eitaa logo
تحليل والا
302 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
566 ویدیو
213 فایل
جایی برای دیدن تحلیل های ناب (جهت پرداخت مالی به تحلیلگر جناب کریم جعفری)https://moneyar.ir/syriankhabar (جهت پرداخت مالی به تحلیلگر جناب میلاد رضایی)https://zarinp.al/irclockm (جهت پرداخت مالی به تحلیلگر جناب محمد ندیمی)https://paypal.me/tahlilgar
مشاهده در ایتا
دانلود
جبهه لجستیک دریایی آمریکا در آسیا /میلاد رضایی یکی از کشتی هایی که در 17 ژانویه مورد اصابت قرار گرفت MV Genco Picardy بود که متعلق به شرکت Genco متعلق به میلیاردر یهودی الاصل یونانی جورج اکونومو بود. بزرگترین شریک مخفی این شرکت Ion Asset مستقر در اسرائیل است و این شرکت کشتیرانی نسبت به بقیه شرکت های کشتی رانی یک ویژگی متفاوتی دارد که آن را برای اسرائیل و آمریکا و متحدانش متمایز می‌نماید . پس از حمله ائتلاف آمریکایی به عراق در سال 2003، ایالات متحده متوجه شد که یگان های نیروی دریایی لجستیک آمریکار برای محموله های نظامی بزرگ دچار مشکلات فراوانی می‌شوند. از جمله مشکلات حاصل از تامین امنیت، مشکل فرسودگی ناوگان لجستیکی نظامی و... کند. به‌طور دقیق‌تر، تلاشی برای پوشش کسری بودجه، کاهش رونق صنعت نظامی دریایی و عدم دسترسی کافی امنیتی بیشتر این ناوگان برای وظیفه در دریاهای آزاد صورت گرفت. ارتش آمریکایی برای این مشکل یک راه حل کم هزینه غیر تهاجمی را پیشنهاد داد و این شرکت درواقع راه حل اجرایی آمریکا برای آن مشکلات محسوب می‌شود. از آن زمان تاکنون، ارتش ایالات متحده آمریکا و گاهی متحدان مهم آمریکا در ناتو از این شرکت برای ارسال گسترده تجهیزات نظامی پیشرفته استفاده می کنند. اگر قرار باشد برای سازمان تروریستی پ.ک.ک، خلیج فارس، اسرائیل یا پایگاه آمریکا در منطقه اتفاق مهمی بیفتد، کافی است تحرکات این شرکت را تحت رصد قرار دهیم، حجم تجهيزات ارسالی و اهمیت زیاد آن به قدری زیاد است که می‌توانیم بگوییم که آمریکا از این شرکت به عنوان یک جبهه لجستیکی خود در منطقه غرب آسیا استفاده می کند. دقیقاً به همین دلیل است که انصار الله یمن این کشتی و این شرکت را هدف قرار داده است در صورتیکه بعد از آن بود که در رسانه های غربی یک پروپاگاندای بزرگ رسانه ای براه انداختند که این شرکت ظاهراً هیچ ارتباطی با آمریکا، انگلیس و اسرائیل ندارد. رسانه های آمریکایی وظیفه دارند که تلاش کنند تا این جبهه لجستیکی بیشتر از این افشا نشود< زیرا اگر اهمیت واقعی این شرکت برای بقیه کشورها و گروه های نظامی مخالف آمریکا آشکار شود دیگر ادامه انتقال امن جریان تدارکات نظامی ایالات متحده از طریق دریای سرخ را حتی به طور غیرمستقیم بسیار دشوار می کنند. اما این واقعیت که بخش اطلاعات و عملیات محور مقاومت با چنین جزئیاتی عمل کردند و چنین هدف مهمی را شکار کرده اند، خود نشان یک برتری کامل اطلاعاتی را می‌دهد.،زیرا حتی با اینکه این شرکت در ظاهر هیچ ارتباطی با آمریکا و اسرائیل و بریتانیا ندارد اما بازهم خدمه این کشتی سعی داشتند با فرستنده خاموش از بین چند کشتی که به صورت پوششی برای این کشتی عمل می‌کردند عبور کند. و این نشان می‌دهد که بازوی یمنی هژمون میانی یا هژمون ایران(و محور مقاومت) به خوبی مسیر بسیار دقیقی از جریان عرضه و سبک حمل و نقل ایالات متحده و همچنین توانایی‌های این نیروها دارند. نیروی موشکی و پهپاد راهبردی انصار الله ، رصد منطقه ای شبکه‌های اطلاعاتی محور مقاومت و از همه مهمتر اشراف اطلاعاتی ایران باعث شد تا ردیابی بسیار دقیقی از جریان عرضه این جبهه لجستیکی ایالات متحده کاملا افشا شود. آنهم در چنین دوره زمانی حساسی که آمریکا هر ساعت ممکن است وارد نبرد مستقیم با کشورهای بلوک شرق شود. یک نکته مهم دیگر این است که این شرکت در طی دو سال گذشته، محموله های بسیار مهمی را به مقصد جنوب شرقی و شرق آسیا فرستاده است که با افشا شدن نقش این شرکت، شاخک های سازمان های اطلاعاتی چین، هند، روسیه و برخی دیگر از سازمان های امنیتی نظامی، احساس خطر کرده و آنها وارد عمل شوند.م همانطور که می‌بینید هر چه بیشتر زمان می‌گذرد ضربات امنیتی، اقتصادی و هژمونیکی که آمریکا به واسطه سیاست های شکست خورده خود از ایران و محور مقاومت می‌خورد، لحظه به لحظه بیشتر می‌شود و از یک جایی به بعد هزینه های این درگیری بیشتر از تاب آوری آمریکا خواهد شد. ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─ @faryade_ghahraman @tahlil_vala @Sedaye_Siasat ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
تکرار اشتباه / هشدار به آمریکا «رند کورپوریشن»، موسسه‌ای که به عنوان اندیشکده سیاستگذاری جهانی غیرانتفاعی آمریکا معرفی می‌شود، در سال ۱۹۴۸ و از میانه نیروی هوایی ارتش آمریکا سربرآورد و اکنون پنتاگون و فراتر از آن آمریکا را کنترل می‌کند. به گزارش «گلوبال پالیسی و منتال فلوس»، موسسه رند واقع در ایالت «کالیفرنیا»، یکی از مهم‌ترین اندیشکده‌های آمریکاست که نقش مهمی در سیاستگذاری‌های جهانی این کشور دارد.. این موسسه به سرعت تبدیل به یکی از عناصر سازنده امپریالیسم آمریکایی و اندک اندک خود را به عنوان مهم‌ترین اتاق فکر آمریکا که هدفش معرفی این کشور به عنوان هژمون جهان غرب بود، تبدیل شد. از جمله اعضای رند می‌توان به «دونالد رامسفلد»، وزیر دفاع اسبق آمریکا، «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه اسبق آمریکا، «فرانسیس فوکویاما»، مورخ و اقتصاددان آمریکایی، «زلمای خلیل زاد»، سفیر اسبق آمریکا در افغانستان، عراق و سازمان ملل و «ساموئل کوهن»، مخترع بمب نوترونی می‌توان اشاره کرد. مشهورترین نویسندگان و نظریه پردازان رند نیز استراتژیست‌های جنگ هسته‌ای بودند و هستند. در کل اندیشکده یا موسسه رَند تفکر پشت پرده جنگ طلبان آمریکایی را نشان می‌دهد. در یک گزارش رند می‌گوید : "حوثی ها را بمباران نکنید. دیپلماسی دقیق می تواند حملات در دریای سرخ را متوقف کند." الکساندرا استارک نویسنده RAND: "دهه ها تجربه نشان می دهد که بعید است تلاش های نظامی در منصرف کردن حوثی ها موثر باشد. ایالات متحده به جای ضدحمله، باید راه حل دیپلماتیک را دنبال کند." دوستان گرامی همانطور که می‌بینید رند به صراحت اعلام می کند که انصار الله با حمایت مردمی و مزیت تهاجمی استراتژیک خود قوی، مصمم و حریفی بسیار مهیب برای غرب هستند و از طریق جنگ نمی توان به چیزی دست یافت. آنها می گویند که اسرائیل و فلسطین باید به دنبال راه های دیپلماتیک صحیح باشند و تماس با حوثی ها در این زمینه منجر به صلح و حل مشکل می شود. رند به طور کلی یکی از اندیشکده هایی است که به بهترین وجه توضیح می دهد که ایالات متحده چه کاری باید انجام دهد و چه کاری را نباید انجام دهد. این موسسه تقریباً در مورد هر موضوع مهمی، از گسترش ناتو به سمت شرق پس از جنگ سرد گرفته تا سیاست