این عکس را شما برایم فرستاده اید؛
شما برای این عکس نوشته اید: باسلام و آرزوی سلامت و توفیق روز افزون برای شما و تیم زحمتکشتون نائب زیارتتون بودیم در بارگاه امام هشتم علی ابن موسی الرضا (ع)
امیدوارم قبول حق باشه.
یا حق🙌🙌🙌🫡
سلام و عرض ادب خدمت شما
ممنونم از همه دوستانی که در کنار ما هستند و کانال را دنبال میکنند
تک تک عکس ها و محتواهای شما به ما اعتماد به نفس و انگیزه میدهد
ممنونم که در بهترین حالتان یاد ما هستید
به شما افتخار میکنیم
@TahlilgarPlus
تحلیلگر پلاس
قسمت ۴۷ / آخرین گلوله که به نوال اصابت کرد آریل در مرکز موساد به هورام گفت: پرونده ی ملکه ی سایه ه
قسمت ۴۸ /
تمام تمرکز موساد بر این بود که با توجه به اطلاعات نوال و البته حذف وی شش موضوع را در دستور کار قرار دهد:
۱- شناسایی پل ارتباطی بین ایران و روسیه و نحوه انتقال تسلیحات ایرانی به روسیه که در معرکه اوکراین موی دماغ ناتو شده است
۲- محل تردد فرماندهان اصلی مراکز پهپادی و موشکی (سه مرکز که نوال با مقامات آنها مصاحبه کرده و یا درباره آنها کسب اطلاع کرده بود) به طور کامل شناسایی شود.
۳- نحوه سوار شدن بر سیستم های ارتباطی پادگان های مورد نظر بررسی شود
۴- راه های انجام خرابکاری در مراکز مورد نظر بررسی شود
۵- راه های انتقال مواد منفجره به مراکز مورد نظر بررسی شود
۶- نحوه جذب جاسوس برای کار تخصصی در مراکز مورد نظر بررسی شود...
۷- راه های تداوم دادن ماموریت نوال از طریق عنصر یا عناصر جایگزین بررسی شود.
در طرف مقابل باید یک جلسه ی مهم در خصوص تحولاتی که در حال رخ دادن بود برگزار میشد. از طرف ایران، هادی شخصا قرار شد در جلسه حاضر باشد.
به هادی گفته بودند که از طرف لبنانی قرار بود مرتضی به عنوان فرمانده اطلاعاتی و علی به عنوان فرمانده ی میدانی و شیخ به عنوان نماینده ی دبیرکل حاضر شود. (که خبر شهادت او توسط موساد بطور رسمی روی خروجی رسانه ها رفته بود)
به مرتضی هم گفته بودند قرار است صابر از فرماندهان میدانی و هادی نماینده ی ایران در جلسه حاضر شوند.
جلسه روز سه شنبه در بیروت برگزار شد.
هادی و مرتضی کمی زود تر به اتاق جلسه رسیده بودند.
هادی منتظر دیدن علی و مرتضی منتظر دیدن صابر بود.
شیخ صالح هم عینکش را زده و در حال مطالعه ی آیاتی از قرآن بود.
درب اتاق جلسات باز شد تا چشم همه به جمال فرمانده ی میدانی مقاومت روشن شود.
فرمانده ی میدانی کسی نبود جز علی !
برای مرتضی که در اخبار شنیده بود علی شهید شده صحنه ی عجیب و غیر قابل باوری بود. مرتضی از روی صندلی بلند شد. شیخ صالح که به درب نزدیک تر بود گفت: معرفی میکنم؛ آقا صابر، یکی از موثر ترین فرمانده های میدانی حزب هستند.
مرتضی بی آنکه به روی خودش بیاورد که صابر را دقیق می شناسد متأثر از لحن شیخ صابر به خوبی این را دریافت کرد: از امروز چیزی به نام علی وجود ندارد و او حتما باید صابر خطاب شود و همه باید بدانند که گوش ها نسبت به شنیدن کلمه ی علی بسیار تیز خواهند بود.
مرتضی جلو رفت و گفت: آقا صابر خدا قوت. کاش سعادت داشتم در یکی از روستاهای مرزی ترک موتور شما بنشینم یا به دستور شما یک وانت بار پر از لوله های فاضلاب را به منطقه ای منتقل کنم و خلاصه اینکه سرباز شما باشم.
صابر که اشاره های مرتضی را به خوبی دریافته بود خنده ای کرد و گفت: نفرمایید. تعریف شما را از شهید علی زیاد شنیدم. امیدوارم سعادت همکاری بیشتر با شما را داشته باشم.
