02.Baqara.094.mp3
1.39M
🌸 تفسیر صوتی سوره مبارکه #بقره
آیه ۹۴ - استاد #قرائتی
🍃 قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
⬅️ بگو: اگر سراى آخرت در نزد خداوند مخصوص شماست، نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد، اگر راست مىگوييد.
نکته ها
🔹 بنىاسرائيل، ادّعاهاى دروغين و خيال پردازىهاى فراوانى داشتند، از جمله:
✅ ما فرزندان و محبوبان خدا هستيم. «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ»
✅ كسى وارد بهشت نمىشود مگر آنكه يهودى باشد. «لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً»
✅ آتش دوزخ، جز چند روزى به ما اصابت نمىكند. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً»
🔹اين آيه، همهى اين بافتههاى خيالى وموهومات فكرى آنها را ردّ كرده و مىفرمايد: اگر اين ادّعاهاى شما درست باشد و به اين حرفها ايمان داشته باشيد، ديگر نبايد از مرگ بترسيد واز آن فرار كنيد، بلكه بايد آرزوى مرگ كنيد تا به بهشت وارد شود!
🔹اولياى خدا، نه تنها از مرگ نمىترسند، بلكه اشتياق به مرگ نيز دارند. همان گونه كه امام على عليه السلام مىفرمايد: «واللَّه لابن ابىطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه» به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب به مرگ، از علاقه طفل شيرخوار به سينه مادرش بيشتر است.
🔹آرى، بايد بگونهاى زندگى كنيم كه هر لحظه آماده مرگ باشيم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧#کلیپ_مهدوی
🎙استاد عالی
🔸نکنه شب و روزمون بگذره و به یاد امام زمانمون نباشیم...
ماجرای طِرِمّاح و #امام_حسین علیه السلام
🥀بِدَمِ المَظلوم سَر کن شبِ غیبتش خدا
نَفَسُ المَهموم شد هر نَفَسِ امام ما
🥀به غمِ مَغموم غمگین شده کلِ ما سویٰ
بِدَم المَظلومْ عجّل لِولیّک الْفَرَج
#امام_زمان
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
#به_وقت_کتاب
نام📗از کوفه تا کربلا
نویسنده🖋حامد محقق
تصویرگر🖌محمدحسین صلواتیان
انتشارات📚نسیما
📜توضیحات
استفاده همزمان از دو عنصر «راوی» و «مخاطب دوم شخص»، خلاقیت متن است
در این کتاب دو عنصر وجود دارد که ما را به سنت نزدیک می کند و ارزش نوآورانه کتاب را هم افزایش می دهد. یکی عنصر «راوی» است یعنی نویسنده از افعال اول شخص استفاده کرده و دومین عنصر، عنصر «مخاطب دوم شخص» و شنوندگان است. به عبارت دیگر، تک تک شنوندگان در هر متنی حضور دارند و تعامل با مخاطب یکی از ارکان اصلی در قصه گویی محسوب می شود که در این کتاب وجود دارد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
☑️حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🏴 خدا چه برکتی به امام حسین داده، به این دستگاه داده، به این راه داده که اگر کسی زیارت عاشورا را بخواند و مداومت کند، در روز قیامت محشور میشود درحالیکه مُلَطَّخاً بِدَمِه (آغشته به خون امامحسین علیهالسلام) است.
◾️آیتالله بهجت با گفتن این جملهها، حالش تغییر میکرد و اشک در چشمانش حلقه میزد.
📚 رحمت واسعه، ص ٢٢
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
rooz 06.mp3
14.45M
🏴صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ عَلَى الْحُسَيْنِ
▪️ ٱلْحَمْدُلِلَّٰه که توفیق دادهاند مُحرم دیگری را درک کنیم...
ششمین جلسه سخنرانی عزاداری #محرم۱۴۰۲
🎤: استاد #علی_پناه
وَدَعَوْتُمْ إِلَی سَبِیلِهِ بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ
(مردم را با حکمت و پند نیکو به راه او دعوت کردید)...