منتهی به جنگ اوکراین، به ایالات متحده هشدار داد که تحریم های اعمال شده علیه روسیه پس از آن هیچ فایده ای نخواهد داشت و تلاش ها برای سرکوب ایران و چین نتیجه معکوس خواهد داشت. و چگونه جنوب جهانی به سمت شرق می رفت، اما احزاب نئوصهیونیستی هیچ کاری نکرد و سعی کرد برعکس تحلیل های رَند به سمت استفاده از یک راه کوتاه تر برای حفظ هژمون آمریکا برود. اما این حرکت باعث شد که به مرور اندیشکده هایی مانند رَند و تیم های عاقل در ایالات متحده به پس زمینه سیاست سقوط کنند . اگر رَند بگوید حمله نکنید، نجنگید، این دلیل دیگری است بر این که آمریکا آشکارا وارد جنگی می شود،که اینبار به پایان حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا ختم خواهد شد. توجه بفرمایید رویکرد دولت بایدن در دوره اول ریاست جمهوری وی اینگونه بود که آمریکا هرکاری را برای منافع خودش با ریسک خطر و ضرر زیاد همراه بود را مانند یک قمارباز انجام داده است اما به موفقیت واقعی نرسیده و برای پوشش شکست های خود دست به حربه تبلیغات برده است. در فضای رسانه ای که همیشه جزو ابزارهای قدرت آمریکا محسوب شده است آمریکا خود را پیروز نشان می دهد . فراموش نکنید که مردم یمن در زمانی که تمدن های شرق و غرب وجود نداشت در آن کوه ها مقاومت می کردند و مطمئن هستم در آینده هم تا زمانی ملزومات قرن بعدی اجازه دهد به این مقاومت ادامه دهند. اکنون آنها با رهبری و ظرفیت تهاجمی و تولید استراتژیک خود کاملاً متفاوت ظاهر شده اند و تلاش برای تهاجم در اینجا بدتر از ویتنام پایان خواهد یافت. یاعلی بهمن ١۴٠٢ میلاد رضایی ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─ @faryade_ghahraman @tahlil_vala @Sedaye_Siasat ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
دو قطبی نظام سیاسی آمریکا برای احیای هژمون آمریکا _ میلاد رضایی بوریس پیستوریوس وزیر دفاع آلمان می گوید که روسیه ممکن است 5 تا 8 سال دیگر حمله کند و با خطر جنگ با روسیه روبرو هستند. در فرانسه، ماکرون با جاه طلبی یک ناپلئون کوچک عمل کرده و طبق دستور مستقیم تیم هیلاری_سیا نخست وزیر فرانسه را منصوب کرد. (در آمریکا دو گروه بر سر کار هستند یک گروه که طرفدار جنگ با روسیه هستند و اعتقاد دارند باید با نجات اروپا و شکست روسیه به سمت شرق حمله کرده و بعد از آنکه روسیه را شکست دادند می‌توانند ایران و چین را به راحتی مهار کنند که به گروه هیلاری_سیا در فضای سیاسی آمریکا معروف شده اند. در مقابل آنها گروهی هستند که عقیده دارند باید یکبار دیگر با روسیه مانند شوروی کنار آمد و مستقیم به جنگ چین بروند که این افراد به تیم ترامپ_پنتاگون معروف شده اند. این گروه بندی بعد از آغاز جنگ غزه به سرعت در حال دور شدن از یکدیگر هستند) در واقع ماکرون گابریل اَتَل دوست همجنس باز خود را به عنوان نخست وزیر فرانسه معرفی کرده و بعد از آن جوری رفتار می‌کند که انگار هیچ اتفاق عجیبی نیفتاده است. این انتصاب بخشی از نظم جدیدی است که تیم هیلاری_سیا تلاش می‌کند با انتصاب سران کاملا مطیع خود در اروپا ،آن را برپا کند. با قدرت نمایی بایدن به عنوان یکی از افراد تیم هیلاری در عرض چند هفته اخیر ، ما می‌بینیم که در بسیاری از کشورهای اروپایی سرسپردگان نزدیک به تیم هیلاری بر قدرت تکیه زدند و در سالن های محل اجلاس اتحادیه اروپا نیز جولان می‌دهند. بریتانیا نیز به بایدن کمک زیادی کرده است زیرا تقریبا اکثرا سیاستمداران بریتانیا طرفدار سیاست فکری تیم هیلاری_سیا هستند که قائل به شکست روسیه در جنگ اوکراین به هر قیمتی می باشد . حملات رسانه ای هراس‌انگیز وزرای دفاع آلمان و انگلیس، اعزام سربازان سوئد به نقاط مختلف اروپا جهت انجام رزمایش های محلی و کسب آمادگی و گسترش وحشت جنگ، گسترش ترس جمعی بین مردم در کشورهای بالتیک و درخواست سرباز از ناتو، تغییر قوانین بسیج لهستان و تصمیم فرانسه به مبارزه برای اوکراین در اروپا با تولید 80 هویتزر سزار( که 20 فروند از آن در سال جاری ساخته شده است و قرار است از سال دیگر ماهانه 50 دستگاه از آن در فرانسه ساخته شود. امروز تیم هیلاری برای رسیدن به اهداف خود ۳ تنها یک مشکل بزرگ آنهم در داخل آمریکا دارد وگرنه در اروپا تقریبا نفرات اجرایی خود را چیده اند، اما در آمریکا به این دلیل که تیم ترامپ_پنتاگون مدام مانع انجام کارها در آمریکا می شود(اکثر جمهوری‌خواهان نگرش مشابهی نسبت به این تیم دارند) دچار یک رقابت دوگانه هستند که امروز زمین بازی آنها بیشتر در منطقه غرب آسیا و جنگ غزه و حمایت از اسرائیل پهن شده است. گروه فکری هیلاری_سیا از تمام برگ های برنده خود در اروپا استفاده می کند تا اتحادیه اروپا را با ترس از یک جنگ سراسری، به مدیریت یک دست رادیکالی دست یابند تا بعد از اوکراین،کشورهای دیگر به ترتیب نفر بعدی باشند و با استفاده از مردم این کشورها برای طولانی کردن جنگ با روسیه و خونین کردن بیشتر جبهه های گل‌آلود استفاده کند. در آمریکا طرفداران تفکر تیم هیلاری معقتد هستند باید تا آنجا که ممکن است، با استفاده از منابع خود اتحادیه اروپا، که اتفاقا در ایالات متحده کمتر پیدا می‌شوند، در مقابل روسیه مقابله کنند. در راس بخش اجرایی این تیم، بایدن در کاخ سفید حضور دارد، او برای تحقق اهداف خود نیاز دارد تا زمان به دست آورد و اوضاع اقتصادی و اجتماعی در ایالات متحده را بهبود بخشد، درگیری در اسرائیل را کاهش دهد و منابعی که باید در اسرائیل مصرف شوند را به سمت شمال اروپا هدایت کند. در بخش رسانه ای آنها نیاز دارند تا می‌توانند توجه جامعه آمریکا را از آنچه در اروپا اتفاق می افتد منحرف کند. زیرا بهترین پیش بینی ها خبر از شکست در طی 2 سال آینده در مقابل روسیه می‌دهند و تازه بعد از 2 سال اگر همه برنامه ها درست پیش رود شاید بتوانند در مقابل روسیه کاری انجام دهند. رقبای بایدن در تیم ترامپ افرادی مانند نولند هستند که آخرین عملکرد خلاف این رویه آنها در بحران ایران و پاکستان نمود پیدا می‌کند. در واقعیت در جبهه اوکراین ، سران این کشور مانند زلنسکی و زالوژنی از دو دیدگاه متفاوت هیلاری و ترامپ صحبت می کنند، از یک سو توهمات صلح ناشی از استیصال با ناامیدی زالوژنی آمیخته شده است و از سوی دیگر توهمات «به ما اسلحه بدهید و بیایید همه چیز را ادامه دهیم» و راه رسیدن به مسکو" زلنسکی با هم رقابت دارند، برآیند این دو تفکر چیزی جز کاهش ذخایر نظامی اتحادیه اروپا نبوده است. ادامه در پست بعدی ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─ @faryade_ghahraman @tahlil_vala @Sedaye_Siasat ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
