فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جمعیت عظیم زنان محجبه و عزادار حسینی در قم و نجف و کربلا نیست اینجا لندن پایتخت انگلیس است
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این خیمهها و این کودکان برایتان آشنا نیستند؟
انتشار حداکثری با شما ✅
🇮🇷 اتحادیه عماریون
🔺همدلی
🔻انقلابی گری
🇮🇷💔🏴@taha14
● با هیئت، مسجد و آخوند و مداح #سکولار مخالفیم.
○ امام خامنه ای دام ظله : هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. ۱۳۹۲/۰۸/۲۰
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف H.B
🇮🇷💔🏴😭@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ توزیع گسترده نذری در خیابانهای آمریکا
🔹ساکنان آمریکا با ملیتهای مختلف به عشق امام حسین (ع) در خیابانهای این کشور غذا و نذری توزیع میکنند.
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این هیئت ها نباشند برای اسلام بهتر است....
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نوحه زیبا. وبه یاد ماندنی دوران جنگ تا قیامت در خاطره ها خواهد ماند . سال 1367 حسینه مصلای عتیق یزد / التماس دعا
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠 #پنجره | نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
🎤 امشب؛ لحظاتی از روضهخوانی حاج مهدی سلحشور در شام غریبان حسینی در حسینیه امام خمینی. ۱۴۰۳/۴/۲۶
🏴 #بعثت_خون
🔹️صفحه ویژه حسینیه امام خمینی(ره)
💻 khl.ink/hoseineiemamkhomeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️روضه پدر برای فرزندان ناشنوایش
🔹این دو پسر ناشنوا هستند، پدر روضه را براشون با اشاره توضیح میده و پسر بچهها گریه میکنند.
✍ گریه برای حسین روضه نمیخواهد؛ تشنه کشتند.
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
👊پاسخ به استوری مادر نیکا شاکرمی که بر علیه امام حسین گذاشته بود👊
🔰این جوابای محکم رو منتشر کنید تا هیچکسی با دیدن این حرفای غلط دلش نلرزه
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینجا یک عزاداری واقعی در جریان است
عزاداری به معنی حقیقی، یعنی این نوع عزاداری که در آمریکا رقم خورده است که دینداری همراه با سیاست و دفاع از مظلومان است. همان چیزی که اهل بیت علیهم السلام از ما میخواهند در آمریکا در حال انجام است...
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆زنگ عبرت
👆مردان بی غیرت از یزید یاد بگیرند
این خانم های هفت قلم آرایش کرده در مجامع عمومی شوهر و پدر و مادر ندارند؟
شوهرانشان به اندازه یزیدِ قاتلِ ابا عبدالله الحسین عليهالسلام ، هم ناموس دوست و غیرت ندارند؟!! .
چرا؟!!!؟؟؟؟
♦️غیرتِ یزید نسبت به ناموسش از برخی عزاداران ابا عبدالله الحسین علیه السلام بیشتره...> ۱۴۰۳/۴/۲۳
🇮🇷💔🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مقتلخوانی ظهر عاشورا توسط حجتالاسلام علوی تهرانی
حسیییین حسیییین😭😭
🇮🇷💔🏴😭@taha14
روز عاشورا تا اربعین فرصت خوبیست برای چله زیارت عاشورا .
هرروز یک زیارت عاشورا به نیت فرج آقامون صاحب الزمان
وبه نیت هرحاجت دیگه ای که دارین
ان شاءالله قسمت بشه همه بخونیم .
از همه شما التماس دعا دارم
#چله_زیارت_عاشورا 👇
#ختم_زیارت_عاشورا
من اگر روضهخوان بودم برای شام غریبان قرارِ جلسه را جایی بیرون شهر میگذاشتم، وسط یک تکه بیابانِ تاریک، کنار جاده.
بیابان همینجوریش هول دارد. شب هم که باشد دیگر جای خود دارد.
میگفتم حاشیهی جاده موکت پهن کنند، تا رد نور و صدای ماشینهایی که گاه و بیگاه از آن طرفها عبور میکنند، فضا را وهمآورتر کند!
مستمعهایم را برمیداشتم و با خودم میآوردم توی بیابان و میگذاشتم سُکر و سکوتِ صحرا رعب به دلشان بیندازد.
