قرعه کشی تا جتد دقیقه دیگه انجام میشه و نتایجش اعلام میشه فیلم نداریما🙏

نتیجه #قرعه_کشی نفر اول 0919 - - - - 530 با شماره سریال 111 نفر دوم 0919 - - - - 530 با شماره سریال 1109 نفر سوم 0912 - - - - 897 با شماره سریال 1143 مبارکشون باشه http://eitaa.com/joinchat/1800273941C174cba57dd

سلام وقتتون بخیر امشب هم داستان داریم و #نکته_طبی پیاده روی اربعین رسیدیم به وردوی کربلا یکی از آشناهای دورمونو دیدیم حالش خیلی بد بود... #تاج_نمک

#حالت_تهوع پیاده روی اربعین دم غروب بود که رسیدیم به ورودیه کربلا... اذان بود ....... طبق معمول به یک موکب که داشتن نماز جماعت میخوندن ملحق شدیم... یعنی من رفتم نماز بخونم و خانومم جلوی موکب روی صندلی ها نشست و دستهاشو گذاشت روی میزی که جلوی صندلی بود و نگاهش به بچه ها که مثلا مواظب بچه ها باشه من نمازمو بخونم و بیام تا جابجا بشیم و... نماز خوندم ... برگشتم... دیدم خانومم داره با ی نفر صحبت میکنه انگار آشنا بود... بلههه فهمیدم میخواد نسخه بده بهش منم فاصله گرفتم تا راحت باشن و... یک چایی که نه یک استکان آب جوش گرفتم (مای الحار) و داشتم مینوشیدم که... خانومم اومد... گفت ایشون فلانیه خواهر زن فلانی... گفتم : آره... خوب؟ گفت: هیچی حالش خوب نیست... گفتم : چیه چش شده؟ گفت: دل درد و حالت تهوع شدید ظاهرا چند روزهههه

گفتم: خوب بیشتر توضیح بده... توضیحات لازمه بیان شد بلههههه حالت تهوع ... خودش انواعی داره

که برای این نوعش بهترین چیز که توی وسایل ما پیدا میشد سماق بود گفتم چی بهش گفتی و چی بهش دادی؟ گفت: سماق دادم ... خوبه؟ گفتم بله خوبه و ادامه دادم اول یک استفراغ عمدی انجام بده و بعدش یک قاشق مربا خوری پر باید بخورن ...

خدا حافظی کردن و از هم جدا شدیم تا یکی دو روز بعد از اربعین و بعد از برگشت از عراق که....

خبر رسید اون بنده خدا گفته:...

گفته بود: تو کربلا داشتم میمردم... چند بار دکتر رفته بودم... دایی حسن و زندایی نجاتم دادن و به دادم رسیدن... و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی

#آموزش_طب_طبیعتگرا نکته مختصر آموزشی برای حالت تهوع علتهایی دارد ... گرچه با تشخیص دقیق باید ریشه اش درمان بشه ولی نگران کننده نیست http://eitaa.com/joinchat/1800273941C174cba57dd

به درخواست برخی عزیزان لینک جلسات برای بهتر پیدا کردن جلسه های آموزشی طب کاربردی توصیه ها را جدی بگیرید و از جلسه اول ... #جلسه_اول https://eitaa.com/tajenamak/110 #جلسه_دوم https://eitaa.com/tajenamak/117 خلاصه و مقدمه مزاج شناسی https://eitaa.com/tajenamak/128 #جلسه_سوم https://eitaa.com/tajenamak/133 #جلسه_چهارم https://eitaa.com/tajenamak/142 #جلسه_پنجم https://eitaa.com/tajenamak/149 #جلسه_ششم https://eitaa.com/tajenamak/159 #جلسه_هفتم https://eitaa.com/tajenamak/180 #جلسه_هشتم https://eitaa.com/tajenamak/202 #جلسه_هشتم ادامه https://eitaa.com/tajenamak/255 #جلسه_نهم https://eitaa.com/tajenamak/259 😊🙏🌺🌺🌺 خوشبحال عزیزانی که 1) سوالاتشونو میپرسن 2)دفترچه دارن و خلاصه نویسی میکنن 3) برای یکی دونفر مطلب هر جلسه رو توضیح میدن 4)هیچی دیگه به زودی طبیب میشن😊