ایران،شهر خورشید: تحلیل جابجایی های نظامی آمریکایی ها به منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) اما بزارید یکبار دیگه بدون هیچ تعارفی در مورد فعالیت های اخیر آمریکا روشنگری کنیم و باید آماده باشیم. در 3 روز گذشته، آمریکا تقریباً 150 فروند هواپیمای نظامی با فرستنده باز شناخته شده ، در پایگاه های غرب آسیا یا خاورمیانه و مدیترانه مستقر کرده است. مقدار واقعی احتمالاً بالای 200 فروند هواپیما است. بیشتر هواپیماها جزو هواپیماهای تانکر و هواپیماهای شناسایی و اطلاعاتی هستند. اینها اولین عناصری هستند که قبل از حوادثی مانند جنگ خلیج فارس، اشغال عراق و افغانستان و مداخله ناتو در لیبی در منطقه جمع شده بودند. ازطرف دیگر استقرار صدها جنگنده در پایگاه های دور منطقه ما در عرض 24 ساعت برای هر مداخله ای کافی است و می تواند عملیات های بمباران گسترده را با جت های آماده رزم موجود آسان به انجام برساند. توجه داشته باشید که این جابجایی ها از نظر نظامی ساختاری دارد که برای یک حمله همه جانبه کاملاً به برتری هوایی متکی است نه نیروی زمینی! این به معنای طرح آمریکا برای زدن یک ضربه سنگین بمباران هوایی است و بعد خود را از درگیری ها دور می‌کند. زیرا نیروی زمینی لازم برای ورود وجود ندارد و اینجاست که نکته ماجرا خود را نشان می‌دهد. صدها هواپیمای شناسایی و تانکر باید در منطقه حضور داشته باشند تا در صورت درگیری ناگهانی، ایالات متحده به راحتی برتری هوایی و عملیات پیشروی مبتنی بر نیروی هوایی را تضمین کند. اعزام همه جانبه عناصر پشتیبانی هوایی که زمان نگهداری و تعمیر و آماده سازی عملیاتی طولانی تری دارند به ما نشان می دهد که چه نوع مبارزه ای در چه سطحی امکان پذیر است. فعالیت های امروز آمریکا را می‌توان با لیبی مقایسه کرد. البته تجمع هوای فعلی در خاورمیانه بی سر و صدا از تجمع در مداخله در لیبی پیشی گرفته است. اما چند نکته مهم: 1)باید توجه داشته باشید که با وجود همه این جابجایی ها باز میزان وجود جنگ افزار ها از ماه اکتبر کاهش داشته است، اما هنوز در سطح بسیار بالایی قرار دارد. 2)یمن فعالانه درگیر مداخله نظامی ناتو است و ایالات متحده علناً تهدید به عملیات زمینی را آغاز کرده است(ولی نیروی زمینی لازم وجود ندارد). 2)این عملیات احتمالی می‌تواند شکست و اخراج آمریکا از سوریه و عراق را به تعویق بیاندازد ، اما اگر جنگ اسرائیل در غزه ادامه یابد و به لبنان هم کشیده شود،آنگاه قطعا آمریکا در کل منطقه ونه فقط در سوریه و عراق دچار بحران می‌شود و يک جنگ گسترده با تلفات بسیار بالا را تجربه خواهد کرد و اینبار شانسی برای باقی ماندن حتی در کل منطقه غرب آسیا با نخواهد داشت. 3)فراموش نکنید هنوز حمله ای آغاز نشده اما آمریکایی ها رسما به شکست های دریایی خود در برابر تعداد انگشت شماری از یمنی ها اعتراف کرده اند حال در صورت ورود مردم سایر کشورهای منطقه مانند عراق به صورت مستقیم به درگیری با آمریکا چه به سر آنها خواهد آمد؟ 4)نکته اصلی این ماجرا نبود نیروی زمینی است پس دو حالت وجود دارد اول اینکه آمریکا سعی کرد با این تبلیغات قدرت خود را نشان بدهد شاید بتواند با ایجاد وحشت در بین صفوف محور مقاومت بتواند به نوبت به سراغ آنها برود و یکی یکی با آنها برخورد کند و این امید را داشته‌باشد که دیگران از ترس ندادن هزینه زیاد وارد نشوند. که این نقشه با شکست روبرو شد. حالت دوم این است که با کمک کشور ثالث ضعف نیروی زمینی خود را برطرف کند به این ترتیب که آمریکا و متحدانش مثلا سوریه یا یمن را بمباران گسترده کنند بعد ارتش یک کشور عربی مانند عربستان یا اردن یا حتی ترکیه وارد ماجرا شود و سعی کند نقش نیروی زمینی را بازی کند که این کار یک ریسک بسيار زيادی به همراه دارد و یک قمار بسیار بزرگ است زیرا در صورت شکست نقشه، مرزهای کشورهای خاورمیانه به نفع ایران و محور مقاومت تغییر می‌کند و نیروهای هم‌پیمان ایران در کل منطقه گسترش یافته و تثبیت می‌شوند. توجه بفرمایید که آمریکا در لیبی از مردم این کشور به عنوان نیروی زمینی بهره برد اما در منطقه ما چنین امکانی وجود ندارد و فقط در سوریه شاید بتواند روی گروه های تروریستی بعد از بمباران گسترده دمشق حساب باز کند. تنها حالت معقول که اینجا باقی مانده این است که آمریکا رسما شکست خود را بپذیرند و برای خروج از سوریه و عراق و سپس منطقه آماده شود اما برای حفظ آبروی خود صرفا با یک حمله کمی بالاتر از حد استاندارد های حملات قبلی که در سوریه و عراق انجام داده است، به اهداف نیروهای محور مقاومت در سوریه و عراق حمله کند و بعد سعی کند با ابزار رسانه آن را یک پیروزی بزرگ جلوه دهد و دوباره این دم و دستگاه های خود را جمع کرده و بازگردد ، اما اگر بایدن و سایر مقامات آمریکایی واقعا با رویای مبارزه و موفقیت بلندمدت بلند در منطقه حضور پیدا کرده باشند ، پس باید سراغ
سرنوشت ارتش اسرائیل در غزه ⬇️ میلادرضایی بیش از یک ماه است که درگیری ها در جنوب دره غزه(اردوگاه های البریج و النصیرات و منطقه خان یونس) متمرکز شده است. ارتش اسرائیل ماه گذشته به دلیل تلفات سنگین، کاملا از شمال غزه عقب نشینی کرد. از این تاریخ تاکنون یگان های مقاومت غزه با تقسیم در گروه‌های کوچک و شلیک راکت و بمب های ضد زره و خمپاره، آخرین مناطقی که ارتش اسرائیل در آن‌ها باقی مانده‌اند را به‌طور مداوم هدف قرار داده و یگان رزمی اسرائیل را فرسوده کرده‌اند. اگرچه ارتش اسرائیل اخیراً سعی کرده بود یک حمله گسترده را آغاز کند ، اما به محض شروع عملیات با سدی از بمب های تونلی، مسیرهای بمب گذاری شده و میدان های مین مواجه شد. و از همان ابتدا در جنوب غزه با متحمل شدن خسارات سنگین، مجبور شد فشار حملات را به سمت هوا ببرد. ارتش اسرائیل پس از فرار از شمال غزه، مجبور شد به سمت مناطق جنوبی روی آورد. در جنوب و در منطقه خان یونس، ارتش اسرائیل پس از مدت ها درگیری با تلفات سنگین، خط محاصره ای را ایجاد کرد که چندان محکم نبود و بارها شکسته شد. ارتش اسرائیل سعی کرد با راندن کاروان های زرهی خود که در میان غیرنظامیان گیر افتاده (در جنوب) ، از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده کند و با نگه داشتن مردم عادی در اطراف ادوات زرهی سعی کردند از حملات مقاومت جلوگیری کنند. اما بعد از مدتی که غیرنظامیان متوجه ماجرا شده و از اطراف اسرائیلی ها پراکنده شده اند، آنگاه ارتش اسرائیل در داخل و خارج خان یونس مورد حمله مداوم قرار گرفتند. در این میان ارتش اسرائیل متحمل خسارات فراوانی شده است و چیزی برای نشان دادن ندارد جز اینکه خشم خود را با بمباران تصادفی از بین ببرد. تصاویری مانند سوختن تانک مرکاوا پس از برخورد موشک یاسین 105 نیز نشان می دهد که تانک‌های زرهی باشکوه اسرائیل و پرسنل آنها مانند دانه های برف هستند که در باد جنوب غربی آب می شوند. امروز همه می‌دانند که ارتش و رسانه های اسرائیل شکست در شمال غزه را پذیرفته اند و باز هم از عقب نشینی های جدید صحبت می‌کنند. با خروج ارتش اسرائیل از مناطق نیروهای حماس دوباره ترمیم و سازماندهی می‌شوند و در صورت نیاز به مقاومت