#معرفی_کتاب
📚امید فردا؛ پاسخ به ۱۱۰ پرسش جوانان درباره امام زمان (ع)
✍️نویسنده: عباس رحیمی
🏷️ناشر: جمال
💠عباس رحیمی(۱۳۲۰-) پژوهشگر دینی است. در بخشی از مقدمه کتاب آمده است: «... هر کس بمیرد و امام عصر خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. گفت و گو، از بهترین راههای روشننگری، آگاهسازی، رفع ابهامها و روشن شدن دلها و ذهنهاست. جوانان عزیز ما باید بدانند که انباشتن پرسشها در ذهن، مشکل آنان را حلّ نخواهد کرد، بلکه باید با جست و جوی دقیق، به دنبال گرفتن پاسخ پرسشهای خود بروند. جوانان باید دقّت کنند آب را از سرچشمه بنوشند و علم را از اهلش بگیرند.... این نوشتار با حجم کوچک خود، یک دوره معارف مهدویت را در بر گرفته است و از هر فصلی نکته یا نکاتی را مورد توجه قرار داده است و میتواند شناختی ابتدایی درباره امام عصر علیهالسلام به خوانندگان عزیز هدیه دهد...»
📒👆کتاب فوق در کتابخانه موجود است.
👥علاقه مندان میتوانند برای امانت کتاب به کتابخانه امام جعفرصادق علیه السلام مراجعه نمایند.
آدرس کانال کتابخانه در پیام رسان بله:
https://ble.ir/lib_taherabad_kashan
#کتابخانه_عمومی_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#فرنیا #طالبی #نظام_الشریعه
✔️مرحوم حاج حسین فرنیا
فرزند میرزا محمد
مدیردبستان بدر طاهرآباد
✔️همسرمرحومه اش راضیه طالبی طاهری فرزند نظام الشریعه (روحانی برجسته طاهرآباد و مدرس مدرسه سلطانی)
پدر و مادر زنده یادان ابومحمد و مهدی فرنیا
روحشان شاد🙏
📸عکس دهه ۴۰ شمسی
این زوج شش فرزند دارند👇
https://t.me/Taheriha_ir/63411
#کتاب #فرنیا
معرفی کتاب
سیری در زندگی
فرهنگیو اجتماعی زنده یاد
ابومحمد فرنیا
به کوشش و اهتمام : فرزاد فرنیا
دبیر فرهیخته و ادیب سخن سنج و وارسته ، شادروان " ابومحمد فرنیا" از افتخارات دیگر طاهری هاست که در سال ۱۳۰۴ در طاهراباد کاشان دیده به جهان گشود و پس از عمری تلاش و کوشش و کسب مدارج علمی و فرهنگی و تربیت چندین نسل از برگزیدگان و نخبگان کشوری در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۱ خرقه از جهان فانی تهی کرد و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
اخیرا تنها فرزند ذکور ایشان آقای "مهندس فرزاد فرنیا" زندگی و آثار پدر بزرگوارشان را در مجموعه ای زیبا و خواندنی فراهم آورده اند و با عنوان " سیری در زندگی فرهنگی و اجتماعی ابو محمد فرنیا" به زیور طبع آراسته اند . این کتاب خوب و خواندنی حاوی زندگی نامه ، اشعار،نامه های خانوادگی و گاه عاشقانه ، پندها و نصایح ، خاطرات و تجربیات شیرین او از طاهراباد و تهران است که در دویست و بیست صفحه به انضمام عکس هایی خاطره انگیز و یادگاری چاپ شده است
به منظور آشنایی بیشتر طاهری ها و کاشانی ها با این چهره علمی و ادبی بخشی از مطالب این کتاب ، استخراج ، فشرده یا بازنویسی می شود:👇
@Taheriha_ir
1⃣✍ابو محمد فرنیا در خانواده ای فرهنگی و مذهبی در سال ۱۳۰۴ شمسی در طاهراباد کاشان به دنیا آمد.پدرش حاج حسین فرنیا( فرزند مرحوم میرزا عبدالله بن حاج حسین بن حاجی ابوطالب طاهرابادی) خود مردی فرهنگی و دانشور بود و سالها آموزگاری و مدیریت دبستان بدر طاهراباد را به عهده داشت.