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
YEKNET.IR - shor - shabe 6 muharram 1401 -sibsorkhi (2).mp3
3.36M
🔳 #شور #شب_ششم #محرم
🌴إنی أنا القاسم
🌴من نسل علی ابن ابیطالب
🎙 #حسین_سیب_سرخی
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای گفتوگوی حضرت امام حسین(ع) و عمر سعد در کربلا
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📢 تبیین علت قیام براساس سخن پیغمبر(ص)
✏️ رهبر انقلاب: امام حسین خطاب به لشکر دشمن، اینگونه فرمود: اگر کسی ببیند حاکمی در جامعه، بر سرِ کار است که ظلم میکند، حرام خدا را حلال میشمارد، حلال خدا را حرام میشمارد، حکم الهی را کنار میزند و دیگران را به عمل وادار نمیکند ... و با زبان و عمل، علیه او اقدام نکند، «کان حقّاً علی اللَّه ان یدخله مدخله»، خدای متعال در قیامت، این ساکتِ بیتفاوتِ بیعمل را هم به همان سرنوشتی دچار میکند که آن ظالم را دچار کرده است؛ یعنی با او در یک صف و در یک جناح قرار میگیرد. ۱۳۷۴/۰۳/۱۹
🖼 #محرم
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
✅داستان تشرف علامه حلی ره محضر امام زمان (عليه السلام)
شب يود و تاريك. ستارهها در دل آسمان ميدرخشيدند. دل علامه هم روشن بود. شب جمعهاي ديگر بود و او هم چون هميشه يكه و تنها در دل بيابان به شوق زيارت مولايش حسين (عليهالسلام) ميرفت.
مبهوت آسمان بود و عظمت پروردگارش. نفهميد غريبه پياده كي و چطور همراهش شد! به خود كه آمد ديد دارد با او از هر دري ميگويد. اما نه، كلام غريبه فراتر از آن بود كه اين طور حيفش كند. عظمت از كلامش ميباريد انگار! حسي غريب در وجود علامه چنگ ميزد. تصميم گرفت از مسايل علمي بپرسد. هرچه ميگفت غريبه بيدرنگ پاسخ ميداد. همه آن مشكلات علمياي را كه جمع كرده بود تا روزي از عالمي جواب بگيرد حالا داشت حل ميشد. هنوز سؤال علامه تمام نشده پاسخ غريبه حاضر بود. گويا همه آن سؤالات را از قبل شنيده و حال تنها آماده پاسخ بود.
دريايي در دل علامه به تلاطم افتاده بود:«آخر چه طور! مگر مي شود!؟»
اما جوابي براي سؤال خود پيدا نميكرد. باز پرسيد، پرسيد و پرسيد، چون تشنهاي كه به آب رسيده باشد. اينبار غريبه نظري خلاف فتواي علامه داد و او با همه حيرتش نتوانست سكوت كند. به نظرش اين فتوا خلاف اصل و قاعده بود، گفت:«من اين را نميپذيرم، حديثي طبق اين فتوا نداريم.» غريبه لبخندي زد و گفت: «شيخ طوسي در تهذيب حديثي در اينباره آورده است.» علامه باز لجاجت كرد، گفت:«نه، به ياد ندارم آن را در تهذيب ديده باشم.» غريبه كه سرشار آرامش بود پاسخ داد:«از اول آن نسخه تهذيب كه داري فلان قدر بشمار، در فلان صفحه و فلان سطر حديث را خواهي ديد.»
علامه باز در شگفت ماند، توان حرف زدن نداشت. مات و مبهوت به چهره غريبه نگاه ميكرد. خيره شده بود به چشمهاي معصومش و زيرلب زمزمه ميكرد:«خداوندا! چه عظمتي در اين چشمهاست. چيست در اين نگاه كه اينطور ذوبم ميكند؟ كيست اين غريبه كه هم پايم شده است در دل اين صحرا؟ نكند ...
نكند او همان گمشدهاي است كه سالهاست به دنبالش هستم! نكند ...» تنش به لرزه درآمد. تازيانه از دستش به زمين افتاد. نتوانست تحمل بياورد، پرسيد:«آيا در زمان غيبت، ديدار امام عصر ممكن است؟» غريبه خم شد تا تازيانه را از زمين بردارد. دل در سينه علامه نبود ديگر. چه پاسخ خواهد داد، نميدانست. غريبه قد راست كرد و تازيانه را ميان دستهاي علامه گذاشت. نگاهي به چهره آرام و بيقرار علامه كرد، گفت:«چگونه نميتوان ديد حال آن كه دست او ميان دست توست؟!»
يكباره آسمان و ستارگانش را همه در برابر خود ديد: گويا خورشيد ميان دستهايش بود كه حرارتش داشت اينطور ذوبش ميكرد.پرده اشك، چشمهاي علامه را پوشاند. تاب نياورد ديگر. خود را از بالاي مركب پايين انداخت تا بر پاي مولايش بوسه بزند. ميخواست قالب تهي كند از شوق. جسماش ديگر تاب اين همه التهاب و اضطراب و عشق را نياورد، از هوش رفت.
چشم كه بازكرد، خودش بود و يك دنيا حسرت، كاش زودتر شناخته بود آن غريبه آشنا را.