زیرزمینی ادامه می دهند. در واقع اسرائیل هرگز نتوانست منطقه را به طور کامل تصرف کرده و حضور خود را تثبیت کند و وقتی به نزدیک‌ترین نقطه تونل های حماس رسیدند با چنان مقاومت سنگینی جلو و عقب می‌رفتند که وقتی متوجه شدند آخرین تلاشهایشان نیز فایده ندارد ، با حسرت تمام مجبور به عقب‌نشینی شدند چرا که رهبران اسرائیل باور دارند که دیگر شاید این فرصت برای آنان تکرار نشود. چنین وضعیت مشابهی در اطراف خان یونس هم در حال اتفاق است. پایگاه‌های عملیاتی موقت اسرائیل در غزه کوچک‌ترین امنیتی ندارند و از منظر نظامی، غزه به بزرگترین کمین مسکونی تاریخ تبدیل شده است و همچنان ادامه دارد. تنها راه نجات اسرائيل از اين وضعيت اعزام نيروهای آمريكا به سمت مرزهای غزه است. اگر آنها نیروها را در سطح لشگر بفرستند، این می تواند تأثیر جدی در فرایند شکست اسراییل داشته باشد و جلوی آن را بگیرد ، اما افتادن در چنین تله ای ساخته شده، همراه با فشار نظامی فعلی در خاورمیانه، به جای افزایش بازدارندگی نظامی ایالات متحده، آن را برای خود آمریکا کاهش می دهد و هزینه بسیار زیادی روی دست هژمون تضعیف شده آمریکا می‌گذارد. از سوی دیگر نتانیاهو و تیم راست افراطی او از نیروهای بسیج استفاده می کنند و از هر راهی برای افزایش بحران در لبنان و غزه و تضمین آینده خود تلاش می کنند. در روزهای گذشته قطر اعلام کرد که اسرائیل با آتش بس موافقت کرده و تا حد زیادی با گروه های غزه توافق شده است اما همه می‌دانیم قطر از روز اول هم از این نوع داستان های توافق، زیاد تعریف کرده و هیچ اعتباری به حرفش نیست. خواسته های حماس از روز اول کاملا مشخص بوده و به مرور افزایش یافته است، حماس خواستار آزادی رهبران زندانی ، عقب نشینی کامل از غزه و تبادل همه جانبه گروگان ها از رهبران برجسته گروه غزه و همه فلسطینی های اسیر است اما در طرف مقابل اسرائیل همچنان اصرار دارد هرگز با چنین حقارتی آتش بس را امضا نمی کند هرچند هرچه زمان بیشتری می‌گذرد می‌بینیم که اسرائیل خواسته های بیشتری را قبول کرده است تا جایی که بخش زیادی از مدیران امنیتی و سیاسی در اسرائیل گفتند فردای روز اعلام آتش بس به نشانه شرمساری استعفا خواهند داد. از طرف دیگر با گذشت هر روز، خطر حمله به لبنان کمتر شده و اتفاقا خطر حمله حزب الله لبنان به اسرائیل بیشتر می‌شود و اگر ارتش اسرائیل به این روش که اینگونه توسط مقاومت در غزه فرسوده شده، خود را وارد جبهه‌های جدید کند ، در معرض خطر فروپاشی ساختار نظامی کامل قرار می‌گیرد و آشکارا در حین ادامه درگیری‌ها، حادثه‌ای به مراتب بزرگتر با اتفاقات⬇️
☑️فریاد آغاز جنگ / نگاهی به ماهیت اولین انتقام واقعی آمریکا میلادرضایی حملات هوایی دیشب آمریکا به عراق یک شو و نمایش به تمام معنا بود، به ویژه اینکه به نظر می رسد برای بازخورد گیری در سیاست داخلی ایالات متحده انجام شده است. حمله پر سر و صدا علیه دو کشور در روز جمعه(وقت آمریکا) ، زمانی که مردم آمریکا بیشترین فعالیت رسانه ای را داشته و رسانه های جمعی و رسانه های اجتماعی را به خوبی دنبال می کردند درست در زمانی که بازار سهام تعطیل بود انجام شد که نشان دهنده اهداف تبلیغاتی پشت پرده این عملیات بود. درواقع حاکمیت آمریکا فکر کرده که زمان بسیار خوبی است تا شهروندان عادی ایالات متحده احساس کنند که آمریکا هنوز به اندازه 20 سال پیش قدرتمند است و شکست های پی در پی آمریکا را در منطقه و باب المندب در از نظر مردم کمرنگ کند. از آنجایی که بازار سهام نیز بسته بود ، هیچ شوکی به وجود نیامد و میلیاردرها به راحتی برای برنامه های تفریحی در تعطیلات آخر هفته خود آماده شدند. همچنین این واقعیت که 2 فروند بمب افکن استراتژیک B-1B لنسر که از آمریکا در یک تور 24 ساعته آمده بودند، در این بمباران شرکت کردند و ارتش آمریکا این عملیات را در بوق و کرنا رسانه‌ ها کرد تا تحسین شهروندان آمریکایی را برانگیزد. دقیقا همین سیاست تبلیغاتی در بمباران عراق و افغانستان در دهه 1990 و 2000 اجرا شده بود و البته بازخورد تبلیغاتی بزرگی هم در سیاست داخلی و بین المللی آمریکایی ها به همراه داشت. آمریکا انتظار داشت دوباره همین نتیجه حاصل شود اما اینبار یک چیز فرق می‌کرد. حریف آمریکا، یک حریف عادی نبود. هنوز گرد و غبار بمباران آمریکا به زمین ننشسته بود که رسانه های آمریکایی از حمله مجدد دشمن، به پایگاه های آمریکا خبر دادند آنهم در شب عملیات آمریکا و بایدن اینجا بود که کیش و مات شد. فراموش نکنید انجام این کار فقط یک حرکت تبلیغاتی ساده نبوده است و این کار برای آمریکا و در نظر مردم این کشور به عنوان یک محسوب می‌شود. زیرا مردم آمریکا به یاد دارند که هر زمانی که اینگونه عملیات ها اجرا شده ، بعد از آن درگیری های متعارف عمده و حتی حمله نظامی کامل به کشور هدف رخ داده است. اما برای ایران و یارانش گویا آن روزهای آمریکا خیلی وقت است که پایان یافته است. در گذشته یک نظم آمریکایی در کل دنیا حاکم بود و آمریکا با استفاده از اهرم های قدرت خود، دنیا را مجبور به قبول خواسته های خود می‌کرد . در آن زمان آمریکا با آسودگی خاطر در اوج قدرت خود، جنگ بعد از این عملیات ها را آغاز می کرد. اما امروز همه چیز فرق می‌کند. درواقع می‌شود گفت که حمله دیشب اولین واکنش جدی آمریکا بعد از 3 ماه بمباران پایگاه های این کشور در منطقه بوده است و حالا آمریکا باید ادامه کار را با وحشت از دست دادن تسلط خود بر منطقه انجام بدهد. شاید در نظر بخشی از مردم عادی دنیای غرب که تحت تسلط کامل رسانه ها هستند، وضعیت این روزهای آمریکا را به مانند یک ضعف عادی و دوره ای نگاه کنند و اعتقاد دارند که بزودی هژمون آمریکا به اوج خود باز می‌گردد. برای این افراد هنوز از این دست حملات هوایی باشکوه است، اما در نظر کارشناسان و همه کسانی که کوچکترین دانش نظامی دارند،در این حمله هیچگونه موفقیت نظامی وجود نداشت و یک آبروریزی بزرگ محسوب می‌شود خصوصا بعد از آنکه مشخص شد حتی بعد از وقفه 5 روزه، آمریکا از قبل، به ایران در مورد این حمله به صورت غیر مستقیم هشدار داده بود که به گفته رسانه ها ایران هم اقدامات امنیتی را انجام داد. برای کسانی که همه عمر آمریکا را به چشم ابرقدرت و خدای تام الاختیار روی زمین شناخته بودند، باور پذیر نیست که ایرانی که در 40 سال گذشته در رسانه ها همیشه ضعیف و شکننده نشان داده شده، امروز اینگونه یارانش را به جان آمریکا بیاندازد و آمریکا را مستاصل کند تا جاییکه آمریکا برای حفظ جان سربازان اشغالگر خود دست به دامن دولت عراق شود. امروز همه می‌دانند که آمریکا خودش از عمد چنین عملیات پر سر و صدا ولی کم اثری را انجام داده زیرا اگر عملیات بزرگتری انجام می داد ، در ادامه پاسخ بزرگ تری نیز از سوی ایران دریافت می‌کرد و این روند براحتی به جنگ بزرگ منطقه ای منجر می شد. آنها فراموش نمی‌کنند که تقابل همه جانبه ایران و آمریکا در یک بازه زمانی بسیار طولانی ادامه داشته و آمریکا با هر ابزاری که در اختیار داشت به ایران تاخته ولی هربار که همه منتظر پیروزی آمریکا بودند، ایران با موفقیت از دام آمریکا خلاص شده است.🔃