بسم الله الرحمن الرحیم داستان از خیلی سال قبل شروع میشه... یعنی از وقتی یک بچه مدرسه ای بودم و به تمام توصیه های طبی گذشتگان و مادربزرگها و مادر خودم تو دلم میخندیم... مثلا هه هه هه ماهی رو با ماست نخورررررر ... ما خوردیم و نمردیم... پس همه اینها تنها یک مسخره بازی و خرافاتی بیش نیست.... از این حالت و افکار سالها گذشت... تا اینکه بعد از به دنیا اومدن فرزند دوم همسرم مریض شد ولی پزشکها نمیتونستن تشخیص بدن و فقط داروی مسکن و ... میدادن که همش موقتی بود و دوباره دردها شروع میشد ... خودم هم که گه گاه سردرد های عجیبی میگرفتم که گاهی یکی دو روز زمین گیرم میکرد... خلاصه، حدود سیزده سال پیش یعنی سال 86 به صورت اتفاقی با یک دوره آموزشی صوتی طب روبرو شدم و تک تک جلساتشو که شاید بالای 30 جلسه بود با دقت گوش کردم و نکته برداری کردم... و کمی استفاده کردم و بسیار بیشتر از استفاده ام نتیجه گرفتم یعنی گاهی شگفت زده میشدم... برای خودم و اطرافیان جالب بود که منی که طب سنتی و... رو مسخره میکردم حالا داشتم راجع به مطالبی از قبیل سردی و گرمی با اعتقاد صحبت میکنم و از همون موقع با حجامت که راه حل درمان سردردهایم بود آشنا شدم و این باعث شد که بیشتر اطلاعات به دست بیارم و چند تا کتاب هم بخونم و در کنارش به کار بگیرم و کاربردشو با تمام وجود حس کنم فرزند سوم موقعی به دنیا اومد که من دیگه شروع کرده بودم به صورت جدی راجع به طب سنتی و اسلامی تحصیل و پژوهش ... کلاسهای حکیم خیر اندیش را با تمام وجود شرکت میکردم و مینوشتم و استاد بنی هاشم عزیز و بعدش آیت الله تبریزیان و حکیم باقری هم و مطالعه و ... و دقیقا همین طب بود که همسرم رو که سومین سزارین رو تجربه میکرد نجات داد اونم با معجونی ساده اما معجزه گر که ترکیباتش شامل مغز بادام و گردو و عسل و این جور چیزها بود... ولی چیزی که خیلی کمک کرد که این طب توی خونه ما رواج جدی پیدا کنه وجود سه تا دختر ناز بود (الآن چهارتا هستن) که همه این دستورات را جسته گریخته روی خودمون اول و بعدش بچه ها امتحان میکردیم و چقدر خوب و سریع جواب میگرفتیم... جالبه من کسایی رو دیدم که شاید خیلی اطلاعات طبی بیشتری داشته باشن اما هنوز توی وسایل سفرشون شربت یا قرص استامینوفون هست در حالی که روغن سیاهدانه خیلی بهتر قوی تر و سریع تر از این استامینوفون عمل میکنه علاقه ام به طب و کاربردش خصوصا بخش ساده درمانی ها بیشتر شد ( چون میدونید طب سنتی اسلامی بخش ساده درمان قوی دارن علاوه بر پیشگیری ها و داروها و نسخه های زیادی که دارن ساده درمان هم هستند ساده درمان یعنی با وسایل و داروهای حداقلی بیشترین اثر درمانی را داشته باشیم) تقریبا از سال 95 به صورت جدی شروع به تدریس طب مقدماتی پرداختم... یادمه یک بار شاید سال 93 یا 94 بود رفته بودیم هیئت که یکی از اساتید حوزه گفت یکی از شاگردانش بیمارستان کودکه و فرزند 10 ماهه شون تشنج کرده و حالا مسئولین بیمارستان ازشون خواستن تا رضایت بدهند تا آب نخاع دختر 10 ماهه شونو بکشن و .... به من گفت چه کنن؟ گفتم اول رضایت ندهند تا من یک سوالی از استادم بپرسم... خلاصه با رضایت خودشون بچه رو مرخص کردن و آوردن خونه ما ساعت از 12 گذشته بود بچه بی حال روی دست مادر و هم مادر و هم پدر مستاصل و آشفته... وقتی باد کش کردم بچه تکون خورد وقتی با چند خراش و کمی خون گیری بچه بلند شد و دست به دیوار گرفت و ایستاد مادرش داشت از خوشحالی گریه میکرد و چند روز عرق نعنا تمام شد... البته حجامت برای هر تشنجی مناسب نیستا حتی ممکنه بدتر کنه کار رو و واقعا نیاز به مهارت و تخصص داره که دقیق کاری رو آدم انجام بده که لازمه و نتیجه بخش هست البته هیچ وقت نباید یادمون بره که (و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی) چند سال بعد اون دختر رو دیدم ... به باباش گفتم این همون دختر کوچولوه که حجامتش کردیم ؟ لبخند رضایتی زد و با سر اشاره کردکه بله ....