1- در رفتار با کودکتان صبوری کنید و به جای عصبانی شدن دنبال راه حل بگردید. نتیجه ای که عایدتان می شود
آنقدر شیرین است که حتما تشویق می شوید این اصل را همیشه رعایت کنید.
✍1- در رفتار با کودکتان صبوری کنید و به جای عصبانی شدن دنبال راه حل بگردید. نتیجه ای که عایدتان می شود
🔹آنقدر شیرین است که حتما تشویق می شوید این اصل را همیشه رعایت کنید.
🔹امـــــشب وقـتی وارد اتاق ریــحانه شـــدم دیدم داره روی دیـــوار کمدش که تازه هم رنگ شده با خودکار نقاشی
می کشه.
🔹جای عصبانی شدن به این فکر کردم که درست ترین رفتار در این شرایط چی می تونه باشه.
یادم افتادم و اینکه این طفل معصوم از همه جا بی خبره و نمی دونه که این کار درست نیست و بــــــــاید
براش توضیح داد.
🔹اما یادم اومد که خیلی پیشتر این مساله اتفاق افتاد و من براش توضیح دادم.
🔹بـــــا خودم گــفتم واقعا با یکی دو بار توضیح دادن نباید از بچه انتظار داشت که اشتباهی رو هیچ وقت تکرار نکنه. بـــاید صبوری کرد و
🔹باز هم به روشهای مختلف توضیح داد.
🔹گفتم: "ریحانه جون داری چیکار می کنی بابا ؟" گفت: "دارم نقاشی می کشم." گـــــــــــــــــفتم: "مهربونم تو که
یه دفتر نقاشی خوشگل داری.
🔹می تونی همه چیزهایی رو که دوست داری توش بکشی." و بـــــــعد ادامه دادم:
🔹"دختر گلم می دونی چرا نباید روی دیوار کمد نقاشی بکشیم؟" گفت: "چرا مامان؟" گفتم: "چــــــون کمدمون زشت
🔹می شه و وقتی نگاش کنیم دلمون می گیره ضمن اینکه وقتی مهمون بیاد خونمون، خجالت می کشیم که دیــوار
🔹کمدمون کثیفه." گفت: "مامان بیا نمایشش رو بازی کنیم." و بعد نمایش شروع شد.
گفتم:
🔹"دختر گلم تو که نمی دونستی. الان کــــــه برات
توضیح دادم دیگه متوجه شدی و اینکار رو نمی کنی.
🔹به خاطر همین مامان ناراحت نمی شه. بریم به مامان بگیم تا
با کمک همدیگه دیوار کمد رو تمیز کنیم.
"🔹 گفت: "باشه" پیش مامان رفتیم و همه چیز رو براش تعریف کـــــــــردم و
گفتم که ریحانه الان که متوجه شده دیگه قول داده این کار رو نکنه. مامان هم ریحانه رو بخشید و با کمک خـــــود
ریحانه دیوار کمد تمییز شد. همکاری او در این کار باعث شد تا متوجه سختی کار بشه و بهتر بتونه مساله رو درک
کنه.
✍تجربیات خانم خونه
@tagrobeyate
✍2- وقتی از کودک می خواهیم کاری را انجام بدهد یا او را از انجام کاری باز می داریم بهتر است
🔹علت آن را هـــــــــــم بــرایش توضیح دهیم.
🔹در این صورت کودک بهتر حرف ما را گوش می کند.
🔹مـــا خـــودمان به خوبی عـــلت انــــــجام شدن یا نشدن کــار را می دانیم ولی کودک معمولا از همه جا بی خبر است.
🔹هیچ وقت یادم نمی ره در دوره راهنمایی معلم ریاضی داشتیم که همیشه مسائل جدید ریاضی رو چون خــــودش
🔹خوب بلد بود پای تخته تند تند حل می کرد و از ما انتظار داشت همون موقع همه رو تند تند یاد بگبریم.
🔹او هیچ وقت موقعیت بچه های کلاس رو درک نمی کرد.
🔹همون موقع بود که به خودم قول دادم اگه یه روزی معلم شدم حـــتما سعی کنم بچه ها رو درک کنم.