بریتانیا، یا بهتر است بگوییم تیم هیلاری_سیا ، پیشنهاد استقرار پرسنل ناتو در ساحل راست دنیپر و حفاظت از استقلال اوکراین را دادند. این کار به عنوان بزرگترین مجموعه تحرکاتی ناتو در اروپای شرقی از زمان آغاز جنگ سرد تلقی می‌شود. آنها می خواهند نیروهای اروپای شرقی با ده ها هزار سرباز در اوکراین مستقر شوند. درواقع هدف آنها این است کل نیروی نظامی و جمعیت باقی مانده اوکراین را به شرق سوق داده و در صورت حمله روسیه به آن سوی دنیپر، درگیری بین ناتو و روسیه ایجاد شود و هم از این افراد به عنوان سپر انسانی استفاده شود. یادتون هست که در مورد سفر نولند به اوکراین چی گفته بودم؟ دقیقا شایعه شده که پس از ورود نولاند، این موضوع به صورت ناگهان مطرح و تصویب شده است. بریتانیا در حال حاضر 20 هزار سرباز در شرق اروپا مستقر می کند. حتی امروز شایعاتی مبنی بر رفتن آن به یمن و یا ساحل مقابل باب المندب هم شنیدم البته شایعات مبنی بر رفتن به سمت اوکراین اعتبار بسیار بیشتری دارد خصوصا اینکه بریتانیا مصوب کرده بود که بی سر و صدا 20 هزار نیرو به مرزهای لهستان بفرستد این احتمال بالاست که آنها با یک نیروی 50 هزار نفری از نیروهای کشورهای اروپای شرقی تجمیع شوند. قرار است این نفرات در ابتدا با لباس سربازان اوکراینی در امتداد سواحل دنیپر و شهرهای اوکراین پراکنده شوند،بعد از آن تلاش می کنند روسیه را تحریک کرده و وادار به حمله به شهر ها کنند، آنگاه در شهرها با آغاز جنگ های شهری بتوانند خسارت زیادی به روسیه زده و سپس با ایجاد خشم و نفرت بیشتر در جوامع غربی بابت کشته شدن سربازان آنها، شرایط شروع جنگ اصلی ناتو با روسیه تضعیف شده را محیا کنند. درواقع ترس فروپاشی اوکراین و گسترش روسیه به مرزهای شرقی اروپا باعث شده رهبران غربی معتقد باشند باید حتما جنگی همه جانبه را به طرق مختلف آغاز کنند، در عین حال پیش از شروع جنگ باید کارهایی مانند خرابکاری در پشت جبهه روسیه، انفجار بمب کثیف در اوکراین، روسیه و حتی (خاورمیانه‌)غرب آسیا به همراه حملات با پرچم دروغین را به تعداد زیادی انجام دهند. کاملا مشخص است که کانون قدرت هیلاری_سیا در آمریکا خواهان جنگ در اروپای شرقی است. کانون دیگر قدرت دیگر در آمریکا هم در آنجا و هم در خاورمیانه خواهان جنگ است و همانطور که می‌بینید فصل مشترک این دو کانون اصلی قدرت آمریکا آغاز جنگ های گسترده است. در بخش سیاست آمریکا هم تمرکز دموکرات ها بر اروپا است، اما تیم جمهوری خواهان چین را در اولویت قرار می دهد. قطعا تیم طرفدار جنگ در جمهوری‌خواهان خواهان جنگ در خاورمیانه است، اما آنان یک جنگ کوتاه و سریع می‌خواهند تا در کوتاه مدت کار تمام شده زیرا می‌خواهند بر چین تمرکز کنند. کانون های قدرت اقتصادی آمریکا که با نماد وال‌استریت شناخته می‌شود تا حد زیادی مخالف وقوع یک جنگ منطقه ای یا تمام عیار است، زیرا نگران است که این جنگ می تواند شرایط تجاری و مالی ضعیف شده را بدتر کند. کانون های قدرت متصل به صنعت و مجموعه صنعتی نظامی در پس زمینه همه اینها به جنگ افروزی ادامه می دهند و به هر طریقی سعی می کنند از ترس ایجاد شده جنگ از اروپا بهره برداری کنند و محصولات خود را با ترس از آمدن روسیه و چین بفروشد. همانطور که می‌بینید هر جناح یا کانون قدرت جداگانه عمل می کند، بلاتکلیفی و بی نظمی جدی و زیادی وجود دارد. با افزایش ترس آمریکا از از دست دادن قدرت و بحران هژمونی خود و با ظهور جهان چندقطبی جدید و از همه مهتر وجود تضاد عمیق بین منافع داخلی کانون های قدرت با منافع ملی آمریکا ، احتمال شروع جنگ های منطقه ای به شدت افزایش یافته است. میلاد رضایی ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─ @faryade_ghahraman @tahlil_vala @Sedaye_Siasat ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
خروج آمریکا از منطقه / آغاز طرح ایالت های جدایی طلب تروریستی میلادرضایی یکی دیگر از جنبه های سفر نولند معاون وزیر امور خارجه آمریکا یا بانوی جنگ آمریکا به منطقه ما ، تقویت مواضع سازمان تروریستی تحریرالشام در سوریه و بالابردن قدرت عمل سرکرده آن کولانی بود. پس از آنکه آمریکا بارها و بارها سعی کرد داعش را در سوریه احیا کند اما هربار به علت تسلط اطلاعاتی ایران و محور مقاومت و عملیات های ارتش سوریه شکست خورد، آمریکا نیاز داشت تا یک جانشین خلف را برای داعش پیدا کند. آمریکا به سراغ گروه های تروریستی دیگر رفت که گل سرسبد آنها، گروه تروریستی تحریرالشام و سرکرده با وفای آن به آمریکا یعنی کولانی بود. اهمیت حفظ کولانی برای برنامه های آینده آمریکا پس از خروج نیروهای ارتش آمریکا از سوریه و عراق بسیار بالاست. توجه بفرمایید در تحلیلی که بعد از زلزله ترکیه خدمت شما ارائه کردم، عنوان کردم که آمریکا پس از آنکه مطمئن شد ترکیه نمی‌تواند سیاست های این کشور را در منطقه قفقاز جنوبی به درستی اجرا کند و همچنین نفوذ ترکیه در سوریه نیز روز به روز ضعیف تر میشود، تصمیم گرفت با استفاده از استعداد مستشاری فرماندهان ناتو ساکن در ترکیه، به دنبال تشکیل یک جامعه تروریستی بزرگ برود. این ساختار حاکمیتی خلیفه ای تروریستی وظیفه داشت در مرحله اول 350 هزار تروریست تکفیری را آموزش داده و برای حمله به سوریه و تصرف نیمه شمالی این کشور آماده کند. اینکار با سفر خانواده های تروریست های مهم به ترکیه و سکونت آنها در استان هاتای ترکیه به سرعت آغاز شد. (آن تحلیل را بعد از این تحلیل دوباره پست میکنم) وجود چنین ساختار تروریستی منسجم به شدت برای آمریکا اهمیت دارد و در رشد و نفوذ و بازیگری آتی ائتلاف غرب علیه سوریه و ایران، جایگاهی حیاتی دارد. ائتلافی که از پیشمرگه ها در کردستان عراق شروع می شود، با سازمان تروریستی پ ک ک ادامه می یابد و تا ادلب تحت کنترل کولانی امتداد می یابد و بعد از آن به مدیترانه متصل می‌شود. در سفر اخیر نولند به ترکیه تاکید زیادی بر این نکته شد تا کمک‌های اقتصادی نظامی زیادی به کولانی انجام شود. امروز گسترش نفوذ سازمان سیا و برخی از سازمان های اطلاعاتی غربی در بخش تروریست نشین سوریه حتی از معضل پ‌ک‌ک نیز بحرانی‌تر شده است. همچنین مصوب شد که نفوذ کولانی در داخل ترکیه، هم از نظر نفوذ اجتماعی (در استان های فقیر ترکیه ) و هم از نظر نفوذ اقتصادی، افزایش یابد. واقعیت این است که مدیریت خوب کولانی، خصوصا جذب تعداد زیادی نیرو، آن هم پس از بحران زلزله بزرگ ترکیه در شهرهای بزرگ و منطقه امتدادی از آدانا، هاتای تا ماردین توانست به سرعت قدرت تحریر الشام را افزایش دهد و توجه رهبران آمریکایی را به خود جلب کند. او به راحتی از ساختار نظامی سیاسی و قدرت مالی بزرگ سیا