7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با خدای خودت صحبت کن...
33.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیام تشییع جنازه باشکوه شهید سیدحسن نصرالله چیست ؟
علیرضا تقوی نیا در گفتگوی زنده تلویزیونی :
🔸️ دکترین ضاحیه تاثیری بر عزم و اراده مردم لبنان نداشته است
🔸️در لبنان ۴ میلیونی ، نزدیک به ۱/۵ میلیون نفر رهبر شهید حزب الله را تشیع کردند
🔸️سید حسن نصرالله اول فرزند ۱۸ ساله خود را برای جهاد به جبهه فرستاد.
ـ┇ ●﷽●
ـ┇••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ـ┇ اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج🌱
ـ┇••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ـ┇📸#_گزارش_تصویری
ـ┇📆 ۱۴۰۳/۱۲/۰۵🔻
ـ┇••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ـ┇🚗حرکت کاروان خودرویی و موتوری
ـ┇در تشییع نمادین شهید نصرالله🕊
ـ┇باهمکاری مدرسه علمیه ابراهیمیه
ـ┇••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ـ┇📡| گروه رسانه مرآت |
ـ┇🆔(مدرسه علمیه ابراهیمیه)
سلسله مسابقات *امتداد امام ۱ *
📚 مسابقه *صلای امین*
بازخوانی سخنرانی مهم رهبر معظم انقلاب
در جمع طلاب و مبلغان حوزههای علمیه سراسر کشور در تیرماه۱۴۰۲
🔹 موضوع مسابقه:
کانونهای عظیم تبلیغ
🔸 جوایز نفیس و ارزشمند:
🌟 ۳ کمک هزینه سفر به عتبات عالیات
🌟 ۵ کمک هزینه سفر به مشهد مقدس به همراه خانواده
🌟 بستههای متبرکات عتبه مطهر حسینی
⏰ زمان برگزاری مسابقه:
پنجشنبه ۲ اسفند ماه تا جمعه ۲۴ اسفند ماه
✅ نحوه شرکت در مسابقه:
1️⃣ ارسال عدد ۱۴ به شماره ۳۰۰۰۱۴۰۴۰۰
2️⃣ مراجعه به کانال مسابقه در پیامرسان ایتا:
👉https://eitaa.com/emtedadeemam
👉https://B2n.ir/t78601
👈 فایل متن و صوت بیانات را دانلود کنید.
👈 در هر ساعتی که آمادگی داشتید، از طریق آدرس پرسشنامه در مسابقه شرکت کنید.
نکات مهم:
- هر نفر تنها یک بار میتواند پرسشنامه را تکمیل کند.
- مدت آزمون ۱۵ دقیقه و تعداد سئوالات ۱۴ پرسش میباشد.
🏆 گواهی شرکت:
شرکتکنندگانی که حد نصاب لازم را از سلسله مسابقات کسب کنند، گواهی شرکت در دوره آموزشی غیرحضوری دریافت خواهند کرد.
🕔 تاریخ اعلام نتایج:
۱۵ ماه مبارک رمضان، مصادف با میلاد امام حسن مجتبی (ع)
✍️
76.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مناسبت سالگرد ارتحال موسس حوزه علمیه #جعفریه_زرند ((۵ اسفند))
علامه فقید سیداحمد جعفری رضوان الله علیه
کاری از واحد رسانه حوزه علمیه #جعفریه_زرند
تهیه کننده آقای نقی زاده
🔹 روایت حمید داوودآبادی نویسنده دفاع مقدس از دیدار روز گذشته با رهبر انقلاب همزمان با تشییع شهید سیدحسن نصرالله
روز یکشنبه حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدسی دیداری با رهبر انقلاب داشته که آن را روایت کرده است:
داغون بودم، خسته و کلافه ...
ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، همه احوال داغونم، صد برابر شد. هیچوقت حتی در خواب هم باور نمیکردم خبر شهادت سید را بشنوم.
۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوشسیما می نگریستم و با خود میگفتم:
خدا کند دروغ باشد و همه خبرها و شایعههایی که میگویند سید زنده است، راست باشد!
ولی دنیا به کام من نچرخید.
قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد.
چند روز پیش گفتند:
روز یکشنبه ۵ اسفند، تو و مسعود دهنمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا.
خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. میتوانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم.
هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا میدیدم که میگریم و بغض چندماهه میگشایم!
صبح یکشنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید.
(درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغربوعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفتوگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!)
جمعی شاید حدود صدنفر که خانوادههایی هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بیتوجه به همه، میان صفوف میدوبدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی میآوردند.
اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایشان اقامه شد. همهش با خودم میگفتم:
- حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار.
نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حالواحوال با حاضرین.
به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتابهای اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونههایی را که فرستادی، دیدم.
آقا، نگاهی محبتآمیز به من انداخت و با لبخندی زیبا فرمود:
- باز که چاق شدی ...
و زدیم زیر خنده.
ماندهام با این شکم ورقُلُمبیده چیکار کنم. کاشکی میشد قبل از دیدار، پیچهایش را باز کنم و گوشهای پنهان کنم که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده نشوم!
رو در رو که شدم با آقا، چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند:
- شما چطورید؟ چیکار میکنید؟
همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بیبازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند.
سر دلم باز شد. بغضم داشت میترکید. شروع کردم به نالیدن:
- آقا، خستهام، حالم خوب نیست، دارم کم میارم ...
آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و با تعحب گفت:
- چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ...
نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این آرامش قلب شما را به من هم بدهد ...
- همه چیز خوبه و همه کارها به روال خودش دارد پیش میرود. امیدت به خدا باشد ...
میخندید و میخندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم و ناخواسته میگفتم: ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را به من هم عطا کند ...
واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگیام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب میکردم، همچونخورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد.
دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم که این نعمت الهی بر سرمان میتابد.
یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳
#إنا_على_العهد | #عهد_عزت
📣 ایتا | بله | روبیکا
@felestin_jonubi