پس از این هادی که با مرتضی و شیخ صالح حال و احوال کرده بود و البته علی را هم به خوبی می شناخت به هویت جدید او سلام کرد: جناب صابر، من و دوستانم در تهران به احترام شما کلاه از سر بر میداریم. بسیاری از بچه های ما آرزوی دیدار چنین مردی را دارند واقعا باید از طرف همه دوستانم به شما خداقوت بگویم.
بعد از خوش و بش هایی که انجام شد جلسه آغاز شد.
خلاصه ی اطلاعاتی که از جلسه روشن شد این بود:
سه عملیات حتما باید به زودی به هر شکل ممکن انجام شود.
یکی در ایتالیا
یکی در تلاویو
و یکی هم در مرز لبنان
هر سه هم باید با فواصل زمانی که گفته خواهد شد باید عملیاتی شود.
جزئیات عملیات ها برای افراد شرح داده شد. قرار بود عملیات ایتالیا را کسانی در تهران انجام دهند.
عملیات تلاویو مستقیماً با مرتضی و البته به کمک رابط او در جنبش حماس قرار بود انجام شود.
عملیات مرز لبنان هم قرار بود با صابر باشد.
بنا بر جمع بندی صورت گرفته قرار بر این شد ابتدا عملیات لبنان انجام شود. بعد از آن یک عملیات رسانه ای وسیع انجام شود. بعد به فاصله ی یک روز عملیاتی در تلاویو صورت بگیرد و پس از آن هم اتفاقی در روز های ابتدایی خرداد 1402 در ایتالیا رخ دهد.
سخت ترین بخش عملیات هم بخش مربوط به ایتالیا بود که باید توسط تیم محسن در تهران هدایت میشد.
در طرف دیگر در مرز لبنان یکی از عوامل موساد با یک زن بسیار زیبای روسی درحال قدم زدن بود. عامل موساد قرار بود زن روس را برای یک عملیات مهم در تهران و روسیه آماده کند. آنها جایی در مرز ایتالیا و سوئیس درحال تفریح و آموزش، و منتظر شرکت در یک جلسه ی مهم تر بودند.
ادامه دارد...
@TahlilgarPlus
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بهشت و جهنم چه شکلیه؟
#حکایت
📱 @TahlilgarPlus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 ماجرای عجیب ترین عکس
#صدای_مقاومت
📱 @TahlilgarPlus
این عکس را شما برایم فرستادید
برای این عکس نوشته اید :همراه همیشگی
اصفهان. وسط خرید خانواده. 😁
سلام و عرض ادب
از شما بسیار بابت این عکس ممنونیم
نمیدانید چقدر با این عکس انگیزه و روحیه گرفتیم
باعث افتخار است که در کنار شما هستیم
رفقای عزیز از اینکه با ما هستید از شما بی حد تشکر و به شما افتخار میکنیم❤️❤️❤️
@TahlilgarPlus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 عجیب ترین سفر بعد از مرگ
#صدای_مقاومت
📱 @TahlilgarPlus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پولی که ده برابر شد
#حکایت
📱 @TahlilgarPlus
تحلیلگر پلاس
قسمت ۴۸ / تمام تمرکز موساد بر این بود که با توجه به اطلاعات نوال و البته حذف وی شش موضوع را در دست
قسمت ۴۹/
ماموریت در تلاویو که به مرتضی سپرده شده بود شامل سه مرحله از جمله قرار دادن یک کیک تولد با چاقویی خونین درون کیک جلوی درب یک منزل مسکونی میشد.
ماموریت علی مربوط به وادار کردن ارتش اسرائیل به واکنش در مرز لبنان؛
و ماموریت دیگر هم یک عملیات فوق العاده مهم و حیثیتی در ایتالیا بود.
همه ی اتفاقات ایتالیا بستگی به این داشت که مرتضی و علی بتوانند یک شاهکار رقم بزنند.
در گام اول علی مأمور شد یک نیروی حزب را برای انجام عملیات به داخل فلسطین اشغالی بفرستد و کمی بعد تعداد قابل ملاحظهای از نیروهای حزب در مرز لبنان آرایش جنگی بگیرند.
همین هم شد و بعد از ورود یک نیروی حزب به خاک فلسطین به فاصله ی چند ساعت اولین پهپادهای اسرائیل در آسمان بیروت دیده شدند و کمی بعد از آن اولین جنگنده ها به پرواز در آمدند.
سپس ارتش اسرائیل متوجه یک عملیات در مرز لبنان و استقرار نیروهای مقاومت در مرز شد.