که در اختیار داشت نهایت استفاده را کرد و خصوصا به صورت مستقیم در آموزش و تربیت تروریست علیه اهداف اصلی آمریکا یعنی ایران و محور مقاومت ورود کرد. این فرد به شدت مشکلات و عقده های شدید روانی و مذهبی دارد که او را به گزینه بسیار خوبی برای رهبری تروریست ها تبدیل کرده است. در زمان بحران سوریه، او ابتدا در حلب شاهنشاهی خود را تأسیس کرد،من پیش از این بارها به تفصیل نوشته‌ام که این تروریست ها می‌خواهند در شمال سوریه و سپس در ترکیه گسترش یابند و روزی به خود ترکیه هم رحم نمی‌کنند و اگر زمانی این گروه های تروریستی در سوریه شکست بخورند به سمت تصرف خاک ترکیه حرکت خواهند کرد. یادآور می شوم آمریکا برای حفظ این فرد هزینه های زیادی کرده است و یکی از آن هزینه ها پاکسازی بسیار بزرگی بود که در این گروه انجام شد تا این فرد در قدرت تثبیت شود. پس از مرگ ابوماریه القحطانی در ماه دسامبر، فرار ابواحمد الزکور، رئیس امور مالی تحریرالشام به اعزاز و دستگیری بسیاری از شخصیت های ارشد که خطر کودتا در تحریرالشام را با خود به همراه داشتند ، ساختار رهبری شورایی این سازمان تروریستی را به یک ساختار رهبری تک خلیفه ای تبدیل کرد. همان ساختاری که آمریکا برای داعش بعد از تشکیل خلافت خود خوانده در نظر گرفته بود. امروز تقریبا مطمئن هستم که سیا و موساد می خواهند ساختار تحت رهبری کولانی را در ترکیه نیز به صورت گسترده گسترش دهند و فضای کافی برای تغییرات اساسی مد نظر آمریکا در ترکیه ایجاد شود. پس از شکست توطئه بزرگ آمریکا در سوریه توسط ایران و یارانش و نابودی ساختاری داعش، این گروه صرفا وظیفه دارد ارتش سوریه را به طور مداوم مشغول نگه دارد تا مستهلک شود و ارتش سوریه نتواند به خوبی بازسازی شود. (ادامه تحلیل در پست بعدی)
نتیجه جنگ اسرائیل تاکنون تحلیل_مهم میلادرضایی: نتانیاهو بارها گفته است که ارتش اسرائیل تا پیروزی نهایی در غزه متوقف نخواهد شد. علاوه بر این، برنامه اسرائیل از ابتدا و حتی پیش از عملیات حماس این بود که آنها می خواستند منطقه رفح را تصرف کنند و غزه را با محاصره کردن نابود کرده و فلسطینی ها را به شبه جزیره سینا تبعید کنند. اسرائیل امیدوار است با حمایت آمریکا در آن زمان، مصر واکنشی نشان نداده و اقدام نظامی ملموسی انجام ندهد، آنگاه اسرائیل با خیال راحت حقوق حاکمیت مصر را نقض کرده و خط مرزی 14 کیلومتری فیلادلفیا را تصرف می‌کند و غزه را به یک اردوگاه آوارگان بزرگ در فضای باز تبدیل کند ،بله برنامه اسرائیل از ابتدا همین بود اما عملیات حماس همه چیز را برای اسرائیلی ها خراب کرد. زیرا باعث شد پای کل محور مقاومت به معادله باز شود و دیگر حماس تنها نباشد حزب الله، مقاومت اسلامی عراق و انصار الله یمن و سایر اعضای محور مقاومت حملات خود را روز به روز افزایش دادند و روز به روز آنها را مرگبارتر کردند ، هرچند اسرائیل به لطف سانسور شدید رسانه ای توانسته خساراتی که متحمل شده تا حد زیادی از غیرنظامیان پنهان کند. البته اسرائیل امیدوار بود که یک بار دیگر شانس بیاورد و حجم فشار محور مقاومت از آستانه تحمل آمریکا بالاتر نرود و آنها بتوانند تا آخر هدف خود را ادامه دهند. اما در میانه نبرد ایران از یک برگ برنده بزرگ رونمایی کرد و دستور رهبر ایران مبنی بر محاصره اقتصادی کامل اسرائیل وارد یک مرحله جدید شد. اینجا بود که پای اقتصاد اروپا و آمریکا و متحدانی که قرار بود تا انتها کنار اسرائیل باشند نیز به ماجرا باز شد و نقشه اسرائیل شکست خورد. اسرائیل مجبور شد حمله های سنگین خود به غزه را متوقف کرده و صرفا برای حفظ آبروی رسانه ای خود حملات محدودی را در غزه جنوبی آغاز کند. در جنگ غزه، شاهد بودیم که تعداد انگشت شماری از مردان مقاومت توانستند بخش های مختلف مانند قدرت زرهی یکی از قدرتمندترین ارتش های جهان که تحت حمایت کامل آمریکا و متحدانش بود را در عرض 4 ماه نابود کنند . گرچه این اتفاق هزینه زیادی با خود داشت و دشمن کودک کش معروف همه کاری کرد که درد شکست در عرصه نظامی را بر سر غیرنظامیان خالی کند. شاهد آن بودیم که یکی از بزرگترین کشتارهای تاریخ معاصر، در جهانی که رهبران غربی و اسرائیل مدام از دموکراسی، عدالت، حقوق بشر و آزادی صحبت می‌کنند، رخ داده و شعار های مسخره آنان چیزی جز فریبکاری محض نبود، اسرائیل بدون اینکه حد و مرزی بداند مانند پدران خود یعنی آمریکا و بریتانیا و سایر قدرت های اروپایی در طول تاریخ ، با تمام وجود با لذت دست به کشتار غیرنظامیان زد. اما واقعیت این است که در عرصه نظامی، هژمون منطقه ای تازه متولد شده محور مقاومت به رهبری ایران توانست غرب و متحدانش را با بزرگترین شکست نظامی، روانی خود در طول 80 سال گذشته روبرو کند و آبروی آنها را ببرد. تک تک موشک های ضد کشتی یمنی، موشک های ضد زره فلسطینی، پهپاد های انتحاری مقاومت عراق و سوریه و موشک های سنگین نقطه زن حزب الله و... در این پیروزی نقش اساسی داشتند امروز ملت های دنیا در جنوب و شرق جهانی به وضوح به یاد آوردند که با چه نوع هیولایی روبرو هستند و غرب به آنها وعده ای جز فاجعه و انقراض در بحران تغییر نظم و هژمونی آینده را نمی دهد . امروز پس از خارج کردن سربازان شکست خورده خود، ارتش اسرائیل می‌داند که در چه کمین‌هایی افتاده است، اما سیاستمداران و فرماندهان ارشد اهمیتی نمی‌دهند زیرا منافع آنان در خطر است و حتی به زندان رفتن، تهدید شده اند. صادقانه بگویم،محور مقاومت نمی‌خواهد اسرائیل مانند گذشته عقب‌نشینی کند، مگر اینکه تحت سخت‌ترین شرایط عقب‌نشینی کند و بیشترین امتیاز ها را بدهد ، زیرا اسرائیل بدترین و سخت‌ترین دوره حیات تاریخ خود را در داخل و خارج خود طی می‌کند. اگر مقاومت شانس بیاورد و رهبران اسراییل از ترس بهای شخصی، شکست سنگین کنونی را نپذیرند و آمریکا نتواند این کشور را مجبور به آتش بس کند، آنگاه شاهد خواهیم بود که اتفاقات و حوادث در راستای نابودی تسلط منطقه ای آمریکا و حمایت از اسرائیل به سرعت روی خواهد داد و اسرائیل شکست کنونی را با شکست های بسیار بزرگی که از شمال و جنوب دریافت خواهد کرد، معاوضه می‌کند. تاکنون گویا آمریکا موفق بوده و نگذشته جنگ جدیدی بر سر اسرائیل خراب شود و جلوی حمله اسرائیل به لبنان را گرفته است. آنها برای پوشش آبروریزی شکست کنونی خود بزدلانه دست به ترور می‌زنند تا رسانه ها بتوانند خوراکی برای فریب افکار عمومی داشته باشند وگرنه خود مقامات اسرائیلی می‌دانند تاکنون چه شکست فاجعه باری خورده اند و بارها اعلام کرده اند که در صورت آتش بس از شرم استعفا می‌دهند. (ادامه در پست بعدی)
