eitaa logo
تحلیلگر ۵۷
6.4هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
12.1هزار ویدیو
151 فایل
اینجا داغ‌ترین تحلیل‌های سیاسی و انقلابی رو می‌بینید. ارسال سوژه و تبادل👇 @Sardar69
مشاهده در ایتا
دانلود
📲ویژه نامه منتشر شد. 📤🔸سخنرانی مکتوب 📥🔹مقالات 📤🔸پرسش پاسخ 📤🔹اشعار و پیامک 📥🔸کلیپ و نماهنگ 📤🔹عکس و پوستر 📤🔸سخنرانی و مولودی 📤🔹استوری 💢لطفا جهت دریافت روی لینک👇👇 کلیک کنید. https://btid.org/fa/vveladat-eh 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
♨️ صهیونیسم در آغوش اسلام آمریکایی 💯 آموزه‌های قرآنی که مشترک بین سنی و شیعه است همیشه ما را دعوت به مبارزه با طاغوت و مستکبرین می‌کند؛ حال چگونه است که اعمال و افعال یک حکومت اسلامی مورد تمجید و خوشایند رژیم جنایتکاری همچو اسرائیل قرار می‌گیرد؟ ادامه مطلب👇👇👇 https://btid.org/fa/news/214481 📎 📎 📎 تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57
✨﷽✨ 💠جواب دندان شکن استاد قرائتی به وهابی یک ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ آقای قرائتی ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺣﺴﻦ و حسین ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟! در حالی که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ شده اند! آنگاه خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین، ﻭ صدا زد: ﺍﯼ ﺣﺴﻦ! ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ! آن قلم را به من بدهید! بعد گفت: دیدی که پاسخ ندادند! ﭘﺲ ﺍینها ﻣﺮﺩه اند و ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند! آقای قرائتی خودکار را گرفت و دوباره انداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠﻢ ﺭا ﺑﻪ من ﺑﺪﻩ! بعد رو به وهابی کرد و گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩ! پس با منطق تو ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ است! مگر ﻫﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ ﺑﺎشد؟! ‌‌✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✍جنازه‌ای که سر و صدا می کرد عبدالحسین رضایی یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال ها راننده آمبولانس بودم. یک روز رفته بودم سطح شهر که جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم. خیلی برای تشییع معطلم کردند و ما را این طرف و آن طرف بردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند و تشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین. نزدیک ظهر بود که رضایت دادند جنازه را به بهشت زهرا(س) منتقل کنیم. در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد شنیدم یکی فریاد می زنه باز کن! باز کن! اول تصمیم گرفتم فرار کنم ولی بعد از چند ثانیه خودم را جمع و جور کردم و دستگیره را برداشتم و با وحشت آرام آرام رفتم به سمت کابین عقب و با فاصله و ترس زیاد درب عقب ماشین را باز کردم. دیدم جنازه سر جای خودش آرام و راحت خوابیده. یکباره جوانی لاغر اندام که از ترس رنگش پریده بود چالاک پرید پائین! پابه فرار گذاشت. به سمت بیابان فقط می دوید، انگار در مسابقه دو سرعت شرکت کرده بود. کمی که رفت ایستاد! برگشت به پشت سرش نگاه کرد. با اینکه خیلی دور شده بود، آهسته و با شرمندگی برگشت. در حالی که به شدت عصبانی بودم ولی خنده ام هم گرفته بود. گفتم: آخه تو این عقب چیکار می کردی؟ نگفتی من سکته می کنم؟ مگه نمی دونی سوار شدن عقب ماشین حمل جنازه ممنوعه؟ می خوای منو از نون خوردن بندازی؟ خلاصه اینکه گویا این جوان توی یکی از آن دفعه ها که جنازه را برای تشییع پیاده کرده بودن یواشکی پریده بود بالا و من متوجه نشده بودم. برای اینکه تنبیه بشه گفت: حالا تا بهشت زهرا(س) پیاده بیا تا حالت جا بیاد...!
14.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فتوکلیپ توئیت گرد 1401.04.23 کاری از گروه‌ رصد 🖥 سامانه ارسال گزارشات طلاب، مبلغان و عموم مردم از فضای مجازی 🌐 https://r.btid.org 📎 📎 تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57
♨️چه کسی به توافق محتاج است؟ 💯بایدن گفته است: تا زمانی که تهران آماده بازگشت به برجام نباشد، فشار‌های "دیپلماتیک" و "اقتصادی" را ادامه خواهد داد. ادامه مطلب👇👇👇 https://btid.org/fa/news/214498 📎 📎 تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فتوکلیپ؛ صد ثانیه با رصد 1401.04.23 کاری از گروه‌ رصد 🖥 سامانه ارسال گزارشات طلاب، مبلغان و عموم مردم از فضای مجازی 🌐 https://r.btid.org 📎 📎 تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ⏰خبرخَند 1401/04/23 گلچینی از اخبار هفته با ادبیات طنز از اول هم مشتری نبودی 🖥 سامانه ارسال گزارشات طلاب، مبلغان و عموم مردم از فضای مجازی 🌐 https://r.btid.org 📎 📎 تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57
داستان رضا شاه و شیخ نخودکی و نماز اول وقت! بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد. بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند، من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم! و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.!  اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم. چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم....
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فتوکلیپ؛ صد ثانیه با اخبار بین الملل کاری از گروه‌ رصد 🖥 سامانه ارسال گزارشات طلاب، مبلغان و عموم مردم از فضای مجازی 🌐 https://r.btid.org 📎 📎 تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57
📆 تقویم روز 📌 جمعه ☀️ ۲۴ تیر ۱۴۰۱ 🌙 ۱۵ ذی الحجه ۱۴۴۳ قمری 🎄 15 جولای 2022 میلادی ✨ مناسبت روز : . ولادت حضرت علی النّقی امام هادی علیه السلام (۲۱۲ هـ.ق) . روز تعیین شاخص قبله ▪️3 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم 📎 📎 تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57
🌸 3 روز تا عید سعید غدیر خم 📎 📎 📎 📎 https://btid.org/fa/photogallery تحلیلگر 57 👇👇 ♨️@tahlilgar57