eitaa logo
27 دنبال‌کننده
146 عکس
87 ویدیو
2 فایل
قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى گفت: آگاهي مربوط به آنها نزد پروردگار من در كتابي ثبت است پروردگار من هرگز گمراه نمي‏شود و فراموش نمي‏كند. سوره مبارکه طٰه ﴿۵۲﴾ حوزه دانش آموزی شهید بهشتی کوهپایه
مشاهده در ایتا
دانلود
گوشه از واکنش کاربران توییتری به واکسن های آلوده معاونت فضای مجازی حوزه بسیج دانش آموزی شهید بهشتی کوهپایه @taha_beheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حاج قاسم و واکسن رهبری معاونت فضای مجازی حوزه بسیج دانش آموزی شهید بهشتی کوهپایه @taha_beheshti
🌹اینفوگرافیک؛ سال 60 رکورددار آمار ترور در ایران معاونت فضای مجازی حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید بهشتی(ره) کوهپایه
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار *می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.* کاروان دار گفت: بی‌بی❗دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت : نه❗ *می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.* کاروان‌دار گفت: نه مادر . الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت:نگه‌دار. او گفت: *اگر پیاده شوید ، شما را می‌گذارم و می‌روم.* مادرم گفت : بگذار و برو. 👈من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد❓ من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛ ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛* لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: *بی‌بی کجا می‌روی❓* 🍁مادرم گفت : *گناباد.* او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. *🌼مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.* به سورچی گفت: *من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.* سورچی گفت: خانم❗ فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: *من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم❗* در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛ آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.* گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. 👌 اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. 📱معاونت فضای مجازی حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید بهشتی(ره) کوهپایه @taha_beheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیوی فوق علاوه بر جنبه طنزش حرف هایی برای گفتن دارد. خیلی ها خیلی متین صحبت میکنند اما حرف هایشان بوی تزویر میدهد. نمونه اش را در خواهر زاده رضا خان میرپنج دیدید. قبل از لحن سخن ها به درون مایه اش فکر کنید. ✍️ امیرحسین صدری معاونت فضای مجازی حوزه بسیج دانش آموزی شهید بهشتی کوهپایه @taha_beheshti
🍃🌸 حاج محمدعلی فشندی تهرانی از جمله سعادتمندانی بوده که بر اثر خداترسی و پرهیز از گناه و محبت شدید به آل الله فیض دیدار امام زمان نصیبش شده است... آن هم دیدارهای متعدد و پربرکت در منا و عرفات ،مسجد خیف، نجف اشرف، سامرا، مسجد جمکران و... آن بزرگوار بر اثر تشرفات مکرر به محضر امام زمان ارواحنا فداه به چنان درجه ای از انس و صمیمیت باآن حضرت دست یافته بود که خود می‌گفت: « با امام زمان علیه السلام آنقدر آشنایم که آن حضرت را حتا از صدای کفش مبارکش می شناسم!» اینک بنگرید قسمتی از تشرف آن بزرگوار را در صحرای عرفات .... به آن بزرگوار عرض کردم آیا امام زمان علیه السلام فرداشب غروب عرفه به خیمه‌های حاجیان می‌آیند و آیا به آنها نظر می‌کنند؟ فرمود:« به خیمه شما می‌آید چون فردا شب در خیمه شما مصیبت عمویم حضرت ابوالفضل علیه السلام خوانده میشود . غروب عرفه نماز مغرب و عشا را خواندیم پس از نماز روحانی کاروان خود به خود روضه حضرت ابوالفضل را خواند با شروع روضه شوری در میان اهل کاروان پیدا شد در آن حال به یاد وعده امام زمان عجل الله افتادم هرچه در میان جمع جستجو کردم آن حضرت را ندیدم. بی اختیار از جایم برخاستم و از خیمه بیرون آمدم دیدم امام زمان در کنار خیمه ایستاده اند و در حالی که به روضه گوش می‌دهند گریه می‌کنند و اشک می ریزند من این طرف درِخیمه ایستاده بودم و امام زمان علیه السلام در آن طرف در خیمه و هردو بر مصائب حضرت عباس علیه السلام می گریستیم و این درحالی بود که نمی‌توانستم حتی یک قدم به طرف آن حضرت حرکت نمایم... 📝قاضی زاهدی،شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ،جلد 1 ،صفحه 150  معاونت فضای مجازی حوزه بسیج دانش آموزی شهید بهشتی کوهپایه @taha_beheshti
خدا یک روز بابامو بهم قرض بده... وقتی روضه تجلی کند روضه خوان هم گریه خواهد کرد. وقتی روضه نمایان شود دلت سنگ هم که باشد آب میشود. وقتی روضه ی بابا شود روضه خوان دختری است که دلش را در خرابه شام جا گذاشته است. دیروز روضه خانم سه ساله را ستون های ستاد معراج شهدا هم دیدند. وقتی پیکر مطهر شهید مرتضی کریمی بعد از شش سال دوباره در آغوش دخترش بود. و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون ستاد مرکزی خادم الشهدا شهرستان کوهپایه @khademinfo
عمليات ها گاهي تا سه ماه طول مي کشيد. بعضي فرماندهان به آقاي خرازي ايراد مي گرفتند كه نيروها در اين سه ماه كاري انجام نداده اند، اما شما آنها را به مرخصي فرستاديد. آقاي خرازي مي گفت: اشکالي ندارد، همين که اينها شب ها و صبح ها به مسجد مي آيند، نماز مي خوانند، حمد و سوره و احکام ياد می گيرند؛ حتي اگر يکي از شاخصه هاي ديني روي شان اثر بگذارد براي ما کافي است. معاونت فضای مجازی حوزه بسیج دانش آموزی شهید بهشتی کوهپایه @taha_beheshti @shahidkharazi_com