شام غریبان را نمیشود توی حسینیه گرفت، آخر برای آدمهایی که وسط بیابان نباشند چطوری باید روضهی بیابان خواند؟ برای زنهایی که خیالشان از بابت فرزندها تخت باشد چطور باید روضهی اضطرابِ مادرها خواند؟ جمعیتی را که هیچ دلهره و هیچ ترسی ندارند چطور باید برای ترسیدهها گریاند؟ دلِ زنهای تکیه داده به پشتی و صندلی را چطور میشود با یاد زنهای تکیه زده به چوبهای نیمسوخته سوزاند؟ آدمهای زیر یک سقف امن را چطور میشود به یاد آوارههای وسط یک بیابان گریاند؟
مستمعها را میاوردم توی بیابان و میگفتم مثل امشبی یک جایی شبیه اینجا، هشتاد زن و بچهی داغدیدهی لطمهخوردهی آواره را زینب از دور تا دور دشت جمع کرده و زیر یک چادر نیمسوخته پناه داده، این بچههای زخمی، این زنهای شلاقخورده، این طفلهای ترسیده، این مخدرههای آسیبدیده، این حرم غارتزده، این لشکر شکستخورده، این لبهای ترکبرداشته، این پاهای تاولزده، این جانهای رمق از دستداده، این آدمهای مصیبتدیده، اینها را همه باید زینب تیمار میکرده، باید نفر به نفر تسکینشان میداده، باید تسلیِ قلبِ مادرها میشده، باید بچهها را آرام میکرده، تازه باید بیرون خیمه را هم میپاییده و نگهبانی میداده...
باید از فرات هم آب میآورده و به این آدمهای از همپاشیده مینوشانده، باید توی این فاصله که تا لب فرات میرفته حواسش به قهقهی دشمن هم میبوده که یه وقت دوباره سمت حرم خیز نگیرد، تازه باید لحظه لحظه حرارتِ تنِ زینالعابدین را هم میسنجیده که یک موقع زیر تب از دست نرود.
باید بچهها را در آغوش میگرفته شاید کمی آرام شوند، باید زنها را دلداری میداده شاید کمتر بیتاب شوند.
بعد همانطور که اشک امانم را بریده بود میگفتم همهی این زنها که از قبیلِ زینب و رباب و سکینه نبودند، خیلیهایشان زن و بچهی اصحاب بودند، همین زنهای معمولیِ شهر که کمتر صبوری بلدند، کمتر از عهدهی اشکها و غمهای خودشان برمیآیند، بار همهی اینها را زینب به دوش کشیده، زینبی که خودش نباید اشک میریخته، آخر چشم همهی این هشتاد و چند زن و بچه دنبال زینب بوده، کافی بوده زینب یک ذره ضعف نشان بدهد تا اینها همه فرو بریزند.
امشب را زینب چطور به صبح رسانده؟ چطور اینهمه زن و بچهی بیتاب را آرام کرده؟
اینها را میگفتم و میگذاشتم اهل مجلسم چند دقیقه فقط به گریههای بیتاب سرکنند. نگاهشان را سمت بیابان بچرخانند و از خودشان بپرسند یک زن وسط یک بیابان چطور از عهدهی اینهمه برآمده؟!
خوب که گریههایشان را کردند باز ادامه میدادم کاش فقط همین یک شب بود، کاش فقط غصهی جراحتهای همان یک عصر بود... تازه صبح یازدهم که حرامیها شتر بیجهاز آوردهاند زینب این هشتاد و چند نفر را دانه دانه بر مرکب نشانده، حساب کنید فقط همین یک کار چقدر توان از زینب برده؟ چقدر آب دهانش را خشکانده؟
تازه اینها هنوز شروع واقعه بوده، این کاروان باید چهل منزل میرفته، زینب باید چهل منزل هر چه حادثه گرد این کاروان بوده را به دوش میکشیده، جای همهیشان کتک میخورده، خواب به چشمش حرام میکرده، گرسنگی و تشنگی به جان میخریده، باید خودش را سپر همهی بلاها میکرده...
با خودتان حساب کنید زینب چطوری اینهمه را از سرگذرانده؟!
بعد همینجور که اشک میریختم از جا برمیخاستم رو به بیابان با گریههای بلند میگفتم یک جایی شبیه اینجا، نَه خیلی بدتر و ترسناکتر از اینجا زن و بچهی ابیعبدالله آواره و بیکس شب را سرکردهاند، گِل به سر بگیرید و برای بچههای حسین از غصه بمیرید...
اینها را میگفتم و میرفتم سمتِ تاریکی تا مستمعها هم از جا برخیزند و همان حوالی پراکنده شوند، هر کدام نزدیک یک بوته خار بنشینند و تا خود صبح دم یا زینب بگیرند...
✍ملیحه سادات مهدوی
اجر این روضه و اشکهایش تقدیم به آن مجللبانویی که ابیعبدالله به قنوت نماز شبِ او توسل جسته...
🔴مجلس عزایی که در آن #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر تعطیل باشد، با مجلس عزای یزید در شام برای شهدای کربلا چه تفاوتی دارد؟!
👤 #مومن_نسب