مادرش راضیه خانم طالبی نیز فرزند ملا محمد آقا نظام الشریعه طاهرابادی( از روحانیون سرشناس عصر قاجاری و ناظم مدرسه علمیه سلطانی در کاشان) بود.
ابو محمد پس از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در طاهراباد و کاشان به منظور ادامه تحصیل به تهران رفت و از دبیرستان دارالفنون دیپلم علمی خویش را دریافت کرد. سپس وارد دانشسرای عالی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۷ موفق به اخذ لیسانس در علوم طبیعی گردید
در دانشسرای عالی از محضر استادانی همچون دکتر یدالله سحابی و دکتر عبدالله شیبانی خوشه ها چید و راه و رسم تعلیم و تربیت و زندگی سرشار از مهر و محبت و مهرورزی با طبیعت را آموخت.
او همچنین از طریق سحابی با آیت الله طالقانی ، مهندس بازرگان نیز آشنا شد و کم کم این آشنایی به دوستی عمیقی انجامید به طوریکه در یک از سفرهایشان به کاشان مهمان خانواده فرنیا در طاهراباد شدند
او علاوه بر تحصیل در رشته طبیعی علاقه ای زیاد به آثار ادبی و تاریخی این سرزمین داشت و آثار ارزشمندی چون دیوان حافظ، مثنوی مولانا ، گلستان و بوستان سعدی ، کلیله و دمنه و... همواره رفیق راه و همنشین گرمابه و گلستانش بود و به مطالعه و شرح و تفسیر آنها در مجالس خصوصی و عمومی مبادرت می ورزید.
طبع شاعرانه و ذوق نویسندگی را نیز از راه مطالعه این آثار و استعداد ذاتی و تاثیر خانوادگی بدست آورده بود.
او پس از فراغت از تحصیل به زادگاهش،کاشان، باز گشت و تا سال ۱۳۳۲ به عنوان دبیر در دبیرستان های کاشان به تدریس اشتغال داشت.مدتی نیز مدیریت دبیرستان ۱۵ بهمن در شهر محلات را به عهده گرفت. در همین ایام از سوی وزیر فرهنگ به عضویت انجمن لیسانسیه های دانشسرای عالی انتخاب شد و موفق به نشر مقالات علمی و ادبی در مجله مهرگان به سردبیری دانشمند بزرگ عبدالحسین زرین کوب شد.
فرنیا به سبب حسن سلوک و تدریس و به منظور ارتباط بیشتر با مجامع علمی و فرهنگی پایتخت
دوباره در سال ۱۳۳۲ به تهران باز گشت و در دبیرستانهای این شهر مشغول تدریس شد .
در سال ۱۳۳۴ با همکاری چند نفر از دوستان خود و راهنمایی استادش دکتر سحابی دبیرستان کمال را تاسیس نمود و مدیریت آن را به عهده گرفت. این موسسه آموزشی به منظور تقویت و تحکیم اعتقادات دینی در کنار آموزش دروس علمی شکل گرفته بود و دانش آموختگان نخبه و متدینی را پرورش می داد.
موفقیت در تعلیم و تربیت راه او را برای همکاری با دبیرستان نامدار البرز( کالج آمریکایی ) گشود و از سال ۱۳۳۶ همکاری خود را با این موسسه آغاز کرد. او علاوه بر تدریس علوم طبیعی و زیست شناسی مسوولیت اداره آزمایشگاه این دبیرستان را به عهده داشت.
دانش آموختگان این دبیرستان معمولا در دانشگاههای طراز اول کشور همچون آریامهر (صنعتی شریف امروزی) و تهران و.. پذیرفته می شدند.
در همین ایام با گروه فرهنگی خوارزمی که بعضا از استادان این موسسه علمی بودند آشنا شد و طرح تاسیس دبیرستان های پسرانه ارشاد و سپس الهام را در شرق تهران ارائه و تصویب کرد با پیگیری های مجدانه ایشان، این دبیرستان ها یکی پس از دیگری تاسیس و راه اندازی شد .
فرنیا تا سال ۱۳۵۷ مدیر عاملی مجموعه ارشاد خوارزمی را به عهده داشت و در ارتقای علمی و فرهنگی آن مجدانه و شبانه روزی کوشید
در سال ۱۳۵۴ با پیشنهاد دکتر مجتهدی ( مدیر دبیرستان البرز) و به پاس سالها تلاش علمی و فرهنگی موفق شد نشان درجه ۲ فرهنگ را از وزیر فرهنگ وقت کسب کند.