/ورود نیروهای فرانسه و آلمان به لبنان در چه راستایی قابل تحلیل است؟ 3 فروند هواپیمای ترابری C-130J آلمان در 3 روز گذشته بارها به فرودگاه بین المللی بیروت سفر کرد اند. درواقع مقصد اصلی جهت ورود تدارکات توسط این هواپیماها، مقر لژیون خارجی فرانسه در لبنان بوده است. به نظر می رسد که تیم مشترکی متشکل از 200 نفر از پرسنل لژیون خارجی فرانسه ، پرسنل نیروهای ویژه بریتانیایی و نیروهای ویژه آلمانی به بیروت آورده شده اند . آخرین بار، چنین پروازهایی در اروپای شرقی انجام شد و ما ناگهان شاهد حضور مزدوران فرانسوی یا بهتر بگوییم واحدهای عملیات مخفی فرانسوی در خارکف اوکراین بودیم. اگر این تیم‌ها در اینجا حضور پیدا کرده اند ، به احتمال بسیار زیاد به دنبال آماده سازی مقدمات لازم را برای حفظ منطقه بندر و فرودگاه برای مداخله مستقیم نظامی احتمالی آمریکا و متحدانش در صورت درگیری و جنگ احتمالی بین اسرائیل و حزب الله لبنان هستند و همچنین حتی می‌توانند هدفشان از این عمل محافظت از سفارت‌خانه‌ها در برابر حمله احتمالی حزب‌الله باشد یا حتی بخواهند بدون آنکه اسرائیل را به صورت زمینی با حزب الله درگیر کنند خود آنها به صورت زمینی به لبنان لشکر کشی کنند. پیش از این در گذشته در یک تحلیل کامل درباره تغییر سیاست آمریکا در راستای عقب نشینی از منطقه غرب آسیا و بجای آن ورود به لبنان به عنوان خط اول مقابله بعد از خروج از عراق و سوریه کاملا توضیح داده بودم. برخی از اینها احتمالاً شامل مستشاران مورد نیاز برای فرماندهی تیم های شبه نظامی کوچک مسیحی سمیر جعجع هستند که قرار است در صورت آغاز جنگ آمریکا و اسرائیل یا حزب‌الله لبنان، پشتیبانی فرماندهی و ارتباطی نظامی مورد نیاز را برای ارتباط نیروهای لبنانی و گروه‌های شبه نظامی مسیحی و سنی مختلف را برای اتحاد با یکدیگر فراهم کنند و آنها را قادر می‌سازند تا به عنوان نیروی زمینی خط اول با مردان حزب‌الله درگیر شوند. در واقع در این صورت شاهد آغاز یک جنگ داخلی با حمایت مستقیم آمریکا و کشورهای اروپایی خواهیم بود. البته نباید فراموش کرد که حتما لازم نیست بدترین احتمال ممکن را در نظر بگیریم. در گذشته در آفریقا و آمریکای لاتین ، پرسنل فرانسوی و آلمانی اغلب برای شناسایی اهداف در نفوذ و ترور استفاده می‌شدند. در این راستا این افراد می‌توانند برای عملیات های اطلاعاتی و ترور نیروهای حزب الله لبنان و مبارزان مقاومت فلسطین مورد استفاده قرار بگیرند. به نظر می رسد که آنها با گروه های محلی طرفدار غرب در بیروت برای نظارت بر ترور اهداف حزب الله و کمک اطلاعاتی به موساد و ارتش اسرائیل همکاری خواهند کرد. به یاد داشته باشید که ماه ها پیش، گروهی از تفنگداران دریایی ارتش آمریکا وارد منطقه ای عمدتا مسیحی نشین بین بیروت و طرابلس شدند و شروع به آماده سازی یک پایگاه هوایی و بندر کوچک برای مداخله احتمالی زمینی آمریکا کردند. اگر این تیم هم برای چنین کاری به لبنان رفته باشند قطعا برنامه یک حمله گسترده از سوی ناتو به لبنان در شرف وقوع است. نولاند تلاش زیادی کرده تا فرانسه و آلمان را نیز تحت فرمان خود به درگیری های گسترده با ایران و یارانش در غرب آسیا و روسیه در شرق اروپا وارد کند تا آنها پیش از ایالات متحده هزینه های انسانی و نظامی مبارزه با بلوک شرق را بدهند . همچنین می توان این رفت و آمد های فشرده را همزمان با ورود امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه ایران جهت پیگیری اطلاعاتی و جاسوسی از دیدار وی با مقامات حزب الله و کادر بدنه اصلی و تجهیزات میدانی حزب الله لبنان جهت شناسایی استعداد های نظامی حزب الله لبنان در نظر بگیریم. به هرحال هرچه هست محور مقاومت و ایران باید به شدت برای یک عملیات گسترده در لبنان کسب آمادگی کرده و بعد از آن به فکر درگیر کردن غرب در جبهه های مختلف دیگر باشیم تا آنها فکر حمله گسترده به لبنان جهت مقابله و تضعیف حزب الله لبنان را از سر بیرون کنند و یا حتی اگر دیدیم این حمله مانند عملیات اصلی گسترده آمریکا در منطقه غرب آسیا (طرح بمباران گسترده سوریه، غزه و لبنان پیش از حمله حماس ) به زودی اجرایی می‌شود باید به سراغ حمله پیش دستانه رفته تا آمریکا و متحدانش در زمین بازی که ما طراحی کردیم، به اجبار بازی کنند. در روزهای آینده تحلیل کامل تری به حضور شما دوستان گرامی تقدیم میکنم. یاعلی بهمن ١۴٠٢ میلاد رضایی
طرح های آمریکا بعد از خروج از منطقه غرب آسیا /چرایی نیاز به تجزیه ترکیه تحلیل_مهم آمریکا باید با استفاده از تجربیات خود در نبرد با محور مقاومت در سوریه در 6 ماه گذشته به این نتیجه رسیده باشد که محور مقاومت در درازمدت قدرت عظیمی در سوریه بدست خواهد آورد. خصوصا بعد از اخراج آمریکا از منطقه و تثبیت هژمون ایران بجای آن، دیگر برای متحدین سابق آمریکا مانند سازمان تروریستی پ‌ک‌ک بسیار دشوار خواهد بود که همچنان به حیات خود ادامه بدهند و باید هم‌پیمان جدیدی برای پ‌ک‌ک و سایر متحدان تروریست اش پیدا کند. اکثریت قبایل اعراب از پ.ک.ک راضی نیستند، جنایاتی که پ.ک.ک انجام داده و انجام می دهد مانند تخریب روستاها و شهر ها ، آن هم با پشتوانه ائتلاف را فراموش نکرده اند و هنوز عزادار نزدیکان، اقوام و خانواده خود هستند. آمریکایی ها می‌دانند که چگونه مقاومت عربی جزیره ظهور کرد و همه چیز را در دیرالزور تحت الشعاع قرار داده است. با وجود اینکه آنها با پول و تهدید برخی از رهبران قبایل را از انتقام منصرف کردند و توانستند شورش اول را متفرق کنند ، اما با توافق قبایل با بشار اسد و یافتن ابعاد جدیدی از پشتوانه ی دولت سوریه و محور مقاومت همه چیز عوض شده است و آنها تشنه انتقام هستند. ازطرف دیگر با دستیابی ایران به پرسنل شبه نظامی جدید این قبایل ،توانسته با تدارکات و آتش مستقیم جدید به سراغ آمریکا در سوریه برود و دیگر حتی لازم نیست نیروهای محور مقاومت به صورت مستقیم و از نزدیک درگیر جنگ با آمریکا شوند. اینجاست که آمریکایی ها واقعا نگران سرنوشت پ.ک.ک، کردها و اتحاد شکننده "قسد" شده اند. از سوی دیگر درگیری های داخلی نیز وجود دارد به عنوان مثال سازمان تروریستی دیگر مانند سازمان تروریستی داعش سال هاست که هر روز به پ.ک.ک حمله می کند. اکنون مقاومت جزیره عربی، ارتباطات و اطلاعات ایران حملات روزانه را به این گروه تروریستی آغاز کرده و پایگاه های آمریکا نیز هر روز هدف قرار می گیرند که باعث شده تسلط اطلاعاتی کرد ها بر روی داعش کمتر شود و داعشی ها از این فرصت برای احیای خود در قلمرو آنها استفاده کنند. آنها می‌دانند که اگر ایران و متحدانش فشاری را که در حال حاضر اعمال می‌کنند کمی بیشتر کنند، پایگاه‌های آمریکا متحمل خسارات موجودیتی شده و چاره‌ای جز خروج فوری یا جنگ گسترده منطقه ای ندارند و در آن صورت هم در درازمدت، تا زمانی که آمریکا در منطقه حضور دارد، هم آمریکا و هم متحدانش تحت فشار سنگین با تلفات وحشتناک در منطقه هستند که عمر زیادی برای آنها متصور نمی‌شود. البته توجه داشته باشید که در شرایطی که نیروهای پیشمرگه با رسمیت و نفوذی که به دست آورده می تواند در منطقه خود به صورت خاموش به حیات خود ادامه دهد و حتی در بدترین شرایط می تواند مانند هم تباران تروریست خود در شمال عراق در منطقه و در کوهستان های شمال به صورت چریکی به حضور خود ادامه دهد، اما آمریکا آینده پ.