به خانه بازگشت. كتاب تهذيب را گشود. آري، حديث همان جا بود. درست همان صفحه و همان سطر. قلم برداشت و با دست لرزان بر حاشيه كتاب نوشت:«اين حديث، آن حديث است كه حضرت وليعصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خبر آن را به من داد و نشاني آن را با شماره صفحه و سطر كتاب برايم گفت.» چشمش به تازيانه پيش رويش افتاد. آن را به آرامي در دست گرفت. بوسيد، بوييد، چه عطر غريبي ميداد آن تازيانه كه بوي نرگس داشت.
منابع:
1- حسن جلالي عزيزيان، نگاه سبز، ملاقات با امام زمان(عج)، دفتر نشر مصطفي، ص58.
2- محمدباقر ملبوبي، الوقايع و الحوادث، انتشارات دارالعلوم، ج4، ص10.
3- سيد نعمتالله حسيني، مردان علم در ميدان عمل، ص 354.
منبع: ماهنامه ي ديدار آشنا- ش 80 – ارديبهشت 86 – ص 10.
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
30.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #نماهنگ
🎤 امیر_طلاجوران
🎤 گروه_نجم_الثاقب
◾️لالایی...
#علی_اصغر
#امام_حسین
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
سلطنت امام حسین (ع) بر عالم ملکوت، شهید دستغیب.mp3
482.5K
☑️ سلطنت امام #حسین (ع) بر عالم ملکوت
🎤 شهید دستغیب
🏷 #امام_حسین_علیه_السلام عالم_ملکوت
شهید_دستغیب
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
🕯 عزا خانه ما را دریابید!
☑️ استاد مجاهدی نقل میکنند:
▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار میشد.
روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیتهای بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت میکردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار مینشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک میریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را میدیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله میگریستند و در این حالت سعی میکردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند.
مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف میکردند و میگریستند:
▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم میکردم.
سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکتها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمیتوانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه!
لذا برای اولین بار در طول سالها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو میدیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم.
هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در میزنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند:
🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم!
▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند:
🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند:
🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) میفرمایند:
🔶 عزا خانه ما را دریابید!
🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند:
🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است!
🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد!
▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند!
بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند!
⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷
🏷 #امام_حسین علیه_السلام #روضه #محرم
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده- مهدی رسولی.mp3
7.43M
🏴 الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده
در پاسخ «هل من معین» با سر به میدان آمده
🎤 مهدی رسولی
🗓 شب هفتم #محرم
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
از قرآن سوخته نور بلند میشود
همانگونه که از سر بریده در تنور نور بلند شد...
این را تنور و انوار بنت مالک همسر خولی خوب میداند...
از سر بریده شده مولا بر نیزه صدای قرآن بلند میشود همانگونه که از قرآن ندای مظلومیت حسین بلند میشود...
#راس_الحسین
#مع_القرآن
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
🔴 چشم برزخی شیخ رجبعلی خیاط
استاد عالی: پیرمردی آمد پیش من گفت: آقا من خدمت شیخ رجبعلی خیّاط خیلی بودم. گفتم شما بودید در جلسات ایشان؟ گفت:بله زیاد بودم.
شروع کرد یک مقدار گفتن دیدم نه درک کرد جلسات ایشان را. گفتم:چیزی از ایشان خودتان هم دیدید بدون واسطه؟گفت:زیاد. گفتم: مثلاً؟
گفت: یک مرتبه با ایشان و بعضی از رفقا در یکی از قبرستان های اطراف وارد قبرستان شدیم نزدیک شهر ری بود قبر مادر من در آن قبرستان بود ولی من نرفتم سر قبر مادرم گفتم حالا ما با یکدیگر هستیم در این جمع هستیم من خرجم را سوا نکنم از این ها حالا خودم تنهایی می آیم سر قبر مادرم.
با ایشان رفتیم سر چند قبر زیارت و فاتحه خواندیم بعد داشتیم از قبرستان می آمدیم بیرون درب قبرستان که رسیدیم مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط رو کرد به من گفت: فلانی مادر شما اینجا دفن است؟گفتم بله آقا چطور مگر؟ گفت:چرا نرفتی سر قبرش؟ گفتم:چطور مگر؟
گفت: الان که داشتیم از قبرستان می رفتیم بیرون دیدم مادرت در عالم برزخ دارد گله می کند از تو که تو تا قبرستان آمد اما سر قبر من نیامد، برگردیم و برویم سر قبرش که ما جماعت را برگرداند سر قبر مادرم و فاتحه خواندیم.
✍حجت الاسلام والمسلمین استاد #عالی
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاه عرفانی به عاشورا
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روضه سوزناک حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام توسط استاد عالی
🏴 #شب_ششم
#محرم
#امام_حسین
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr