون عمیقا حلالم کنند😢 بعد میرم پشت بام خونه مون ازراه دور جانسوز ترین سلام هایم رو محضر اربابم وپدر بزرگوارشون علی ع وفرزندان و خواهل بیت ع می فرستم میگم آقاجان می دونستید تودنیا چقد زود به زود دلم برات تنگ می شد این سلام منو ازراه دور صمیمانه پذیرا بااااش 😭 آقا جون لحظه اول قبرم خیلی غریب ام آقا تنهام نگذاری آقا هوامو داشته باش..... 😭 بعددراین فرصت خیلی کوتاه سرسجاده تالحظه جان دادن چند تا کارمهم فقط ازش می خواستم عمرم قد نداد در فرج مولا عج باشم😭 ولی ازت میخوام موقع تشریف فرمایی آقاجانم دررکابش خدمت کنم 😍 بعدمیگم خدایا ازته قلبم ازت میخوام بی ادبی هامو ببخش 😭 چون دیگه برای اون هدف بزرگ زندگی سال‌های دنیام تلاش کردم تا این لحظه ملاقات خودت نصیبم بشه حلاوت این لحظه زیبا....‌‌
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و همه ی تنها مسیری های با ادب و مهربان 🥰🥰 از قضا چند شب پیش این حس به من دست داده بود که اگر امشب شب آخرم باشه چی میشه سریع بلند شدم از جای خوابم ،به آقا و مولایمان امام حسین علیه السلام سلام دادم و به ایشون گفتم عمری در غفلت بودم 😔😔😔 نه اینکه پای بند نباشم، نه ولی نادانی هایی که داشتم از سر غفلت بوده .ای خدای مهربون و نه از سر لجاجت و ستیز😭😭 همین رو گفتم و گفتم خدایا به فاطمه ما رو ببخش .. و بعد یه روضه از آقا گوش کردم و خوابیدم و به ایشون گفتم که آقاجون ۳۸ سالم شده و حسرت دیدن کربلا و زیارت شما از راه نزدیک😔😔😔 بارها اقدام کردم ولی نشده... حالا هم باز میگم خدایا به چهارده معصوم ما رو ببخش... دست و پای پدر و مادر رو میبوسم و از اونها حلالیت می طلبم حالا که خودم مادرم می فهمم که چقدر زحمت کشیدن ببخش به خاطر بی ادبی هایی که در مقابل تمام نعمت هایی که به من دادی و من شکر نکردم.
سلام روزتون بخیر همیشه به همین موضوع فکر کنیم عالیه ۴۸ساعت وقت هست واسه حلایت دیدار بخشیدن و توبه قضاوت های بی‌مورد سخته خیلی سخته مرگ خیلی نزدیکتر از اونی ک بهش فک کنیم بتونیم همیشه به این موضوع فکرکنیم کمتر قضاوت میکنیم و بازبان دل برنجونیم 😔 خدایا حلال مون کن امام زمان ارواحنافداه کمکمون کن😔 عاقبتمون بخیرو بتونیم فرزندان صالح تربیت کنیم 😌
سلام در مورد سوالی که کرده بودید که اگر بفهمید 48ساعت دیگر زنده باشید چه کار می کنید؟ ما همین الان که زندگی می کنیم آیا از لحظه بعد خودمان خبر داریم پس وقت داشتن 48 ساعت حتی بهتر از این است که یک لحظه بعدمان نمی دانیم زنده هستیم یا نه.پس بهتر است همان 48 ساعت، همانند لحظه های دیگرمان زندگی کنیم حتی در زمان پیری منتظر مرگ نباشیم و لحظه هایمان را با این فکرها هدر ندهیم