ک.ک سوریه را بسیار تاریک می بیند. آنها همچنین می دانند که اسد خواهان بازگشت به شرایط حکومتی قبل از سال 2011 است و روسیه و ایران در این مسیر با او همراه هستند. بالاخره آمریکا یک روز باید عقب نشینی کند و آن وقت تروریست های پ.ک.ک در منطقه توسط ایران و متحدانش مجازات سختی خواهند شد که قطعا ایران برای نشان دادن یک درس عبرت برای سایر تجزیه طلب های کل منطقه این کار را به نحو احسن و با خشونت زیاد انجام خواهد داد. درواقع لازم نیست ایران و متحدانش حتی دستشان آلوده شود فقط کافی است چشمان خود را چند روز ببندند آنگاه خواهید دید که قبایل عرب منطقه چه به سر این تروریست ها خواهند آورد که آنها از ترس به داعشی ها پناهنده بشوند. همچنین برای خلاصی از دست سایر گروه های تروریستی در شمال سوریه این قبایل عربی بهترین نیروی هم‌پیمان دولت اسد محسوب می‌شوند و می‌توانند برای ایران به صورت نیروی نیابتی غیر مستقیم کار گروه های تروریستی مخالف محور مقاومت را نیز تمام کنند. در انتها رهبران این قبایل پاداش خود را با گرفتن پست های حکومتی در همین سرزمین های دیرالزور بدست می آورند بدون آنکه دیگر صحبتی از تجزیه سوریه مطرح باشد. اما چاره کار برای آمریکا چیست؟ دو راه برای جلوگیری از این اتفاق فعلا وجود دارد: راه اول ایجاد وضعیت جنگی فعال بین ترکیه و سوریه در طول روند خروج احتمالی آمریکا از منطقه، تا دولت بشار اسد مجبور شود به عنوان متحد اجباری در این شرایط اضطراری با 200 هزار نفر از این نیروهای کرد و موجودی گسترده پ.ک.ک به جنگ ترکیه برود و بعدا توافقاتی حاصل شود که موجودیت این گروه با یک شبه استقلال حفظ شود. چیزی مانند کردستان عراق اما به صورت رسمی و قانونی! میلادرضایی🔃 ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─ @faryade_ghahraman @tahlil_vala @Sedaye_Siasat ─┅─═<<<●●●>>>═─┅─
طرح های آمریکا بعد از خروج از منطقه غرب آسیا /چرایی نیاز به تجزیه ترکیه(بخش دوم) میلاد رضایی تحلیل_مهم از زمان وقایع 6 و 7 اکتبر 2014، ساختاری که توانسته است میلیون ها معترض را به مدت 30 سال برای تظاهرات و کمپین های اعتراضی علیه دولت ترکیه در سراسر کشور، به خیابان ها بیاورد، در پناهگاه خود پنهان شده است تا از حملات داخلی حزب عدالت و توسعه کمتر آسیب ببیند. عملیات تروریستی، وضعیت اضطراری پس از سال 2015 و تغییرات در ساختار امنیتی دلایل ظاهری هستند، اما دلیل اصلی در پس‌زمینه، اولین قیام عمومی بزرگ پ‌ک‌ک در سال 2014 و اولین تلاش آن برای تسلط بر منطقه در سال 2015 است. به دلیل قدرت نظامی کم پ.ک.ک در آن زمان این قیام ها برای تجزیه ترکیه به شکست بزرگی منجر شد و با ماه‌ها کار تشکیلاتی پنهانی در بسیاری از مناطق، درس ها و روحیه لازم برای قیام های جدید آن هم با حمایت ویژه ایالات متحده را بدست آوردند. آنچه آمریکا از نظر استراتژیک فکر می کرد این بود که از این تاریخ به بعد پ.ک.ک را به یک کشور در سوریه تبدیل کند و در عین حال ترکیه را به درگیری با روسیه، ایران و محور سوریه بکشاند و بعد از تضعیف ترکیه ظرفیت پیوستن کُردهای ترکیه به کُرد های مستقل سوریه به وجود بیاید و آنگاه کشور جدید کُرد ها در زمان ضعف شدید سوریه و ترکیه بابت جنگ با یکدیگر، موجودیت خودش را رسما اعلام کند. فراموش نکنید در حال حاضر تقریبا یک کشور بزرگ تروریستی از صفر در شمال شرق سوریه تشکیل شده است و این گروه های تروریستی در کل مرز شمالی سوریه و ترکیه حضور دارند و به شدت خطرناک هستند و معلوم نیست سالانه ده ها میلیارد دلار درآمدی که بدست می آورند را چگونه صرف تجهیز خود می کنند و سکوت بزرگ حامیان و هواداران پ.ک.ک در ترکیه به این معما دامن زده است. کافی است جرقه ای بخورد و این گروه های تروریستی با دشمن مشترک دیگری مانند دولت ترکیه رودرو شوند که به علت وجود دو دشمن مشترک یعنی ترکیه و سوریه به سرعت با یکدیگر متحد شده و یک کشور جدید را به وجود می آورند و مطمئن باشید در هر زمان فشار شدید آمریکا برای حمایت از آنها بر ترکیه و سوریه اعمال می‌شود. نیروهای ویژه ایالات متحده، سیا، موساد و دیگر ساختارهای نظامی یا اطلاعاتی غربی می توانند ساختارهای سلولی خطرناک پ.ک.ک را در همه شهر های ترکیه خصوصا در نیمه جنوبی و مناطق کردنشین ایجاد کنند، پس از آنکه دولت ترکیه به واسطه درگیری ها تضعیف شد و ارتش ترکیه در جبهه ها شروع به جنگ کرده باشد آنگاه با اقدامی هماهنگ قیام های شهری و روستایی به صورت واحد در مناطق مختلف ترکیه ایجاد می‌شوند و جنگ بین ترکیه و سوریه را به شکل بسیار منعطف و متحرک به یک جنگ منطقه ای از شمال شرق عراق تا سواحل مدیترانه تبدیل می کنند. در آن زمان به راحتی توده ها و نژاد های بدون قدرت در کشورهای ترکیه، عراق، سوریه و حتی اردن را بسیج کرده و به جان دولت ها می اندازند . بحران بزرگی که می تواند منجر به مداخله رسمی سازمان ملل هم بشود، تلاشی برای ورود رسمی نیروهای نظامی غربی برای ایجاد ظرفیت و ساختار سازمانی که در ظاهر جهت حمایت از صلح می آیند ولی درواقعیت برای حمایت از ایجاد کشور جدید کردستان در غرب آسیا خواهد بود . احتمالاً همین الان هم بسیاری از افراد، شاید ده‌ها هزار نفر، در میان هواداران پ‌ک‌ک از سراسر کشور ترکیه آموزش واقعی دیده‌اند. هرچند عملیات حماس در 7 اکتبر و درگیری محور مقاومت با اسرائیل و صد البته با آمریکا و اجرایی شدن طرح اخراج آمریکا باعث شد این طرح و نقشه به شدت آسیب ببیند اما آمریکا می‌داند که اگر به موقع از منطقه سوریه و عراق با سرعت خارج شود و بتواند جنگی میان ترکیه و سوریه در سریعترین زمان ممکن آغاز کند، آنگاه می‌تواند جلوی نابودی ساختار کُردهای سوریه که ستون اصلی این نقشه است را بگیرد و حتی کل نقشه مجددا اجرایی شود. با رصدی که از سال گذشته در ترکیه داشتم متوجه شدم که بازگشت نامزدهای جدایی طلب کُرد و فعالیت‌های خیابانی در شهرهای بزرگ اساساً برای ایجاد و حفظ هیجان در میان توده‌های مردم ضد اردوغان ، گسترش ساختارهای سلولی و آموزش و رادیکالیزه کردن توده‌های بزرگ آغاز شده است که باعث رویدادهای خیابانی و شورش‌هایی شده که به مرور در دراز مدت افزایش می یابد خصوصا آنکه با سیاست های بسیار اشتباه حزب عدالت و توسعه برای ایجاد یک جو ناسیونالیستی ترکستان بزرگ باعث ایجاد چند دستگی عمیق در بین مردم ترکیه شده است واقعیت این است که کشور ترکیه از زمان آغاز بحران سوریه، به نقطه گسترش و ترانزیت ساختارهای جنایتکاران و تروریست‌ های بین المللی تبدیل شده است، تغییر سریع ساختار جمعیتی، مهاجرت های قومی خارجی و ایجاد دو منطقه کارتل سازی و فئودالی جداگانه توسط سیا در کولانی و هاتای ترکیه، به همراه تلاش‌های طولانی مدت پ‌ک‌ک برای بازگشت به صحنه قدرت در خاک↕️↕️