با پیروزی انقلاب اسلامی مجتمع های خوارزمی نیز به بخش دولتی واگذار گردید و فرنیا نیز پس از سی سال خدمت علمی و فرهنگی به افتخار بازنشستگی نائل شد.
اما بازنشستگی به معنای پایان کار این معلم دلسوز و ایران دوست و آرمان گرا نبود . او همچنان به همکاری خویش با دبیرستان البرز تا سال ۱۳۷۶ ادامه داد و در پیشرفت و توسعه دبیرستان و پرورش دانش آموزانی نخبه و فرهیخته و مومن کوشید.
سر انجام این معلم پرتلاش و فرهیخته به علت ابتلا به بیماری ناشناخته و غیر قابل درمانAls (نوعی بیماری عصبی) دیده از جهان فروبست و رخت سفر به سرای دیگر کشاند و همسر و فرزندان و جامعه علمی و ادبی را به سوگ خویش نشاند.
نا گفته نماند که مرحوم فرنیا در سال ۱۳۳۴ (سی سالگی)با خانم قدسی کیانی که خانواده ای کاشانی و اصیل و ساکن در تهران بود ازدواج کرد که حاصل آن یک فرزند پسر به نام فرزاد و سه فرزند دختر به نامهای فریبا، فریماه و فرانک بود. متاسفانه فرانک در سن کودکی و در اثر بی احتیاطی راننده ای ناشی و تصادف با او از دنیا رفت ولی فرزندان دیگر با تحصیلات عالی در خدمت جامعه مهندسی و علمی کشور هستند.
✍2⃣از مرحوم ابومحمد فرنیا اشعار ، مقالات و کتب نفیسی نیز برجای ماند ه است . برخی اشعار و مقالات او در این مجموعه به چاپ رسیده است. تعدادی از نسخه های خطی و یا چاپ های سنگی این مرد دانش دوست نیز، که غالبا میراث نیاکانش بود، به همت فرزندانش به موسسه پژوهشی میراث مکتوب اهدا شد و بقیه کتاب ها نیز قرار است به دانشگاه کاشان اهدا گردد.
روحش شاد و نام و یادش بر صحیفه دلها و سفینه تاریخ علم و ادب ماندگار باد.
در سوگ این چهره ادبی و علمی استادان و شاعران بنامی سخن گفتند و شعر سرودند و گوشه هایی از ویژگی های اخلاقی و علمی را توصیف کردند که در این یاد داشت کوتاه به ذکر دو نمونه بسنده می شود. انشالله در فرصت های دیگر از اشعار و خاطرات او بهره بیشتری خواهیم برد
مرحوم دکتر باستانی پاریزی (از مورخین و نویسندگان صاحب قلم ) که سالها با مرحوم فرنیا مراوده و مجالست داشت در باره او می گوید:
"استاد فرنیا یکی از نوادر روزگار ما بود. فضل و فضیلت،وارستگی، قناعت، فروتنی، ادب و بی اعتنایی به مال و جاه از او چهره ای ساخته بود که مقبول و محبوب خاص و عام بود"(همان کتاب، ص۱۴۳)
دکتر سلیم نیساری از استادان و اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و حافظ پژوهان معاصر در مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم فرنیا شعر زیر را در رثای ایشان سرودند و تقدیم حضار کردند:
تو نیستی که ببینی
چگونه ذکر تو در جان لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در قاب دیده ها پیداست
چگونه جای تو در جمع دوستان سبز است
به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی چگونه با حسرت
سخن ز منزلت و خصلت تو می گویند
تو نیستی که ببینی!
https://t.me/Taheriha_ir/26173
#فرنیا #حسیبی
ازسمت چپ تصویر :
✔️مرحوم حاج حسین فرنیا مدیردبستان بدرطاهرآباد
رضا فرنیا فرزند حاج حسین
✔️مرحوم حاج محمد حسیبی طاهری
✔️مرحوم ابومحمد فرنیا فرزند حاج حسین دبیرخوشنام وباتجربه تهران
نشسته:مسعودحسیبی طاهری فرزند محمد
@Taheriha_ir