همزمانی که صهیونیست ها متوجه تحولات مرزی بودند یکی از افسران موساد در تلاویو متوجه یک هدیه جلوی درب منزلش شد. ماجرا از این قرار بود که همسر افسر موساد با او تماس گرفته و از قرار دادن یک کیک تولد با یک چاقوی خونی مقابل درب ورودی خبر داده بود.
زمانی که افسر مورد نظر خبر را شنید به همسرش گفت: نگران نباش عزیزم اینها عملیات های ملاهاست و صرفا هدفشون ترسوندن هست. البته برای اینکه نگرانی تو بر طرف بشه من خودم رو میرسونم خونه ولی باید به این کارها عادت کنی و بخندی!
افسر مورد نظر به راه افتاد تا جلوی درب خانه رسید.
به محض پارک شدن خودرو و حرکت او به سمت پیاده رو برای ورود به خانه، انفجاری مهیب در نزدیکی او در یک سطل زباله توجه همه در تلاویو را به خود جلب کرد.
خبری که واحد سانسور اسرائیل کوشید آن را سانسور کند اما اشاره هایی به آن در رسانه ها صورت گرفت.
همزمان با اتفاقات تلاویو بین مرز ایتالیا و هلند در یک قایق تفریحی یک جلسه ی مهم بین افسران موساد در حال برگزاری بود.
بانویی زیبا با ملیت روس هم درون قایق بود.
یکی از افسران هنگام جلسه به دیگران گفت: دوستان عزیز همزمان که ما این جلسه را برگزار میکنیم، مقاومت لبنان پیشروی هایی به سوی مرز انجام داده که انحرافی بوده هاست.
یکی دیگر از میهمان ها گفت: چرا انحرافی؟ افسر گفت: چون هدف انجام یک عملیات در تلاویو بوده و میخواستند ما چشممان به مرز باشد تا در تلاویو غافلگیری رقم بزنند.
یکی دیگر از حضار گفت: عملیات تلاویو موفق بوده؟
افسر موساد گفت: متاسفانه بله. البته بهتره فراموشش کنیم و به جلسه ی خودمون در خصوص بررسی راه های انتقال بی سرنشین ها از ایران به روسیه بپردازیم.
در همین حین که افسران موساد در قایق تفریحیشان تصور میکردند که عملیات تلاویو پایان کار بوده است متوجه یک حادثه دیگر شدند.
قایق که کمی از ساحل فاصله گرفته بود حالا در آستانه ی غرق شدن قرار داشت...
کمی بعد خبری کوتاه روی خروجی رسانه های اسرائیل رفت: جلسه ی افسران موساد و افسران چند سرویس دیگر که در ایتالیا در حال برگزاری بوده دچار حادثه شده و 13 تن از جمله ی یک زن روس غرق شده اند.
در تهران اما تیتر خبرها چیز دیگری بود: در سالگرد ترور شهید صیاد خدایی، قایق موساد در ایتالیا غرق شد. ایران یک سال بعد و در روز ترور شهید صیاد توسط اسرائیل انتقام او را گرفت.
هورام و آریل شگفت زده در مرکز موساد اخبار را دنبال میکردند.
در همین حال آخرین چیزی که به دست هورام رسید یک نامه بود.
صبح فردا رسانه ها اعلام کردند: مسئول میز ایران در موساد عوض شده است....
پایان کتاب اول
@TahlilgarPlus
تحلیلگر پلاس
قسمت ۴۹/ ماموریت در تلاویو که به مرتضی سپرده شده بود شامل سه مرحله از جمله قرار دادن یک کیک تولد ب
متن بالا را با دقت بخوانید؛
آنچه در داستان خواندید بخشی از آن کاملا واقعی بود و بخشی ساخته و پرداخته ی ذهن بنده...
اما در مجموع روایتی که از پیش چشمتان گذشت تا حدود بسیار زیادی نزدیک به حقیقتی بود که رخ داده است....
شادی روح شهید صیاد خدایی فاتحه ای قرائت کرده
و برای یارانش دعای خیر کنید
و در این شب ارزشمند برای ما هم از خداوند طلب شهادت کنید.
شبتون بخیر🌹
@TahlilgarPlus
تحلیلگر پلاس
عاشقی نقطه ی عطفی ست در ایرانی ها
بذر کین کاشته شد فصل درو نزدیک است
این خبر را برسانید به آن جانی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 این آقا از امام زمان شخصا دستور گرفت
#صدای_مقاومت
📱 @TahlilgarPlus