🔹من معلم نشدم علیرغم همه علاقه ای که به این کار داشتم. یعنی تـــــقدیر این بود. اما خدا دختری بهم داد که حالا توی زندگی
🔹یه جورایی معلمش هستم و قولم هم یادم نرفته.
*🔹 امروز ظهر سر ناهار ریحانه غذاش رو نمی خورد و بازیگوشی می کرد.
🔹یادم اومد بهتره به جای اینکه مرتب بهش بگیم ریحانه غذات رو بخور، براش توضیح بدیم که اصلا چرا باید غذا بخوره شاید بهتر به حرفمون گوش کنه.
✍گــــفتم:
🔹"ریحانه جون گیاه ها رو دیدی وقتی آب بهشون می دیم چه زود بزرگ می شن." گفت: "بابا بگو رشد می کــنن."
🔹گفتم: "باشه. چه زود رشد می کنن." گفت: "بابا غذای گیاه ها آبه ؟" گفتم: "آب و مواد غذایی که توی خـــاکه"
🔹و بعد ادامه دادم: "ریــحانه تو هم اگه مرتب غذا و میوه و چیزهای خوب بخوری زود بزرگ می شی و کــــمتر مریض
🔹می شی. درختهای بزرگ رو دیدی وقتی باد می یاد یه تکون کوچولو می خورن اما درخــتهایی که ضعیف اند حتی
🔹ممکنه بشکنند. ما هم وقتی خوب غذا بخوریم و مثل یه درخت بزرگ و قوی بشیم مریضی ها وقتی بیان سراغمون
🔹در برابرشون مقاومت می کنیم."
🔹ریحانه پس از این که گفتگوهامون تموم شد به خوبی شروع به غذا خوردن کرد. چهره اش موقع غـــــــــــذا خوردن
🔹متفاوت از همیشه بود. مثل دانش آموزی که یه مساله سخت ریاضی رو به خوبی یاد گرفته و حالا خـــــــوشحاله.
🔹هر از چند گاهی هم دستش رو به بازوهاش می زد و می گفت: "بابا ببین دارم قوی می شم." جالبتر اینکـه الان
🔹که مشغول نوشتن این پست هستم و ساعت حدود هشت شبه یه سری توی آشپزخونه زدم دیدم ریــــــــحانه با
🔹علاقه و اشتها داره تخم مرغی رو که مامان مهربونش براش درست کرده می خوره. وقتی منو دید گفت: "بـــابــــا
🔹می خوام زود بزرگ شم و کمتر هم مریض بشم."
✍تجربیات خانم خونه
@tagrobeyate
✍خانه داری
🔸 از جمله کارهای سختی است که انگار با زیبایی انسان، سر ستیز دارد، ظرف شستن با ناخن های بلند و مانیکور کرده در تعارض است، بوی غذا و یا عرق ناشی از جارو و طی زدن، لباس های تمیز را آلوده و نامرتب می کند و شاید نظافت روزانه منزل با سر و صورت درست کرده، مطابق نشود، اما همه ی اینها دلیل خوبی برای این که یک خانم خانه دار به خود نرسد، نیست!
✍یک خانم خانه دار باید بداند که مهمترین فرد در زندگیش ، باید خودش باشد، او باید بداند که اگر لباس های کهنه بپوشد،
🔹دائما بوی غذا بدهد و برای خود ارزشی قائل نباشد، کم کم افسرده می شود و اگر سلامتی روح نداشته باشد، نمی تواند به بقیه انرژی بدهد، باید بداند اگر زیبا نباشد، شاید اعضای خانواده را از خودش براند و ...پس اول باید به خاطر روحیه خودش، زیبا باشد و بعد برای دیگران.
ادامه مطلب 👇
✍تجربیات خانم خونه
@tagrobeyate
✍نمی گویم لباس های مهمانی تان را در منزل بپوشید و بعد به جارو زدن و یا سرخ کردن قورمه سبزیبپردازید، اما می توانید یک لباس زیبا و ترجیحا همرنگ باهم بپوشید و برای جلوگیری از آلودگی و بوی غذا، در حین کار از یک پیشبند استفاده کنید.
🔹یادم است که یکبار برای احوالپرسی، زنگ در همسایمان را زدم، دیدم آرایش مختصری کرده، سوال کردم که مگر همسرت در منزل است؟ گفت:نه ، من برای زیبایی خودم، آرایش می کنم، حتی وقتی هیچکسی منزل نیست. می توانید با زدن یک رژ لبزیبا، روح خود را شاد کنید.
🔹کارهای خانه را صبح ها انجام دهید که بعد از ظهر ها در کنار همسر و فرزندانتان باشید، به یاد داشته باشید که دوش گرفتن قبل از ورود همسر، می تواند تمام خستگی ها و زشتی ها را بر طرف نماید.
🔹نگران خراب شدن و بو گرفتن لباس های درون کمدتان نباشید و آنها را اصطلاحا برای پس مرگ تان نگذارید، لباس ها برای شمایند، نه شما برای آنها...
✍تجربیات خانم خونه
@tagrobeyate
✍کاری کنید مرد با شوق به خانه برگردد
🔹اگر مرد چه فعالیت جهادی چه برای کسب روزی وچه برای کارهای عمومی داردزن سعی کند فضای خانه را برای او مساعد کند
🔸 که او بتواند با روحیه ی خوب سرکار برود وبا شوق به خانه بر گردد
#رهبر انقلاب
✍تجربیات خانم خونه
@tagrobeyate
#تجربه ی _ یک خانم _ خونه_ دار
✍همسرم اوایل عروسیمون برا ناهار هم نمیومد خونه الان که 3سال و نیم میگذره و من حامله هستم برا ناهار خونه میاد و بعد ناهار میره و شب برمیگرده اونقدر هم خسته و کوفته هستش که حوصله محبت کردن به من و نازموکشیدن رو نداره
🔸با اینکه من حامله هستم و تو یه شهر غریبم تک و تنهام و به محبتش شدیدا احتیاج دارم
باورت نمیشه قبل از بارداریم اونقدر تو خونه تنها مونده بودم که جن زده شده بودم همش میگفتم تو خونه پر از جنه وسایلمو برمیدارن وسر و صدا میکن و...
اما من از زنایی نیستم که
🔹 احساساتشون رو به عقلشون غالب می کنن من همیشه عقلم رو به احساسم ترجیح میدم واسه همینم تا دیدم دچار افسردگی و جن زدگی میشم یکمی عاقلانه نشستم و فکر کردم
🔸دیدم همه تو زندگیشون مشکل دارن هرکسی به نوعی
با خودم گفتم منم یکیشون
با اینکه غربت خیلی سخته برام ولی گفتم سختیها ادمو میسازن مگه فقط منم که تو دنیا غریب افتادم ؟بالاخره با غربتم کنار اومدم
🔹گفتم شوهرم مجبوره برای اینکه زندگی راحتی داشته باشیم از صبح تا شب کار کنه خدارو شکر که از مردای بی مسئولیت و الاف نیست و برا زندگیش داره جون میکنه
🔸چون خیلی کار میکنه طبیعیه که وقتی میاد خونه خسته و بی حوصله باشه
🔹با خودم گفتم من باید کاری کنم که وقتی میاد خونه به جای اینکه یه زن افسرده بی حال ببینه یه زن شیطون شاد ببینه و خستگیش در بره و محیط خونه براش شاد بشه
از اون به بعد با افسردگی مبارزه کردم و الکی خودمو شاد و شنگول و مهربون نشون دادم اما یواش یواش واقعا افسردگیم رفت و شادی به جاش اومد
🔸حالا شوهرم وقتی میاد خونه وبا شیطنت و شادی به استقبالش میرم کاملا میبینم چه جوری خستگیش تبدیل به شادی میشه
شوهر من کم میخنده و به زور خنده ش در میاد اما گاهی حتی قهقهه میزنه که برام خیلی جالبه
هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم اینقدر تو از بین بردن خستگیهاش موثر باشم
🔹حالا با تنهاییم هم کنار اومدم کارهای خونه رو میکنم و با نی نی سایتیها چت میکنم
🔸نذار روانشناسها روت اسم بذارن و زندگیت تحت تاثیر همین اسم داغون بشه
🔹وسواس فکری تو خیلی از خانومها وجود داره افسردگی هم که قربونش برم پره تو دنیا
چیزی که مهمه اینه که تظاهر به شادی واقعا شادی میاره شماهم سعی خودتونو بکنید امتحانش ضرر نداره😊☺️
✍تجربیات خانم خونه
@tagrobeyate